بر اساس احادیث و روایات شیعی، امامان (ع) از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهره‌مندند. خداوند متعال می‌فرماید: (عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه‌أحداً إ لا من ارتضی من رسول).(1) این آیه نشان می‌دهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا آن را نمی‌داند. اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسان‌ها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهی یابند. علامه طباطبایی (ره)- صاحب تفسیر المیزان- در این باره می‌گوید: (سیدالشهدا (ع)- به عقیده شیعه امامیه- سومین جانشین از جانشینان پیامبر اکرم (ص) و صاحب ولایت کلیه می‌باشد. علم امام (ع) به اعیان خارجیه و حوادث و وقایع- طبق آنچه از ادله نقلیه و براهین عقلیه بر می‌آید- دو قسم است: قسم اول: امام (ع) در هر شرایطی- به اذن خداوندی- به حقایق جهان هستی آگاه است، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند یا آنها که از دایره حس بیرون می‌باشند مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده. قسم دوم: علم عادی است که پیامبر (ص) و نیز امام (ع) مانند سایر افراد، در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی است و آنچه را شایسته می‌بیند، انجام می‌دهد).(2) باید توجه کرد که علم قطعی امام به حوادث تغییرناپذیر، مستلزم جبر نیست همان طور که علم خداوند به افعال انسان، مستلزم جبر نیست چرا که مشیّت خداوندی به افعال اختیاری انسانی، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته است یعنی، خداوند علم دارد که انسان با اختیار و اراده خود کدام کارها را انجام می‌دهد. درباره امام حسین (ع) نیز می‌دانیم و به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) از شهادت سیدالشهدا (ع) خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتاب‌های تاریخ و حدیث ضبط شده است. صحابه، همسران، خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر (ص) این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند. همچنین وقتی امام حسین (ع) عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند. هم به ملاحظه اینکه به طور یقین می‌دانستند بر طبق اخبار پیغمبر (ص) شهادت در انتظار حسین (ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلای بنی‌امیه بر جهان اسلام و رعب و هراسی که از ظلم و ستم‌شان در دل‌ها افتاده و خفقانی که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنی‌امیه به مبارزه برخاست، مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) داده بودند، روشن بود که امام حسین (ع) به سوی مرگ و شهادت سفر می‌کند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف بود. امام حسین (ع) به طور مکرر از قتل خود خبر می‌داد اما از خلع یزید و تصرف ممالک اسلامی و تشکیل حکومت به کسی خبر نداد هر چند همه را موظف و مکلف می‌دانست که با آن حضرت همکاری کنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب برپا نمایند. البته آن حضرت می‌دانست که چنین قیامی برپا نخواهد شد و خودش با جمعی قلیل باید قیام کنند و کشته شوند. از این رو شهادت خود را به مردم اعلام می‌کرد. گاهی در پاسخ کسانی که از آن حضرت می‌خواستند سفر نکند و به عراق نرود می‌فرمود: (من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کاری مأمور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوارتر است).(3) در کشف الغمه از حضرت زین العابدین نقل شده که فرمود: (به هر منزل فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا سخن می‌گفت و از آن جمله روزی فرمود: از خواری دنیا نزد باری‌تعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به هدیه نزد زن زانیه‌ای از بنی‌اسرائیل بردند).(4) بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت، اعلان بطلان حکومت یزید، احیای دین، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود. هنر امام حسین (ع) در این بود که (حقانیت) خود را با پاسخ به دعوت کوفیان، با تدبیر و (عقلانیت) پیش برد به گونه‌ای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با (مظلومیت) آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ شدن نباشد. لذا این رنگ الهی تنها با (شهادت و اسارت) جاودانه ماند (5)0 پی نوشت : (1)) دانای نهان است و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند جز پیامبری که از او خشنود باشد (، جن (72)، آیه 26. (2) ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسین بن علی) ع (، ص 134- 140. (3) تاریخ طبری، ج 4، ص 292 الحسن و الحسین سبطا رسول‌الله، ص 91 و 92. (4) قمقام، ص 359 نظم در رالمسمطین، ص 215. (5) برای آگاهی بیشتر ر. ک: الف. مقتل خوارزمی، ف 8، ص 160 و ف 9، ص 187 و ف 10، ص 218 و ص 191 و 192 ب. طبری، ج 4، ص 31 پ. کامل، ج 3، ص 278 ت. قمقام زخار، ص 333 ث. قمقام، ص 263 و 264 ج. ترجمه تاریخ ابن اعثم، ص 346.
آیا امام حسین(علیه السلام) میدانستند شهید میشوند؟ اگر چنین است، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفتند؟
بر اساس احادیث و روایات شیعی، امامان (ع) از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهرهمندند. خداوند متعال میفرماید: (عالم الغیب فلا یظهر علی غیبهأحداً إ لا من ارتضی من رسول).(1)
این آیه نشان میدهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا آن را نمیداند. اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسانها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهی یابند.
علامه طباطبایی (ره)- صاحب تفسیر المیزان- در این باره میگوید: (سیدالشهدا (ع)- به عقیده شیعه امامیه- سومین جانشین از جانشینان پیامبر اکرم (ص) و صاحب ولایت کلیه میباشد. علم امام (ع) به اعیان خارجیه و حوادث و وقایع- طبق آنچه از ادله نقلیه و براهین عقلیه بر میآید- دو قسم است:
قسم اول: امام (ع) در هر شرایطی- به اذن خداوندی- به حقایق جهان هستی آگاه است، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند یا آنها که از دایره حس بیرون میباشند مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده.
قسم دوم: علم عادی است که پیامبر (ص) و نیز امام (ع) مانند سایر افراد، در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی است و آنچه را شایسته میبیند، انجام میدهد).(2)
باید توجه کرد که علم قطعی امام به حوادث تغییرناپذیر، مستلزم جبر نیست همان طور که علم خداوند به افعال انسان، مستلزم جبر نیست چرا که مشیّت خداوندی به افعال اختیاری انسانی، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته است یعنی، خداوند علم دارد که انسان با اختیار و اراده خود کدام کارها را انجام میدهد.
درباره امام حسین (ع) نیز میدانیم و به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) از شهادت سیدالشهدا (ع) خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتابهای تاریخ و حدیث ضبط شده است. صحابه، همسران، خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر (ص) این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند.
همچنین وقتی امام حسین (ع) عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند.
هم به ملاحظه اینکه به طور یقین میدانستند بر طبق اخبار پیغمبر (ص) شهادت در انتظار حسین (ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلای بنیامیه بر جهان اسلام و رعب و هراسی که از ظلم و ستمشان در دلها افتاده و خفقانی که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنیامیه به مبارزه برخاست، مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) داده بودند، روشن بود که امام حسین (ع) به سوی مرگ و شهادت سفر میکند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف بود.
امام حسین (ع) به طور مکرر از قتل خود خبر میداد اما از خلع یزید و تصرف ممالک اسلامی و تشکیل حکومت به کسی خبر نداد هر چند همه را موظف و مکلف میدانست که با آن حضرت همکاری کنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب برپا نمایند. البته آن حضرت میدانست که چنین قیامی برپا نخواهد شد و خودش با جمعی قلیل باید قیام کنند و کشته شوند. از این رو شهادت خود را به مردم اعلام میکرد. گاهی در پاسخ کسانی که از آن حضرت میخواستند سفر نکند و به عراق نرود میفرمود: (من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کاری مأمور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوارتر است).(3)
در کشف الغمه از حضرت زین العابدین نقل شده که فرمود: (به هر منزل فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا سخن میگفت و از آن جمله روزی فرمود: از خواری دنیا نزد باریتعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به هدیه نزد زن زانیهای از بنیاسرائیل بردند).(4)
بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت، اعلان بطلان حکومت یزید، احیای دین، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود. هنر امام حسین (ع) در این بود که (حقانیت) خود را با پاسخ به دعوت کوفیان، با تدبیر و (عقلانیت) پیش برد به گونهای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با (مظلومیت) آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ شدن نباشد. لذا این رنگ الهی تنها با (شهادت و اسارت) جاودانه ماند (5)0
پی نوشت :
(1)) دانای نهان است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند جز پیامبری که از او خشنود باشد (، جن (72)، آیه 26.
(2) ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسین بن علی) ع (، ص 134- 140.
(3) تاریخ طبری، ج 4، ص 292 الحسن و الحسین سبطا رسولالله، ص 91 و 92.
(4) قمقام، ص 359 نظم در رالمسمطین، ص 215.
(5) برای آگاهی بیشتر ر. ک:
الف. مقتل خوارزمی، ف 8، ص 160 و ف 9، ص 187 و ف 10، ص 218 و ص 191 و 192 ب. طبری، ج 4، ص 31 پ. کامل، ج 3، ص 278 ت. قمقام زخار، ص 333 ث. قمقام، ص 263 و 264 ج. ترجمه تاریخ ابن اعثم، ص 346.
- [سایر] آیا امام حسین(علیه السلام) میدانستند شهید میشوند؟ اگر چنین است، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفتند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) با این که میدانستند به شهادت میرسند، خانواده خود را به همراه بردند؟
- [سایر] مداحان می خوانند که پس از شهادت علی (ع) ایشان پیش امام حسن و امام حسین رفتند. آیا در نماز صبح این بزرگواران در نماز پدر در مسجد حاضر نبودند؟ لطفا به مستندات تاریخی اشاره فرمائید.
- [سایر] آیا امام حسین درمسیر مدینه به کربلا به کوفه رفتند؟
- [سایر] آیا امام حسین (ع) برای کسب قدرت به کربلا رفتند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
- [سایر] آیا امام حسین - علیه السلام - می دانست شهید می شود ؟ چرا با پای خودش به سوی مرگ رفت؟ آیا این کار خودکشی و هلاک کردن خود نیست؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] شهادت امام حسین با شهادت کدام پیامبر مقایسه شده است
- [سایر] چرا امام حسین ( علیه السلام ) با این که می دانستند مردم کوفه پیمان می شکنند به آن سرزمین رفتند ؟
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله اردبیلی] (أشْهَدُ أنَّ عَلِیّا أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِیُّ اللّهِ)(9) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوبست بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) به قصد قربت مطلقه گفته شود. =============================================================================== 1 یعنی: (خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند). 2 یعنی: (شهادت میدهم که معبودی جز خداوند یکتا و بیهمتا، نیست). 3 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیامبر و فرستاده خدا است). 4 یعنی: (بشتاب برای نماز). 5 یعنی: (بشتاب برای رستگاری). 6 یعنی: (بشتاب برای بهترین کارها که نماز است). 7 یعنی: (معبودی جز خدای یکتا و بیهمتا، نیست). 8 یعنی: (به تحقیق نماز بر پاشد). 9 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت علی علیهالسلام امیرالمؤمنین، ولیّ خدا بر خلق است).