شمس الدین محمد حافظ بزرگترین غزل سرای عرفانی ایران یکی از نوابغ بزرگ روزگار خود بود که در آغاز سدة هشتم هجری 727، در شیراز پا به عرصه وجود نهاد. متاسفانه از آغاز زندگانی این بلبل خوش نوای بوستان ادب و عرفان آگاهی های کمی بما رسیده است. حافظ به تصریح محمد گل اندام که، معاصر و همدرس وی، تفسیر قرآن نیک می دانست و مطالع الانظار فی طوالع الانوار تالیف بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی را مطالعه می کرد و از پژوهش در دیوان های شاعران پارسی گوی و عرب زبان بهره هایی برد او به مناسبت، نام برخی از سخنوران نامی را با احترام در ضمن اشعار خود آورده است که از آن جمله اند فردوسی، سعدی، نظامی، ظهیر فاریابی، سلمان، خواجوی کرمانی، کمال خجندی. برخی از علما و فرمانروایان با حافظ معاصر بوده اند که نام گروهی از آنان بدین شرح است: میر سید شریف جرجانی، خواجه کمال الدین ابوالوفاء، شاه نعمت الله ولی و خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی، کمال خجندی و... از پادشاهان آل اینجو جلال الدین مسعود شاه معروف به شاه ابوالحق و از آل مظفر امیر مبارز الدین محمد، شاه شجاع، سلطان زین العابدین، شاه یحیی، شاه منصور و از آل جلایر: سلطان اویس، سلطان احمد و...[1] محمد گل اندام که اولین بار دیوان او را جمع آوری کرده است از حافظ چنین یاد می کند (مولانا الاعظم المرحوم الشهید مفخر العلما استاد نحاریر الاد با شمس المله الدین محمد الحافظ الشیرازی. تذکره نویسان نوشته اند که اجداد او از کوپای (کوهپایه) اصفهان بوده اند، نیای او در ایام حکومت اتابکان سلغری از آنجا به شیراز آمده اند. شغل پدرش را بازرگانی، و مادرش را از اهالی کازرون دانسته اند، به علت فوت پدر، با مادرش در تنگدستی زندگی می کرد لذا مجبور بود هم کسب معاش و هم تحصیل علم نماید، به نوشته همدرس او، گلندام، حافظ در دو رشته علوم شرعی و علوم ادبی به تحصیل و پژوهش می پرداخته است، و علوم قرآنی و قرائتهای مختلف را در پیش قوام الدین آموخت و یکی از حافظین قرآن کریم بود چنانکه در اشعار خود به این دو مطلب اشاره می کند عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکمی با نکات قرآنی ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ بقرآنی که اندر سینه داری[2] شیراز در دوره ای که حافظ تربیت می شد اگر چه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مراکز علمی و ا دبی ایران و جهان اسلام بشمار می رفت و این مسئله به خاطر تدابیر اتابکان سلغری فارس بود که شیراز را در مقابل حملات مغول محفوظ یگه داشتند لذا حافظ در مرکزی که مجمع عالمان و اندیشمندان و سلاطین دانش دوست و مروج دانش، پرورش یافت، چنانکه در اشعار خود سیاست های آنان را ستایش نموده است.[3] اما به خاطر سیاست های سختگیرانة پادشاهان پیروان اهل بیت (علیهم) چندان تعصبی به اظهار عقاید خود نشان نمی دادند چرا که بر اکثر نقاط ایران حاکمان اهل سنت و مکتب خلافت حکمرانی می کردند و حتی غزنویان در این مورد بسیار سختگیری می کردند تا جایی که کتاب های شیعیان و مراکز علمی آنها را به آتش کشیدند، و بسیاری از آنان را به خاک و خون کشیدند بر این اساس عرفا و شعرای بزرگ و علمای اسلام بیشتر در حالت تقیه زندگی می کردند و فضای سیاسی اقتضاء می کرد که خردمندان اظهار عقیده و مذهب ننمایند بلکه در نوعی استتار به فعالیت فرهنگی بپردازند و از فرصت های به وجود آمده به نشر فرهنگ و علوم اقدام نمایند، درباره حافظ نیز