جاهلیت را از دیدگاه اسلام توضیح دهید؟
یکی از مباحث مهم به ویژه در تاریخ اسلام مبحث (جاهلیت) است. واژه جاهلیت ریشه در قرآن دارد و مورخان برای آن معانی متعددی بیان نموده اند که با یکدیگر متفاوت است. دقت در قرآن و متون تاریخی روشن می نماید که معنای اصلی جاهلیت نادانی نیست، بلکه جاهلیتی که در قرآن و سنت و حتی بسیاری از متون تاریخی بیان شده یک نوع حالت نفسانی و کیفیت روانی است که از پیروی از هدایت الهی سرباز می زند و حکومت خدا را در امور زندگی نمی پذیرد. پس جاهلیت یعنی سفاهت، خشونت، ناهنجاری، بی ارادگی، شتابزدگی و عدم قدرت بر نفس نه صرفاً نادانی و عدم علم. در نتیجه جاهلیت یک مفهوم است که محدوده زمانی و مکانی ندارد. کلمه جاهلیت ریشه در قرآن دارد و برای اولین بار در آیات مدنی مطرح گردید. در قرآن مشتقات اسمی و فعلی آن به صورت های جاهل، جاهلون، جاهلین، جهاله، یجهلون، تجهلون و جهول به کار رفته است. ولی کاربرد بیشتر این واژه به صورت جهل است که معانی متفاوتی دارد. حال با توجه به آیاتی که مشتقات واژه (جهل) در آنها ذکر شده است، معنا و مفهوم جاهلیت در قرآن را مشخص می نمائیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنِی إِلَیهِ وَإِلا تَصْرِفْ عَنِّی کَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ یوسف گفت: پروردگارا؛ زندان برای من از آن چه مرا به سوی آن می خوانند محبوب تر است و اگر حیله را از من باز نگردانی من به سوی آنها تمایل می کنم و از جاهلان می گردم.) از این آیه استنباط می شود که گناه موجب سلب علوم خدادادی است و جهل تنها بی سوادی نیست، بلکه انتخاب لذت آنی و چشم پوشی از رضای خداوند، نیز جهل محض است. [1] در آیه 89 سوره یوسف نیز آمده است: (قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ؛[یوسف] گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آنگاه که شما نادان بودید.) بنابراین جهل تنها به معنای ندانستن نیست، بلکه غلبه هوس ها نوعی بی توجهی است. انسان گناهکار هر چند عالم باشد، جاهل است. چون توجه ندارد و آتش دوزخ را برای خود می خرد.[2] آیه 67 سوره بقره: (وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ و هنگامی را که موسی به قوم خود گفت خدا به شما دستور می دهد که ماده گاوی را سر ببرید، گفتند آیا ما را به تمسخر می گیری؟ گفت: به خدا پناه می برم از اینکه از نادانان باشم.) این تعبیر بیانگر آن است که استهزای دیگران جز کار عناصر نادان نیست. چون استهزا کنندگان یا آفرینش فرد یا کردار و رفتارهای او را به مسخره می گیرند و چون موضوع آفرینش و زشتی و زیبایی افراد از آن خداست، بنابراین هیچ یک از آنها در خور استهزا نیست. با این بیان انجام این عمل زشت فقط توسط افراد نادان انجام پذیر است و استهزا در موضع حکم و بیان شریعت از نادانان است.[3] بنابراین در این آیه جهل در برابر عقل به کار برده شده نه علم، چون مسخره کردن نشانة بی خردی است که حضرت موسی از آن به خدا پناه می برده. در سوره زمر آیه 64 شرک به خداوند را جهل معرفی کرده و می فرماید: (قُلْ أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجَاهِلُونَ؛[4] آیا به من دستور می دهید که غیر خدا را عبادت کنم ای جاهلان.) در این آیه به صراحت مسئله توحید در عبادت مورد اشاره قرار گرفته است که در جاهلیت عبادت بتها و سجده در برابر آنها وجود داشت و انجام این عمل شرک و نشانه جهل است. خداوند در این آیه آشکارا بت پرستان را مردمی جاهل می داند که هم نسبت به خداوند و هم نسبت به مقام والای خود جاهل هستند.[5] آیه 55 سوره قصص سخنان لغو و بیهوده را نوعی جهالت معرفی می کند: (وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلامٌ عَلَیکُمْ لا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ؛ و هرگاه سخن لغو و بیهوده ای بشنوند از آن روی می گردانند و می گویند اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان، سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم.) در آیه 72 سوره احزاب خیانت به امانت مصداق بارز جهل شمرده شده است: (إِنَّا عَرَضْنَا الأمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولا؛ ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند، اما انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود.) در این آیه بزرگ ترین و مهم ترین امتیاز انسان بر تمام جهان خلقت بیان گردیده است، ولی افسوس که از همان آغاز بر خویشتن ستم کرد و قدر خود را نشناخت و آنچه شایسته حمل این امانت بود انجام نداد. آیه 63 سوره فرقان کبر و خودخواهی را کلید کفر و جهالت می داند: (وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا؛ بندگان خاص خداوند رحمان آنهایی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب می سازند به آنها سلام می گویند.) آیه 6 سوره حجرات اعتماد به اخبار فاسقان را جهل می داند و می فرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردید اگر فاسقی خبری برای شما آورد پس جستجو کنید، مبادا که در اثر تفحص نکردن به قومی آزار رسانید و بر کرده خود سخت پشیمان شوید). درنتیجه بر اساس آیه ششم سوره حجرات برای اینکه عملی جاهلی نباشد، ابتدا باید پیرامون آن تحقیق و تفحص نمود سپس اقدام کرد. آیه 17 سوره نساء جهل را سرچشمة غرایز و هوس هایی دانسته است که پایدار نباشند: (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا؛جز این نیست که خداوند توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی کار ناشایستی می کنند، سپس توبه می کنند خداوند از اینان درمی گذرد و خدا دانای فرزانه است.) این آیه شرط قبولی توبه را در آن می داند که انجام گناه از روی نادانی و بی توجهی به عواقب آن باشد.[6] از امام صادق(ع) نقل شده: (هر گناهی که انسان مرتکب می شود اگر آگاهانه باشد در حقیقت جهل است؛ زیرا خود را در خطر قهر الهی قرار می دهد.)[7] در آیات زیر نیز به صراحت واژه جاهلیت آمده است: 1 خداوند در توصیف کفار مکه می فرماید: (إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیةَ حَمِیةَ الْجَاهِلِیةِ؛ آنگاه که کافران در دل های خود، تعصب(آن هم) تعصب جاهلیت ورزند.) 2 آیه 33 سوره احزاب، که خداوند می فرماید: (وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الأولَی؛ و در خانه هایتان قرار بگیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشکار نکنید.) 3 در سوره مائده، آیه 5 می فرماید: (أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یوقِنُونَ؛ آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ برای مردمی که اهل یقین هستند چه حکمی از خدا بهتر است.). 4 آیه 154 سوره آل عمران که خداوند می فرماید: (وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِِیةِ؛ و گروهی در فکر جان خود بودند، و درباره خدا، گمان های ناروا همچون گمان های جاهلیت می بردند.) پی نوشتها: [1] . قرائتی،تفسیر نور،ج 6، ص56. [2] . همان، ص 114. [3] . طبرسی، مجمع البیان، ج1،297-298؛ عتیق نیشابوری، تفسیر التفاسیر،ج 1، ص84. [4] . زمر/64. [5] . مکارم شیرازی، ج19،ص524-529. [6] . قرائتی،تفسیر نور، ج2، ص258. [7] . طباطبائی،ج 7،ص101-103؛ طبرسی،ج 4،ص268. www.shamimm.ir
عنوان سوال:

جاهلیت را از دیدگاه اسلام توضیح دهید؟


پاسخ:

یکی از مباحث مهم به ویژه در تاریخ اسلام مبحث (جاهلیت) است. واژه جاهلیت ریشه در قرآن دارد و مورخان برای آن معانی متعددی بیان نموده اند که با یکدیگر متفاوت است. دقت در قرآن و متون تاریخی روشن می نماید که معنای اصلی جاهلیت نادانی نیست، بلکه جاهلیتی که در قرآن و سنت و حتی بسیاری از متون تاریخی بیان شده یک نوع حالت نفسانی و کیفیت روانی است که از پیروی از هدایت الهی سرباز می زند و حکومت خدا را در امور زندگی نمی پذیرد. پس جاهلیت یعنی سفاهت، خشونت، ناهنجاری، بی ارادگی، شتابزدگی و عدم قدرت بر نفس نه صرفاً نادانی و عدم علم. در نتیجه جاهلیت یک مفهوم است که محدوده زمانی و مکانی ندارد.
کلمه جاهلیت ریشه در قرآن دارد و برای اولین بار در آیات مدنی مطرح گردید. در قرآن مشتقات اسمی و فعلی آن به صورت های جاهل، جاهلون، جاهلین، جهاله، یجهلون، تجهلون و جهول به کار رفته است. ولی کاربرد بیشتر این واژه به صورت جهل است که معانی متفاوتی دارد. حال با توجه به آیاتی که مشتقات واژه (جهل) در آنها ذکر شده است، معنا و مفهوم جاهلیت در قرآن را مشخص می نمائیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنِی إِلَیهِ وَإِلا تَصْرِفْ عَنِّی کَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ یوسف گفت: پروردگارا؛ زندان برای من از آن چه مرا به سوی آن می خوانند محبوب تر است و اگر حیله را از من باز نگردانی من به سوی آنها تمایل می کنم و از جاهلان می گردم.)
از این آیه استنباط می شود که گناه موجب سلب علوم خدادادی است و جهل تنها بی سوادی نیست، بلکه انتخاب لذت آنی و چشم پوشی از رضای خداوند، نیز جهل محض است. [1]
در آیه 89 سوره یوسف نیز آمده است: (قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ؛[یوسف] گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آنگاه که شما نادان بودید.) بنابراین جهل تنها به معنای ندانستن نیست، بلکه غلبه هوس ها نوعی بی توجهی است. انسان گناهکار هر چند عالم باشد، جاهل است. چون توجه ندارد و آتش دوزخ را برای خود می خرد.[2]
آیه 67 سوره بقره: (وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ و هنگامی را که موسی به قوم خود گفت خدا به شما دستور می دهد که ماده گاوی را سر ببرید، گفتند آیا ما را به تمسخر می گیری؟ گفت: به خدا پناه می برم از اینکه از نادانان باشم.)
این تعبیر بیانگر آن است که استهزای دیگران جز کار عناصر نادان نیست. چون استهزا کنندگان یا آفرینش فرد یا کردار و رفتارهای او را به مسخره می گیرند و چون موضوع آفرینش و زشتی و زیبایی افراد از آن خداست، بنابراین هیچ یک از آنها در خور استهزا نیست. با این بیان انجام این عمل زشت فقط توسط افراد نادان انجام پذیر است و استهزا در موضع حکم و بیان شریعت از نادانان است.[3]
بنابراین در این آیه جهل در برابر عقل به کار برده شده نه علم، چون مسخره کردن نشانة بی خردی است که حضرت موسی از آن به خدا پناه می برده.
در سوره زمر آیه 64 شرک به خداوند را جهل معرفی کرده و می فرماید: (قُلْ أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجَاهِلُونَ؛[4] آیا به من دستور می دهید که غیر خدا را عبادت کنم ای جاهلان.)
در این آیه به صراحت مسئله توحید در عبادت مورد اشاره قرار گرفته است که در جاهلیت عبادت بتها و سجده در برابر آنها وجود داشت و انجام این عمل شرک و نشانه جهل است.
خداوند در این آیه آشکارا بت پرستان را مردمی جاهل می داند که هم نسبت به خداوند و هم نسبت به مقام والای خود جاهل هستند.[5]
آیه 55 سوره قصص سخنان لغو و بیهوده را نوعی جهالت معرفی می کند: (وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلامٌ عَلَیکُمْ لا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ؛ و هرگاه سخن لغو و بیهوده ای بشنوند از آن روی می گردانند و می گویند اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان، سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم.) در آیه 72 سوره احزاب خیانت به امانت مصداق بارز جهل شمرده شده است: (إِنَّا عَرَضْنَا الأمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولا؛ ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند، اما انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود.) در این آیه بزرگ ترین و مهم ترین امتیاز انسان بر تمام جهان خلقت بیان گردیده است، ولی افسوس که از همان آغاز بر خویشتن ستم کرد و قدر خود را نشناخت و آنچه شایسته حمل این امانت بود انجام نداد. آیه 63 سوره فرقان کبر و خودخواهی را کلید کفر و جهالت می داند: (وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا؛ بندگان خاص خداوند رحمان آنهایی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب می سازند به آنها سلام می گویند.)
آیه 6 سوره حجرات اعتماد به اخبار فاسقان را جهل می داند و می فرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردید اگر فاسقی خبری برای شما آورد پس جستجو کنید، مبادا که در اثر تفحص نکردن به قومی آزار رسانید و بر کرده خود سخت پشیمان شوید). درنتیجه بر اساس آیه ششم سوره حجرات برای اینکه عملی جاهلی نباشد، ابتدا باید پیرامون آن تحقیق و تفحص نمود سپس اقدام کرد. آیه 17 سوره نساء جهل را سرچشمة غرایز و هوس هایی دانسته است که پایدار نباشند: (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا؛جز این نیست که خداوند توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی کار ناشایستی می کنند، سپس توبه می کنند خداوند از اینان درمی گذرد و خدا دانای فرزانه است.) این آیه شرط قبولی توبه را در آن می داند که انجام گناه از روی نادانی و بی توجهی به عواقب آن باشد.[6]
از امام صادق(ع) نقل شده: (هر گناهی که انسان مرتکب می شود اگر آگاهانه باشد در حقیقت جهل است؛ زیرا خود را در خطر قهر الهی قرار می دهد.)[7]
در آیات زیر نیز به صراحت واژه جاهلیت آمده است:
1 خداوند در توصیف کفار مکه می فرماید: (إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیةَ حَمِیةَ الْجَاهِلِیةِ؛ آنگاه که کافران در دل های خود، تعصب(آن هم) تعصب جاهلیت ورزند.)
2 آیه 33 سوره احزاب، که خداوند می فرماید: (وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الأولَی؛ و در خانه هایتان قرار بگیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشکار نکنید.)
3 در سوره مائده، آیه 5 می فرماید: (أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یوقِنُونَ؛ آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ برای مردمی که اهل یقین هستند چه حکمی از خدا بهتر است.).
4 آیه 154 سوره آل عمران که خداوند می فرماید: (وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِِیةِ؛ و گروهی در فکر جان خود بودند، و درباره خدا، گمان های ناروا همچون گمان های جاهلیت می بردند.)
پی نوشتها:
[1] . قرائتی،تفسیر نور،ج 6، ص56.
[2] . همان، ص 114.
[3] . طبرسی، مجمع البیان، ج1،297-298؛ عتیق نیشابوری، تفسیر التفاسیر،ج 1، ص84.
[4] . زمر/64.
[5] . مکارم شیرازی، ج19،ص524-529.
[6] . قرائتی،تفسیر نور، ج2، ص258.
[7] . طباطبائی،ج 7،ص101-103؛ طبرسی،ج 4،ص268.
www.shamimm.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین