تردیدی در این وجود ندارد که طرفداران حق نه تنها همیشه در معرض هجوم تبلیغات و تهمتهای بدون دلیل طرفداران باطل قرار داشتهاند بلکه در طول تاریخ مورد اذیت و آزار و حتی کشتار بیرحمانة آنان قرار گرفته اند. لکن در مقابل آنان، طرفداران حق بر طبق مقتضای حقانیتشان هرگز از وسائل تبلیغی و غیر تبلیغی غیر معقول در برابر دشمنان خود استفاده نکرده، بلکه با به کارگیری از ادلّه و براهین عقلی، شرعی و عقلائی و با پیروی از قرآن کریم که میفرماید: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان با (شیوهای) که نیکوتر است مجادله نمای، در حقیقت پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده است داناتر و به حال هدایتشدگان (نیز) داناتر است.)[1] و نیز راهنماییهای معصومین(ع) در برابر آنان ایستادگی کرده و برای حقظ دین اسلام و حمایت از کیان تشیع همیشه جانفشانی نمودهاند. مگر سلف آنان با علی(ع) و اولاد آن حضرت و بالاخص با فرزند رسول خدا حضرت امام حسین(ع) چه کردند که با پیروان آنان بکنند. این افتخار تشیع است که در مسلک آنان ظلم، افتراء، دروغگویی، خدعه و امثال این امور هیچ محل و ارزشی ندارد و هر که از این مسائل برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند، خود دلیل آشکار بر بطلان اعتقادات و راه او میباشد. حق و پیروان حق، سعی و تلاششان بر اساس دلسوزی و بشر دوستی در مسیر هدایت و تحقق سعادت واقعی برای همگان میباشد و مبنای آنان بر این نمیباشد که جمعیت خودشان را افزایش دهد و الّا تمام تلاشها و زحمات، اگر بدون انگیزة هدایتگری و سعادت مندی مردم باشد، لغو و باطل خواهد بود. امروز اکثر مسلمانان دنیا را برادران اهل سنت ما با عقاید و موضعگیریهای سیاسی و اعتقادی و برخوردهای عملی مختلف و متفاوت، در برابر شیعیان امامیه، تشکیل میدهد. در این میان در کشور افغانستان حکّام اهل سنت با کمک فتواهای خودشان ظلمهای زیادی را بر شیعیان روا داشتند و آنان را در مراحل متعدد قتل عام نموده و زمینها و اماکن آنها را به اشغال خود درآوردهاند و در سالهای اخیر در زمان حکومت طالبان این ستم و تجاوز به اوج خود رسیده بود. و اینک بر اساس آن چه در این سؤال منعکس شده است تجاوزات خود را در عرصه اعتقادات و برخوردهای مذهبی در نوار مرزی شرق کشور سرایت دادهاند. راهکارهای مقابله با این طائفه از جهّال در حیطه سیاست جمهوری اسلامی باید بر طبق قانون جمهوری اسلامی باشد و توجه مسئولین ذیربط به آن معطوف گردد تا به وظیفه شرعی و قانونیشان عمل نمایند. امّا در حوزه اعتقادات، مقابله با آنان به چند صورت زیر امکانپذیر میباشد: 1 در صورت امکان باید به آنان گوشزد شود که این برخورد آنان با هیچ معیار و ملاک دینی و مذهبی خودشان صحیح نمیباشد. زیرا بر طبق کتابهای فقهی و کلامی آنان شیعه دوازده امامی به هیچ عنوان کافر به حساب نمیآید و تنها کسانی که با ائمه طاهرین وحتی در حقیقت با پیامبر اسلام(ص) مثل ناصبیها و وهابیون که امروز در خارج از عربستان به عنوان القاعده مطرح میباشد دشمنی دارند، شیعیان را کافر میدانند. 2 صورت دیگر در مقام مقابله معقول با آنان این است که با توجه به اینکه الحمدلله قدرت سیاسی در ایران به دست تشیع میباشد، مجالس مناظره تشکیل گردد و از آنان دعوت شود که در این مناظرهها شرکت کنند. و قطعاً در برابر علماء شیعه نمیتوانند راهی از پیش ببرند. 3 راه دیگری که در این رابطه اثر بسزایی دارد حضور و استقرار مستمر علماء و روحانیون شیعه در منطقه میباشد، که توسط آنان مساجد و تکایا به فعالیت دینی و مذهبیشان بیافزایند و مجالس سخنرانی در مساجد و حتی در منازل مردم خصوصاً در محیطی که اهل سنت حضور دارند بر پا گردیده و حقایقی که هم شامل بیان حقانیت شیعه باشد و هم شامل بیان فضایح دشمنان شیعه خصوصاً بعضی از حکام متعصب که در طول تاریخ بر شیعیان ظلم کردهاند، بیان و ابلاغ گردد. خصوصاً مراسم محرم و عاشورا در این مناطق باید حالت فعالتر و جدیتری به خود بگیرد و از برپانمودن مراسم خرافی و غیر معقول پرهیز شده و به جای آن ماهیت سلسله ابوسفیان و ظلم و استبداد آنان بر خاندان رسول خدا بازگو گردد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 شیعه و زمامداران خودسر، تألیف محمد جواد مغنیه. 2 آنگاه هدایت شدم، تألیف سید محمد تیجانی. 3 اهل بیتکلید مشکلها، تألیف سید محمد تیجانی. [1] . نحل/125. ( اندیشه قم )
برخی از مولویها و ملّاهای افغانی علناً علیه مذهب تشیع تبلیغ میکنند و حتی ما را کافر میدانند وظیفه ما در این زمینه چیست؟
تردیدی در این وجود ندارد که طرفداران حق نه تنها همیشه در معرض هجوم تبلیغات و تهمتهای بدون دلیل طرفداران باطل قرار داشتهاند بلکه در طول تاریخ مورد اذیت و آزار و حتی کشتار بیرحمانة آنان قرار گرفته اند. لکن در مقابل آنان، طرفداران حق بر طبق مقتضای حقانیتشان هرگز از وسائل تبلیغی و غیر تبلیغی غیر معقول در برابر دشمنان خود استفاده نکرده، بلکه با به کارگیری از ادلّه و براهین عقلی، شرعی و عقلائی و با پیروی از قرآن کریم که میفرماید: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان با (شیوهای) که نیکوتر است مجادله نمای، در حقیقت پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده است داناتر و به حال هدایتشدگان (نیز) داناتر است.)[1] و نیز راهنماییهای معصومین(ع) در برابر آنان ایستادگی کرده و برای حقظ دین اسلام و حمایت از کیان تشیع همیشه جانفشانی نمودهاند. مگر سلف آنان با علی(ع) و اولاد آن حضرت و بالاخص با فرزند رسول خدا حضرت امام حسین(ع) چه کردند که با پیروان آنان بکنند. این افتخار تشیع است که در مسلک آنان ظلم، افتراء، دروغگویی، خدعه و امثال این امور هیچ محل و ارزشی ندارد و هر که از این مسائل برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند، خود دلیل آشکار بر بطلان اعتقادات و راه او میباشد.
حق و پیروان حق، سعی و تلاششان بر اساس دلسوزی و بشر دوستی در مسیر هدایت و تحقق سعادت واقعی برای همگان میباشد و مبنای آنان بر این نمیباشد که جمعیت خودشان را افزایش دهد و الّا تمام تلاشها و زحمات، اگر بدون انگیزة هدایتگری و سعادت مندی مردم باشد، لغو و باطل خواهد بود.
امروز اکثر مسلمانان دنیا را برادران اهل سنت ما با عقاید و موضعگیریهای سیاسی و اعتقادی و برخوردهای عملی مختلف و متفاوت، در برابر شیعیان امامیه، تشکیل میدهد. در این میان در کشور افغانستان حکّام اهل سنت با کمک فتواهای خودشان ظلمهای زیادی را بر شیعیان روا داشتند و آنان را در مراحل متعدد قتل عام نموده و زمینها و اماکن آنها را به اشغال خود درآوردهاند و در سالهای اخیر در زمان حکومت طالبان این ستم و تجاوز به اوج خود رسیده بود. و اینک بر اساس آن چه در این سؤال منعکس شده است تجاوزات خود را در عرصه اعتقادات و برخوردهای مذهبی در نوار مرزی شرق کشور سرایت دادهاند.
راهکارهای مقابله با این طائفه از جهّال در حیطه سیاست جمهوری اسلامی باید بر طبق قانون جمهوری اسلامی باشد و توجه مسئولین ذیربط به آن معطوف گردد تا به وظیفه شرعی و قانونیشان عمل نمایند.
امّا در حوزه اعتقادات، مقابله با آنان به چند صورت زیر امکانپذیر میباشد:
1 در صورت امکان باید به آنان گوشزد شود که این برخورد آنان با هیچ معیار و ملاک دینی و مذهبی خودشان صحیح نمیباشد. زیرا بر طبق کتابهای فقهی و کلامی آنان شیعه دوازده امامی به هیچ عنوان کافر به حساب نمیآید و تنها کسانی که با ائمه طاهرین وحتی در حقیقت با پیامبر اسلام(ص) مثل ناصبیها و وهابیون که امروز در خارج از عربستان به عنوان القاعده مطرح میباشد دشمنی دارند، شیعیان را کافر میدانند.
2 صورت دیگر در مقام مقابله معقول با آنان این است که با توجه به اینکه الحمدلله قدرت سیاسی در ایران به دست تشیع میباشد، مجالس مناظره تشکیل گردد و از آنان دعوت شود که در این مناظرهها شرکت کنند. و قطعاً در برابر علماء شیعه نمیتوانند راهی از پیش ببرند.
3 راه دیگری که در این رابطه اثر بسزایی دارد حضور و استقرار مستمر علماء و روحانیون شیعه در منطقه میباشد، که توسط آنان مساجد و تکایا به فعالیت دینی و مذهبیشان بیافزایند و مجالس سخنرانی در مساجد و حتی در منازل مردم خصوصاً در محیطی که اهل سنت حضور دارند بر پا گردیده و حقایقی که هم شامل بیان حقانیت شیعه باشد و هم شامل بیان فضایح دشمنان شیعه خصوصاً بعضی از حکام متعصب که در طول تاریخ بر شیعیان ظلم کردهاند، بیان و ابلاغ گردد. خصوصاً مراسم محرم و عاشورا در این مناطق باید حالت فعالتر و جدیتری به خود بگیرد و از برپانمودن مراسم خرافی و غیر معقول پرهیز شده و به جای آن ماهیت سلسله ابوسفیان و ظلم و استبداد آنان بر خاندان رسول خدا بازگو گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 شیعه و زمامداران خودسر، تألیف محمد جواد مغنیه.
2 آنگاه هدایت شدم، تألیف سید محمد تیجانی.
3 اهل بیتکلید مشکلها، تألیف سید محمد تیجانی.
[1] . نحل/125.
( اندیشه قم )
- [آیت الله علوی گرگانی] طلاّبی که جهت تبلیغ در روستاها به منزل افرادی میروند که میدانند اهل خمس نمیباشند و از غذای آنها استفاده میکنند یا در خانه آنها نماز میخوانند، وظیفه چیست؟
- [سایر] روایات تحریف قرآن را علمای شیعه متواتر میدانند یا مستفیضه؟
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] وظیفه و مسئولیت کسانی که دستورات خدا را میدانند، چیست؟
- [سایر] چرا امامان ما در تبلیغ امر دین و تشکیل یک حکومت فراگیر اسلامی موفق نبودند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] برخی دیگر پولشان را به همان شکل سئوال قبل به غرض فرار از ربا طوری معامله میکنند که ظاهراربا نیست ولی قصد همان سود است مثلازمینی را بیع شرط میخرند و در مدّت یک سال به 100 هزار افغانی و دوباره همان زمین را اجاره میدهند به 30 هزار افغانی در سال در حالی که زمین بیشتر از 10 هزار افغانی در سال ارزش ندارد و صاحب پول اصلازمین را نمیبیند و قبض هم نمینماید حکم چیست؟
- [سایر] شبهه: چرا شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) را از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاتر میدانند؟
- [سایر] آیا شیعه اهل سنت را کافر می داند؟
- [سایر] دلایل مفتی سعودی بر کافر بودن شیعه چیست؟
- [سایر] آیا بزرگان سعودی شیعه را کافر می دانند؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، از اسلام دفاع نماید. همچنین واجب است با مراعات شرایط زیر کفّار را به اسلام دعوت نماید: اوّل:حکومت اسلامی به خاطر مصالح مهمتری، دعوت و تبلیغ به اسلام را در بلاد کفر موقتا ممنوع نکرده باشد. دوم:صلاحیّت و اهلیّت و نیز قدرت بر تبلیغ اسلام در مناطق کفر را داشته باشد. سوم:مفسده مهمّی پیش نیاید. و چنانچه تبلیغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست کفّار باشد و امید هدایت آنان وجود داشته باشد، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] سگ و خوکی که در خشکی زندگی میکنند حتّی مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهای آنها نجس است ولی سگ و خوک دریایی پاک است. 8 - کافر:
- [آیت الله مظاهری] کسی که زمین موات را احیا مینماید لازم نیست شیعه باشد بلکه هر کس گرچه کافر باشد با آباد نمودن زمینهای موات مالک آن میشود مگر آنکه محارب )در حال جنگ با مسلمین( باشد.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله سیستانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر در آید ، چه دائم باشد چه موقت ، چه کافر کتابی باشد چه غیر کتابی ، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ، ولی صیغه کردن زنهایی که یهودی یا نصرانی هستند مانعی ندارد ، و بنابر احتیاط لازم عقد دائمی با آنها ننماید ، و امّا زن مجوسیه بنابر احتیاط واجب حتی بطور موقت نیز نباید مسلمان با او ازدواج نماید ، و بعضی از فرق از قبیل نواصب که خود را مسلمان میدانند و در حکم کفّارند ، مرد و زن مسلمان نمیتوانند با آنها به طور دائم ، یا موقت ازدواج نمایند ، و همچنین مرتد .
- [آیت الله بهجت] گرفتن پول از بانکهای غیر اسلامی مانند بانکهای کشورهای کفر، چه دولتی باشد و چه شخصی جایز است، ولی نه بهعنوان قرض؛ و تصرف در آن احتیاج به اجازه حاکم شرع و یا وکیل او ندارد، مگر آنکه مال مسلمانی در بانک کفار باشد که باید نسبت به سهم آن مسلمان به وظیفه مخصوصی که در مورد بانکهای کشورهای اسلامی گفته شد عمل نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموالی که از را ه خدعه و نیرنگ، ادعای باطل یا ربا , از کفّار حربی به دست آمده باشد، اگر اکتساب و حرفه، شرط وجوب خمس باشد، این اموال جزء درآمد سالانه محسوب نمی شود و خمس ندارد و اگر کسب و حرفه, شرط آن نباشد، پس از گذشت سال و کسر هزینه آن , خمس دارد که مشهور میان فقیهان شیعه این است گرفتن ربا از کافر و بانک های کشورهای غیراسلامی جایز بوده و در حکم کسب حلال است.