وضع اینگونه است و هیچ کس با قاطعیت نمی تواند بگوید که حافظ شیرازی پیرو مکتب تشیع است یا نه ولی در این قول همه اتفاق دارند که او از دانشمندان و ادیبان بزرگ جهان اسلام و ایران است و هرگز نمی توان او را با قیود محصور کرد و به گروهی خاص منتسب داشت چون او از نظر عرفان و شناخت به جایگاه و مرتبه ای رسیده بود که به جز پیروی از اسلام راستین و مکتب اهل بیت (علیهم) نمی توان به آن جایگاه رسید، اما بنا بر اقتضای زمانه از اظهار و آشکار کردن این اندیشه ها معذور بود، ولی در هر صورت قراینی در دیوان و آثار او وجود دارد که عشق او را به خاندان پیامبر و امیر مؤمنان به اثبات می رساند چنانکه مولوی و سعدی و عطار نیز از این ویژگی برخوردار هستند و هر یک از آنها در اشعار خود ارادت کامل خویش را به اهل بیت اظهار کرده اند، حافظ در جایی نجات و رسیدن به کمال را اینگونه ممکن می داند: حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق بدرقه رهت شود همت شحنه ی نجف شارحان اشعار حافظ این بیت را چنین توضیح داده اند: ای حافظ اگر راه خاندان پیامبر را صادقانه بپوئی عنایت و توجه امیر نجف علی علیه السّلام نگاهبان تو خواهد شد.[4] مرحوم شهید مطهری از محیط طباطبائی نقل نموده است که (حافظ را در عصر خودش و عصرهای بعد شیعه ... می دانستند.)[5] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. اعیان الشیعه، تالیف سید محسن امین. 2. عرفان حافظ، تالیف شهید مطهری. 3. مجالس المؤمنین، تالیف قاضی نور الله شوشتری. 4. شرح اشعار حافظ، تالیف خطیب رهبر. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: دیوان حافظ، تصحیح خطیب رهبر، تهران، صفی علیشاه، 1371، مقدمه. [2] . همان، ص20. [3] . صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات، تهران، انتشارات فردوس، چاپ نهم،1372، ج 3، بخش دوم، ص 1064. [4] . رهبر، خطیب، پیشین، ص 403. [5] . مطهری، عرفان حافظ، تهران،صدرا، چاپ پانزدهم، 1377، ص62.
شمس الدین محمد حافظ بزرگترین غزل سرای عرفانی ایران یکی از نوابغ بزرگ روزگار خود بود که در آغاز سدة هشتم هجری 727، در شیراز پا به عرصه وجود نهاد. متاسفانه از آغاز زندگانی این بلبل خوش نوای بوستان ادب و عرفان آگاهی های کمی بما رسیده است.
حافظ به تصریح محمد گل اندام که، معاصر و همدرس وی، تفسیر قرآن نیک می دانست و مطالع الانظار فی طوالع الانوار تالیف بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی را مطالعه می کرد و از پژوهش در دیوان های شاعران پارسی گوی و عرب زبان بهره هایی برد او به مناسبت، نام برخی از سخنوران نامی را با احترام در ضمن اشعار خود آورده است که از آن جمله اند فردوسی، سعدی، نظامی، ظهیر فاریابی، سلمان، خواجوی کرمانی، کمال خجندی. برخی از علما و فرمانروایان با حافظ معاصر بوده اند که نام گروهی از آنان بدین شرح است: میر سید شریف جرجانی، خواجه کمال الدین ابوالوفاء، شاه نعمت الله ولی و خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی، کمال خجندی و...
از پادشاهان آل اینجو جلال الدین مسعود شاه معروف به شاه ابوالحق و از آل مظفر امیر مبارز الدین محمد، شاه شجاع، سلطان زین العابدین، شاه یحیی، شاه منصور و از آل جلایر: سلطان اویس، سلطان احمد و...[1]
محمد گل اندام که اولین بار دیوان او را جمع آوری کرده است از حافظ چنین یاد می کند (مولانا الاعظم المرحوم الشهید مفخر العلما استاد نحاریر الاد با شمس المله الدین محمد الحافظ الشیرازی.
تذکره نویسان نوشته اند که اجداد او از کوپای (کوهپایه) اصفهان بوده اند، نیای او در ایام حکومت اتابکان سلغری از آنجا به شیراز آمده اند. شغل پدرش را بازرگانی، و مادرش را از اهالی کازرون دانسته اند، به علت فوت پدر، با مادرش در تنگدستی زندگی می کرد لذا مجبور بود هم کسب معاش و هم تحصیل علم نماید، به نوشته همدرس او، گلندام، حافظ در دو رشته علوم شرعی و علوم ادبی به تحصیل و پژوهش می پرداخته است، و علوم قرآنی و قرائتهای مختلف را در پیش قوام الدین آموخت و یکی از حافظین قرآن کریم بود چنانکه در اشعار خود به این دو مطلب اشاره می کند
عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با نکات قرآنی
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
بقرآنی که اندر سینه داری[2]
شیراز در دوره ای که حافظ تربیت می شد اگر چه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مراکز علمی و ا دبی ایران و جهان اسلام بشمار می رفت و این مسئله به خاطر تدابیر اتابکان سلغری فارس بود که شیراز را در مقابل حملات مغول محفوظ یگه داشتند لذا حافظ در مرکزی که مجمع عالمان و اندیشمندان و سلاطین دانش دوست و مروج دانش، پرورش یافت، چنانکه در اشعار خود سیاست های آنان را ستایش نموده است.[3] اما به خاطر سیاست های سختگیرانة پادشاهان پیروان اهل بیت (علیهم) چندان تعصبی به اظهار عقاید خود نشان نمی دادند چرا که بر اکثر نقاط ایران حاکمان اهل سنت و مکتب خلافت حکمرانی می کردند و حتی غزنویان در این مورد بسیار سختگیری می کردند تا جایی که کتاب های شیعیان و مراکز علمی آنها را به آتش کشیدند، و بسیاری از آنان را به خاک و خون کشیدند بر این اساس عرفا و شعرای بزرگ و علمای اسلام بیشتر در حالت تقیه زندگی می کردند و فضای سیاسی اقتضاء می کرد که خردمندان اظهار عقیده و مذهب ننمایند بلکه در نوعی استتار به فعالیت فرهنگی بپردازند و از فرصت های به وجود آمده به نشر فرهنگ و علوم اقدام نمایند، درباره حافظ نیز وضع اینگونه است و هیچ کس با قاطعیت نمی تواند بگوید که حافظ شیرازی پیرو مکتب تشیع است یا نه ولی در این قول همه اتفاق دارند که او از دانشمندان و ادیبان بزرگ جهان اسلام و ایران است و هرگز نمی توان او را با قیود محصور کرد و به گروهی خاص منتسب داشت چون او از نظر عرفان و شناخت به جایگاه و مرتبه ای رسیده بود که به جز پیروی از اسلام راستین و مکتب اهل بیت (علیهم) نمی توان به آن جایگاه رسید، اما بنا بر اقتضای زمانه از اظهار و آشکار کردن این اندیشه ها معذور بود، ولی در هر صورت قراینی در دیوان و آثار او وجود دارد که عشق او را به خاندان پیامبر و امیر مؤمنان به اثبات می رساند چنانکه مولوی و سعدی و عطار نیز از این ویژگی برخوردار هستند و هر یک از آنها در اشعار خود ارادت کامل خویش را به اهل بیت اظهار کرده اند، حافظ در جایی نجات و رسیدن به کمال را اینگونه ممکن می داند:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق
بدرقه رهت شود همت شحنه ی نجف
شارحان اشعار حافظ این بیت را چنین توضیح داده اند:
ای حافظ اگر راه خاندان پیامبر را صادقانه بپوئی عنایت و توجه امیر نجف علی علیه السّلام نگاهبان تو خواهد شد.[4]
مرحوم شهید مطهری از محیط طباطبائی نقل نموده است که (حافظ را در عصر خودش و عصرهای بعد شیعه ... می دانستند.)[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اعیان الشیعه، تالیف سید محسن امین.
2. عرفان حافظ، تالیف شهید مطهری.
3. مجالس المؤمنین، تالیف قاضی نور الله شوشتری.
4. شرح اشعار حافظ، تالیف خطیب رهبر.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: دیوان حافظ، تصحیح خطیب رهبر، تهران، صفی علیشاه، 1371، مقدمه.
[2] . همان، ص20.
[3] . صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات، تهران، انتشارات فردوس، چاپ نهم،1372، ج 3، بخش دوم، ص 1064.
[4] . رهبر، خطیب، پیشین، ص 403.
[5] . مطهری، عرفان حافظ، تهران،صدرا، چاپ پانزدهم، 1377، ص62.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] سلام! آیا شعرای معروف ایرانی؛ مثل سعدی، حافظ، عطار، فردوسی و ... سنّی مذهب بوده اند؟ فضیلت خلفا: http://ganjoor.net/saadi/boostan/niyayesh/sh2/ فضیلت عمر: http://ganjoor.net/attar/manteghotteyr/kholafa/sh2/ فضیلت عثمان:http://ganjoor.net/attar/manteghotteyr/kholafa/sh3/
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] از چه زمانی مسلمین به شیعه و سنی تقسیم شدند و چرا تعداد سنی ها از شیعیان بیشتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] آیا در تاریخ شیعه، تعبیر به برادران اهل سنت آمده است؟ مگر اهل سنت، برادر ما شیعیان هستند؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا در صورت نبودن روحانی شیعی، عالم سُنّی میتواند نماز میّت شیعه را بخواند و با نبودن عالم سُنّی، آیا عالم شیعی میتواند بر میّت سُنّی نماز بخواند یا خیر؟
- [سایر] فرق سنی و شیعه چیست؟
- [سایر] 1. آیا یک زن سنی می تواند با یک مرد شیعه ازدواج کند؟ 2. اگر یک زن سنی با یک مرد شیعه ازدواج نماید آیا مهم است که در کدام مسجد پیمان ازدواج را اجرا نمایند؟ 3. اگر یک زن سنی با یک شیعه ازدواج نماید، فرزندان آنها کدام طرفی باید باشند؟ شیعه یا سنی؟ و شما کدام راه را انتخاب می کنید؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.