آیا مذهب تشیع به وسیله عبد اللّه بن سبا تأسیس شده است؟
حقیقت این است که اندیشه شیعه، ریشه در سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دارد و تأکید این مکتب بر پیروی اهل بیت علیهم السلام از سرچشمه وحی سیراب می گردد. نیازی نیست که در این جا احادیث معروف و متواتری چون ثقلین و سفینه را بازخوانی کنیم; چرا که نقل آن ها، نُقل مجالس و زینت بخش کتاب های روایی شیعه و سنی است، و هیچ محققِّ منصفی را یارای انکارشان نیست. نکته درخور توجه این است که نه تنها فکر و اندیشه شیعه، بلکه خود این واژه پیشینه ای دیرینه دارد. به نقل نوبختی، مورخ و متکلم قرن سوم هجری، در زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، چهار نفر از اصحاب برجسته ایشان (مقداد، سلمان، ابوذر و عمار) شیعه علی خوانده می شدند.[1] همچنین سیوطی (911-849 ه.. ق) اندیشمند بزرگ اهل سنّت، در تفسیر آیه هفتم سوره بینه (اولئک هم خیر البریه) به نقل از جابربن عبدالله چنین می نگارد: ما نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که علی علیه السلام وارد گردید. پیامبر (ایشان را مورد اشاره قرار داده) فرمود: قسم به آن کس که جانم به دست اوست، این شخص و شیعیانش از رستگارانِ روز قیامت­اند.[2] ابن حجر مکّی نیز در تفسیر آیه مورد بحث، این سخن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گزارش می کند: (هو انت و شیعتک، تأتی انت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیین)[3] بهترین مردمان (که در آیه شریفه مورد اشاره قرار گرفته) تو و شیعیانت هستید، که در حالی قدم به صحنه قیامت می گذارید که از خدا خشنودید و او نیز از شما خشنود است. با این همه، در سال های اخیر، برخی از نویسندگان از روی ناآگاهی یا غرض ورزی، منشأ تشیع را در جای دیگری جستجو کرده و یهودی تازه مسلمانی به نام (عبدالله بن سبا) را بنیان گذار آن دانسته اند. به گفته ایشان، وی پس از شهادت علی علیه السلام ، کشته شدن ایشان را نپذیرفته و با ترویج افکار انحرافی خویش، مکتب تشیع را پایه ریزی نموده است. خوشبختانه، اندیشمندان شیعه این داستان را از زوایای گوناگون مورد نقد قرار داده، آن را افسانه ای بیش ندانسته اند;[4] برخی از خاورشناسان و محققّان سنّی مذهب نیز بر بی پایگی آن تأکید ورزیده اند. (روایتگر داستان افسانه ای عبدالله بن سبا) راوی این داستان، شخصی است به نام سیف بن عمر که به تصریح تذکره نویسان اهل سنت، شخصی دروغگو و غیر قابل اعتماد بوده است.[5] نه تنها این افسانه، احادیث دیگری که از این راوی گزارش گردیده است، نیز سست پایه و بی مایه اند و چهره ای ناپسند از اسلام و مسلمین به تصویر می کشند.[6] توضیح این که: اکثر مورخین و نویسندگان، این داستان را مستقیم، یا غیر مستقیم از تاریخ طبری نقل کرده اند; طبری نیز آن را از سیف بن عمر تمیمی کوفی روایت می کرده است. سیف بن عمر از قبیله اسد، و از معروف ترین افراد به کذب و دروغ سازی است. او در اثر خصوصیاتی چون تعصب قبیله ای، روابطی که با حاکمان و زورمندان آن روزگار داشت و کفری که در دلش پنهان کرده بود، دروغ های بسیاری را در کتاب های تاریخی و روایی اهل سنت وارد کرده است و عجیب این است که علمای اهل سنت، در عین حال که او را فردی کذاب و غیر قابل اعتماد و زندیق می دانند، باز هم در کتاب هایشان روایات سراسر دروغی چون افسانه عبداللّه بن سبا را ذکر می کنند. البته چنان که متذکر شدیم، این افسانه تنها دروغی نیست که از سیف بن عمر در کتاب ها پراکنده شده است، بلکه او برای مخدوش جلوه دادن چهره، اسلام داستان های زیادی در رابطه با جنگ های اسلامی ساخته که از بسیاری از این جنگ ها و قهرمان های آن، هیچ اثر و نشانی در تاریخ اسلام و روایات فریقین جز از طریق سیف بن عمر نیامده است. او در این داستان ها از اسلام چهره ای خونریز، وحشی، زورگو و با قساوت ترسیم می کند. علاّمه عسگری در کتاب های (افسانه عبد اللّه بن سبا) و (یک صد وپنجاه صحابه ساختگی) ثابت کرده اند که علاوه بر عبداللّه بن سبا یک صد و پنجاه نفر دیگر از قهرمان ها و همچنین بسیاری از جنگ ها و روزهای مهم در روایات سیف بن عمر، کاملاً خیالی بوده و هیچ اثری از آن ها در تاریخ نیست. سیف بن عمر و عبدالله بن سبا از منظر علمای اهل سنّت اکنون سیف بن عمر را از منظر علمای اهل سنت بررسی می نماییم، ولی به جهت اختصار، تنها به فهرست علما و رجال اهل سنت که سیف بن عمر را تضعیف کرده و او را متهم به کذب و زندقه نموده اند اشاره می کنیم:[7] 1. یحیی بن معین (متوفی 233ه.ق) درباره او می گوید: حدیث او ضعیف و سست است. 2. نسائی صاحب صحیح (متوفی 303ه. ق) او را تضعیف کرده و می گوید: حدیثش را ترک کرده اند، نه مورد اعتماد است و نه امین و.... 3. ابو داود (متوفای 275 ه . ق) می گوید: حدیث او بی ارزش است، او بسیار دروغگو است. 4. ابن ابی حاتم (متوفای 327 ه . ق) گفته : حدیثش را ترک کرده اند. 5. ابن السکین (متوفای 353ه . ق) گفته: ضعیف است. 6. ابن حبان (متوفای 354 ه . ق) گفته: حدیث هایی که خود جعل می کرده را از زبان شخص موثقی نقل می کرده است . و نیز گوید: سیف متهم به زندقه است وگفته اند حدیث جعل می کرده است. 7. دار قطنی (متوفای 385 ه . ق) گفته: ضعیف است، حدیثش را ترک کرده اند . 8. حاکم (متوفای 405ه . ق) گفته: حدیث اورا ترک کرده اند، متهم به زندقه است. 9. فیروز آبادی صاحب قاموس (متوفای 817ه .ق) گفته: او ضعیف است. 10. ابن حجر (متوفای 852ه .ق) گفته: او ضعیف است. 11. سیوطی (متوفای 911ه . ق) گفته: او بسیار ضعیف است. 12. صفی الدمع (متوفای 923ه .ق) گفته: او را ضعیف شمرده اند. اما عبدالله بن سبا دکتر طه حسین، نویسنده نابینا و سنّی مذهب مصری، ابن سبا را شخصیتی خیالی وئ ساخته و پرداخته دشمنان کینه توز می داند و همچنین می افزاید که اگر بر فرض، وجود حقیقی وی را بپذیریم، نمی توانیم او را منشأ چنان تحولاتی بدانیم[8]. اندیشمندان دیگری نیز بر اسطوره ای بودن شخصیت عبدالله بن سبا تأکید کرده و برای اثبات این ادعا شواهد فراوانی گردآوری نموده اند.[9] به هر صورت اثبات وجود تاریخی چنین شخصی، این نکته را که وی بنیان گذار مکتب تشیع بوده به اثبات نمی رساند; زیرا او نه تنها بنیانگذار مکتب تشیع به شمار نمی رود، بلکه همواره مورد لعن و نفرین شیعیان بوده است. فرقه ای به نام (سبئیه) را پایه ریزی نموده که به دلیل آن که حضرت علی علیه السلام را در جایگاه خداوندی می نشانند، خارج از زمره مسلمانان اند. به گفته عبدالقاهر بغدادی (متوفای 429 ه. ق) علی علیه السلام در پی آن بود که حکم الهی را در باره عبدالله بن سبا جاری سازد و به خاطر ارتداد به قتلش برساند، اما به منظور رعایت مصلحت جامعه اسلامی که خود را برای نبرد با اهل شام آماده می ساخت، از کشتن وی صرف نظر کرده به مدائن تبعیدش نمود.[10] محمد ابوزهره، یکی دیگر از نویسندگان مشهور و معاصر اهل سنت بر سخنان بغدادی مهر تأیید نهاده می افزاید: شیعیان، عبدالله بن سبا را از خود نمی دانند و حتی مسلمانش نمی خوانند، ما نیز با ایشان هم آواییم و جز این سخنی نمی گوییم.