چرا طرفداران ادیان دیگر را واجب القتل نمی دانید ولی بهائیان را واجب القتل می دانید؟
واژه دین یا ادیان به معنی و مفهوم کیش و آیین است. در قرآن کریم دین همه جا به صورت مفرد بکار رفته است. در قرآن کریم از یهودیت و صائبان و نصرانیت و مجوسیت به عنوان دین نام برده شده که در اسلام به آنها اهل کتاب می گویند.[1] از نظر اسلام این ادیان جزء ادیان منسوخ به شمار می روند زیرا این ادیان در اصل، آسمانی و الهی بوده اند یعنی به خدای یگانه و روز رستاخیز (مبدأ و معاد) معتقد بوده و پیغمبر آنها از جانب خداوند برای راهنمایی مردم فرستاده شده بودند. لیکن پس از مدتی به تدریج پیروان آنها دچار انحراف شده و ناگزیر با آمدن شریعت جدید یکی پس از دیگری منسوخ شده اند. برخی از ادیان از نظر اسلام جزء ادیان غیر الهی به شمار می روند و در ردیف اهل کتاب محسوب نمی شوند مانند بودیسم و هندوئیسم و..[2] لکن ریشه در تاریخ دارند و دارای پیروان زیادی در کشورهای مختلف می باشند. به طور کلی دین حق از دیدگاه قرآن همان دین اسلام است چنانکه خداوند در قرآن فرموده: (همانا دین نزد خداوند اسلام است)[3] تغییر دین یا انتقال از دینی به دین دیگر که از آن به ارتداد تعبیر می شود، از مباحث جدی علم کلام امروز است. برخی برآنند که انتخاب دین، حق انسان است و انسان می تواند به دینی روی آورد و روزی دیگر از آن دین روی برتابد. بر همین ا ساس بر حکم مرتد در دین اسلام خرده می گیرند. این انتقادهای بیرون دینی و درون دینی ما را وا می دارد تا نگاهی به حکم مرتد در فقه و کلام اسلامی بیندازیم. ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. معنای اصطلاحی ارتداد در اصطلاح فقهاء و متکلمان اسلامی به معنای بازگشت فرد مسلمان از دین اسلام و پذیرش دینی دیگر است، بنا به تعریف امام خمینی(ره) مرتد کسی است که از اسلام خارج شود و کفر را برگزیند.[4] قرآن در مورد مرتدان می فرماید: (کسانی که بعد از ایمان کافر شوند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان است.)[5] فقهای امامیه مرتد را به دو گروه ملّی و فطری تقسیم کرده اند. مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان - هر دو یا یکی از آنان - به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ، از اسلام برگردد. و مرتد ملی به کسی گفته می شود که والدین او هر دو غیر مسلمان باشند و پس از بلوغ پذیرای اسلام شود و سپس از اسلام برگردد. در مورد حکم مرتد، فقهای امامیه بین مرد و زن تفاوت قایل اند. زن مرتد فطری یا ملی در صورت توبه کردن توبة او پذیرفته است و احکام ارتداد از او برداشته می شود و در صورت توبه نکردن، زندانی و تعزیر می شود. اما حکم مرد مرتد فطری با مرتد ملی متفاوت است. آرای مشهور فقها آن است که توبة مرتد فطری پذیرفته نیست و حکم او اعدام است، اما مرتد ملی می تواند توبه کند و از ارتداد دست بردارد و در غیر این صورت، حکم او اعدام خواهد بود.[6] مطابق نظر مشهور فقهای امامیه صرف انکار ضروری دین، ‌بی آنکه همراه و ملازم با انکار اصول دین باشد، موجب ارتداد نیست. بنابراین انکار اصول دین یا انکار ضروری دین اگر دارای شرائط زیر باشد موجب ارتداد می گردد 1. ضروری بودن آن مسلم و نزد تمام فرق اسلامی پذیرفته شده باشد. 2. انکار آن، ملازم با انکار اصول دین باشد. 3. شخص منکر، متوجه و آگاه به این ملازمه باشد 4. به این ملازمه و نتایج و پیامدهای آن متعهد و وفادار بماند. با این توضیح اگر یکی از شرایط مذکور وجود نداشته باشد مطابق قاعدة (تدرء الحدود بالشبهات) مرتد شناخته نمی شود و حکم ارتداد در مورد او اجرا نخواهد شد.[7] با این بیان اگر مسلمانی مرتد شود به عنوان مرتد فطری شناخته می شود و از نظر فقها شیعه احکام مرتد فطری بر او جاری می گردد.