چگونه می‌توان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟
چگونه می‌توان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟ در رابطه با مسأله حقانیت ادیان (پلورالیسم دینی ) یا دین واحد، باید چند انگاره را مورد توجه قرار داد:<BR><BR>یک. چیستی حقانیت ادیان‌<BR>با بررسی نظریه پلورالیسم دینی، می‌توان قرائت رایج ادعای حقانیت ادیان را مشتمل بر انگاره‌های زیر دانست:<BR>1-1. منظور از حقانیت ادیان این است که اعتقادات آنها، صادق و پذیرش و تعبّد به آنها، جایز بوده و موجب رستگاری پیروانشان است.<BR>1-2. منظور از حقانیت ادیان، صرفاً بر حق بودن عَرْضی است؛ نه در طول زمان. به عبارت دیگر، سخن بر سر این نیست که آیین هر پیامبری، در زمان خود حق بوده است؛ بلکه همه یا تعدادی از ادیان، در همه زمان‌ها برحق‌اند.<BR>1-3. حقانیت ادیان، به طور مساوی است؛ نه دارای مراتب تشکیکی. به عبارت دیگر بر اساس این انگاره، نمی‌توان (بر حق بودن) را درجه‌بندی کرد تا در پرتو آن، دینی، بهره‌مندی بیشتری از حقیقت کسب کند و دین دیگر، در رتبه فروتر از آن قرار گیرد. بر اساس این انگاره، هیچ فرقی بین اسلام، یهودیت، مسیحیت و دیگر ادیان نیست.<BR>1-4. منظور از حقانیت ادیان، صرفاً در جهات مشترکشان نیست؛ بلکه در نگاه پلورالیستی ادیان - با اختلافاتی که دارند - برحق‌اند؛ یعنی، هم توحید اسلامی بر حق است، هم تثلیث مسیحی، هم ثنویت زرتشتی و هم بی‌خدایی بودایی‌گری!<BR><BR>دو. عقل و پلورالیسم دینی‌<BR>ژرف‌کاوی‌های عقلی، بطلان پلورالیسم دینی را آشکار می‌سازد. این مسأله دلایل متعددی دارد؛ از جمله:<BR>2-1. استلزام تناقض؛ ادیان موجود دارای آموزه‌هایی هستند که بعضی از آنها با یکدیگر در تضاد و یا تناقض می‌باشد. بنابراین حقانیت همه آنها، مستلزم جمع ضدین یا جمع نقیضین است و چنین چیزی محال است. به عنوان مثال آیین اسلام، بر یکتایی خداوند تأکید دارد. در مقابل، مسیحیت قائل به (تثلیث) - یعنی، خدای پدر، خدای پسر و خدای روح‌القدس - است! زرتشتی‌گری نیز به (ثنویت) و دوگانه‌پرستی گرایش دارد! هر یک از این آموزه‌ها، نافی دیگری است. بنابراین اگر هر سه دین، بر حق باشند، باید هم یکتاپرستی صحیح باشد، هم دوگانه‌پرستی و هم سه‌گانه‌پرستی؛ چنین چیزی به تناقض می‌انجامد و محال است؛ زیرا یگانگی خداوند، مساوی با نفی دو یا سه‌انگاری او است.<BR>2-2. خودستیزی ؛ حقانیت همه ادیان، خودستیز است؛ زیرا هر دینی آموزه‌های مخالف در دین‌های دیگر را نفی کرده و یا به طور کلی دین دیگر را باطل می‌انگارد. بنابراین هر یک از این ادیان - اگر بر حق باشند - باید این ادعایشان نیز حق بوده و مورد قبول قرار گیرد. بنابراین از حقانیت هر دین، بطلان دیگر ادیان به دست می‌آید و پلورالیسم دینی، با حق‌انگاری همه ادیان، بطلان همه آنها را نتیجه می‌دهد. از این رو گفته شده است: پلورالیسم دینی، خود برانداز است و علیه خود حکم می‌کند.<BR>2-3. استلزام شکاکیت دینی ؛ پنداره پلورالیسم دینی، مبتنی بر نظریه (نسبیت معرفت) و یا شکاکیت است و سرانجامی جز شکاکیت دینی ندارد؛ زیرا این انگاره از سویی، به حقانیت همه ادیان حکم می‌کند و از دیگر سو، ادیان موجود یکدیگر را نفی می‌کنند! نتیجه این تعارض، چیزی جز همان شکاکیت و سرگردانی نیست.<BR><BR>سه. معیار دین حق‌<BR>براساس آنچه گذشت روشن شد که همه ادیان، نمی‌توانند از حقانیت مساوی برخوردار باشند؛ اکنون این سؤال پدید می‌آید که از دیدگاه خرد، چه راهی برای تشخیص دین حق و تمییز آن از دیگر ادیان وجود دارد؟ به عبارت دیگر ملاک حقانیت یک دین و روش سنجش آن، از دیدگاه عقلی چیست؟<BR>در این باره می‌توان گفت دینی بر حق است که:<BR>3-1. عقاید و آموزه‌های آن، نه تنها خردستیز نباشد؛ بلکه به وسیله عقل و برهان مورد تأیید قرار گیرد.<BR>3-2. دارای خاستگاه الهی باشد.<BR>3-3. آموزه‌های آن تحریف نشده باشد.<BR>3-4. از سوی پیامبران بعدی الهی نسخ نشده باشد.<BR>3-5. از دیگر ادیان موجود، جامع‌تر و کامل‌تر باشد.<BR>بررسی تطبیقی ادیان براساس این موارد، تحقیقی گسترده و فراخ دامن می‌طلبد. در عین حال به طور فشرده و کوتاه، اشاراتی در مقایسه چند دین بزرگ خواهیم داشت:<BR>الف. مهم‌ترین رکن اساسی یک دین، (خداشناسی) آن است. در این راستا گفتنی است آموزه خداشناسی و توحید جهت آگاهی بیشتر ر.ک:<BR>الف. سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، (قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374 ) ؛<BR>ب. مرتضی مطهری، توحید، (قم: صدرا، چاپ سوم، 1374 ). در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی می‌دهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطال‌کننده آموزه (تثلیث) و (ثنویت) است. بنابراین همین مسأله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر الهی (مانند بودایی‌گری ) و هر دین مشتمل بر شرک (مانند مسیحیت و زرتشتی‌گری ) کافی است.<BR>ب. بسیاری از ادیان، به رغم دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ دچار تحریفات چشمگیری شده و اصالت خود را از دست داده‌اند. همین مسأله باعث شده که آموزه‌های خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید. اکنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحریفات عهدین اشاره می‌شود:<BR><BR>تحریفات عهدین‌<BR>1. تناقضات ؛ ارنست رنان درباره کتاب مقدس می‌نویسد: (... اکنون با توجه به مطالعه دقیقی که در کتاب مقدس انجام داده‌ام، در عین حال که گنجینه‌هایی تاریخی و زیباشناختی بر من نمایان شد، این نکته نیز برای من اثبات شد که این کتاب همچون دیگر کتب قدیمی از تناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نیست. در این کتاب داستان‌های دروغین، افسانه‌ها و آثاری که کاملاً نگارش یافته انسان است، وجود دارد). رابرت م. گرنت، دیوید تویسی، تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبیق: ابوالفضل ساجدی، ص 298، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385.<BR>2. اتهامات ناروا به پیامبران ؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پاره‌ای از اتهامات ناروا و غیراخلاقی به برخی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد!! ر.ک: انجیل یوحنا، 1: 112، سفر تکوین، 30: 3819.<BR>برای آشنایی بیشتر ر.ک:<BR>الف. انیس الاعلام، ج 3 ؛<BR>ب. محمد، صادقی، بشارات عهدین، ص 73 و 177.<BR>این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات می‌کند.<BR>در عهد قدیم درباره حضرت لوط(ع) آمده است که دخترانش وی را شراب نوشانده، مست کردند و با او همبستر شدند. سفر پیدایش (30 :19 - 38). همچنین داستان شرم‌آوری درباره حضرت داوود(ع) در عهد قدیم (کتاب دوم سموئیل) آمده است. براساس این داستان وی از پشت بام زن زیبای (اوریا) را دید که در حال شست و شوی خود بود. حضرت داوود(ع) به آن زن علاقه‌مند شد و به گونه‌ای، اسباب فرستادن اوریا به جنگ و کشته شدن وی را فراهم ساخت و پس از گذشت مدت ماتم فقدان اوریا، همسر او را به خانه خود برد. کتاب دوم سموئیل (3 :11 - 31).<BR>نیز در عهد عتیق آمده است که حضرت سلیمان(ع) بر اثر وسوسه همسران خویش در آخر عمر بت‌پرست شد. کتاب اول پادشاهان 11.<BR>3. وجود افسانه‌ها ؛ وجود افسانه‌های بی‌پایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبه‌های تحریف آن است؛ از جمله می‌توان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد!! سفر پیدایش، 43 : 2330.<BR>(اوریگن) برجسته‌ترین عضو مکتب تفسیری اسکندریه در رابطه با وجود افسانه‌های غیرعقلانی در عهدین می‌نویسد: (حتی اناجیل مملو از چنین عباراتی است؛ مانند این جمله که (وقتی که شیطان عیسی را بالای کوهی بلند می‌برد تا از آنجا قلمرو کل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد) متی (8 :4).... خواننده دقیق صدها عبارت مشابه دیگر در اناجیل می‌یابد؛ مطالبی که او را متقاعد خواهند ساخت که حوادثی که اصلاً رخ نداده‌اند داخل گزارش حوادثی شده‌اند که به راستی رخ داده‌اند) تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ص 297..<BR>4. گناه جبلی ؛ مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنی، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا می‌آید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهی مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل او در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی، کفّاره گناه ذاتی و جبلی انسان است! پس انسان نه با اختیار خویش گنهکار و پلید گشته و نه با گزینش اختیاری خود پاک می‌شود!<BR>5. تقویت ظلم ؛ یکی دیگر از آموزه‌های نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمین‌اند!! انجیل متی، 38:5 و اکثر نامه‌های پولس به رومیان.<BR>وجود آموزه‌های غیرعقلانی، در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقض‌های متعدد در متن کتاب مقدس در جلد دوم کتاب (انیس الاعلام)، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس، مورد بررسی قرار گرفته است.<BR>نیز نگا:<BR>الف. حقیقت مسیحیت، (قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361 )، صص 127 - 133<BR>ب. مصطفی زمانی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346 ).، دلیل روشنی بر عدم حقانیت یهودیت و مسیحیت امروزی در برابر اسلام است.<BR>افزون بر آن تحقیقات علمی و زبان شناختی، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهی داده است. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب‌های مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمی‌باشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه‌آمیزی را در متن کتاب باقی گذاشته‌اند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 3/500012)
عنوان سوال:

چگونه می‌توان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟


پاسخ:

چگونه می‌توان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟

در رابطه با مسأله حقانیت ادیان (پلورالیسم دینی ) یا دین واحد، باید چند انگاره را مورد توجه قرار داد:<BR><BR>یک. چیستی حقانیت ادیان‌<BR>با بررسی نظریه پلورالیسم دینی، می‌توان قرائت رایج ادعای حقانیت ادیان را مشتمل بر انگاره‌های زیر دانست:<BR>1-1. منظور از حقانیت ادیان این است که اعتقادات آنها، صادق و پذیرش و تعبّد به آنها، جایز بوده و موجب رستگاری پیروانشان است.<BR>1-2. منظور از حقانیت ادیان، صرفاً بر حق بودن عَرْضی است؛ نه در طول زمان. به عبارت دیگر، سخن بر سر این نیست که آیین هر پیامبری، در زمان خود حق بوده است؛ بلکه همه یا تعدادی از ادیان، در همه زمان‌ها برحق‌اند.<BR>1-3. حقانیت ادیان، به طور مساوی است؛ نه دارای مراتب تشکیکی. به عبارت دیگر بر اساس این انگاره، نمی‌توان (بر حق بودن) را درجه‌بندی کرد تا در پرتو آن، دینی، بهره‌مندی بیشتری از حقیقت کسب کند و دین دیگر، در رتبه فروتر از آن قرار گیرد. بر اساس این انگاره، هیچ فرقی بین اسلام، یهودیت، مسیحیت و دیگر ادیان نیست.<BR>1-4. منظور از حقانیت ادیان، صرفاً در جهات مشترکشان نیست؛ بلکه در نگاه پلورالیستی ادیان - با اختلافاتی که دارند - برحق‌اند؛ یعنی، هم توحید اسلامی بر حق است، هم تثلیث مسیحی، هم ثنویت زرتشتی و هم بی‌خدایی بودایی‌گری!<BR><BR>دو. عقل و پلورالیسم دینی‌<BR>ژرف‌کاوی‌های عقلی، بطلان پلورالیسم دینی را آشکار می‌سازد. این مسأله دلایل متعددی دارد؛ از جمله:<BR>2-1. استلزام تناقض؛ ادیان موجود دارای آموزه‌هایی هستند که بعضی از آنها با یکدیگر در تضاد و یا تناقض می‌باشد. بنابراین حقانیت همه آنها، مستلزم جمع ضدین یا جمع نقیضین است و چنین چیزی محال است. به عنوان مثال آیین اسلام، بر یکتایی خداوند تأکید دارد. در مقابل، مسیحیت قائل به (تثلیث) - یعنی، خدای پدر، خدای پسر و خدای روح‌القدس - است! زرتشتی‌گری نیز به (ثنویت) و دوگانه‌پرستی گرایش دارد! هر یک از این آموزه‌ها، نافی دیگری است. بنابراین اگر هر سه دین، بر حق باشند، باید هم یکتاپرستی صحیح باشد، هم دوگانه‌پرستی و هم سه‌گانه‌پرستی؛ چنین چیزی به تناقض می‌انجامد و محال است؛ زیرا یگانگی خداوند، مساوی با نفی دو یا سه‌انگاری او است.<BR>2-2. خودستیزی ؛ حقانیت همه ادیان، خودستیز است؛ زیرا هر دینی آموزه‌های مخالف در دین‌های دیگر را نفی کرده و یا به طور کلی دین دیگر را باطل می‌انگارد. بنابراین هر یک از این ادیان - اگر بر حق باشند - باید این ادعایشان نیز حق بوده و مورد قبول قرار گیرد. بنابراین از حقانیت هر دین، بطلان دیگر ادیان به دست می‌آید و پلورالیسم دینی، با حق‌انگاری همه ادیان، بطلان همه آنها را نتیجه می‌دهد. از این رو گفته شده است: پلورالیسم دینی، خود برانداز است و علیه خود حکم می‌کند.<BR>2-3. استلزام شکاکیت دینی ؛ پنداره پلورالیسم دینی، مبتنی بر نظریه (نسبیت معرفت) و یا شکاکیت است و سرانجامی جز شکاکیت دینی ندارد؛ زیرا این انگاره از سویی، به حقانیت همه ادیان حکم می‌کند و از دیگر سو، ادیان موجود یکدیگر را نفی می‌کنند! نتیجه این تعارض، چیزی جز همان شکاکیت و سرگردانی نیست.<BR><BR>سه. معیار دین حق‌<BR>براساس آنچه گذشت روشن شد که همه ادیان، نمی‌توانند از حقانیت مساوی برخوردار باشند؛ اکنون این سؤال پدید می‌آید که از دیدگاه خرد، چه راهی برای تشخیص دین حق و تمییز آن از دیگر ادیان وجود دارد؟ به عبارت دیگر ملاک حقانیت یک دین و روش سنجش آن، از دیدگاه عقلی چیست؟<BR>در این باره می‌توان گفت دینی بر حق است که:<BR>3-1. عقاید و آموزه‌های آن، نه تنها خردستیز نباشد؛ بلکه به وسیله عقل و برهان مورد تأیید قرار گیرد.<BR>3-2. دارای خاستگاه الهی باشد.<BR>3-3. آموزه‌های آن تحریف نشده باشد.<BR>3-4. از سوی پیامبران بعدی الهی نسخ نشده باشد.<BR>3-5. از دیگر ادیان موجود، جامع‌تر و کامل‌تر باشد.<BR>بررسی تطبیقی ادیان براساس این موارد، تحقیقی گسترده و فراخ دامن می‌طلبد. در عین حال به طور فشرده و کوتاه، اشاراتی در مقایسه چند دین بزرگ خواهیم داشت:<BR>الف. مهم‌ترین رکن اساسی یک دین، (خداشناسی) آن است. در این راستا گفتنی است آموزه خداشناسی و توحید جهت آگاهی بیشتر ر.ک:<BR>الف. سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، (قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374 ) ؛<BR>ب. مرتضی مطهری، توحید، (قم: صدرا، چاپ سوم، 1374 ). در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی می‌دهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطال‌کننده آموزه (تثلیث) و (ثنویت) است. بنابراین همین مسأله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر الهی (مانند بودایی‌گری ) و هر دین مشتمل بر شرک (مانند مسیحیت و زرتشتی‌گری ) کافی است.<BR>ب. بسیاری از ادیان، به رغم دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ دچار تحریفات چشمگیری شده و اصالت خود را از دست داده‌اند. همین مسأله باعث شده که آموزه‌های خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید. اکنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحریفات عهدین اشاره می‌شود:<BR><BR>تحریفات عهدین‌<BR>1. تناقضات ؛ ارنست رنان درباره کتاب مقدس می‌نویسد: (... اکنون با توجه به مطالعه دقیقی که در کتاب مقدس انجام داده‌ام، در عین حال که گنجینه‌هایی تاریخی و زیباشناختی بر من نمایان شد، این نکته نیز برای من اثبات شد که این کتاب همچون دیگر کتب قدیمی از تناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نیست. در این کتاب داستان‌های دروغین، افسانه‌ها و آثاری که کاملاً نگارش یافته انسان است، وجود دارد). رابرت م. گرنت، دیوید تویسی، تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبیق: ابوالفضل ساجدی، ص 298، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385.<BR>2. اتهامات ناروا به پیامبران ؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پاره‌ای از اتهامات ناروا و غیراخلاقی به برخی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد!! ر.ک: انجیل یوحنا، 1: 112، سفر تکوین، 30: 3819.<BR>برای آشنایی بیشتر ر.ک:<BR>الف. انیس الاعلام، ج 3 ؛<BR>ب. محمد، صادقی، بشارات عهدین، ص 73 و 177.<BR>این در حالی است که براهین عقلی لزوم عصمت پیامبران را اثبات می‌کند.<BR>در عهد قدیم درباره حضرت لوط(ع) آمده است که دخترانش وی را شراب نوشانده، مست کردند و با او همبستر شدند. سفر پیدایش (30 :19 - 38). همچنین داستان شرم‌آوری درباره حضرت داوود(ع) در عهد قدیم (کتاب دوم سموئیل) آمده است. براساس این داستان وی از پشت بام زن زیبای (اوریا) را دید که در حال شست و شوی خود بود. حضرت داوود(ع) به آن زن علاقه‌مند شد و به گونه‌ای، اسباب فرستادن اوریا به جنگ و کشته شدن وی را فراهم ساخت و پس از گذشت مدت ماتم فقدان اوریا، همسر او را به خانه خود برد. کتاب دوم سموئیل (3 :11 - 31).<BR>نیز در عهد عتیق آمده است که حضرت سلیمان(ع) بر اثر وسوسه همسران خویش در آخر عمر بت‌پرست شد. کتاب اول پادشاهان 11.<BR>3. وجود افسانه‌ها ؛ وجود افسانه‌های بی‌پایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبه‌های تحریف آن است؛ از جمله می‌توان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد!! سفر پیدایش، 43 : 2330.<BR>(اوریگن) برجسته‌ترین عضو مکتب تفسیری اسکندریه در رابطه با وجود افسانه‌های غیرعقلانی در عهدین می‌نویسد: (حتی اناجیل مملو از چنین عباراتی است؛ مانند این جمله که (وقتی که شیطان عیسی را بالای کوهی بلند می‌برد تا از آنجا قلمرو کل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد) متی (8 :4).... خواننده دقیق صدها عبارت مشابه دیگر در اناجیل می‌یابد؛ مطالبی که او را متقاعد خواهند ساخت که حوادثی که اصلاً رخ نداده‌اند داخل گزارش حوادثی شده‌اند که به راستی رخ داده‌اند) تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ص 297..<BR>4. گناه جبلی ؛ مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنی، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا می‌آید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهی مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل او در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسی، کفّاره گناه ذاتی و جبلی انسان است! پس انسان نه با اختیار خویش گنهکار و پلید گشته و نه با گزینش اختیاری خود پاک می‌شود!<BR>5. تقویت ظلم ؛ یکی دیگر از آموزه‌های نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمین‌اند!! انجیل متی، 38:5 و اکثر نامه‌های پولس به رومیان.<BR>وجود آموزه‌های غیرعقلانی، در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقض‌های متعدد در متن کتاب مقدس در جلد دوم کتاب (انیس الاعلام)، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس، مورد بررسی قرار گرفته است.<BR>نیز نگا:<BR>الف. حقیقت مسیحیت، (قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361 )، صص 127 - 133<BR>ب. مصطفی زمانی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346 ).، دلیل روشنی بر عدم حقانیت یهودیت و مسیحیت امروزی در برابر اسلام است.<BR>افزون بر آن تحقیقات علمی و زبان شناختی، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهی داده است. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب‌های مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمی‌باشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه‌آمیزی را در متن کتاب باقی گذاشته‌اند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 3/500012)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین