واژه دین یا ادیان به معنی و مفهوم کیش و آیین است. در قرآن کریم دین همه جا به صورت مفرد بکار رفته است. در قرآن کریم از یهودیت و صائبان و نصرانیت و مجوسیت به عنوان دین نام برده شده که در اسلام به آنها اهل کتاب می گویند.[1] از نظر اسلام این ادیان جزء ادیان منسوخ به شمار می روند زیرا این ادیان در اصل، آسمانی و الهی بوده اند یعنی به خدای یگانه و روز رستاخیز (مبدأ و معاد) معتقد بوده و پیغمبر آنها از جانب خداوند برای راهنمایی مردم فرستاده شده بودند. لیکن پس از مدتی به تدریج پیروان آنها دچار انحراف شده و ناگزیر با آمدن شریعت جدید یکی پس از دیگری منسوخ شده اند. برخی از ادیان از نظر اسلام جزء ادیان غیر الهی به شمار می روند و در ردیف اهل کتاب محسوب نمی شوند مانند بودیسم و هندوئیسم و..[2] لکن ریشه در تاریخ دارند و دارای پیروان زیادی در کشورهای مختلف می باشند. به طور کلی دین حق از دیدگاه قرآن همان دین اسلام است چنانکه خداوند در قرآن فرموده: (همانا دین نزد خداوند اسلام است)[3] تغییر دین یا انتقال از دینی به دین دیگر که از آن به ارتداد تعبیر می شود، از مباحث جدی علم کلام امروز است. برخی برآنند که انتخاب دین، حق انسان است و انسان می تواند به دینی روی آورد و روزی دیگر از آن دین روی برتابد. بر همین ا ساس بر حکم مرتد در دین اسلام خرده می گیرند. این انتقادهای بیرون دینی و درون دینی ما را وا می دارد تا نگاهی به حکم مرتد در فقه و کلام اسلامی بیندازیم. ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. معنای اصطلاحی ارتداد در اصطلاح فقهاء و متکلمان اسلامی به معنای بازگشت فرد مسلمان از دین اسلام و پذیرش دینی دیگر است، بنا به تعریف امام خمینی(ره) مرتد کسی است که از اسلام خارج شود و کفر را برگزیند.[4] قرآن در مورد مرتدان می فرماید: (کسانی که بعد از ایمان کافر شوند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان است.)[5] فقهای امامیه مرتد را به دو گروه ملّی و فطری تقسیم کرده اند. مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان - هر دو یا یکی از آنان - به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ، از اسلام برگردد. و مرتد ملی به کسی گفته می شود که والدین او هر دو غیر مسلمان باشند و پس از بلوغ پذیرای اسلام شود و سپس از اسلام برگردد. در مورد حکم مرتد، فقهای امامیه بین مرد و زن تفاوت قایل اند. زن مرتد فطری یا ملی در صورت توبه کردن توبة او پذیرفته است و احکام ارتداد از او برداشته می شود و در صورت توبه نکردن، زندانی و تعزیر می شود. اما حکم مرد مرتد فطری با مرتد ملی متفاوت است. آرای مشهور فقها آن است که توبة مرتد فطری پذیرفته نیست و حکم او اعدام است، اما مرتد ملی می تواند توبه کند و از ارتداد دست بردارد و در غیر این صورت، حکم او اعدام خواهد بود.[6] مطابق نظر مشهور فقهای امامیه صرف انکار ضروری دین، بی آنکه همراه و ملازم با انکار اصول دین باشد، موجب ارتداد نیست. بنابراین انکار اصول دین یا انکار ضروری دین اگر دارای شرائط زیر باشد موجب ارتداد می گردد 1. ضروری بودن آن مسلم و نزد تمام فرق اسلامی پذیرفته شده باشد. 2. انکار آن، ملازم با انکار اصول دین باشد. 3. شخص منکر، متوجه و آگاه به این ملازمه باشد 4. به این ملازمه و نتایج و پیامدهای آن متعهد و وفادار بماند. با این توضیح اگر یکی از شرایط مذکور وجود نداشته باشد مطابق قاعدة (تدرء الحدود بالشبهات) مرتد شناخته نمی شود و حکم ارتداد در مورد او اجرا نخواهد شد.[7] با این بیان اگر مسلمانی مرتد شود به عنوان مرتد فطری شناخته می شود و از نظر فقها شیعه احکام مرتد فطری بر او جاری می گردد.[8] نظرات فقهای شیعه دربارة بهائیان: 1. آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و صافی و مکارم و تبریزی بر این عقیده اند که اگر یک بهایی به دست مسلمانی کشته شود نه دیه دارد و نه قصاص. دلیل شان این است که آنها مرتد هستند ولی با این تفاوت اگر مرتد ملی باشند در صورت توبه اعدام نمی شوند، اگر توبه نکنند اعدام می گردند، ولی مرتد فطری اگر هم توبه کند اعدام می گردد. چون به عنوان گروه ضالة در اسلام فتنه ایجاد می کنند. 2. نظر امام خمینی (ره) در مورد بهائیان این است که هر ذمی از دین خود به دین دیگری که اهل دین سابق آنها را به رسمیت نمی شناسند، در آید پذیرفته نیست. مثلاً یهودیانی که بهائی می شوند در اسلام به عنوان مرتد ملی محسوب می شوند در صورت توبه عفو می شوند ولی در صورت اسرار بر ارتداد اعدام می گردند.[9] با این بیان روشن می شود که طرفداران ادیان دیگر مرتد محسوب نمی شوند بلکه پیرو آیین و دینی هستند که اسلام آنها را اهل کتاب می شمارد. ادیانی مثل یهودیت و مسیحیت که دارای کتاب وپیغمبر مخصوص هستند و نیز ادیان هندوئیسم و بودیسم و امثال آنها در اسلام تا زمانی که پیروان چنین ادیانی به مقدسات،اعتقادات، ارزش های دینی و عرض و ناموس مسلمین کاری نداشته باشند. اگر چه در جامعه اسلامی زندگی کنند جان و مال آنها در امان است و اسلام با گرفتن جزیه امنیت آنها را فراهم می کند و به عنوان همشهری اسلام محسوب می شوند و از حق و حقوق اجتماعی و دینی خود برخوردار هستند.[10] در زمان پیامبر، یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در مدینه بودند، آنها تا زمانی که به حکومت اسلامی و مسلمانان صدمه وارد نمی کردند، در پناه اسلام به سر می بردند، اما هر جا که توطئه چینی می کردند پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را واجب القتل می دانستند و دستور قتل صادر می کردند. بهائیان بر خلاف طرفداران ادیان دیگر هستند، چرا که از اسلام برگشته و برای خود آیین جدیدی درست کرده اند و با این عمل خود در جامعة اسلامی و بین مسلمین شبهه و اختلاف به وجود آورده اند. به همین دلیل از دیدگاه اسلام فرقة ضاله محسوب می شوند یعنی گروهی که در افکار و عقاید مسلمانان تشتت و شبهه به وجود آورده اند.[11] پس نتیجه این شد که طرفداران بهائیان در واقع مرتد به هر نوعش (فطری و ملی) مرتد محسوب می شوند و به عنوان فرقة ضاله موجب تفرقه و تشتت در بین مسلمانان می شوند لذا نظر کلی اسلام در مورد آنها مهدور الدم بودن آنهاست تا ریشة فتنه کنده شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرق و مذاهب کلامی، تالیف علی ربانی. 2. بابیگری، تالیف مرتضی مدرسی. 3. حاکمیت پیرامون خاتمیت، تالیف آیت الله وحیدی. 5. همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، تالیف محمد ابراهیم جناتی. [1] . حج/17. [2] . آریا، غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان، ص 11. [3] . آل عمران/19. [4] . مجله تخصصی کلام اسلامی، قم، مؤسسة امام صادق، ص 62 - 65. [5] . نحل/106. [6] . مجلة تخصصی کلام اسلامی، ص 66. [7] . مجتهد شبستری. محمد، ایمان و آزادی، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1376، ص 38. [8] . جناتی محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 207. [9] . مرعشی، سید محمد حسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، انتشارات نشر میزان، چاپ اول، 1373، ص 86. [10] . صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382، ص 216. [11] . واثقی راد، محمد حسین، نگرش نو به تاریخ اسلام، انتشارات آفاق غدیر، چاپ اول، 1383، ص563. ( اندیشه قم )
واژه دین یا ادیان به معنی و مفهوم کیش و آیین است. در قرآن کریم دین همه جا به صورت مفرد بکار رفته است. در قرآن کریم از یهودیت و صائبان و نصرانیت و مجوسیت به عنوان دین نام برده شده که در اسلام به آنها اهل کتاب می گویند.[1] از نظر اسلام این ادیان جزء ادیان منسوخ به شمار می روند زیرا این ادیان در اصل، آسمانی و الهی بوده اند یعنی به خدای یگانه و روز رستاخیز (مبدأ و معاد) معتقد بوده و پیغمبر آنها از جانب خداوند برای راهنمایی مردم فرستاده شده بودند. لیکن پس از مدتی به تدریج پیروان آنها دچار انحراف شده و ناگزیر با آمدن شریعت جدید یکی پس از دیگری منسوخ شده اند.
برخی از ادیان از نظر اسلام جزء ادیان غیر الهی به شمار می روند و در ردیف اهل کتاب محسوب نمی شوند مانند بودیسم و هندوئیسم و..[2] لکن ریشه در تاریخ دارند و دارای پیروان زیادی در کشورهای مختلف می باشند.
به طور کلی دین حق از دیدگاه قرآن همان دین اسلام است چنانکه خداوند در قرآن فرموده: (همانا دین نزد خداوند اسلام است)[3]
تغییر دین یا انتقال از دینی به دین دیگر که از آن به ارتداد تعبیر می شود، از مباحث جدی علم کلام امروز است. برخی برآنند که انتخاب دین، حق انسان است و انسان می تواند به دینی روی آورد و روزی دیگر از آن دین روی برتابد. بر همین ا ساس بر حکم مرتد در دین اسلام خرده می گیرند.
این انتقادهای بیرون دینی و درون دینی ما را وا می دارد تا نگاهی به حکم مرتد در فقه و کلام اسلامی بیندازیم.
ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. معنای اصطلاحی ارتداد در اصطلاح فقهاء و متکلمان اسلامی به معنای بازگشت فرد مسلمان از دین اسلام و پذیرش دینی دیگر است، بنا به تعریف امام خمینی(ره) مرتد کسی است که از اسلام خارج شود و کفر را برگزیند.[4]
قرآن در مورد مرتدان می فرماید: (کسانی که بعد از ایمان کافر شوند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان است.)[5]
فقهای امامیه مرتد را به دو گروه ملّی و فطری تقسیم کرده اند. مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان - هر دو یا یکی از آنان - به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ، از اسلام برگردد. و مرتد ملی به کسی گفته می شود که والدین او هر دو غیر مسلمان باشند و پس از بلوغ پذیرای اسلام شود و سپس از اسلام برگردد.
در مورد حکم مرتد، فقهای امامیه بین مرد و زن تفاوت قایل اند. زن مرتد فطری یا ملی در صورت توبه کردن توبة او پذیرفته است و احکام ارتداد از او برداشته می شود و در صورت توبه نکردن، زندانی و تعزیر می شود.
اما حکم مرد مرتد فطری با مرتد ملی متفاوت است. آرای مشهور فقها آن است که توبة مرتد فطری پذیرفته نیست و حکم او اعدام است، اما مرتد ملی می تواند توبه کند و از ارتداد دست بردارد و در غیر این صورت، حکم او اعدام خواهد بود.[6] مطابق نظر مشهور فقهای امامیه صرف انکار ضروری دین، بی آنکه همراه و ملازم با انکار اصول دین باشد، موجب ارتداد نیست. بنابراین انکار اصول دین یا انکار ضروری دین اگر دارای شرائط زیر باشد موجب ارتداد می گردد 1. ضروری بودن آن مسلم و نزد تمام فرق اسلامی پذیرفته شده باشد. 2. انکار آن، ملازم با انکار اصول دین باشد. 3. شخص منکر، متوجه و آگاه به این ملازمه باشد 4. به این ملازمه و نتایج و پیامدهای آن متعهد و وفادار بماند.
با این توضیح اگر یکی از شرایط مذکور وجود نداشته باشد مطابق قاعدة (تدرء الحدود بالشبهات) مرتد شناخته نمی شود و حکم ارتداد در مورد او اجرا نخواهد شد.[7]
با این بیان اگر مسلمانی مرتد شود به عنوان مرتد فطری شناخته می شود و از نظر فقها شیعه احکام مرتد فطری بر او جاری می گردد.[8]
نظرات فقهای شیعه دربارة بهائیان: 1. آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و صافی و مکارم و تبریزی بر این عقیده اند که اگر یک بهایی به دست مسلمانی کشته شود نه دیه دارد و نه قصاص. دلیل شان این است که آنها مرتد هستند ولی با این تفاوت اگر مرتد ملی باشند در صورت توبه اعدام نمی شوند، اگر توبه نکنند اعدام می گردند، ولی مرتد فطری اگر هم توبه کند اعدام می گردد. چون به عنوان گروه ضالة در اسلام فتنه ایجاد می کنند.
2. نظر امام خمینی (ره) در مورد بهائیان این است که هر ذمی از دین خود به دین دیگری که اهل دین سابق آنها را به رسمیت نمی شناسند، در آید پذیرفته نیست. مثلاً یهودیانی که بهائی می شوند در اسلام به عنوان مرتد ملی محسوب می شوند در صورت توبه عفو می شوند ولی در صورت اسرار بر ارتداد اعدام می گردند.[9]
با این بیان روشن می شود که طرفداران ادیان دیگر مرتد محسوب نمی شوند بلکه پیرو آیین و دینی هستند که اسلام آنها را اهل کتاب می شمارد. ادیانی مثل یهودیت و مسیحیت که دارای کتاب وپیغمبر مخصوص هستند و نیز ادیان هندوئیسم و بودیسم و امثال آنها در اسلام تا زمانی که پیروان چنین ادیانی به مقدسات،اعتقادات، ارزش های دینی و عرض و ناموس مسلمین کاری نداشته باشند. اگر چه در جامعه اسلامی زندگی کنند جان و مال آنها در امان است و اسلام با گرفتن جزیه امنیت آنها را فراهم می کند و به عنوان همشهری اسلام محسوب می شوند و از حق و حقوق اجتماعی و دینی خود برخوردار هستند.[10]
در زمان پیامبر، یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در مدینه بودند، آنها تا زمانی که به حکومت اسلامی و مسلمانان صدمه وارد نمی کردند، در پناه اسلام به سر می بردند، اما هر جا که توطئه چینی می کردند پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را واجب القتل می دانستند و دستور قتل صادر می کردند.
بهائیان بر خلاف طرفداران ادیان دیگر هستند، چرا که از اسلام برگشته و برای خود آیین جدیدی درست کرده اند و با این عمل خود در جامعة اسلامی و بین مسلمین شبهه و اختلاف به وجود آورده اند. به همین دلیل از دیدگاه اسلام فرقة ضاله محسوب می شوند یعنی گروهی که در افکار و عقاید مسلمانان تشتت و شبهه به وجود آورده اند.[11]
پس نتیجه این شد که طرفداران بهائیان در واقع مرتد به هر نوعش (فطری و ملی) مرتد محسوب می شوند و به عنوان فرقة ضاله موجب تفرقه و تشتت در بین مسلمانان می شوند لذا نظر کلی اسلام در مورد آنها مهدور الدم بودن آنهاست تا ریشة فتنه کنده شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرق و مذاهب کلامی، تالیف علی ربانی.
2. بابیگری، تالیف مرتضی مدرسی.
3. حاکمیت پیرامون خاتمیت، تالیف آیت الله وحیدی.
5. همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، تالیف محمد ابراهیم جناتی.
[1] . حج/17.
[2] . آریا، غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان، ص 11.
[3] . آل عمران/19.
[4] . مجله تخصصی کلام اسلامی، قم، مؤسسة امام صادق، ص 62 - 65.
[5] . نحل/106.
[6] . مجلة تخصصی کلام اسلامی، ص 66.
[7] . مجتهد شبستری. محمد، ایمان و آزادی، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1376، ص 38.
[8] . جناتی محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 207.
[9] . مرعشی، سید محمد حسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، انتشارات نشر میزان، چاپ اول، 1373، ص 86.
[10] . صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382، ص 216.
[11] . واثقی راد، محمد حسین، نگرش نو به تاریخ اسلام، انتشارات آفاق غدیر، چاپ اول، 1383، ص563.
( اندیشه قم )
- [سایر] لطفا بیان نمایید بهاییان کافرند؟
- [سایر] بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی چه نقشی داشتند ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا خرید و فروش با بهائیان حرام می باشد؟
- [آیت الله مظاهری] حضرتعالی محدوده طواف واجب در حج را چه قسمتی از مسجدالحرام می دانید؟
- [سایر] آیا قیام امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا، میتواند دلیلی بر بطلان طرفداران جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه تحوّلی در وضعیت بهائیان داخل ایران به وجود آورد؟
- [سایر] علت نفوذ و گسترش شدید بهائیان در رژیم پهلوی چه بود؟
- [سایر] بهائیان آیه «فمن یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» را چگونه توجیه میکنند؟
- [سایر] علت رویگردانی بسیاری بهائیان از بهائیت و بازگشت آنان به اسلام چیست؟
- [سایر] چرا بهائیان را نجس میدانیم؟ از نظر اسلام دوستی و معاشرت با آنها چه حکمی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر منکر از اموری است که شارع اقدّس به آن اهتمام می دهد وراضی نیست به وقوع آن به هیچ وجه ، جایز است دفع آن به هر نحو ممکن باشد ، مثلاً اگر کسی خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکشد باید از او جلوگیری کرد ، واگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم ، جائز است بلکه واجب است ، ولازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید . لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیری به نحو دیگری که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند ، واگر از حدّ لازم تجاوز کند معصیت کار واحکام متعدی بر او جاری خواهد بود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر منکر از اموری است که شارع اقدس به آن اهتمام می دهد و به وقوع آن به هیچوجه راضی نیست، جایز است دفع آن بهر نحو که ممکن باشد، مثلا اگر کسی خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکُشد باید از او جلوگیری کرد و اگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جائز است بلکه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیری به نحو دیگری که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند، و اگر از حد لازم تجاوز کند معصیت کار و احکام متعدی بر او جاری خواهد شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان در اسلام فحش دادن به مسلمان است و چون فحش دادن اهانت به مسلمان است، باید گفت از این جهت از گناهان کبیره در اسلام است و آن اقسامی دارد: الف) فحش دادن و استهزاء و توهین و تعریض و لعن و مانند اینها- نعوذ باللَّه- به خداوند متعال یا پیامبر گرامی خاتم الانبیا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) علاوه بر اینکه فحشدهنده را نجس و کافر میکند، او را واجب القتل مینماید. ب) فحش دادن به انبیای عظام و علمای دین، بلکه همه افرادی که منتسب به اسلام میباشند، و گناه این قسم فحش در حدّ کفر است که در روایات آمده است جنگ با خدای متعال است. ج) فحش دادن به افراد معمولی و بچهها و دیوانههایی که متوجّه فحش میشوند، نیز حرام، بلکه چون ظلم و اهانت است از گناهان کبیره است. د) فحش دادن به غیر مسلمان یا به حیوانات، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد.
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه میت مالی نداشته باشد، بر خویشاوندان او واجب نیست کفن او را بپردازند، هرچند واجب النفقه آنها باشد، ولی اگر راه دیگری نباشد احتیاط واجب آن است که شخصی که میت، واجب النفقه اوست کفن او را بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زکات فطره انسان بر دیگری واجب باشد، بر خود او واجب نیست، ولی اگر کسی که بر او واجب است نپردازد احتیاط واجب آن است که اگر می تواند خودش بدهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است ذکر واجب رکوع, درحال آرامش بدن باشد و احتیاط واجب است ذکر مستحب رکوع که به قصد خصوصیت رکوع ادا میشود, در حال آرامش بدن باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسب کردن به قدر مایحتاج خود و عیال واجب النفقه در صورت تمکن واجب است، بلکه به جهت اداء دین هم بنابر احتیاط واجب می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] نماز آیات بر مستحاضه واجب است و بنابر احتیاط واجب باید برای نماز آیات نیز اعمالی را که برای نمازهای واجب روزانه گفته شد، انجام دهد و اگر در وقت نماز واجب روزانه، نماز آیات بر مستحاضه واجب شود، گرچه بخواهد هر دو را پشت سر هم بجا آورد، احتیاط واجب آن است که برای نماز آیات نیز تمام اعمالی را که برای نماز روزانه بر او واجب است انجام دهد و هر دو را با یک غسل و وضو بجا نیاورد.