[8] نظرات فقهای شیعه دربارة بهائیان: 1. آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و صافی و مکارم و تبریزی بر این عقیده اند که اگر یک بهایی به دست مسلمانی کشته شود نه دیه دارد و نه قصاص. دلیل شان این است که آنها مرتد هستند ولی با این تفاوت اگر مرتد ملی باشند در صورت توبه اعدام نمی شوند، اگر توبه نکنند اعدام می گردند، ولی مرتد فطری اگر هم توبه کند اعدام می گردد. چون به عنوان گروه ضالة در اسلام فتنه ایجاد می کنند. 2. نظر امام خمینی (ره) در مورد بهائیان این است که هر ذمی از دین خود به دین دیگری که اهل دین سابق آنها را به رسمیت نمی شناسند، در آید پذیرفته نیست. مثلاً یهودیانی که بهائی می شوند در اسلام به عنوان مرتد ملی محسوب می شوند در صورت توبه عفو می شوند ولی در صورت اسرار بر ارتداد اعدام می گردند.[9] با این بیان روشن می شود که طرفداران ادیان دیگر مرتد محسوب نمی شوند بلکه پیرو آیین و دینی هستند که اسلام آنها را اهل کتاب می شمارد. ادیانی مثل یهودیت و مسیحیت که دارای کتاب وپیغمبر مخصوص هستند و نیز ادیان هندوئیسم و بودیسم و امثال آنها در اسلام تا زمانی که پیروان چنین ادیانی به مقدسات،‌اعتقادات، ارزش های دینی و عرض و ناموس مسلمین کاری نداشته باشند. اگر چه در جامعه اسلامی زندگی کنند جان و مال آنها در امان است و اسلام با گرفتن جزیه امنیت آنها را فراهم می کند و به عنوان همشهری اسلام محسوب می شوند و از حق و حقوق اجتماعی و دینی خود برخوردار هستند.[10] در زمان پیامبر، یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در مدینه بودند، آنها تا زمانی که به حکومت اسلامی و مسلمانان صدمه وارد نمی کردند، در پناه اسلام به سر می بردند، اما هر جا که توطئه چینی می کردند پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را واجب القتل می دانستند و دستور قتل صادر می کردند. بهائیان بر خلاف طرفداران ادیان دیگر هستند، چرا که از اسلام برگشته و برای خود آیین جدیدی درست کرده اند و با این عمل خود در جامعة اسلامی و بین مسلمین شبهه و اختلاف به وجود آورده اند. به همین دلیل از دیدگاه اسلام فرقة ضاله محسوب می شوند یعنی گروهی که در افکار و عقاید مسلمانان تشتت و شبهه به وجود آورده اند.[11] پس نتیجه این شد که طرفداران بهائیان در واقع مرتد به هر نوعش (فطری و ملی) مرتد محسوب می شوند و به عنوان فرقة ضاله موجب تفرقه و تشتت در بین مسلمانان می شوند لذا نظر کلی اسلام در مورد آنها مهدور الدم بودن آنهاست تا ریشة فتنه کنده شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرق و مذاهب کلامی، تالیف علی ربانی. 2. بابیگری، تالیف مرتضی مدرسی. 3. حاکمیت پیرامون خاتمیت، تالیف آیت الله وحیدی. 5. همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، تالیف محمد ابراهیم جناتی. [1] . حج/17. [2] . آریا، غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان، ص 11. [3] . ‌آل عمران/19. [4] . مجله تخصصی کلام اسلامی، قم، مؤسسة امام صادق، ص 62 - 65. [5] . نحل/106. [6] . مجلة تخصصی کلام اسلامی، ص 66. [7] . مجتهد شبستری. محمد، ایمان و آزادی، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1376، ص 38. [8] . جناتی محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 207. [9] . مرعشی، سید محمد حسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، انتشارات نشر میزان، چاپ اول، 1373، ص 86. [10] . صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382، ص 216. [11] . واثقی راد، محمد حسین، نگرش نو به تاریخ اسلام، انتشارات آفاق غدیر، چاپ اول، 1383، ص563. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

چرا طرفداران ادیان دیگر را واجب القتل نمی دانید ولی بهائیان را واجب القتل می دانید؟


پاسخ:

واژه دین یا ادیان به معنی و مفهوم کیش و آیین است. در قرآن کریم دین همه جا به صورت مفرد بکار رفته است. در قرآن کریم از یهودیت و صائبان و نصرانیت و مجوسیت به عنوان دین نام برده شده که در اسلام به آنها اهل کتاب می گویند.[1] از نظر اسلام این ادیان جزء ادیان منسوخ به شمار می روند زیرا این ادیان در اصل، آسمانی و الهی بوده اند یعنی به خدای یگانه و روز رستاخیز (مبدأ و معاد) معتقد بوده و پیغمبر آنها از جانب خداوند برای راهنمایی مردم فرستاده شده بودند. لیکن پس از مدتی به تدریج پیروان آنها دچار انحراف شده و ناگزیر با آمدن شریعت جدید یکی پس از دیگری منسوخ شده اند.
برخی از ادیان از نظر اسلام جزء ادیان غیر الهی به شمار می روند و در ردیف اهل کتاب محسوب نمی شوند مانند بودیسم و هندوئیسم و..[2] لکن ریشه در تاریخ دارند و دارای پیروان زیادی در کشورهای مختلف می باشند.
به طور کلی دین حق از دیدگاه قرآن همان دین اسلام است چنانکه خداوند در قرآن فرموده: (همانا دین نزد خداوند اسلام است)[3]
تغییر دین یا انتقال از دینی به دین دیگر که از آن به ارتداد تعبیر می شود، از مباحث جدی علم کلام امروز است. برخی برآنند که انتخاب دین، حق انسان است و انسان می تواند به دینی روی آورد و روزی دیگر از آن دین روی برتابد. بر همین ا ساس بر حکم مرتد در دین اسلام خرده می گیرند.
این انتقادهای بیرون دینی و درون دینی ما را وا می دارد تا نگاهی به حکم مرتد در فقه و کلام اسلامی بیندازیم.
ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. معنای اصطلاحی ارتداد در اصطلاح فقهاء و متکلمان اسلامی به معنای بازگشت فرد مسلمان از دین اسلام و پذیرش دینی دیگر است، بنا به تعریف امام خمینی(ره) مرتد کسی است که از اسلام خارج شود و کفر را برگزیند.[4]
قرآن در مورد مرتدان می فرماید: (کسانی که بعد از ایمان کافر شوند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان است.)[5]
فقهای امامیه مرتد را به دو گروه ملّی و فطری تقسیم کرده اند. مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان - هر دو یا یکی از آنان - به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ، از اسلام برگردد. و مرتد ملی به کسی گفته می شود که والدین او هر دو غیر مسلمان باشند و پس از بلوغ پذیرای اسلام شود و سپس از اسلام برگردد.
در مورد حکم مرتد، فقهای امامیه بین مرد و زن تفاوت قایل اند. زن مرتد فطری یا ملی در صورت توبه کردن توبة او پذیرفته است و احکام ارتداد از او برداشته می شود و در صورت توبه نکردن، زندانی و تعزیر می شود.
اما حکم مرد مرتد فطری با مرتد ملی متفاوت است. آرای مشهور فقها آن است که توبة مرتد فطری پذیرفته نیست و حکم او اعدام است، اما مرتد ملی می تواند توبه کند و از ارتداد دست بردارد و در غیر این صورت، حکم او اعدام خواهد بود.[6] مطابق نظر مشهور فقهای امامیه صرف انکار ضروری دین، ‌بی آنکه همراه و ملازم با انکار اصول دین باشد، موجب ارتداد نیست. بنابراین انکار اصول دین یا انکار ضروری دین اگر دارای شرائط زیر باشد موجب ارتداد می گردد 1. ضروری بودن آن مسلم و نزد تمام فرق اسلامی پذیرفته شده باشد. 2. انکار آن، ملازم با انکار اصول دین باشد. 3. شخص منکر، متوجه و آگاه به این ملازمه باشد 4. به این ملازمه و نتایج و پیامدهای آن متعهد و وفادار بماند.
با این توضیح اگر یکی از شرایط مذکور وجود نداشته باشد مطابق قاعدة (تدرء الحدود بالشبهات) مرتد شناخته نمی شود و حکم ارتداد در مورد او اجرا نخواهد شد.[7]
با این بیان اگر مسلمانی مرتد شود به عنوان مرتد فطری شناخته می شود و از نظر فقها شیعه احکام مرتد فطری بر او جاری می گردد.[8]
نظرات فقهای شیعه دربارة بهائیان: 1. آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و صافی و مکارم و تبریزی بر این عقیده اند که اگر یک بهایی به دست مسلمانی کشته شود نه دیه دارد و نه قصاص. دلیل شان این است که آنها مرتد هستند ولی با این تفاوت اگر مرتد ملی باشند در صورت توبه اعدام نمی شوند، اگر توبه نکنند اعدام می گردند، ولی مرتد فطری اگر هم توبه کند اعدام می گردد. چون به عنوان گروه ضالة در اسلام فتنه ایجاد می کنند.
2. نظر امام خمینی (ره) در مورد بهائیان این است که هر ذمی از دین خود به دین دیگری که اهل دین سابق آنها را به رسمیت نمی شناسند، در آید پذیرفته نیست. مثلاً یهودیانی که بهائی می شوند در اسلام به عنوان مرتد ملی محسوب می شوند در صورت توبه عفو می شوند ولی در صورت اسرار بر ارتداد اعدام می گردند.[9]
با این بیان روشن می شود که طرفداران ادیان دیگر مرتد محسوب نمی شوند بلکه پیرو آیین و دینی هستند که اسلام آنها را اهل کتاب می شمارد. ادیانی مثل یهودیت و مسیحیت که دارای کتاب وپیغمبر مخصوص هستند و نیز ادیان هندوئیسم و بودیسم و امثال آنها در اسلام تا زمانی که پیروان چنین ادیانی به مقدسات،‌اعتقادات، ارزش های دینی و عرض و ناموس مسلمین کاری نداشته باشند. اگر چه در جامعه اسلامی زندگی کنند جان و مال آنها در امان است و اسلام با گرفتن جزیه امنیت آنها را فراهم می کند و به عنوان همشهری اسلام محسوب می شوند و از حق و حقوق اجتماعی و دینی خود برخوردار هستند.[10]
در زمان پیامبر، یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان در مدینه بودند، آنها تا زمانی که به حکومت اسلامی و مسلمانان صدمه وارد نمی کردند، در پناه اسلام به سر می بردند، اما هر جا که توطئه چینی می کردند پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را واجب القتل می دانستند و دستور قتل صادر می کردند.
بهائیان بر خلاف طرفداران ادیان دیگر هستند، چرا که از اسلام برگشته و برای خود آیین جدیدی درست کرده اند و با این عمل خود در جامعة اسلامی و بین مسلمین شبهه و اختلاف به وجود آورده اند. به همین دلیل از دیدگاه اسلام فرقة ضاله محسوب می شوند یعنی گروهی که در افکار و عقاید مسلمانان تشتت و شبهه به وجود آورده اند.[11]
پس نتیجه این شد که طرفداران بهائیان در واقع مرتد به هر نوعش (فطری و ملی) مرتد محسوب می شوند و به عنوان فرقة ضاله موجب تفرقه و تشتت در بین مسلمانان می شوند لذا نظر کلی اسلام در مورد آنها مهدور الدم بودن آنهاست تا ریشة فتنه کنده شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرق و مذاهب کلامی، تالیف علی ربانی.
2. بابیگری، تالیف مرتضی مدرسی.
3. حاکمیت پیرامون خاتمیت، تالیف آیت الله وحیدی.
5. همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، تالیف محمد ابراهیم جناتی.


[1] . حج/17.
[2] . آریا، غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان، ص 11.
[3] . ‌آل عمران/19.
[4] . مجله تخصصی کلام اسلامی، قم، مؤسسة امام صادق، ص 62 - 65.
[5] . نحل/106.
[6] . مجلة تخصصی کلام اسلامی، ص 66.
[7] . مجتهد شبستری. محمد، ایمان و آزادی، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1376، ص 38.
[8] . جناتی محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 207.
[9] . مرعشی، سید محمد حسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، انتشارات نشر میزان، چاپ اول، 1373، ص 86.
[10] . صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382، ص 216.
[11] . واثقی راد، محمد حسین، نگرش نو به تاریخ اسلام، انتشارات آفاق غدیر، چاپ اول، 1383، ص563.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین