شیعه و سنی، هر دو از یک سرچشمه نشات گرفتند. و دین اسلام، خدای واحد و رسالت حضرت محمد(ص) را پذیرفتند و در ابتدا فرقی دیده نمی شد. اما تاریخ مسیری بود که بنابر قابلیت اشخاص، گذرگاهها را تغییر داد. و فاصله ها به تناسب حادثه های تاریخ، بیشتر شد. آن روز که پیامبر(ص) در قید حیات مادی بودند و اصحاب در اطرافشان بودند، حادثه ها شکاف هایی بین اصحاب را نشان می داد، اما مسیر تاریخی توانایی نشان دادن تفاوت ها را چندان در خود بارور نکرده بود. مثلا خواص مطرح در میان اصحاب، همان ها بودند که از جنگ بدر همراهی پیامبر ختمی مرتبت را شروع کرده بودند. اما آن جا نیز همه یک رنگ و یک شکل و یک اندازه نبودند. علی(علیه السلام) بود که نیمی از کشتگان جنگ بدر به دست او به درک واصل شدند، و نیم دیگر کشتگان، با مشارکت او کشته شدند. اما بودند کسانی که به دنبال اسیر گرفتن بودند تا شاید بنیان اقتصادی تقویت شود. حتی وقتی پیامبر(ص) به آنها اعلام کرد که به اندازه اسرا، در جنگ بعد کشته می دهند! این تفاوت، فاصله ای در نزدیک بودن به حق را نشان می داد: (فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛[محمد/4] وقتی به کفار برخوردید باید با ایشان بجنگید تا وقتی که کشتگانتان زیاد شود آن وقت است که می توانید دست از کشتار کشیده اسیر بگیرید و در باره اسیران یا این است که منت بر آنان نهاده آزادشان می کنید و یا این است که فدیه می گیرید و آزاد می کنید و به این رفتار خود هم چنان ادامه می دهید تا جنگ تمام شود.) تاریخ با جریان پرشتاب خود راه را ادامه می داد تا در گام دوم تفاوت ها را بیش از پیش معلوم کند! آنجا بود که در جنگ احد، پیامبر (ص) را در میدان رها کردند و رو به کفر سابق خود کردند: (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؛[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟)) و بودند کسانی که هفتاد زخم برداشتند تا از پیامبر (ص) دفاع کنند و آن جا بود که شمشیر ذوالفقار از پیامبر (ص) به دست مدافعش داده شد. این حادثه ها هم چنان تاریخ را به پیش می برد! و شکاف ها بیشتر نمایان می شد. تا آن جا که وقتی پیامبر (ص) می خواهد مسیر را برای پس از خود تبیین کند، مشکلاتی سنگین او را احاطه کرده است. تا آن که در غدیر کار یکسره می شود: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.) هر چه می گذشت، اختلاف ها بیشتر خود را نشان می دهد و لغزش گاهها سبب می شد که پاهای سست، لغزش اساسی تری را انجام دهند و در مسیل دیگری قرار گیرند. چون بعضی در امتحان ها، لیاقت نصرت الهی را پیدا نمی کردند تا از لغزش گاه ها مصون بیرون بیایند: (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا؛[بقره/214] می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند) (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛[محمد/7] ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد.) البته اینان که لغزیدند، فقط خودشان نیفتادند! بلکه یک دومینوی بزرگ ایجاد کردند. ضربه ای در در چند صد سال پیش زده اند، که هنوز عده ای را در مسیر انحرافی به پیش می برد. در این مسیر انحرافی، عده ای توان بیرون آمدن ندارند، چون اصلا مسیرها را درست نمی فهمند! تنها می بینند که در مسیرند. صحیح یا انحرافی اش را هم گذاشته اند برای فردای قیامت که خدا مشخص کند، فلان صحابی درست گفته یا نه!!! عده دیگری هم می فهمند که مسیر صحیح آن طرف تر است! اما چه کند که پایبند عادت ها و سنت ها و ... شده اند! اینان نیز پایشان توان بازگشت ندارد. پس حال که پا ناتوان است، باید دل را با زبان خوش کرد. و به خود دلداری داد که راه همین است و ان شاء الله گربه بوده! حال هر چقدر بگو که این خورشید بالای سر همه هست که پیامبر (ص) آب شور و شیرین را آدرس داده! چه فایده: (إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ* فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ؛[1] پیامبر (ص) در حجّ وداع فرمود: (در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها می گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در باره آن دو رفتار کنید)، بدانید که این آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.) [1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص263.
شیعه و سنی، هر دو از یک سرچشمه نشات گرفتند. و دین اسلام، خدای واحد و رسالت حضرت محمد(ص) را پذیرفتند و در ابتدا فرقی دیده نمی شد. اما تاریخ مسیری بود که بنابر قابلیت اشخاص، گذرگاهها را تغییر داد. و فاصله ها به تناسب حادثه های تاریخ، بیشتر شد.
آن روز که پیامبر(ص) در قید حیات مادی بودند و اصحاب در اطرافشان بودند، حادثه ها شکاف هایی بین اصحاب را نشان می داد، اما مسیر تاریخی توانایی نشان دادن تفاوت ها را چندان در خود بارور نکرده بود. مثلا خواص مطرح در میان اصحاب، همان ها بودند که از جنگ بدر همراهی پیامبر ختمی مرتبت را شروع کرده بودند. اما آن جا نیز همه یک رنگ و یک شکل و یک اندازه نبودند. علی(علیه السلام) بود که نیمی از کشتگان جنگ بدر به دست او به درک واصل شدند، و نیم دیگر کشتگان، با مشارکت او کشته شدند. اما بودند کسانی که به دنبال اسیر گرفتن بودند تا شاید بنیان اقتصادی تقویت شود. حتی وقتی پیامبر(ص) به آنها اعلام کرد که به اندازه اسرا، در جنگ بعد کشته می دهند! این تفاوت، فاصله ای در نزدیک بودن به حق را نشان می داد:
(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛[محمد/4] وقتی به کفار برخوردید باید با ایشان بجنگید تا وقتی که کشتگانتان زیاد شود آن وقت است که می توانید دست از کشتار کشیده اسیر بگیرید و در باره اسیران یا این است که منت بر آنان نهاده آزادشان می کنید و یا این است که فدیه می گیرید و آزاد می کنید و به این رفتار خود هم چنان ادامه می دهید تا جنگ تمام شود.)
تاریخ با جریان پرشتاب خود راه را ادامه می داد تا در گام دوم تفاوت ها را بیش از پیش معلوم کند! آنجا بود که در جنگ احد، پیامبر (ص) را در میدان رها کردند و رو به کفر سابق خود کردند:
(وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؛[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟))
و بودند کسانی که هفتاد زخم برداشتند تا از پیامبر (ص) دفاع کنند و آن جا بود که شمشیر ذوالفقار از پیامبر (ص) به دست مدافعش داده شد.
این حادثه ها هم چنان تاریخ را به پیش می برد! و شکاف ها بیشتر نمایان می شد. تا آن جا که وقتی پیامبر (ص) می خواهد مسیر را برای پس از خود تبیین کند، مشکلاتی سنگین او را احاطه کرده است. تا آن که در غدیر کار یکسره می شود:
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.)
هر چه می گذشت، اختلاف ها بیشتر خود را نشان می دهد و لغزش گاهها سبب می شد که پاهای سست، لغزش اساسی تری را انجام دهند و در مسیل دیگری قرار گیرند. چون بعضی در امتحان ها، لیاقت نصرت الهی را پیدا نمی کردند تا از لغزش گاه ها مصون بیرون بیایند:
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا؛[بقره/214] می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند)
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛[محمد/7] ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد.)
البته اینان که لغزیدند، فقط خودشان نیفتادند! بلکه یک دومینوی بزرگ ایجاد کردند. ضربه ای در در چند صد سال پیش زده اند، که هنوز عده ای را در مسیر انحرافی به پیش می برد. در این مسیر انحرافی، عده ای توان بیرون آمدن ندارند، چون اصلا مسیرها را درست نمی فهمند! تنها می بینند که در مسیرند. صحیح یا انحرافی اش را هم گذاشته اند برای فردای قیامت که خدا مشخص کند، فلان صحابی درست گفته یا نه!!! عده دیگری هم می فهمند که مسیر صحیح آن طرف تر است! اما چه کند که پایبند عادت ها و سنت ها و ... شده اند! اینان نیز پایشان توان بازگشت ندارد. پس حال که پا ناتوان است، باید دل را با زبان خوش کرد. و به خود دلداری داد که راه همین است و ان شاء الله گربه بوده!
حال هر چقدر بگو که این خورشید بالای سر همه هست که پیامبر (ص) آب شور و شیرین را آدرس داده! چه فایده:
(إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ* فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ؛[1] پیامبر (ص) در حجّ وداع فرمود: (در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها می گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در باره آن دو رفتار کنید)، بدانید که این آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.)
[1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص263.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] از چه زمانی مسلمین به شیعه و سنی تقسیم شدند و چرا تعداد سنی ها از شیعیان بیشتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] آیا در تاریخ شیعه، تعبیر به برادران اهل سنت آمده است؟ مگر اهل سنت، برادر ما شیعیان هستند؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا در صورت نبودن روحانی شیعی، عالم سُنّی میتواند نماز میّت شیعه را بخواند و با نبودن عالم سُنّی، آیا عالم شیعی میتواند بر میّت سُنّی نماز بخواند یا خیر؟
- [سایر] فرق سنی و شیعه چیست؟
- [سایر] 1. آیا یک زن سنی می تواند با یک مرد شیعه ازدواج کند؟ 2. اگر یک زن سنی با یک مرد شیعه ازدواج نماید آیا مهم است که در کدام مسجد پیمان ازدواج را اجرا نمایند؟ 3. اگر یک زن سنی با یک شیعه ازدواج نماید، فرزندان آنها کدام طرفی باید باشند؟ شیعه یا سنی؟ و شما کدام راه را انتخاب می کنید؟
- [سایر] انواع شیعه و سنی کدامند؟
- [سایر] چه تفاوتهایی میان وضوی شیعه و سنی وجود دارد و از نظر اهل سنت چه مواردی باعث بطلان وضو میشود؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.