گفتنی است که عشق بر اساس کمال جویی و جمال خواهی شکل می گیرد. درک زیبایی های هستی موجب عشق به خدا می شود. از این رو عشقی که دین برای انسان ترسیم می کند، متاثر از دیدگاه خاصی به انسان ، عالم هستی و خداوند متعال و نسبت این سه با یکدیگر است. عشقی که رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خداوند برای آدمی به ارمغان آورده، بر مبانی انسان شناسی، هستی شناسی و خدا شناسی مبتنی است . از این رو نگاهی اجمالی به این مبانی، برای تفسیر و تفهیم درست عشق، ضروری می نماید: یک. هستی شناسی از دیدگاه قرآن، همه عالم هستی آیات و نشانه های خداوند است. همه آنچه را که در زمین و آسمان و در نظر کلی ترجمان هستی است، نشانه می داند. (1) عالم هستی ظهوراتی از اسما و صفات جلوه حضرت حق است. (2) من به هر که می گذرم ذکر دوست می شنوم من به هر چه می نگرم روی دوست می بینم از دیدگاه قرآن، جهان هستی ، دارای عوالمی است. هریک از این عوالم عالم مادی، عالم مثال؛ عالم تجرد و عالم اسما دارای احکام، سنن و قوانین ویژه خود می باشد (3) عوالم هستی و موجودات آن، از خداوند متعال نشات گرفته و دوباره به سوی او باز خواهند گشت. از منظر قرآن ، کل جهان هستی و موجودات آن مسخر انسان است تا آدمی را برای رسیدن به مقصود نهایی خویش مدد رسانند. به هر روی، عالم هستی ظهور زیبایی خدا است.. (4) در بیان ناید جمال حال او هر دو عالم چیست؟ عکس خال او دو. خدا شناسی از نظر قرآن کریم، خداوند گشایش بخش، دانا، توانا، زنده، پاینده، حق، صاحب شکوه و ارجمندی ، بی نیاز، یکتا، یگانه، پادشاه راستین جهان هستی، پاک از هر عیب و نگهبان و مراقب بر همه چیز است. (5) بهترین وصف از آن خداوند است (6) و به هر جا روی کنیم، خدا آنجا است. (7) او در عین عظمت، ازرگ گردن به انسان نزدیک تر است و وسوسه های نفس او را می داند (8) او خدایی است آمرزنده. (9) در عین حال قوی و قهار است؛ (10) اما توبه پذیر، (11) بخشنده، (12) دوستدار، (13) دارای رحمت و فضل بزرگ است. (14) خداوند از نظر قرآن، آفریننده آسمان ها و زمین و خالق همه چیز است . (15) هر که بهره ای ازکمال دارد، ازخدا وام گرفته است. (16) الهام کننده دوستی و محبت در میان مومنان است. (17) او کسی است که مهر و محبت خود را به دل دوستداران خویش می افکند و عشق را میان انسان ها حاکم می سازد. (18) هر چه اندیشی پذیرای فناست آن که در اندیشه ناید آن خداست (19) سه. انسان شناسی از دیدگاه قرآن، انسان موجودی است برگزیده خداوند، خلیفه و جانشین او در روی زمین (20) ترکیبی از جسم و روح، (21) دارای فطرتی خدا آشنا ، آزاد، مستقل، امانت دار خدا و مسؤول خویشتن و جهان، (22) مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان (23) و ملهم به خیر و شر. (24) وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به قوت و کمال سیر می کند، (25) اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. (26) از شرافت و کرامت ذاتی برخوردار است و خداوند او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است (27) او انسان را آفرید تا تنها او را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد. (28) از این رو ، انسان جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او، خود را نمی یابد و اگر خدای خویش را فراموش کند، خود را فراموش می کند و نمی داند که کیست، برای چیست، چه باید کند و کجا باید برود؟! (29) از دیدگاه قرآن، حقیقت انسان (روح خدا) و نزدیک ترین مخلوقات به مبدا متعال، همان است که در آِه (نفخت فیه من روحی) (30) به آن اشاره شده است. این روح قبل از هبوط و تنزل در این بدن مادی، در عالم امر بوده است؛ (31) عالمی که خداوند وجودش را امری حتمی تلقی فرموده و آن رابه طهارت و قدس، وصف کرده است. (32) روح خدا منشا روح آدمی و ظهور و جلوه تام و کامل حق و صفات او است. این روح از قدس و طهارت برخوردار و بر تمام عوالم هستی برتری دارد. (33) این روح یا مقام آغازین انسانی، از مرتبه اصلی و از چهره اولیه خویش، در مقام نزول و هبوط از آن عالم به این عالم مادی، دور گشته است و در سیر نزولی خود چهره اصلی آن محدود تر شده ، کمالات و خصوصیات وجودی اصیل آن زیر حجاب ها رفته است. روح خدا یا حقیقت انسان، در این سفر، از منازل و مراتب مختلف گذر می کند و به منزل آخر رسیده و در بدن تسویه شده انسانی جلوه گر می شود. آن گاه در مرتبه روح دمیده شده، در بدن انسانی ظاهر می گردد. (34) (اهبطوا) افکند جان را بدن تا به گل پنهان بود در عدن (35) از آنجا که روح بر اثر هبوط به عالم مادی، پوشیده در حجاب های است، به بعد مادی خویش بیشتر از بعد معنوی اش توجه می کند. از این رو به خود، خدا و دیگران ستم روا می دارد (36) یک سو نگر می شود. (37) نفع مادی خود را بر منافع دیگران ترجیح می دهد و به نیازمندان کمک نمی کند. (38) شتابگر، (39) خود بزرگ بین، فخر فروش، (40) مجادله گر (41) و حریص است. (42) در برخورد با بدی جزع می کند و اگر به نعمت رسد، بخل می ورزد. (43) خداوند متعال بینش ها و گرایش هایی را در آدمی نهاده است که : اکتسابی نیست و در عموم افراد وجود دارد؛ هر چند ممکن است دارای شدت و ضعف باشد. از این بینش ها و گرایش ها به (امور فطری) یاد می شود. (44) کمال جویی و جمال خواهی از جمله گرایش های فطری اند که خداوند آنها را در روح آدمی قرار داده است (45) اما از منظر آیات قرآن، این روح هبوط کرده و محجوب گشته، می تواند با کنار زدن حجاب ها و موانع و با استمداد از وحی و عقل که راه مسیر و چگونگی سیر را به او نشان می دهد بینش ها و گرایش های فطری خویش را شکوفا سازد و به موطن اصلی خود (لقای حضرت حق است) بازگشته و به همان طهارت و قدس بلکه بالاتر از آن بار یابد. (46) تاج (کرمناست) بر فرق سرت طوق (اعطیناک) آویز برت جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و پایه اند و او غرض(47) پی نوشتها: 1- جاثیه (45)، آیه 3؛ یوسف (12)، آیه 105 و... 2- ر.ک: محمد شجاعی، بازگشت به هستی، صص 91-99؛ خواب و نشان های آن، صص 14-24. 3- ر. ک: حجر (15)، آیه 21؛ مومنون (23)، آیه 99-100؛ غافر (40)، آیه 11؛ بقره (2)، آیه 154 و 232؛ توبه (9)، آیه 29 و... در باب عوالم وجود ر. ک: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1، صص 212-226. 4- ابراهیم (14)، آیه 32 و 33 و... 5- بقره (2)، آیه 115؛ طه (20)، آیه 111؛ لقمان (31)، آیه 30؛ الرحمن (55)، آیه 27؛ اخلاص (112)؛ آیه 1 و 2؛ نحل (16)، آیه 51؛ حشر (59) آیه 23؛ حدید (57)، آیه 3؛ بقره (2) آیه 284. 6- نحل (16)، آیه 60. 7- بقره (2)، آیه 115. 8- ق (50)، آیه 16. 9- غافر (40)، آیه 3. 10- انفال (8)، آیه 8 و رعد (13)، آیه 13. 11- غافر (40)، آیه 3. 12- آل عمران (3)، آیه 8. 13- بروج (85) ، آیه 14. 14- انعام (6)، آیه 133 و آل عمران (3) آیه 74. 15- حشر (59)؛ آیه 24؛ انعام (6)، آیه 14 و 102. 16- فاطر (35)، آیه 15. 17- انفال (8)، آیه 63؛ آل عمران (3)، آیه 103. 18- طه (20)، آیه 39 و ر. ک: جلال الدین السیوطی ، تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 567. 19- مثنوی معنوی، دفتر 2، بیت 3107. 20- بقره (2)، آیه 30؛ انعام (6)، آیه 165. 21- سجده (32)، آیه 7-9. 22- احزاب (33)، آیه 72؛ دهر ()، آیه 2-3. 23- بقره (2)، آیه 29؛ جاثیه (45)، آیه 13. 24- شمس (91)، آیه 7-9. 25- انشقاق (84)، آیه 6. 26- رعد (13)، آیه 28. 27- اسراء (17)، آیه 70. 28- ذاریات (51)، آیه 56. 29- حشر (59)، آیه 19 و نیز ر. ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار ، ج 2، ص 268-272. 30- ص (38)، آیه 72. 31- اسراء (17)، آیه 85. 32- اعراف (7)، آیه 54؛ یس (36)، آیه 82، در باب عالم امر؛ ر. ک: علامه طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ص 11-18. 33- شوری (42)، آیه 52؛ نحل (16)، آیه 2؛ بقره (2)، آیه 87؛ مائده (5)، آیه 110؛ نیز در باب خصوصیات وجودی و منزلت و مقام روح خدا ر. ک: محمد شجاعی، انسان و خلافت الهی ، صص 40-81. 34- تین (95) آیه 4 و نیز در این باب. ر. ک: شجاعی محمد، مقالات، ج 1، ص 31-39. 35- مثنوی معنوی ، دفتر 6، بیت 2936. 36- ابراهیم (14)، آیه 34. 37- حج (22)، آیه 66؛ فصلت (41)، آیه 51. 38- اسراء (17)، آیه 100. 39- اسراء (17)، آیه 11. 40- هود (11)، آیه 10. 41- کهف (18)، آیه 56. 42- معارج (70)، آیه 19. 43- معارج (70)، 20-21. 44- ر. ک: محمد تقی ، مصباح یزدی، معارف قرآن، ج 1-3، ص 26؛ چهل حدیث، ص 154-155. 45- در باب اقسام امور فطری، ر. ک: علی ، شیروانی سرشت انسان، صص 69-86. 46- انشقاق (84)، آیه 6-12؛ رعد (13)، آیه 2؛ سجده (32)، آیه 10 و... نیز ر. ک: مقالات، ج 1،صص 40-60-63-98. 47- مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 3574-3575.
گفتنی است که عشق بر اساس کمال جویی و جمال خواهی شکل می گیرد. درک زیبایی های هستی موجب عشق به خدا می شود. از این رو عشقی که دین برای انسان ترسیم می کند، متاثر از دیدگاه خاصی به انسان ، عالم هستی و خداوند متعال و نسبت این سه با یکدیگر است. عشقی که رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خداوند برای آدمی به ارمغان آورده، بر مبانی انسان شناسی، هستی شناسی و خدا شناسی مبتنی است . از این رو نگاهی اجمالی به این مبانی، برای تفسیر و تفهیم درست عشق، ضروری می نماید:
یک. هستی شناسی
از دیدگاه قرآن، همه عالم هستی آیات و نشانه های خداوند است. همه آنچه را که در زمین و آسمان و در نظر کلی ترجمان هستی است، نشانه می داند. (1) عالم هستی ظهوراتی از اسما و صفات جلوه حضرت حق است. (2)
من به هر که می گذرم ذکر دوست می شنوم
من به هر چه می نگرم روی دوست می بینم
از دیدگاه قرآن، جهان هستی ، دارای عوالمی است. هریک از این عوالم عالم مادی، عالم مثال؛ عالم تجرد و عالم اسما دارای احکام، سنن و قوانین ویژه خود می باشد (3)
عوالم هستی و موجودات آن، از خداوند متعال نشات گرفته و دوباره به سوی او باز خواهند گشت. از منظر قرآن ، کل جهان هستی و موجودات آن مسخر انسان است تا آدمی را برای رسیدن به مقصود نهایی خویش مدد رسانند. به هر روی، عالم هستی ظهور زیبایی خدا است.. (4)
در بیان ناید جمال حال او
هر دو عالم چیست؟ عکس خال او
دو. خدا شناسی
از نظر قرآن کریم، خداوند گشایش بخش، دانا، توانا، زنده، پاینده، حق، صاحب شکوه و ارجمندی ، بی نیاز، یکتا، یگانه، پادشاه راستین جهان هستی، پاک از هر عیب و نگهبان و مراقب بر همه چیز است. (5)
بهترین وصف از آن خداوند است (6) و به هر جا روی کنیم، خدا آنجا است. (7) او در عین عظمت، ازرگ گردن به انسان نزدیک تر است و وسوسه های نفس او را می داند (8) او خدایی است آمرزنده. (9) در عین حال قوی و قهار است؛ (10) اما توبه پذیر، (11) بخشنده، (12) دوستدار، (13) دارای رحمت و فضل بزرگ است. (14)
خداوند از نظر قرآن، آفریننده آسمان ها و زمین و خالق همه چیز است . (15) هر که بهره ای ازکمال دارد، ازخدا وام گرفته است. (16) الهام کننده دوستی و محبت در میان مومنان است. (17) او کسی است که مهر و محبت خود را به دل دوستداران خویش می افکند و عشق را میان انسان ها حاکم می سازد. (18)
هر چه اندیشی پذیرای فناست
آن که در اندیشه ناید آن خداست (19)
سه. انسان شناسی
از دیدگاه قرآن، انسان موجودی است برگزیده خداوند، خلیفه و جانشین او در روی زمین (20) ترکیبی از جسم و روح، (21) دارای فطرتی خدا آشنا ، آزاد، مستقل، امانت دار خدا و مسؤول خویشتن و جهان، (22) مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان (23) و ملهم به خیر و شر. (24) وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به قوت و کمال سیر می کند، (25) اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. (26) از شرافت و کرامت ذاتی برخوردار است و خداوند او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است (27) او انسان را آفرید تا تنها او را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد. (28) از این رو ، انسان جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او، خود را نمی یابد و اگر خدای خویش را فراموش کند، خود را فراموش می کند و نمی داند که کیست، برای چیست، چه باید کند و کجا باید برود؟! (29)
از دیدگاه قرآن، حقیقت انسان (روح خدا) و نزدیک ترین مخلوقات به مبدا متعال، همان است که در آِه (نفخت فیه من روحی) (30) به آن اشاره شده است. این روح قبل از هبوط و تنزل در این بدن مادی، در عالم امر بوده است؛ (31) عالمی که خداوند وجودش را امری حتمی تلقی فرموده و آن رابه طهارت و قدس، وصف کرده است. (32)
روح خدا منشا روح آدمی و ظهور و جلوه تام و کامل حق و صفات او است. این روح از قدس و طهارت برخوردار و بر تمام عوالم هستی برتری دارد. (33) این روح یا مقام آغازین انسانی، از مرتبه اصلی و از چهره اولیه خویش، در مقام نزول و هبوط از آن عالم به این عالم مادی، دور گشته است و در سیر نزولی خود چهره اصلی آن محدود تر شده ، کمالات و خصوصیات وجودی اصیل آن زیر حجاب ها رفته است. روح خدا یا حقیقت انسان، در این سفر، از منازل و مراتب مختلف گذر می کند و به منزل آخر رسیده و در بدن تسویه شده انسانی جلوه گر می شود. آن گاه در مرتبه روح دمیده شده، در بدن انسانی ظاهر می گردد. (34)
(اهبطوا) افکند جان را بدن
تا به گل پنهان بود در عدن (35)
از آنجا که روح بر اثر هبوط به عالم مادی، پوشیده در حجاب های است، به بعد مادی خویش بیشتر از بعد معنوی اش توجه می کند. از این رو به خود، خدا و دیگران ستم روا می دارد (36) یک سو نگر می شود. (37) نفع مادی خود را بر منافع دیگران ترجیح می دهد و به نیازمندان کمک نمی کند. (38) شتابگر، (39) خود بزرگ بین، فخر فروش، (40) مجادله گر (41) و حریص است. (42) در برخورد با بدی جزع می کند و اگر به نعمت رسد، بخل می ورزد. (43)
خداوند متعال بینش ها و گرایش هایی را در آدمی نهاده است که : اکتسابی نیست و در عموم افراد وجود دارد؛ هر چند ممکن است دارای شدت و ضعف باشد. از این بینش ها و گرایش ها به (امور فطری) یاد می شود. (44)
کمال جویی و جمال خواهی از جمله گرایش های فطری اند که خداوند آنها را در روح آدمی قرار داده است (45) اما از منظر آیات قرآن، این روح هبوط کرده و محجوب گشته، می تواند با کنار زدن حجاب ها و موانع و با استمداد از وحی و عقل که راه مسیر و چگونگی سیر را به او نشان می دهد بینش ها و گرایش های فطری خویش را شکوفا سازد و به موطن اصلی خود (لقای حضرت حق است) بازگشته و به همان طهارت و قدس بلکه بالاتر از آن بار یابد. (46)
تاج (کرمناست) بر فرق سرت
طوق (اعطیناک) آویز برت
جوهر است انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پایه اند و او غرض(47)
پی نوشتها:
1- جاثیه (45)، آیه 3؛ یوسف (12)، آیه 105 و...
2- ر.ک: محمد شجاعی، بازگشت به هستی، صص 91-99؛ خواب و نشان های آن، صص 14-24.
3- ر. ک: حجر (15)، آیه 21؛ مومنون (23)، آیه 99-100؛ غافر (40)، آیه 11؛ بقره (2)، آیه 154 و 232؛ توبه (9)، آیه 29 و... در باب عوالم وجود ر. ک: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1، صص 212-226.
4- ابراهیم (14)، آیه 32 و 33 و...
5- بقره (2)، آیه 115؛ طه (20)، آیه 111؛ لقمان (31)، آیه 30؛ الرحمن (55)، آیه 27؛ اخلاص (112)؛ آیه 1 و 2؛ نحل (16)، آیه 51؛ حشر (59) آیه 23؛ حدید (57)، آیه 3؛ بقره (2) آیه 284.
6- نحل (16)، آیه 60.
7- بقره (2)، آیه 115.
8- ق (50)، آیه 16.
9- غافر (40)، آیه 3.
10- انفال (8)، آیه 8 و رعد (13)، آیه 13.
11- غافر (40)، آیه 3.
12- آل عمران (3)، آیه 8.
13- بروج (85) ، آیه 14.
14- انعام (6)، آیه 133 و آل عمران (3) آیه 74.
15- حشر (59)؛ آیه 24؛ انعام (6)، آیه 14 و 102.
16- فاطر (35)، آیه 15.
17- انفال (8)، آیه 63؛ آل عمران (3)، آیه 103.
18- طه (20)، آیه 39 و ر. ک: جلال الدین السیوطی ، تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 567.
19- مثنوی معنوی، دفتر 2، بیت 3107.
20- بقره (2)، آیه 30؛ انعام (6)، آیه 165.
21- سجده (32)، آیه 7-9.
22- احزاب (33)، آیه 72؛ دهر ()، آیه 2-3.
23- بقره (2)، آیه 29؛ جاثیه (45)، آیه 13.
24- شمس (91)، آیه 7-9.
25- انشقاق (84)، آیه 6.
26- رعد (13)، آیه 28.
27- اسراء (17)، آیه 70.
28- ذاریات (51)، آیه 56.
29- حشر (59)، آیه 19 و نیز ر. ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار ، ج 2، ص 268-272.
30- ص (38)، آیه 72.
31- اسراء (17)، آیه 85.
32- اعراف (7)، آیه 54؛ یس (36)، آیه 82، در باب عالم امر؛ ر. ک: علامه طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ص 11-18.
33- شوری (42)، آیه 52؛ نحل (16)، آیه 2؛ بقره (2)، آیه 87؛ مائده (5)، آیه 110؛ نیز در باب خصوصیات وجودی و منزلت و مقام روح خدا ر. ک: محمد شجاعی، انسان و خلافت الهی ، صص 40-81.
34- تین (95) آیه 4 و نیز در این باب. ر. ک: شجاعی محمد، مقالات، ج 1، ص 31-39.
35- مثنوی معنوی ، دفتر 6، بیت 2936.
36- ابراهیم (14)، آیه 34.
37- حج (22)، آیه 66؛ فصلت (41)، آیه 51.
38- اسراء (17)، آیه 100.
39- اسراء (17)، آیه 11.
40- هود (11)، آیه 10.
41- کهف (18)، آیه 56.
42- معارج (70)، آیه 19.
43- معارج (70)، 20-21.
44- ر. ک: محمد تقی ، مصباح یزدی، معارف قرآن، ج 1-3، ص 26؛ چهل حدیث، ص 154-155.
45- در باب اقسام امور فطری، ر. ک: علی ، شیروانی سرشت انسان، صص 69-86.
46- انشقاق (84)، آیه 6-12؛ رعد (13)، آیه 2؛ سجده (32)، آیه 10 و... نیز ر. ک: مقالات، ج 1،صص 40-60-63-98.
47- مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 3574-3575.
- [سایر] از دیدگاه اسلام چه اصولی بر خانواده حاکم است؟ مبانی حقوقی و اخلاقی خانواده در قرآن چیست؟
- [سایر] مبانی و اصول مردم سالاری دینی از دیدگاه رهبری چیست؟
- [سایر] مبانی فقهی جهاد ابتدایی از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟ و اصولا مبانی و موازین اسلام کدام اند؟
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟ و اصولاً مبانی و موازین اسلام کداماند؟
- [سایر] مبانی فکری حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی ره چیست؟
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟
- [سایر] مبانی درمان معنوی در اسلام چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به عشق و علاقه بین دو جنس مخالف چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] عشق در اسلام چه معنی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] معاشقه زن و مرد نامحرم با یکدیگر از گناهان بزرگ در اسلام است؛ مخصوصاً اگر برای یکدیگر نامهنگاری و یا شعر و شاعری هم بنمایند، و باید با فراموش کردن عشق شیطانی خود، این مرض خانمانسوز و بر باد دهنده دنیا و آخرت را معالجه کنند، و این معالجه گرچه مشکل است، ولی به مرور زمان و با صبر و حوصله ممکن است.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد ولی اگر اماره ای بر اسلام او نباشد و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.