[11] [1] . الحسن بن موسی النوبختی، فِرَق الشیعه، النجف، المطبعة الحیدریة، 1355 ق، ص 18-17. [2] . جلال الدین سیوطی، الدر المنشور، بیروت، محمد امین دمج، بی تا، ج 6، ص 379. [3] . ابن حجر مکی، الصواعق المحرقه، القاهرة، مکتبة القاهرة، چاپ سوم، 1385 ق، ص 161. همچنین ر.ک: ابن الاثیر، النهایة، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش، ج4، ص 106. [4] . برای نمونه: ر. ک: العسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا، بیروت، دار الزهراء، چاپ پنچم، 1403 ق، ج 102؛ سبحانی، جعفر، بحوت فی الملل و النحل، قم، لجنة ادارة الحوزه العلمیة، 1372 ش، ج 6، ص 140-123. [5] . ر.ک: ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1413 ق، ج 2، ص 470 و محمد بن عثمان الذهبی، میزان الاعتدال، بی جا، دارالفکر العربی، بی تا، ج 2، ص 445. [6] . عبدالله بن سبا، پیشین. [7] . برای تحقیق بیشتر در این مورد به کتاب عسگری، افسانه عبداللّه بن سبا و یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، مراجعه بفرمایید. [8] . طه حسین، علی و فرزندانش، ترجمه محمد علی شیرازی، تهران، انتشارات گنجینه، چاپ پنچم، 1367 ش، ص 109. [9] . برای آگاهی از دلایل اسطوره ای بودن شخصیت ابن سبا، ر.ک: عبدالله بن سبا، پیشین، ج 2-1. [10] . البغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفة، چاپ دوم، 1417 ق، ص 29-28 و 214-213. [11] . محمد ابوزهرة، تاریخ المذاهب الاسلامیة، القاهرة، دارالفکر العربی، بی تا، ص 35. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا مذهب تشیع به وسیله عبد اللّه بن سبا تأسیس شده است؟


پاسخ:

حقیقت این است که اندیشه شیعه، ریشه در سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دارد و تأکید این مکتب بر پیروی اهل بیت علیهم السلام از سرچشمه وحی سیراب می گردد. نیازی نیست که در این جا احادیث معروف و متواتری چون ثقلین و سفینه را بازخوانی کنیم; چرا که نقل آن ها، نُقل مجالس و زینت بخش کتاب های روایی شیعه و سنی است، و هیچ محققِّ منصفی را یارای انکارشان نیست.
نکته درخور توجه این است که نه تنها فکر و اندیشه شیعه، بلکه خود این واژه پیشینه ای دیرینه دارد. به نقل نوبختی، مورخ و متکلم قرن سوم هجری، در زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، چهار نفر از اصحاب برجسته ایشان (مقداد، سلمان، ابوذر و عمار) شیعه علی خوانده می شدند.[1] همچنین سیوطی (911-849 ه.. ق) اندیشمند بزرگ اهل سنّت، در تفسیر آیه هفتم سوره بینه (اولئک هم خیر البریه) به نقل از جابربن عبدالله چنین می نگارد:
ما نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که علی علیه السلام وارد گردید. پیامبر (ایشان را مورد اشاره قرار داده) فرمود: قسم به آن کس که جانم به دست اوست، این شخص و شیعیانش از رستگارانِ روز قیامت­اند.[2]
ابن حجر مکّی نیز در تفسیر آیه مورد بحث، این سخن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گزارش می کند:
(هو انت و شیعتک، تأتی انت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیین)[3] بهترین مردمان (که در آیه شریفه مورد اشاره قرار گرفته) تو و شیعیانت هستید، که در حالی قدم به صحنه قیامت می گذارید که از خدا خشنودید و او نیز از شما خشنود است.
با این همه، در سال های اخیر، برخی از نویسندگان از روی ناآگاهی یا غرض ورزی، منشأ تشیع را در جای دیگری جستجو کرده و یهودی تازه مسلمانی به نام (عبدالله بن سبا) را بنیان گذار آن دانسته اند. به گفته ایشان، وی پس از شهادت علی علیه السلام ، کشته شدن ایشان را نپذیرفته و با ترویج افکار انحرافی خویش، مکتب تشیع را پایه ریزی نموده است.
خوشبختانه، اندیشمندان شیعه این داستان را از زوایای گوناگون مورد نقد قرار داده، آن را افسانه ای بیش ندانسته اند;[4] برخی از خاورشناسان و محققّان سنّی مذهب نیز بر بی پایگی آن تأکید ورزیده اند.
(روایتگر داستان افسانه ای عبدالله بن سبا)
راوی این داستان، شخصی است به نام سیف بن عمر که به تصریح تذکره نویسان اهل سنت، شخصی دروغگو و غیر قابل اعتماد بوده است.[5]
نه تنها این افسانه، احادیث دیگری که از این راوی گزارش گردیده است، نیز سست پایه و بی مایه اند و چهره ای ناپسند از اسلام و مسلمین به تصویر می کشند.[6]
توضیح این که: اکثر مورخین و نویسندگان، این داستان را مستقیم، یا غیر مستقیم از تاریخ طبری نقل کرده اند; طبری نیز آن را از سیف بن عمر تمیمی کوفی روایت می کرده است.
سیف بن عمر از قبیله اسد، و از معروف ترین افراد به کذب و دروغ سازی است. او در اثر خصوصیاتی چون تعصب قبیله ای، روابطی که با حاکمان و زورمندان آن روزگار داشت و کفری که در دلش پنهان کرده بود، دروغ های بسیاری را در کتاب های تاریخی و روایی اهل سنت وارد کرده است و عجیب این است که علمای اهل سنت، در عین حال که او را فردی کذاب و غیر قابل اعتماد و زندیق می دانند، باز هم در کتاب هایشان روایات سراسر دروغی چون افسانه عبداللّه بن سبا را ذکر می کنند.
البته چنان که متذکر شدیم، این افسانه تنها دروغی نیست که از سیف بن عمر در کتاب ها پراکنده شده است، بلکه او برای مخدوش جلوه دادن چهره، اسلام داستان های زیادی در رابطه با جنگ های اسلامی ساخته که از بسیاری از این جنگ ها و قهرمان های آن، هیچ اثر و نشانی در تاریخ اسلام و روایات فریقین جز از طریق سیف بن عمر نیامده است. او در این داستان ها از اسلام چهره ای خونریز، وحشی، زورگو و با قساوت ترسیم می کند.
علاّمه عسگری در کتاب های (افسانه عبد اللّه بن سبا) و (یک صد وپنجاه صحابه ساختگی) ثابت کرده اند که علاوه بر عبداللّه بن سبا یک صد و پنجاه نفر دیگر از قهرمان ها و همچنین بسیاری از جنگ ها و روزهای مهم در روایات سیف بن عمر، کاملاً خیالی بوده و هیچ اثری از آن ها در تاریخ نیست.
سیف بن عمر و عبدالله بن سبا از منظر علمای اهل سنّت
اکنون سیف بن عمر را از منظر علمای اهل سنت بررسی می نماییم، ولی به جهت اختصار، تنها به فهرست علما و رجال اهل سنت که سیف بن عمر را تضعیف کرده و او را متهم به کذب و زندقه نموده اند اشاره می کنیم:[7]
1. یحیی بن معین (متوفی 233ه.ق) درباره او می گوید: حدیث او ضعیف و سست است.
2. نسائی صاحب صحیح (متوفی 303ه. ق) او را تضعیف کرده و می گوید: حدیثش را ترک کرده اند، نه مورد اعتماد است و نه امین و....
3. ابو داود (متوفای 275 ه . ق) می گوید: حدیث او بی ارزش است، او بسیار دروغگو است.
4. ابن ابی حاتم (متوفای 327 ه . ق) گفته : حدیثش را ترک کرده اند.
5. ابن السکین (متوفای 353ه . ق) گفته: ضعیف است.
6. ابن حبان (متوفای 354 ه . ق) گفته: حدیث هایی که خود جعل می کرده را از زبان شخص موثقی نقل می کرده است . و نیز گوید: سیف متهم به زندقه است وگفته اند حدیث جعل می کرده است.
7. دار قطنی (متوفای 385 ه . ق) گفته: ضعیف است، حدیثش را ترک کرده اند .
8. حاکم (متوفای 405ه . ق) گفته: حدیث اورا ترک کرده اند، متهم به زندقه است.
9. فیروز آبادی صاحب قاموس (متوفای 817ه .ق) گفته: او ضعیف است.
10. ابن حجر (متوفای 852ه .ق) گفته: او ضعیف است.
11. سیوطی (متوفای 911ه . ق) گفته: او بسیار ضعیف است.
12. صفی الدمع (متوفای 923ه .ق) گفته: او را ضعیف شمرده اند.
اما عبدالله بن سبا
دکتر طه حسین، نویسنده نابینا و سنّی مذهب مصری، ابن سبا را شخصیتی خیالی وئ ساخته و پرداخته دشمنان کینه توز می داند و همچنین می افزاید که اگر بر فرض، وجود حقیقی وی را بپذیریم، نمی توانیم او را منشأ چنان تحولاتی بدانیم[8].
اندیشمندان دیگری نیز بر اسطوره ای بودن شخصیت عبدالله بن سبا تأکید کرده و برای اثبات این ادعا شواهد فراوانی گردآوری نموده اند.[9]
به هر صورت اثبات وجود تاریخی چنین شخصی، این نکته را که وی بنیان گذار مکتب تشیع بوده به اثبات نمی رساند; زیرا او نه تنها بنیانگذار مکتب تشیع به شمار نمی رود، بلکه همواره مورد لعن و نفرین شیعیان بوده است. فرقه ای به نام (سبئیه) را پایه ریزی نموده که به دلیل آن که حضرت علی علیه السلام را در جایگاه خداوندی می نشانند، خارج از زمره مسلمانان اند. به گفته عبدالقاهر بغدادی (متوفای 429 ه. ق) علی علیه السلام در پی آن بود که حکم الهی را در باره عبدالله بن سبا جاری سازد و به خاطر ارتداد به قتلش برساند، اما به منظور رعایت مصلحت جامعه اسلامی که خود را برای نبرد با اهل شام آماده می ساخت، از کشتن وی صرف نظر کرده به مدائن تبعیدش نمود.[10]
محمد ابوزهره، یکی دیگر از نویسندگان مشهور و معاصر اهل سنت بر سخنان بغدادی مهر تأیید نهاده می افزاید: شیعیان، عبدالله بن سبا را از خود نمی دانند و حتی مسلمانش نمی خوانند، ما نیز با ایشان هم آواییم و جز این سخنی نمی گوییم.[11]


[1] . الحسن بن موسی النوبختی، فِرَق الشیعه، النجف، المطبعة الحیدریة، 1355 ق، ص 18-17.
[2] . جلال الدین سیوطی، الدر المنشور، بیروت، محمد امین دمج، بی تا، ج 6، ص 379.
[3] . ابن حجر مکی، الصواعق المحرقه، القاهرة، مکتبة القاهرة، چاپ سوم، 1385 ق، ص 161. همچنین ر.ک: ابن الاثیر، النهایة، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش، ج4، ص 106.
[4] . برای نمونه: ر. ک: العسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا، بیروت، دار الزهراء، چاپ پنچم، 1403 ق، ج 102؛ سبحانی، جعفر، بحوت فی الملل و النحل، قم، لجنة ادارة الحوزه العلمیة، 1372 ش، ج 6، ص 140-123.
[5] . ر.ک: ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1413 ق، ج 2، ص 470 و محمد بن عثمان الذهبی، میزان الاعتدال، بی جا، دارالفکر العربی، بی تا، ج 2، ص 445.
[6] . عبدالله بن سبا، پیشین.
[7] . برای تحقیق بیشتر در این مورد به کتاب عسگری، افسانه عبداللّه بن سبا و یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، مراجعه بفرمایید.
[8] . طه حسین، علی و فرزندانش، ترجمه محمد علی شیرازی، تهران، انتشارات گنجینه، چاپ پنچم، 1367 ش، ص 109.
[9] . برای آگاهی از دلایل اسطوره ای بودن شخصیت ابن سبا، ر.ک: عبدالله بن سبا، پیشین، ج 2-1.
[10] . البغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفة، چاپ دوم، 1417 ق، ص 29-28 و 214-213.
[11] . محمد ابوزهرة، تاریخ المذاهب الاسلامیة، القاهرة، دارالفکر العربی، بی تا، ص 35.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین