آیا نجس و کافر بودن بهائیان به خاطر اعتقاد به عدم خاتمیت حضرت محمد (ص) و ادعای ظهور حضرت مهدی عج می باشد؟
انسانها از نظر عقیده به گروه های گوناگونی تقسیم می شوند و از نظر فقهای اسلام‌، نوع عقیده در حکم طهارت و نجاست و کفر انسان، دخیل است. بنابراین کسانی که اصول و فروع دین مقدس اسلام را بپذیرند، مسلمان و پاک اند. و اگر اسلام را نپذیرند مانند یهودی ها و مسیحی ها، به این ها کافر گفته می شود. از طرفی اگر مسلمان هم از مسیر اسلام منحرف شود و ضروریات دین را انکار کند و یا به چیزهایی معتقد باشد که با اسلام نا سازگار است، کافر و نجس به شمار می آید. شیخ طوسی می نویسد: مشرکان و کافران (کسانی که توحید یا اصول و فروع دین اسلام را قبول ندارند) و نیز هر کسی که مخالف به آموزه های ائمه اطهار علیهم السلام باشد، نجس است.[1] مراجع تقلید نیز در رساله های عملی خود به این مطلب اشاره دارند از جمله امام راحل رضوان الله تعالی علیه می نویسد: (کافر یعنی کسی که منکر خداست یا برای خدا شریک قرار می دهد یا نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را قبول ندارد و همچنین اگر در اینها شک کند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مانند نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود، نجس است.[2]) بنابراین هر کسی که اصول دین اسلام و یا ضروریات آن مانند فروع دین را قبول نکند و یا بعد از قبول، رد کند. طبق نظر همه مراجع تقلید شیعه، نجس و کافر است و بر مردم دوری گرفتن از آنها واجب می باشد. با توجه به مطالب ذکر شده، باید گفت بهائیان با عقائدی که دارند، از دین مقدس اسلام خارج هستند و نجس و کافر می باشند. زیرا حسینعلی بهاء که فرقه بهائیت منسوب به اوست با ادعای نبوّت بعد از ادعای مهدویت، یکی از ضروریات مسلم بین شیعه و سنی یعنی خاتمیت پیامبر اسلام را انکار کرد.[3] سپس ادعای خدائی کرد و بهائیان با پیروی کردن از او، برای خداوند یگانه شریک قائل شدند.[4] و کسی که برای خدا شریک قائل شود، طبق نص صریح قرآن کریم نجس است، چرا که خداوند فرمود: مشرکان نجس هستند.[5] رهبران بهائیت و به طبع آنها پیروانش تمامی واجبات و محرمات اسلام را که در قرآن و روایات آمده است انکار نموده و می گویند بعد از آمدن حسینعلی بهاء رهبر فرقه بهائیان، مدت همه اینها تمام شد و دیگر بر هیچ کس لازم نیست به دستورات اسلام عمل کند.[6] و کسی که ضروریات دین از جمله نماز، روزه، حج و ... را انکار کند از دین اسلام خارج شده و کافر و نجس می باشد.[7]پس فرقه بهائیت به خاطر قبول کردن رهبران خود به عنوان خدا، مشرک می شوند و با قبول نکردن خاتمیت نبوت پیامبر اسلام و نیز انکار ضروریات دین اسلام کافر و نجس هستند، حتی اگر کسی بگوید برخی از علمای شیعه، یهود و نصاری را پاک می دانند بنابراین بهائیان هم به عنوان کافر باید پاک باشند. جواب این است که یهود و نصاری، بر اساس منابع اسلامی اهل کتاب هستند، ولی بهائیان با انکار اسلام و حتی ادیان یهودیت و مسیحیت هرگز نمی توانند ادعای اهل کتاب بودن کنند و حکمشان هم پیروان ادیان غیر الهی است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. اسلام و مهدویت؛ محمد باقر حجازی. 2. خاتمیت پیامبر اسلام؛ یحیی نوری. 3. تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی؛ مرتضی احمد. 4. ماجرای باب و بهاء؛ مصطفی حسینی طباطبائی. [1] . طوسی، نهایه، قم، انتشارات اسلامی، ج1 ص203. [2] . راشدی، لطیف، رساله چهارمرجع، تهران، پیام عدالت، دوم، 1382ش، ص41. [3] . شریف یحیی الامین، ‌فرهنگنامه فرقه های اسلامی، ترجمه: محمد رضا موحدی، ‌تهران، ‌باز، اول، ‌1378ش، ص84. [4] . افراسیابی، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 ش، ص361. [5] . توبه/28. [6] . ربانی گلپایگانی، علی؛ فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 ش، ص343. [7] . مکارم شیرازی، ناصر؛ رساله توضیح المسائل، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، نهم، 1381 ش، ص37. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا نجس و کافر بودن بهائیان به خاطر اعتقاد به عدم خاتمیت حضرت محمد (ص) و ادعای ظهور حضرت مهدی عج می باشد؟


پاسخ:

انسانها از نظر عقیده به گروه های گوناگونی تقسیم می شوند و از نظر فقهای اسلام‌، نوع عقیده در حکم طهارت و نجاست و کفر انسان، دخیل است. بنابراین کسانی که اصول و فروع دین مقدس اسلام را بپذیرند، مسلمان و پاک اند. و اگر اسلام را نپذیرند مانند یهودی ها و مسیحی ها، به این ها کافر گفته می شود. از طرفی اگر مسلمان هم از مسیر اسلام منحرف شود و ضروریات دین را انکار کند و یا به چیزهایی معتقد باشد که با اسلام نا سازگار است، کافر و نجس به شمار می آید.
شیخ طوسی می نویسد: مشرکان و کافران (کسانی که توحید یا اصول و فروع دین اسلام را قبول ندارند) و نیز هر کسی که مخالف به آموزه های ائمه اطهار علیهم السلام باشد، نجس است.[1]
مراجع تقلید نیز در رساله های عملی خود به این مطلب اشاره دارند از جمله امام راحل رضوان الله تعالی علیه می نویسد: (کافر یعنی کسی که منکر خداست یا برای خدا شریک قرار می دهد یا نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را قبول ندارد و همچنین اگر در اینها شک کند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مانند نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود، نجس است.[2])
بنابراین هر کسی که اصول دین اسلام و یا ضروریات آن مانند فروع دین را قبول نکند و یا بعد از قبول، رد کند. طبق نظر همه مراجع تقلید شیعه، نجس و کافر است و بر مردم دوری گرفتن از آنها واجب می باشد.
با توجه به مطالب ذکر شده، باید گفت بهائیان با عقائدی که دارند، از دین مقدس اسلام خارج هستند و نجس و کافر می باشند. زیرا حسینعلی بهاء که فرقه بهائیت منسوب به اوست با ادعای نبوّت بعد از ادعای مهدویت، یکی از ضروریات مسلم بین شیعه و سنی یعنی خاتمیت پیامبر اسلام را انکار کرد.[3] سپس ادعای خدائی کرد و بهائیان با پیروی کردن از او، برای خداوند یگانه شریک قائل شدند.[4] و کسی که برای خدا شریک قائل شود، طبق نص صریح قرآن کریم نجس است، چرا که خداوند فرمود: مشرکان نجس هستند.[5]
رهبران بهائیت و به طبع آنها پیروانش تمامی واجبات و محرمات اسلام را که در قرآن و روایات آمده است انکار نموده و می گویند بعد از آمدن حسینعلی بهاء رهبر فرقه بهائیان، مدت همه اینها تمام شد و دیگر بر هیچ کس لازم نیست به دستورات اسلام عمل کند.[6] و کسی که ضروریات دین از جمله نماز، روزه، حج و ... را انکار کند از دین اسلام خارج شده و کافر و نجس می باشد.[7]پس فرقه بهائیت به خاطر قبول کردن رهبران خود به عنوان خدا، مشرک می شوند و با قبول نکردن خاتمیت نبوت پیامبر اسلام و نیز انکار ضروریات دین اسلام کافر و نجس هستند، حتی اگر کسی بگوید برخی از علمای شیعه، یهود و نصاری را پاک می دانند بنابراین بهائیان هم به عنوان کافر باید پاک باشند. جواب این است که یهود و نصاری، بر اساس منابع اسلامی اهل کتاب هستند، ولی بهائیان با انکار اسلام و حتی ادیان یهودیت و مسیحیت هرگز نمی توانند ادعای اهل کتاب بودن کنند و حکمشان هم پیروان ادیان غیر الهی است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اسلام و مهدویت؛ محمد باقر حجازی.
2. خاتمیت پیامبر اسلام؛ یحیی نوری.
3. تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی؛ مرتضی احمد.
4. ماجرای باب و بهاء؛ مصطفی حسینی طباطبائی.


[1] . طوسی، نهایه، قم، انتشارات اسلامی، ج1 ص203.
[2] . راشدی، لطیف، رساله چهارمرجع، تهران، پیام عدالت، دوم، 1382ش، ص41.
[3] . شریف یحیی الامین، ‌فرهنگنامه فرقه های اسلامی، ترجمه: محمد رضا موحدی، ‌تهران، ‌باز، اول، ‌1378ش، ص84.
[4] . افراسیابی، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 ش، ص361.
[5] . توبه/28.
[6] . ربانی گلپایگانی، علی؛ فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 ش، ص343.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر؛ رساله توضیح المسائل، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، نهم، 1381 ش، ص37.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین