فرق سنی و شیعه چیست؟
شیعه و سنی، هر دو از یک سرچشمه نشات گرفتند. و دین اسلام، خدای واحد و رسالت حضرت محمد(ص) را پذیرفتند و در ابتدا فرقی دیده نمی شد. اما تاریخ مسیری بود که بنابر قابلیت اشخاص، گذرگاهها را تغییر داد. و فاصله ها به تناسب حادثه های تاریخ، بیشتر شد. آن روز که پیامبر(ص) در قید حیات مادی بودند و اصحاب در اطرافشان بودند، حادثه ها شکاف هایی بین اصحاب را نشان می داد، اما مسیر تاریخی توانایی نشان دادن تفاوت ها را چندان در خود بارور نکرده بود. مثلا خواص مطرح در میان اصحاب، همان ها بودند که از جنگ بدر همراهی پیامبر ختمی مرتبت را شروع کرده بودند. اما آن جا نیز همه یک رنگ و یک شکل و یک اندازه نبودند. علی(علیه السلام) بود که نیمی از کشتگان جنگ بدر به دست او به درک واصل شدند، و نیم دیگر کشتگان، با مشارکت او کشته شدند. اما بودند کسانی که به دنبال اسیر گرفتن بودند تا شاید بنیان اقتصادی تقویت شود. حتی وقتی پیامبر(ص) به آنها اعلام کرد که به اندازه اسرا، در جنگ بعد کشته می دهند! این تفاوت، فاصله ای در نزدیک بودن به حق را نشان می داد: (فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛[محمد/4] وقتی به کفار برخوردید باید با ایشان بجنگید تا وقتی که کشتگانتان زیاد شود آن وقت است که می ‌توانید دست از کشتار کشیده اسیر بگیرید و در باره اسیران یا این است که منت بر آنان نهاده آزادشان می ‌کنید و یا این است که فدیه می ‌گیرید و آزاد می‌ کنید و به این رفتار خود هم چنان ادامه می ‌دهید تا جنگ تمام شود.) تاریخ با جریان پرشتاب خود راه را ادامه می داد تا در گام دوم تفاوت ها را بیش از پیش معلوم کند! آنجا بود که در جنگ احد،  پیامبر (ص) را در میدان رها کردند و رو به کفر سابق خود کردند: (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ؛[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟)) و بودند کسانی که هفتاد زخم برداشتند تا از پیامبر (ص) دفاع کنند و آن جا بود که شمشیر ذوالفقار از پیامبر (ص) به دست مدافعش داده شد. این حادثه ها هم چنان تاریخ را به پیش می برد! و شکاف ها بیشتر نمایان می شد. تا آن جا که وقتی پیامبر (ص) می خواهد مسیر را برای پس از خود تبیین کند، مشکلاتی سنگین او را احاطه کرده است. تا آن که در غدیر کار یکسره می شود: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می ‌دارد.) هر چه می گذشت، اختلاف ها بیشتر خود را نشان می دهد و لغزش گاهها سبب می شد که پاهای سست، لغزش اساسی تری را انجام دهند و در مسیل دیگری قرار گیرند. چون بعضی در امتحان ها، لیاقت نصرت الهی را پیدا نمی کردند تا از لغزش گاه ها مصون بیرون بیایند: (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا؛[بقره/214] می‌ پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند) (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛[محمد/7] ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌ کند و گامهایتان را استوار می ‌دارد.) البته اینان که لغزیدند، فقط خودشان نیفتادند! بلکه یک دومینوی بزرگ ایجاد کردند. ضربه ای در در چند صد سال پیش زده اند، که هنوز عده ای را در مسیر انحرافی به پیش می برد. در این مسیر انحرافی، عده ای توان بیرون آمدن ندارند، چون اصلا مسیرها را درست نمی فهمند! تنها می بینند که در مسیرند. صحیح یا انحرافی اش را هم گذاشته اند برای فردای قیامت که خدا مشخص کند، فلان صحابی درست گفته یا نه!!! عده دیگری هم می فهمند که مسیر صحیح آن طرف تر است! اما چه کند که پایبند عادت ها و سنت ها و ... شده اند! اینان نیز پایشان توان بازگشت ندارد. پس حال که پا ناتوان است، باید دل را با زبان خوش کرد. و به خود دلداری داد که راه همین است و ان شاء الله گربه بوده! حال هر چقدر بگو که این خورشید بالای سر همه هست که پیامبر (ص) آب شور و شیرین را آدرس داده! چه فایده: (إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ* فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ؛[1] پیامبر (ص) در حجّ وداع فرمود: (در میان شما دو چیز سنگین و گران‌بها می ‌گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در باره آن دو رفتار کنید)، بدانید که این آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.) [1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌1، ص263.
عنوان سوال:

فرق سنی و شیعه چیست؟


پاسخ:

شیعه و سنی، هر دو از یک سرچشمه نشات گرفتند. و دین اسلام، خدای واحد و رسالت حضرت محمد(ص) را پذیرفتند و در ابتدا فرقی دیده نمی شد. اما تاریخ مسیری بود که بنابر قابلیت اشخاص، گذرگاهها را تغییر داد. و فاصله ها به تناسب حادثه های تاریخ، بیشتر شد.

آن روز که پیامبر(ص) در قید حیات مادی بودند و اصحاب در اطرافشان بودند، حادثه ها شکاف هایی بین اصحاب را نشان می داد، اما مسیر تاریخی توانایی نشان دادن تفاوت ها را چندان در خود بارور نکرده بود. مثلا خواص مطرح در میان اصحاب، همان ها بودند که از جنگ بدر همراهی پیامبر ختمی مرتبت را شروع کرده بودند. اما آن جا نیز همه یک رنگ و یک شکل و یک اندازه نبودند. علی(علیه السلام) بود که نیمی از کشتگان جنگ بدر به دست او به درک واصل شدند، و نیم دیگر کشتگان، با مشارکت او کشته شدند. اما بودند کسانی که به دنبال اسیر گرفتن بودند تا شاید بنیان اقتصادی تقویت شود. حتی وقتی پیامبر(ص) به آنها اعلام کرد که به اندازه اسرا، در جنگ بعد کشته می دهند! این تفاوت، فاصله ای در نزدیک بودن به حق را نشان می داد:

(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛[محمد/4] وقتی به کفار برخوردید باید با ایشان بجنگید تا وقتی که کشتگانتان زیاد شود آن وقت است که می ‌توانید دست از کشتار کشیده اسیر بگیرید و در باره اسیران یا این است که منت بر آنان نهاده آزادشان می ‌کنید و یا این است که فدیه می ‌گیرید و آزاد می‌ کنید و به این رفتار خود هم چنان ادامه می ‌دهید تا جنگ تمام شود.)

تاریخ با جریان پرشتاب خود راه را ادامه می داد تا در گام دوم تفاوت ها را بیش از پیش معلوم کند! آنجا بود که در جنگ احد،  پیامبر (ص) را در میدان رها کردند و رو به کفر سابق خود کردند:
(وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ؛[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟))

و بودند کسانی که هفتاد زخم برداشتند تا از پیامبر (ص) دفاع کنند و آن جا بود که شمشیر ذوالفقار از پیامبر (ص) به دست مدافعش داده شد.

این حادثه ها هم چنان تاریخ را به پیش می برد! و شکاف ها بیشتر نمایان می شد. تا آن جا که وقتی پیامبر (ص) می خواهد مسیر را برای پس از خود تبیین کند، مشکلاتی سنگین او را احاطه کرده است. تا آن که در غدیر کار یکسره می شود:
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می ‌دارد.)

هر چه می گذشت، اختلاف ها بیشتر خود را نشان می دهد و لغزش گاهها سبب می شد که پاهای سست، لغزش اساسی تری را انجام دهند و در مسیل دیگری قرار گیرند. چون بعضی در امتحان ها، لیاقت نصرت الهی را پیدا نمی کردند تا از لغزش گاه ها مصون بیرون بیایند:
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا؛[بقره/214] می‌ پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند)
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛[محمد/7] ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌ کند و گامهایتان را استوار می ‌دارد.)

البته اینان که لغزیدند، فقط خودشان نیفتادند! بلکه یک دومینوی بزرگ ایجاد کردند. ضربه ای در در چند صد سال پیش زده اند، که هنوز عده ای را در مسیر انحرافی به پیش می برد. در این مسیر انحرافی، عده ای توان بیرون آمدن ندارند، چون اصلا مسیرها را درست نمی فهمند! تنها می بینند که در مسیرند. صحیح یا انحرافی اش را هم گذاشته اند برای فردای قیامت که خدا مشخص کند، فلان صحابی درست گفته یا نه!!! عده دیگری هم می فهمند که مسیر صحیح آن طرف تر است! اما چه کند که پایبند عادت ها و سنت ها و ... شده اند! اینان نیز پایشان توان بازگشت ندارد. پس حال که پا ناتوان است، باید دل را با زبان خوش کرد. و به خود دلداری داد که راه همین است و ان شاء الله گربه بوده!

حال هر چقدر بگو که این خورشید بالای سر همه هست که پیامبر (ص) آب شور و شیرین را آدرس داده! چه فایده:
(إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ* فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ؛[1] پیامبر (ص) در حجّ وداع فرمود: (در میان شما دو چیز سنگین و گران‌بها می ‌گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در باره آن دو رفتار کنید)، بدانید که این آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.)

[1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌1، ص263.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین