بی رحمی و جنایت مسیحیّت نسبت به ملت یهود چه بوده است؟
دوران آرامش و عزّت یهود بسیار کوتاه بود و آن زمانی بود که حضرت موسی(علیه السلام) آنها را از زیر یوغ ستمگران زمان بیرون کشید. اما طولی نکشید که سرگردانی و گرفتاری ملّت یهود آغاز شد؛ به طور مثال: (پومپی) سردار رومی در سال 63 قبل از میلاد، بیت المقدس را تصرف کرد و تمام مردم آن جا را قتل عام نمود. در سال 70 میلادی (تیتوس) امپراطور روم، بیت المقدس را در محاصره ی شدید قرار داد و پس از تصرف آن جا، معبد سلیمان را آتش زد و بیش تر ساکنان را سر برید و جمعی را اسیر نمود و در بازار برده فروشان روم فروخت و عده ای را هم طعمه ی درندگان ساخت؛ گروهی هم که توانستند خود را نجات دهند، در عراق، مصر، سوریه، یمن و اروپا متفرّق شدند! در سال 135 میلادی، آدریانوس، امپراطور روم، قتل عام وحشیانه ای در بیت المقدس به راه انداخت و در حدود نیم میلیون نفر از مردم آن جا را کشت و شهر را به کلی ویران و گروهی را هم اسیر و آواره کرد.[1] اسقف ستراسبورگ به جرگه ی اتهام زنندگان پیوست و شورای شهر را مجبور کرد که برخلاف میل خود، همه ی یهودیان را از شهر اخراج کند. توده ی مردم این اقدام را بیش از اندازه ملایم و دوستانه تشخیص داد و شورای شهر را از کار برکنار کرد و شورای دیگری به جای آن نشاند که فرمان به دستگیر کردن عموم یهودیان شهر داد. عدّه ای از یهودیان به روستاهای اطراف گریختند و به دست دهقانان کشته شدند. دو هزار نفر از آنها که در شهر باقی مانده بودند، به زندان افتادند و زیر فشار قرار گرفتند تا تعمید را بپذیرند. نیمی تسلیم شدند و نیمی دیگر، که سر از فرمان برداری باز زدند، طعمه ی آتش شدند (چهاردهم فوریه ی 1439). روی هم رفته بر اثر این یهودی کشی ها در سراسر اروپای مسیحی، پانصد و ده مرکز یهودی نشین به کلّی از سکنه خالی شدند و تعداد بیش تری از شهرها نیز اکثریّت افراد یهودی خود را از دست دادند... هنری چارلزلی کشتگان یهودی ارفورت را 3000، و از آن باواریا را 12000 نفر تخمین زده است. در وین، به تلقین ربی یونس، کلیّه ی یهودیان در کنیسه جمع شدند و خودشان را کشتند. نظیر این خودکشی جمعی در شهرهای ورمس، اوپنهایم و کرمس نیز به وقوع پیوست. در یک فرار وحشت زده، هزاران نفر یهودی از اروپای باختری به لهستان و ترکیّه ی عثمانی پناهنده شدند.[2] هم چنین می نویسد: به همین طریق، عموم یهودیانی که در 120 دهکده ی کوچک در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا زندگی می کردند، قتل عام شدند و فقط معدودی افراد درمانده و محروم از همه چیز، از خود بر جای گذاردند! در سال 1321 صدوبیست تن یهودی، به اتّهام مسموم کردن چاه های آب، در نزدیکی شهر (ستینون) زنده طعمه ی آتش گردیدند! در سال 1336 یک نفر خشکه مقدس آلمانی اعلام کرد که از جانب خداوند بر او وحی شده است که با کشتن یهودیان، انتقام مرگ حضرت عیسی را بگیرد، وی 5000 نفر از دهقانان را به دنبال خود راه انداخت و در آلزاس و راینلاند، هرچه یهودی بر سر راه خود یافت به قتل رساند! یک جنون آدم کشی سراسر نواحی باواریا و بوهمیا و مراویا و اطریش را به خون کشید و هزاران یهودی شکنجه دیدند و به هلاکت رسیدند.[3] در سال 1390 سخنرانی های (هرنادو مارتی نز)، واعظ معروف مسیحی، کاتولیک های اشبیلیه را علیه یهودیان اسپانیای مسیحی برانگیخت و در حدود 4000 نفر آنها را کشتند.[4] در همان زمان حدود هشتاد هزار نفر از یهودیانی که به پرتغال پناهنده شده بودند، مقتول و مطرود شدند! و در سال 1290 میلادی ادوارد اول پادشاه انگلستان، و در سال 1306 فلیپ، پادشاه فرانسه آنها را آواره کردند. در سال های 1360 و 1582 نیز یهودیان از مجارستان، و در سال 1370 از بلژیک، در سال های 1380 و 1744 از چکسلواکی، در سال 1420 توسط البریخت پنجم، پادشاه اطریش، از اطریش و در سال 1440 از اوتریخت هلند و در سال 1540 از مملکت نابولی و سردینسیای ایتالیا و در سال 1551 از آلمان رانده شدند که در جنگ جهانی دوم، نازی های آلمان صدها هزار یهودی را طعمه ی مرگ ساختند! در سال 1919 حکومت روسیه با همکاری مردم، یهودیان را شدیداً مورد شکنجه و آزار قرار داد و بیش از صدهزار نفر از زن و مرد و کوچک و بزرگ آنها را به قتل رسانید.[5] عکس العمل رفتار خرابکارانه ی یهود کسانی که در فلسفه ی تاریخ مهارت دارند، در عین آن که آن فجایع سنگین و اعمال غیرانسانی را که سایر ملل نسبت به آنها روا داشته اند، محکوم می کنند، معتقدند که این حوادث، از آن جا سرچشمه گرفته که سایر ملل احساس کردند که ملّت یهود خودخواه و خرابکار است و روح هم زیستی مسالمت آمیز ندارد! در واقع عکس العمل رفتار خرابکارانه ی یهود، موجب آن همه شکنجه ها و آزارهای غیرانسانی نسبت به آنها شده است.[6] پی نوشتها: [1]. عفیف عبدالفتاح طبارّه، الیهود فی القرآن، ص 94. [2]. همان، ص 864. [3]. همان، ص 863. [4]. عفیف عبدالفتاح طبارّه، الیهود فی القرآن، ص 91. [5]. همان، (با اندکی تلخیص). [6]. زین العابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، ص359. منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
عنوان سوال:

بی رحمی و جنایت مسیحیّت نسبت به ملت یهود چه بوده است؟


پاسخ:

دوران آرامش و عزّت یهود بسیار کوتاه بود و آن زمانی بود که حضرت موسی(علیه السلام) آنها را از زیر یوغ ستمگران زمان بیرون کشید. اما طولی نکشید که سرگردانی و گرفتاری ملّت یهود آغاز شد؛ به طور مثال:
(پومپی) سردار رومی در سال 63 قبل از میلاد، بیت المقدس را تصرف کرد و تمام مردم آن جا را قتل عام نمود. در سال 70 میلادی (تیتوس) امپراطور روم، بیت المقدس را در محاصره ی شدید قرار داد و پس از تصرف آن جا، معبد سلیمان را آتش زد و بیش تر ساکنان را سر برید و جمعی را اسیر نمود و در بازار برده فروشان روم فروخت و عده ای را هم طعمه ی درندگان ساخت؛ گروهی هم که توانستند خود را نجات دهند، در عراق، مصر، سوریه، یمن و اروپا متفرّق شدند!
در سال 135 میلادی، آدریانوس، امپراطور روم، قتل عام وحشیانه ای در بیت المقدس به راه انداخت و در حدود نیم میلیون نفر از مردم آن جا را کشت و شهر را به کلی ویران و گروهی را هم اسیر و آواره کرد.[1]
اسقف ستراسبورگ به جرگه ی اتهام زنندگان پیوست و شورای شهر را مجبور کرد که برخلاف میل خود، همه ی یهودیان را از شهر اخراج کند. توده ی مردم این اقدام را بیش از اندازه ملایم و دوستانه تشخیص داد و شورای شهر را از کار برکنار کرد و شورای دیگری به جای آن نشاند که فرمان به دستگیر کردن عموم یهودیان شهر داد. عدّه ای از یهودیان به روستاهای اطراف گریختند و به دست دهقانان کشته شدند. دو هزار نفر از آنها که در شهر باقی مانده بودند، به زندان افتادند و زیر فشار قرار گرفتند تا تعمید را بپذیرند. نیمی تسلیم شدند و نیمی دیگر، که سر از فرمان برداری باز زدند، طعمه ی آتش شدند (چهاردهم فوریه ی 1439). روی هم رفته بر اثر این یهودی کشی ها در سراسر اروپای مسیحی، پانصد و ده مرکز یهودی نشین به کلّی از سکنه خالی شدند و تعداد بیش تری از شهرها نیز اکثریّت افراد یهودی خود را از دست دادند... هنری چارلزلی کشتگان یهودی ارفورت را 3000، و از آن باواریا را 12000 نفر تخمین زده است. در وین، به تلقین ربی یونس، کلیّه ی یهودیان در کنیسه جمع شدند و خودشان را کشتند. نظیر این خودکشی جمعی در شهرهای ورمس، اوپنهایم و کرمس نیز به وقوع پیوست. در یک فرار وحشت زده، هزاران نفر یهودی از اروپای باختری به لهستان و ترکیّه ی عثمانی پناهنده شدند.[2]
هم چنین می نویسد:
به همین طریق، عموم یهودیانی که در 120 دهکده ی کوچک در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا زندگی می کردند، قتل عام شدند و فقط معدودی افراد درمانده و محروم از همه چیز، از خود بر جای گذاردند!
در سال 1321 صدوبیست تن یهودی، به اتّهام مسموم کردن چاه های آب، در نزدیکی شهر (ستینون) زنده طعمه ی آتش گردیدند!
در سال 1336 یک نفر خشکه مقدس آلمانی اعلام کرد که از جانب خداوند بر او وحی شده است که با کشتن یهودیان، انتقام مرگ حضرت عیسی را بگیرد، وی 5000 نفر از دهقانان را به دنبال خود راه انداخت و در آلزاس و راینلاند، هرچه یهودی بر سر راه خود یافت به قتل رساند!
یک جنون آدم کشی سراسر نواحی باواریا و بوهمیا و مراویا و اطریش را به خون کشید و هزاران یهودی شکنجه دیدند و به هلاکت رسیدند.[3]
در سال 1390 سخنرانی های (هرنادو مارتی نز)، واعظ معروف مسیحی، کاتولیک های اشبیلیه را علیه یهودیان اسپانیای مسیحی برانگیخت و در حدود 4000 نفر آنها را کشتند.[4]
در همان زمان حدود هشتاد هزار نفر از یهودیانی که به پرتغال پناهنده شده بودند، مقتول و مطرود شدند! و در سال 1290 میلادی ادوارد اول پادشاه انگلستان، و در سال 1306 فلیپ، پادشاه فرانسه آنها را آواره کردند.
در سال های 1360 و 1582 نیز یهودیان از مجارستان، و در سال 1370 از بلژیک، در سال های 1380 و 1744 از چکسلواکی، در سال 1420 توسط البریخت پنجم، پادشاه اطریش، از اطریش و در سال 1440 از اوتریخت هلند و در سال 1540 از مملکت نابولی و سردینسیای ایتالیا و در سال 1551 از آلمان رانده شدند که در جنگ جهانی دوم، نازی های آلمان صدها هزار یهودی را طعمه ی مرگ ساختند!
در سال 1919 حکومت روسیه با همکاری مردم، یهودیان را شدیداً مورد شکنجه و آزار قرار داد و بیش از صدهزار نفر از زن و مرد و کوچک و بزرگ آنها را به قتل رسانید.[5]
عکس العمل رفتار خرابکارانه ی یهود
کسانی که در فلسفه ی تاریخ مهارت دارند، در عین آن که آن فجایع سنگین و اعمال غیرانسانی را که سایر ملل نسبت به آنها روا داشته اند، محکوم می کنند، معتقدند که این حوادث، از آن جا سرچشمه گرفته که سایر ملل احساس کردند که ملّت یهود خودخواه و خرابکار است و روح هم زیستی مسالمت آمیز ندارد!
در واقع عکس العمل رفتار خرابکارانه ی یهود، موجب آن همه شکنجه ها و آزارهای غیرانسانی نسبت به آنها شده است.[6]
پی نوشتها:
[1]. عفیف عبدالفتاح طبارّه، الیهود فی القرآن، ص 94.
[2]. همان، ص 864.
[3]. همان، ص 863.
[4]. عفیف عبدالفتاح طبارّه، الیهود فی القرآن، ص 91.
[5]. همان، (با اندکی تلخیص).
[6]. زین العابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، ص359.
منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین