برای به ثمر رسیدن مباحثات با اهل سنت دو عنصر باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد و بدون در نظر داشتن آنها از بحث و مناظره پرهیز گردد. عنصر اول: مناظره کننده باید شرایط علمی لازم را در اینگونه مباحث احراز نماید. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: کسی که بدون علم کاری را انجام دهد فسادش بیشتر از اصلاحش می باشد.[1] راه بدست آوردن شرایط در اینگونه مباحث به قرار ذیل است: 1. حتما مباحث امامت که مهمترین مساله اختلافی بین شیعه و سنی می باشد، به طور دقیق و علمی مورد مطالعه قرار گیرد و دلایل شیعه از قرآن و سنت در این موضوع به طور واضح و روشن برای مناظره کننده معلوم و حل شده باشد، و همچنین شبهات و اشکالات که از طرف اهل سنت نسبت به دلایل شیعه در کتابهای کلامی و تفسیری آنها ذکر شده و از طرف علمای شیعه پاسخ داده شده است، نیز مورد ملاحظه قرار گیرد. 2. تاریخ صدر اسلام و وقایع و اتفاقاتی که در آن زمان رخ داده، از کتابهای تاریخی معتبر آنها مورد مطالعه قرار گیرد مانند: تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، الکامل فی التاریخ ابن اثیر، انساب الاشراف بلاذری، الامامة السیاسیه، ابن قتیبه، تاریخ الخلفاء، سیوطی و... و همچنین کتابهای کلامی اهل سنت مانند شرح مقاصد، مواقف و خصوصا شرح عقاید نسفیه تفتازانی مبحث امامت، از دیدگاه اهل سنت مطالعه گردد که نکات بسیار مهم و قابل توجه در آن می باشد و کتاب هم مورد اعتماد آنها بوده و جزء کتابهای درسی به شمار می آید.[2] خلاصه در توانمندی بر بحث ها و تسلط بر مبانی شیعه و سنی و اطلاع از شبهات پیرامون دلایل، شرط لازم در مناظره و بحث با آنها می باشد. عنصر دوم، شیوة بحث و گفتگو: 1. از مسائل اختلافی حساس مانند عدالت صحابه و نقض و نقد بر ازواج نبی پرهیز گردد. و بیشتر به نقاط مشترک و مورد قبول طرفین پرداخته شود، چون آنها نسبت به این مسائل بسیار حساس اند. 2. هیچگاه به بزرگان و مقدسات مورد قبول آنها توهین و جسارت نگردد و با احترام از آنها یاد شود. مانند خلفا و رئیس مذاهب چهارگانه. 3. کوشش شود که مطالب به طور غیر مستقیم القا گردد مثلاً به جای حمله بر آنها که چرا ائمه و اهل بیت علیهم السلام را قبول ندارند، فضایل اهل بیت علیهم السلام را از کتابهای روایی خود آنها بیان گردد. 4. در مناظره حتما باید از منابع مورد قبول آنها دلیل آورده شود مانند کتاب صحیح بخاری، مسلم، مسند احمد صحیح ترمذی و... و از کتابهایی مانند شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و یا ینابع الموده قندوزی و یا حتی مستدرک علی صحیحین حاکم نیشابوری کمتر استفاده شود. 5. مناظره کننده در طول مناظره و گفتگو به هیچ وجه عصبانی نشده و بسیار ملایم سخن بگوید که بسیار تاثیر در طرف مقابل خواهد داشت. خدای متعال می فرماید: (اما به نرمی با او سخن بگویید، شاید متذکر شود.... )[3] 6. مطلقا حرف بدون مدرک و یا با مدرک مشکوک گفته نشود، و همچنین از مطالبی که مدرک اساسی ندارد و لکن مشهور و معروف است نیز اجتناب گردد. برای تسلط بر مبانی آنها در موضوعات مختلف و همچنین دیدگاه شیعه، مطالعه کتابهای ذیل مفید خواهد بود: 1. ترجمه کتاب المراجعات، سید شرف الدین، (در بازار موجود است). 2. شبهای پیشاور، سلطان الواعظین. 3. پاسخ به پرسش ها از دیدگاه مذاهب، در سه جلد، موسسه مذاهب اسلامی. 4. کتابشناسی تفصیلی مذاهب، محمد رضا ضمیری. 5. به سوی تفاهم، (مجموعه مقالات) موسسه مذاهب. 6. همگرایی مذاهب، (مجموعه مقالات)، موسسه مذاهب. 7. تشیع در تسنن، مدرسی. 8. فقه مقارن، سازمان مدارس خارج از کشور. 9. وضوی پیامبر صلی الله علیه و آله ، شهرستانی. 10. تاریخ خلفاء، رسول جعفریان. 11. کلام مقارن، ربانی گلپایگانی. 12. سنت، ابوالفضل شکوری. 13. عقاید تطبیقی، حسین رجبی. 14. معالم المدرستین، علامه عسگری. 15. مناظره علمی، محمد صادق نجمی. 16. سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی. 17. چهره واقعی ابن تیمیه، عبدالحمید صائت. 18. مناهج الاستدلال، ربانی گلپایگانی. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب العلمیه، سوم، 1388 ه . ق، ج1، ص43. [2] . ضمیری، محمد رضا، کتابشناسی تفصیلی مذاهب، قم، موسسه مذاهب اسلامی، اول، 1382، ص290. [3] . طه/43.
در تبلیغ و بر خورد با اهل سنت چگونه رفتار نمائیم با اینکه بحث وحدت مطرح است ؟ کتابهایی نیز در این زمینه معرفی کنید؟
برای به ثمر رسیدن مباحثات با اهل سنت دو عنصر باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد و بدون در نظر داشتن آنها از بحث و مناظره پرهیز گردد.
عنصر اول: مناظره کننده باید شرایط علمی لازم را در اینگونه مباحث احراز نماید. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: کسی که بدون علم کاری را انجام دهد فسادش بیشتر از اصلاحش می باشد.[1] راه بدست آوردن شرایط در اینگونه مباحث به قرار ذیل است:
1. حتما مباحث امامت که مهمترین مساله اختلافی بین شیعه و سنی می باشد، به طور دقیق و علمی مورد مطالعه قرار گیرد و دلایل شیعه از قرآن و سنت در این موضوع به طور واضح و روشن برای مناظره کننده معلوم و حل شده باشد، و همچنین شبهات و اشکالات که از طرف اهل سنت نسبت به دلایل شیعه در کتابهای کلامی و تفسیری آنها ذکر شده و از طرف علمای شیعه پاسخ داده شده است، نیز مورد ملاحظه قرار گیرد.
2. تاریخ صدر اسلام و وقایع و اتفاقاتی که در آن زمان رخ داده، از کتابهای تاریخی معتبر آنها مورد مطالعه قرار گیرد مانند: تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، الکامل فی التاریخ ابن اثیر، انساب الاشراف بلاذری، الامامة السیاسیه، ابن قتیبه، تاریخ الخلفاء، سیوطی و... و همچنین کتابهای کلامی اهل سنت مانند شرح مقاصد، مواقف و خصوصا شرح عقاید نسفیه تفتازانی مبحث امامت، از دیدگاه اهل سنت مطالعه گردد که نکات بسیار مهم و قابل توجه در آن می باشد و کتاب هم مورد اعتماد آنها بوده و جزء کتابهای درسی به شمار می آید.[2]
خلاصه در توانمندی بر بحث ها و تسلط بر مبانی شیعه و سنی و اطلاع از شبهات پیرامون دلایل، شرط لازم در مناظره و بحث با آنها می باشد.
عنصر دوم، شیوة بحث و گفتگو:
1. از مسائل اختلافی حساس مانند عدالت صحابه و نقض و نقد بر ازواج نبی پرهیز گردد. و بیشتر به نقاط مشترک و مورد قبول طرفین پرداخته شود، چون آنها نسبت به این مسائل بسیار حساس اند.
2. هیچگاه به بزرگان و مقدسات مورد قبول آنها توهین و جسارت نگردد و با احترام از آنها یاد شود. مانند خلفا و رئیس مذاهب چهارگانه.
3. کوشش شود که مطالب به طور غیر مستقیم القا گردد مثلاً به جای حمله بر آنها که چرا ائمه و اهل بیت علیهم السلام را قبول ندارند، فضایل اهل بیت علیهم السلام را از کتابهای روایی خود آنها بیان گردد.
4. در مناظره حتما باید از منابع مورد قبول آنها دلیل آورده شود مانند کتاب صحیح بخاری، مسلم، مسند احمد صحیح ترمذی و... و از کتابهایی مانند شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و یا ینابع الموده قندوزی و یا حتی مستدرک علی صحیحین حاکم نیشابوری کمتر استفاده شود.
5. مناظره کننده در طول مناظره و گفتگو به هیچ وجه عصبانی نشده و بسیار ملایم سخن بگوید که بسیار تاثیر در طرف مقابل خواهد داشت. خدای متعال می فرماید: (اما به نرمی با او سخن بگویید، شاید متذکر شود.... )[3]
6. مطلقا حرف بدون مدرک و یا با مدرک مشکوک گفته نشود، و همچنین از مطالبی که مدرک اساسی ندارد و لکن مشهور و معروف است نیز اجتناب گردد.
برای تسلط بر مبانی آنها در موضوعات مختلف و همچنین دیدگاه شیعه، مطالعه کتابهای ذیل مفید خواهد بود:
1. ترجمه کتاب المراجعات، سید شرف الدین، (در بازار موجود است).
2. شبهای پیشاور، سلطان الواعظین.
3. پاسخ به پرسش ها از دیدگاه مذاهب، در سه جلد، موسسه مذاهب اسلامی.
4. کتابشناسی تفصیلی مذاهب، محمد رضا ضمیری.
5. به سوی تفاهم، (مجموعه مقالات) موسسه مذاهب.
6. همگرایی مذاهب، (مجموعه مقالات)، موسسه مذاهب.
7. تشیع در تسنن، مدرسی.
8. فقه مقارن، سازمان مدارس خارج از کشور.
9. وضوی پیامبر صلی الله علیه و آله ، شهرستانی.
10. تاریخ خلفاء، رسول جعفریان.
11. کلام مقارن، ربانی گلپایگانی.
12. سنت، ابوالفضل شکوری.
13. عقاید تطبیقی، حسین رجبی.
14. معالم المدرستین، علامه عسگری.
15. مناظره علمی، محمد صادق نجمی.
16. سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی.
17. چهره واقعی ابن تیمیه، عبدالحمید صائت.
18. مناهج الاستدلال، ربانی گلپایگانی.
[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب العلمیه، سوم، 1388 ه . ق، ج1، ص43.
[2] . ضمیری، محمد رضا، کتابشناسی تفصیلی مذاهب، قم، موسسه مذاهب اسلامی، اول، 1382، ص290.
[3] . طه/43.
- [سایر] آیا حفظ وحدت بین شیعه و اهل سنت در احادیث هم سفارش شده است؟
- [سایر] آیا وحدت بین شیعه و سنی به معنای دست کشیدن از عقاید خودمان است؟
- [سایر] پیرامون تحقق انسجام مذهبی و راهکار وحدت و اتحاد شیعه و سنی راهنمایی بفرمائید ؟
- [سایر] در رابطه شیعه و سنی از نظر اسلامی وحدت صحیح است یا اختلاف؟چرا؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [سایر] رفتار شیعیان با اهل سنت باید چگونه باشد؟
- [سایر] لطفا برای شناخت شیعه و سنی منابعی معرفی کنید؟
- [سایر] در رابطه با وحدت بین شیعه و سنی، هر چند علمای بزرگ مردم را ترغیب به این کار می کنند، علمای مطرح دیگری آن را نفی می کنند. بالاخره تکلیف چیست؟
- [سایر] راههای عملی برای دستیابی به وحدت شیعه و سنی چیست و چه باید کرد تا همه مسلمانان برادرانه زندگی کنند؟
- [سایر] آیا اهل سنت فقط قول و رفتار پیامبر را سنت می دانند یا قول و رفتار صحابه هم شامل سنت میشود؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.