برای پاسخ به این سؤال از دو راه کلی (عقل و آیات قرآن کریم)، مسأله را پی می‌گیریم. یک. راه عقل برای داوری در مورد حقانیت یک دین و عدم حقانیت ادیان دیگر، باید ابتدا با اصول عقاید و آموزه‌های ادیان آشنا شد و آن‌گاه آن را به وسیله عقل- که حجت درونی انسان است- محک زد. ما در چنین مراجعه‌ای، اصول عقاید و معارف دین اسلام را مبتنی بر ادله و براهین متقن و یقینی عقلی می‌یابیم یعنی، یکایک این اصول به وسیله براهین متعدد یقینی اثبات می‌گردد. با وجود براهینی که درباره اصل توحید اقامه می‌شود، ادیان و مکاتب غیرتوحیدی- که اعتقاد به تثویت (دوخدایی)، تثلیث (سه خدایی) یا چند خدایی از ارکان اعتقادی آنها محسوب می‌شود- ابطال می‌گردد. در همین زمینه، آنچه که از ادله یقینی عقلی بر نفی جسمیت یا رؤیت خداوند اقامه می‌شود، مکاتب و مذاهبی را که مبتنی بر چنین عقایدی هستند، رد می‌کند. در خصوص دو دین بزرگ یهودیت و مسیحیت، نیز با همین حجت درونی یعنی، احکام و براهین یقینی عقل، اگر به بررسی آموزه‌های این دو دین بنشینیم، به نتیجه مشابه سایر مکاتب خواهیم رسید. در خصوص ادیان الهی و آسمانی باید گفت که حقیقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقیاد و تسلیم در برابر خداوند متعال است، لکن دستور العمل‌های مربوط به چگونگی تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان، که در اصطلاح از آن به (شریعت) یاد می‌شود، متفاوت است یعنی، با توجه به اختلاف زمان و مکان و مخاطب این دستورالعمل‌ها، مراحل مختلی را گذرانده و متناسب با آن رو به تکامل بوده است. علاوه بر این، اصول عقاید و گوهر ادیان نیز در مقام بیان و تبیین از عمق و تفصیل بیشتری برخوردار گردیده است. در حقیقت، دین توحیدی واحد است و شرایع متعدد است: (ان الدین عند الله الاسلام)(1) (به درستی که دین در نزد خدا اسلام (تسلیم در برابر حق) است). با ظهور هر پیامبری شریعت قبلی پالایش یافته و در شکل کامل‌تری عرضه شده است. از این رو پیامبران همه مبلغ دین واحد بودند، و به همین جهت، یکی پس از دیگری مژده آمدن پیامبر جدید را می‌دادند و به این مطلب در کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت تصریح شده است.(2) بنابراین پیروی صحیح از آیین یهود، با آمدن حضرت عیسی، در تبعیت از ایشان خواهد بود و پیروی صحیح از آیین مسیح با ظهور پیامبر اسلام، در تبعیت از حضرت نبی اکرم خواهد بود. در نتیجه، تفاوت شرایع آسمانی به معنای درجات متکامل از یک راه و یک حقیقت است. با توجه به این بیان عقل، با قطع نظر از مسأله تحریف در شرایع گذشته، حکم به لزوم پیروی از جامع‌ترین و کامل‌ترین پیام و دستورالعمل الهی که در آخرین شریعت (اسلام) متجلی شده است، می‌نماید. همچنین عقل، در بررسی آموزه‌هایی که توسط یهودیت و مسیحیت امروزی تبیین می‌شود، آنها را مخالف با براهین یقینی خود می‌یابد. اعتقاد به تثلیث(3) تجسم و رؤیت(4) اموری است که براهین عقلی آن را از هیچ مکتب و مذهبی نمی‌پذیرد بلکه آن را نشانه عدم حقانیت و در واقع تحریف آنها می‌داند. به پاره‌ای دیگر از تحریفات صورت گرفته در این دو دین بزرگ اشاره‌ای گذرا می‌کنیم تا بر اساس حکم عقل، خود داوری کنید: تحریفات مسیحیت و یهود 1. اتهامات ناروا به پیامبران علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پاره‌ای اتهامات ناروا و غیراخلاقی به بعضی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد،(5) 2. وجود افسانه‌ها وجود افسانه‌های بی‌پایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبه‌های تحریف آن است از جمله می‌توان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه‌ای او بر خدا، اشاره کرد(6) 3. گناه فطری مسیحیان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و این گناه به همه فرزندان او نیز منتقل می‌شود یعنی، انسان بالفطرة گناه‌کار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی (ع)، کفاره گناه فطری انسان است. 4. تقویت ظلم یکی دیگر از آموزه‌های نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان حاکم و سایه خدا در زمین‌اند.(7) وجود این گونه آموزه‌های غیرعقلانی در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضات متعدد در متن کتاب مقدس،(8) دلیل بر عدم حقانیت مسیحیت و یهودیت امروزی است. خلاصه سخن اینکه راه شناخت حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان و شرایع، مراجعه به آموزه‌های آنها و داوری است. اگر کسی مراجعه کند، خواهد یافت که اسلام در سه وادی (عقاید)، (اخلاق و فضایل) و (احکام فردی و اجتماعی)، نه تنها کامل‌تر از سایر ادیان بلکه قابل مقایسه و طرف نسبت با آنها نیست و در تمام دوره زندگی بشر، عقاید و شریعتی به اینجامعیت و عمق و اتقان و استواری بر بنیان عقل، وجود ندارد. امام خمینی (ره) در این زمینه، در کتاب چهل حدیث می‌نویسد: (اثبات حقانیت دین اسلام، احتیاج به هیچ مقدمه ندارد جز نظر کردن به خود آن و مقایسه بین آن و سایر ادیان و شرایع).(9) در پایان این بخش، به این نکته اشاره می‌کنیم که داوری عقل و سنجش و حکم عقل به حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان، خود دلیلی بر نفی پلورالیزم است. دو. راه آیات آیات قرآنی علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و در نتیجه نفی پلورالیسم و تکثرگرایی دینی، به صراحت با برخی از اصول و مبانی پلورالیسم مخالف است و آن را ابطال می‌کند. مجموع آیات در این زمینه را در سه بخش قرار می‌دهیم: 1. آیاتی که بر صراحت، تنها اسلام را دین حق و صراط مستقیم معرفی می‌کند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل معرفی کرده و آنان را به پیروی از اسلام دعوت می‌کند: الف. (و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین).(10) ب. (و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتّبع ملّتهم، قل انّ هدی الله هو الهدی و لئن اتّبعت اهوائهم بعد الذی جاءک من العلم مالک من الله من ولیّ و لا نصیر).(11) ج. (و قالت الیهود عُزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الّذین کفروا من قبل قاتلهم الله انّی یؤفکون).(12) و آیات فراوان دیگر که شما را به قرآن کریم ارجاع می‌دهیم: سوره آل‌عمران) 3 (، آیه 61 (مباهله با مسیحیان) سوره توبه) 9 (، آیه 32 و 31 سوره نساء) 4 (، آیه 157 و 171 سوره مائده) 5 (، آیه 51 و 73 سوره فتح) 48 (، آیه 28 سوره صف) 61 (، آیه 9 سوره مریم) 19 (، آیات 88 91 سوره بقره) 2 (، آیه 79. 2. آیاتی که با مبنای شکاکیت و نسبیت‌گرایی و عدم امکان دستیابی به حقیقت- که از مبانی و پیش‌فرض‌های پلورالیزم دینی است- در تضاد و تقابل است و نشان می‌دهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت مورد پذیرش نیست و رسیدن به حقیقت امکان‌پذیر است. این آیات عبارت است از: الف. آیاتی که شکاکان را مورد سرزنش قرار می‌دهد.(13) ب. آیاتی که ادله انبیا را روشن و آشکار، و شکّ شکاکان را بی‌وجه معرفی می‌کند.(14) ج. آیاتی که امر به تبعیت از علم و یقین و اجتناب از پیروی از ظن و گمان و شک دارد.(15) 3. پلورالیزم دینی، بر اساس برخی از مبانی جدید هرمنوتیک استوار است که می‌پندارد، عبارات و متون دینی صامت، یعنی، خالی از معانی‌اند و قهرا هر نوع شناختی از دین، کاملًا شخصی می‌باشد. آیات و روایات بسیاری با این مبنا به صراحت مخالفت دارند: الف. (و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط)(16) (کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند). اگر هر کسی بر اساس صامت بودن قرآن، برداشتی از آن داشته باشد، معیار تمییز بین عدالت و ظلم در قرآن وجود نخواهد داشت و به تبع اقامه عدل بر اساس آن معیار واحد در جامعه، ممکن نخواهد شد. ب. (و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‌ء)(17) (این کتاب (قرآن) را بر تو فرستادیم تا حقیقت هر چیز را بیان کند). ج. (و تلک حدود الله یبینها لقوم یعلمون)(18) (این است احکام خدا، بیان می‌کند آن را برای قومی که دانا هستند). د. (لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی)(19) (هیچ اکراهی در دین نیست به درستی که راه هدایت از گمراهی، روشن گردید). آیات بالا، قرآن کریم را بیان کننده راه راست از گمراهی و نشانگر حدود الهی و بیانگر هر چیز، معرفی می‌کند و این با مبنای هرمنوتیک جدید، یعنی، خالی بودن عبارات و متون از بار معنایی و تأثیرپذیری از دانش‌های بشری و در نتیجه شخصی بودن برداشت‌ها از عبارت (و نه معرفتی بودن این برداشت‌ها) ناسازگار و درست در نقطه مقابل است. حاصل سخن با مراجعه به حکم عقل و آیات قرآن کریم، به هیچ وجه پلورالیسم و کثرت‌گرایی دینی، به معنای حقانیت همه ادیان، قابل پذیرش نیست لکن توجه به این نکته ضروری است که دین حق و صراط مستقیم واحد است ولی معذّر و حجت متعدد است. باید مسأله حقانیت را از معذّریت و حجت جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهی هستند اما در صورت وجود دو شرط:) 1. جهل به اسلام، 2. پای‌بندی به آیین خود) دارای حجت و مستمسک خواهند بود و راهشان هر چند (صراط مستقیم) و دین حق نیست اما قابل اعتذار است و در روز قیامت نزد خداوند معذوراند. قرآن از این گروه به (مستضعف) یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، در صورت تحقق آن روش‌ها، بهره‌ای از سعادت خواهند برد و به درجه‌ای از سعادت نایل خواهند شد. نکته دیگر آنکه حقیقت دین یک چیز بیش نیست ولی وحدت آن، از سنخ وحدت عددی نیست، بلکه از قبیل وحدت تشکیکی است یعنی، دارای مراتب است که قرآن از این مراتب به (سبل) تعبیر کرده است. صراط مستقیم واحد است اما سبل به تعدد و اختلاف سالکان و متعبدان متعدد است: (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا).(20) صراط مستقیم همان شاهراه هدایت است که سبل امن الهی به آن منتهی می‌شود و هر کس به همان مقدار که از سبل امن الهی پیروی کند، از صراط مستقیم نیز بهره‌مند خواهد شد و هر کس همه سبل امن الهی را طی کند، از صراط مستقیم به طور کامل بهره‌مند خواهند شد: (قد جائکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور بإذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم).(21) برای آشنایی بیشتر منابع زیر معرفی می‌گردد: الف. کتاب نقد، شماره 4، ص 242، مقاله (نگاهی درون دینی به پلورالیزم دینی، عبدالحسین خسروپناه) ب. قدردان قراملکی، محمدحسن، سویه‌های پلورالیزم پ. قدردان قراملکی، محمدحسن، قرآن و پلورالیزم. پی‌نوشت‌ (1) آل عمران (3)، آیه 91. (2) تورات، کتاب هوشیع نبی. (3) رساله اول به قرنتیان 8: 6 و انجیل یوحنا: 02. (4) همان و سفر پیدایش. (5) ر. ک: انجیل یوحنا، 112: 1، سفرتکوین، 38 19: 30 و برای آشنایی بیشتر ر. ک: انیس الاعلام، ج 3 و صادقی، محمد، بشارات عهدین، ص 73 و 177. این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات می‌کند. (6) سفر پیدایش، 34/ 2330. (7) انجیل متی، 5: 38 و اکثر نامه‌های پولس به رومیان. (8) در کتاب) انیس‌الاعلام (، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس مورد بررسی قرار گرفته است. (9) خمینی، روح‌الله، چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص 102. (10) آل‌عمران (3)، آیه 58. (11) بقره (2)، آیه 021. (12) توبه (9)، آیه 03. (13) نحل (16)، آیه 66 جاثیه (45)، آیه 23. (14) ابراهیم (14)، آیه 9 و 01. (15) اسراء (17)، آیه 36 یونس (10)، آیه 36 نجم (53)، آیه 82. (16) حدید (57)، آیه 52. (17) نحل (16)، آیه 98. (18) بقره (2)، آیه 032. (19) همان، آیه 652. (20) عنکبوت (29)، آیه 96. (21) مائده (5)، آیه 15 و 16. ر. ک: المیزان، ج 1، ذیل آیه 6 و 7 سوره حمد،) بحث صراط و سبیل (. پرسمان
چگونه میتوان تنها حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان حق باشند و «پلورالیسم دینی» صحیح باشد؟
برای پاسخ به این سؤال از دو راه کلی (عقل و آیات قرآن کریم)، مسأله را پی میگیریم.
یک. راه عقل
برای داوری در مورد حقانیت یک دین و عدم حقانیت ادیان دیگر، باید ابتدا با اصول عقاید و آموزههای ادیان آشنا شد و آنگاه آن را به وسیله عقل- که حجت درونی انسان است- محک زد. ما در چنین مراجعهای، اصول عقاید و معارف دین اسلام را مبتنی بر ادله و براهین متقن و یقینی عقلی مییابیم یعنی، یکایک این اصول به وسیله براهین متعدد یقینی اثبات میگردد. با وجود براهینی که درباره اصل توحید اقامه میشود، ادیان و مکاتب غیرتوحیدی- که اعتقاد به تثویت (دوخدایی)، تثلیث (سه خدایی) یا چند خدایی از ارکان اعتقادی آنها محسوب میشود- ابطال میگردد. در همین زمینه، آنچه که از ادله یقینی عقلی بر نفی جسمیت یا رؤیت خداوند اقامه میشود، مکاتب و مذاهبی را که مبتنی بر چنین عقایدی هستند، رد میکند. در خصوص دو دین بزرگ یهودیت و مسیحیت، نیز با همین حجت درونی یعنی، احکام و براهین یقینی عقل، اگر به بررسی آموزههای این دو دین بنشینیم، به نتیجه مشابه سایر مکاتب خواهیم رسید.
در خصوص ادیان الهی و آسمانی باید گفت که حقیقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقیاد و تسلیم در برابر خداوند متعال است، لکن دستور العملهای مربوط به چگونگی تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان، که در اصطلاح از آن به (شریعت) یاد میشود، متفاوت است یعنی، با توجه به اختلاف زمان و مکان و مخاطب این دستورالعملها، مراحل مختلی را گذرانده و متناسب با آن رو به تکامل بوده است. علاوه بر این، اصول عقاید و گوهر ادیان نیز در مقام بیان و تبیین از عمق و تفصیل بیشتری برخوردار گردیده است. در حقیقت، دین توحیدی واحد است و شرایع متعدد است: (ان الدین عند الله الاسلام)(1) (به درستی که دین در نزد خدا اسلام (تسلیم در برابر حق) است).
با ظهور هر پیامبری شریعت قبلی پالایش یافته و در شکل کاملتری عرضه شده است. از این رو پیامبران همه مبلغ دین واحد بودند، و به همین جهت، یکی پس از دیگری مژده آمدن پیامبر جدید را میدادند و به این مطلب در کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت تصریح شده است.(2)
بنابراین پیروی صحیح از آیین یهود، با آمدن حضرت عیسی، در تبعیت از ایشان خواهد بود و پیروی صحیح از آیین مسیح با ظهور پیامبر اسلام، در تبعیت از حضرت نبی اکرم خواهد بود. در نتیجه، تفاوت شرایع آسمانی به معنای درجات متکامل از یک راه و یک حقیقت است. با توجه به این بیان عقل، با قطع نظر از مسأله تحریف در شرایع گذشته، حکم به لزوم پیروی از جامعترین و کاملترین پیام و دستورالعمل الهی که در آخرین شریعت (اسلام) متجلی شده است، مینماید. همچنین عقل، در بررسی آموزههایی که توسط یهودیت و مسیحیت امروزی تبیین میشود، آنها را مخالف با براهین یقینی خود مییابد. اعتقاد به تثلیث(3) تجسم و رؤیت(4) اموری است که براهین عقلی آن را از هیچ مکتب و مذهبی نمیپذیرد بلکه آن را نشانه عدم حقانیت و در واقع تحریف آنها میداند. به پارهای دیگر از تحریفات صورت گرفته در این دو دین بزرگ اشارهای گذرا میکنیم تا بر اساس حکم عقل، خود داوری کنید:
تحریفات مسیحیت و یهود
1. اتهامات ناروا به پیامبران علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پارهای اتهامات ناروا و غیراخلاقی به بعضی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد،(5)
2. وجود افسانهها وجود افسانههای بیپایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبههای تحریف آن است از جمله میتوان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبهای او بر خدا، اشاره کرد(6)
3. گناه فطری مسیحیان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و این گناه به همه فرزندان او نیز منتقل میشود یعنی، انسان بالفطرة گناهکار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی (ع)، کفاره گناه فطری انسان است.
4. تقویت ظلم یکی دیگر از آموزههای نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان حاکم و سایه خدا در زمیناند.(7) وجود این گونه آموزههای غیرعقلانی در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضات متعدد در متن کتاب مقدس،(8) دلیل بر عدم
حقانیت مسیحیت و یهودیت امروزی است.
خلاصه سخن اینکه راه شناخت حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان و شرایع، مراجعه به آموزههای آنها و داوری است. اگر کسی مراجعه کند، خواهد یافت که اسلام در سه وادی (عقاید)، (اخلاق و فضایل) و (احکام فردی و اجتماعی)، نه تنها کاملتر از سایر ادیان بلکه قابل مقایسه و طرف نسبت با آنها نیست و در تمام دوره زندگی بشر، عقاید و شریعتی به اینجامعیت و عمق و اتقان و استواری بر بنیان عقل، وجود ندارد.
امام خمینی (ره) در این زمینه، در کتاب چهل حدیث مینویسد: (اثبات حقانیت دین اسلام، احتیاج به هیچ مقدمه ندارد جز نظر کردن به خود آن و مقایسه بین آن و سایر ادیان و شرایع).(9)
در پایان این بخش، به این نکته اشاره میکنیم که داوری عقل و سنجش و حکم عقل به حقانیت دین اسلام و عدم حقانیت سایر ادیان، خود دلیلی بر نفی پلورالیزم است.
دو. راه آیات
آیات قرآنی علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و در نتیجه نفی پلورالیسم و تکثرگرایی دینی، به صراحت با برخی از اصول و مبانی پلورالیسم مخالف است و آن را ابطال میکند. مجموع آیات در این زمینه را در سه بخش قرار میدهیم:
1. آیاتی که بر صراحت، تنها اسلام را دین حق و صراط مستقیم معرفی میکند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل معرفی کرده و آنان را به پیروی از اسلام دعوت میکند:
الف. (و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین).(10)
ب. (و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتّبع ملّتهم، قل انّ هدی الله هو الهدی و لئن اتّبعت اهوائهم بعد الذی جاءک من العلم مالک من الله من ولیّ و لا نصیر).(11)
ج. (و قالت الیهود عُزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الّذین کفروا من قبل قاتلهم الله انّی یؤفکون).(12)
و آیات فراوان دیگر که شما را به قرآن کریم ارجاع میدهیم: سوره آلعمران) 3 (، آیه 61 (مباهله با مسیحیان) سوره توبه) 9 (، آیه 32 و 31 سوره نساء) 4 (، آیه 157 و 171 سوره مائده) 5 (، آیه 51 و 73 سوره فتح) 48 (، آیه 28 سوره صف) 61 (، آیه 9 سوره مریم) 19 (، آیات 88 91 سوره بقره) 2 (، آیه 79.
2. آیاتی که با مبنای شکاکیت و نسبیتگرایی و عدم امکان دستیابی به حقیقت- که از مبانی و پیشفرضهای پلورالیزم دینی است- در تضاد و تقابل است و نشان میدهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت مورد پذیرش نیست و رسیدن به حقیقت امکانپذیر است. این آیات عبارت است از:
الف. آیاتی که شکاکان را مورد سرزنش قرار میدهد.(13)
ب. آیاتی که ادله انبیا را روشن و آشکار، و شکّ شکاکان را بیوجه معرفی میکند.(14)
ج. آیاتی که امر به تبعیت از علم و یقین و اجتناب از پیروی از ظن و گمان و شک دارد.(15)
3. پلورالیزم دینی، بر اساس برخی از مبانی جدید هرمنوتیک استوار است که میپندارد، عبارات و متون دینی صامت، یعنی، خالی از معانیاند و قهرا هر نوع شناختی از دین، کاملًا شخصی میباشد. آیات و روایات بسیاری با این مبنا به صراحت مخالفت دارند:
الف. (و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط)(16) (کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند). اگر هر کسی بر اساس صامت بودن قرآن، برداشتی از آن داشته باشد، معیار تمییز بین عدالت و ظلم در قرآن وجود نخواهد داشت و به تبع اقامه عدل بر اساس آن معیار واحد در جامعه، ممکن نخواهد شد.
ب. (و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء)(17) (این کتاب (قرآن) را بر تو فرستادیم تا حقیقت هر چیز را بیان کند).
ج. (و تلک حدود الله یبینها لقوم یعلمون)(18) (این است احکام خدا، بیان میکند آن را برای قومی که دانا هستند).
د. (لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی)(19) (هیچ اکراهی در دین نیست به درستی که راه هدایت از گمراهی، روشن گردید).
آیات بالا، قرآن کریم را بیان کننده راه راست از گمراهی و نشانگر حدود الهی و بیانگر هر چیز، معرفی میکند و این با مبنای هرمنوتیک جدید، یعنی، خالی بودن عبارات و متون از بار معنایی و تأثیرپذیری از دانشهای بشری و در نتیجه شخصی بودن برداشتها از عبارت (و نه معرفتی بودن این برداشتها) ناسازگار و درست در نقطه مقابل است.
حاصل سخن
با مراجعه به حکم عقل و آیات قرآن کریم، به هیچ وجه پلورالیسم
و کثرتگرایی دینی، به معنای حقانیت همه ادیان، قابل پذیرش نیست لکن توجه به این نکته ضروری است که دین حق و صراط مستقیم واحد است ولی معذّر و حجت متعدد است. باید مسأله حقانیت را از معذّریت و حجت جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهی هستند اما در صورت وجود دو شرط:) 1. جهل به اسلام، 2. پایبندی به آیین خود) دارای حجت و مستمسک خواهند بود و راهشان هر چند (صراط مستقیم) و دین حق نیست اما قابل اعتذار است و در روز قیامت نزد خداوند معذوراند. قرآن از این گروه به (مستضعف) یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، در صورت تحقق آن روشها، بهرهای از سعادت خواهند برد و به درجهای از سعادت نایل خواهند شد.
نکته دیگر آنکه حقیقت دین یک چیز بیش نیست ولی وحدت آن، از سنخ وحدت عددی نیست، بلکه از قبیل وحدت تشکیکی است یعنی، دارای مراتب است که قرآن از این مراتب به (سبل) تعبیر کرده است. صراط مستقیم واحد است اما سبل به تعدد و اختلاف سالکان و متعبدان متعدد است: (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا).(20)
صراط مستقیم همان شاهراه هدایت است که سبل امن الهی به آن منتهی میشود و هر کس به همان مقدار که از سبل امن الهی پیروی کند، از صراط مستقیم نیز بهرهمند خواهد شد و هر کس همه سبل امن الهی را طی کند، از صراط مستقیم به طور کامل بهرهمند خواهند شد: (قد جائکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور بإذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم).(21)
برای آشنایی بیشتر منابع زیر معرفی میگردد:
الف. کتاب نقد، شماره 4، ص 242، مقاله (نگاهی درون دینی به پلورالیزم دینی، عبدالحسین خسروپناه)
ب. قدردان قراملکی، محمدحسن، سویههای پلورالیزم
پ. قدردان قراملکی، محمدحسن، قرآن و پلورالیزم.
پینوشت
(1) آل عمران (3)، آیه 91.
(2) تورات، کتاب هوشیع نبی.
(3) رساله اول به قرنتیان 8: 6 و انجیل یوحنا: 02.
(4) همان و سفر پیدایش.
(5) ر. ک: انجیل یوحنا، 112: 1، سفرتکوین، 38 19: 30 و برای آشنایی بیشتر ر. ک: انیس الاعلام، ج 3 و صادقی، محمد، بشارات عهدین، ص 73 و 177. این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات میکند.
(6) سفر پیدایش، 34/ 2330.
(7) انجیل متی، 5: 38 و اکثر نامههای پولس به رومیان.
(8) در کتاب) انیسالاعلام (، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس مورد بررسی قرار گرفته است.
(9) خمینی، روحالله، چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص 102.
(10) آلعمران (3)، آیه 58.
(11) بقره (2)، آیه 021.
(12) توبه (9)، آیه 03.
(13) نحل (16)، آیه 66 جاثیه (45)، آیه 23.
(14) ابراهیم (14)، آیه 9 و 01.
(15) اسراء (17)، آیه 36 یونس (10)، آیه 36 نجم (53)، آیه 82.
(16) حدید (57)، آیه 52.
(17) نحل (16)، آیه 98.
(18) بقره (2)، آیه 032.
(19) همان، آیه 652.
(20) عنکبوت (29)، آیه 96.
(21) مائده (5)، آیه 15 و 16. ر. ک: المیزان، ج 1، ذیل آیه 6 و 7 سوره حمد،) بحث صراط و سبیل (.
پرسمان
- [سایر] چگونه میتوان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟
- [سایر] دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
- [سایر] نسبت میان «دین اسلام» و «عرفان» چیست؟
- [سایر] تفسیر نام«یهوه» و «الله» و تفاوت آن بین اسلام و مسیحیت و یهود را شرح دهید؟
- [سایر] تفاوت «اسلام انقلابی» مورد نظر منافقان با «انقلاب اسلامی» مورد نظر امام و نیز تفاوت «دین حکومتی» با «حکومت دینی» چیست؟
- [سایر] طبق آیه «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» اولویت در مدیریت اسلامی را چگونه میتوان اثبات نمود؟
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] آیا بر اساس «حقوق مشاع شهروندان» نسبت به کشور و آب و خاک، میتوان گفت که رهبر و حاکم نظام، وکیل مردم است؟
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت، زرتشت، یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟ کدام یک از دستورات عملی ادیان موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] با سلام دوباره خدمت استاد مرادی: یه سوال دیگه ازتون داشتم میخاستم ببینم ایا کتابی هست که اثبات حقانیت حضرت محمد ص رو کرده باشه ار طریق انجیل؟ اخه این دوست من ادمی بسیار منطقیه که اصلا سریع قانع نمیشه! من دوماه دارم شب و روز بحث دینی باهاش میکنم که تازه اثبات کنم عیسی خدا نیست!عیسی بشره محدوده خدای نامحدود تو محدود جا نمیگیره!!!وجود تو موجود جا نمیگیره!اما هنوزم نتونستم ایشونو نسبت به خدا نبودن عیسی و حقانیت قران وپیامبر قانع کنم. خواهش میکنم شما یه راهنمایی کنید!بخدا من رشتمم تجربیه حتی انسانی ام نبودم که اطلاعات جانبی داشته باشم.هرچی الانم دارم به ایشون میگم از مطالعات اضافیه خودمه. میخواستم ببینم کتابی هست در باره این موارد از علمای ما یا اساتید خودشون که این شکیات ایشون رو برطرف کنه؟البته یه کتاب که یا به انگلیسی باشه یا فرانسه یا عربی.چون ایشون فقط این سه زبونو بلدند. باتشکر فراوان استاد مرادی من واقعا به هیچکسی برای کمک دسترسی ندارم!حتی اساتید دانشگاه الاهیاتم چون من دانشجوشون نیستم نمیتونن برام وقت بزارن خیلی.واقغا ممنون میشم شما راهنماییم کنید.