برخی از مولوی‌ها و ملّاهای افغانی علناً علیه مذهب تشیع تبلیغ می‌کنند و حتی ما را کافر می‌دانند وظیفه ما در این زمینه چیست؟
تردیدی در این وجود ندارد که طرفداران حق نه تنها همیشه در معرض هجوم تبلیغات و تهمت‌های بدون دلیل طرفداران باطل قرار داشته‌اند بلکه در طول تاریخ مورد اذیت و آزار و حتی کشتار بی‌رحمانة آنان قرار گرفته اند. لکن در مقابل آنان، طرفداران حق بر طبق مقتضای حقانیت‌شان هرگز از وسائل تبلیغی و غیر تبلیغی غیر معقول در برابر دشمنان خود استفاده نکرده، بلکه با به کارگیری از ادلّه و براهین عقلی، شرعی و عقلائی و با پیروی از قرآن کریم که می‌فرماید: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان با (شیوه‌ای) که نیکوتر است مجادله نمای، در حقیقت پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده است داناتر و به حال هدایت‌شدگان (نیز) داناتر است.)[1] و نیز راهنمایی‌های معصومین‌(ع) در برابر آنان ایستادگی کرده و برای حقظ دین اسلام و حمایت از کیان تشیع همیشه جان‌فشانی‌ نموده‌اند. مگر سلف آنان با علی(ع) و اولاد آن حضرت و بالاخص با فرزند رسول خدا حضرت امام حسین(ع) چه کردند که با پیروان آنان بکنند. این افتخار تشیع است که در مسلک آنان ظلم، افتراء، دروغگویی، خدعه و امثال این امور هیچ محل و ارزشی ندارد و هر که از این مسائل برای پیش‌برد اهداف خود استفاده کند، خود دلیل آشکار بر بطلان اعتقادات و راه او می‌باشد. حق و پیروان حق، سعی و تلاش‌شان بر اساس دلسوزی و بشر دوستی در مسیر هدایت و تحقق سعادت واقعی برای همگان می‌باشد و مبنای آنان بر این نمی‌باشد که جمعیت خودشان را افزایش دهد و الّا تمام تلاش‌ها و زحمات، اگر بدون انگیزة هدایت‌گری و سعادت مندی مردم باشد، لغو و باطل خواهد بود. امروز اکثر مسلمانان دنیا را برادران اهل سنت ما با عقاید و موضع‌گیری‌های سیاسی و اعتقادی و برخورد‌های عملی مختلف و متفاوت، در برابر شیعیان امامیه، تشکیل می‌دهد. در این میان در کشور افغانستان حکّام اهل سنت با کمک فتواهای خودشان ظلم‌های زیادی را بر شیعیان روا داشتند و آنان را در مراحل متعدد قتل عام نموده و زمین‌ها و اماکن آن‌ها را به اشغال خود درآورده‌اند و در سال‌های اخیر در زمان حکومت طالبان این ستم و تجاوز به اوج خود رسیده بود. و اینک بر اساس آن چه در این سؤال منعکس شده است تجاوزات خود را در عرصه اعتقادات و برخورد‌های مذهبی در نوار مرزی شرق کشور سرایت داده‌اند. راهکار‌های مقابله با این طائفه از جهّال در حیطه سیاست جمهوری اسلامی باید بر طبق قانون جمهوری اسلامی باشد و توجه مسئولین ذی‌ربط به آن معطوف گردد تا به وظیفه شرعی و قانونی‌شان عمل نمایند. امّا در حوزه اعتقادات، مقابله با آنان به چند صورت زیر امکان‌پذیر می‌باشد: 1 در صورت امکان باید به آنان گوش‌زد شود که این برخورد آنان با هیچ معیار و ملاک دینی و مذهبی خودشان صحیح نمی‌باشد. زیرا بر طبق کتاب‌های فقهی و کلامی آنان شیعه دوازده امامی به هیچ عنوان کافر به حساب نمی‌آید و تنها کسانی که با ائمه طاهرین وحتی در حقیقت با پیامبر اسلام(ص) مثل ناصبی‌ها و وهابیون که امروز در خارج از عربستان به عنوان القاعده مطرح می‌باشد دشمنی دارند، شیعیان را کافر می‌دانند. 2 صورت دیگر در مقام مقابله معقول با آنان این‌ است که با توجه به این‌که الحمدلله قدرت سیاسی در ایران به دست تشیع می‌باشد، مجالس مناظره تشکیل گردد و از آنان دعوت شود که در این مناظره‌ها شرکت کنند. و قطعاً در برابر علماء شیعه نمی‌توانند راهی از پیش ببرند. 3 راه دیگری که در این رابطه اثر بسزایی دارد حضور و استقرار مستمر علماء و روحانیون شیعه در منطقه می‌باشد، که توسط آنان مساجد و تکایا به فعالیت دینی و مذهبی‌شان بیافزایند و مجالس سخنرانی در مساجد و حتی در منازل مردم خصوصاً در محیطی که اهل سنت حضور دارند بر پا گردیده و حقایقی که هم شامل بیان حقانیت شیعه باشد و هم شامل بیان فضایح دشمنان شیعه خصوصاً بعضی از حکام متعصب که در طول تاریخ بر شیعیان ظلم کرده‌اند، بیان و ابلاغ گردد. خصوصاً مراسم محرم و عاشورا در این مناطق باید حالت فعال‌تر و جدی‌تری به خود بگیرد و از برپانمودن مراسم خرافی و غیر معقول پرهیز شده و به جای آن ماهیت سلسله ابوسفیان و ظلم و استبداد آنان بر خاندان رسول خدا بازگو گردد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 شیعه و زمامداران خودسر، تألیف محمد جواد مغنیه. 2 آنگاه هدایت شدم، تألیف سید محمد تیجانی. 3 اهل بیت‌کلید‌ مشکل‌ها، تألیف سید محمد تیجانی. [1] . نحل/125. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

برخی از مولوی‌ها و ملّاهای افغانی علناً علیه مذهب تشیع تبلیغ می‌کنند و حتی ما را کافر می‌دانند وظیفه ما در این زمینه چیست؟


پاسخ:

تردیدی در این وجود ندارد که طرفداران حق نه تنها همیشه در معرض هجوم تبلیغات و تهمت‌های بدون دلیل طرفداران باطل قرار داشته‌اند بلکه در طول تاریخ مورد اذیت و آزار و حتی کشتار بی‌رحمانة آنان قرار گرفته اند. لکن در مقابل آنان، طرفداران حق بر طبق مقتضای حقانیت‌شان هرگز از وسائل تبلیغی و غیر تبلیغی غیر معقول در برابر دشمنان خود استفاده نکرده، بلکه با به کارگیری از ادلّه و براهین عقلی، شرعی و عقلائی و با پیروی از قرآن کریم که می‌فرماید: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان با (شیوه‌ای) که نیکوتر است مجادله نمای، در حقیقت پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده است داناتر و به حال هدایت‌شدگان (نیز) داناتر است.)[1] و نیز راهنمایی‌های معصومین‌(ع) در برابر آنان ایستادگی کرده و برای حقظ دین اسلام و حمایت از کیان تشیع همیشه جان‌فشانی‌ نموده‌اند. مگر سلف آنان با علی(ع) و اولاد آن حضرت و بالاخص با فرزند رسول خدا حضرت امام حسین(ع) چه کردند که با پیروان آنان بکنند. این افتخار تشیع است که در مسلک آنان ظلم، افتراء، دروغگویی، خدعه و امثال این امور هیچ محل و ارزشی ندارد و هر که از این مسائل برای پیش‌برد اهداف خود استفاده کند، خود دلیل آشکار بر بطلان اعتقادات و راه او می‌باشد.
حق و پیروان حق، سعی و تلاش‌شان بر اساس دلسوزی و بشر دوستی در مسیر هدایت و تحقق سعادت واقعی برای همگان می‌باشد و مبنای آنان بر این نمی‌باشد که جمعیت خودشان را افزایش دهد و الّا تمام تلاش‌ها و زحمات، اگر بدون انگیزة هدایت‌گری و سعادت مندی مردم باشد، لغو و باطل خواهد بود.
امروز اکثر مسلمانان دنیا را برادران اهل سنت ما با عقاید و موضع‌گیری‌های سیاسی و اعتقادی و برخورد‌های عملی مختلف و متفاوت، در برابر شیعیان امامیه، تشکیل می‌دهد. در این میان در کشور افغانستان حکّام اهل سنت با کمک فتواهای خودشان ظلم‌های زیادی را بر شیعیان روا داشتند و آنان را در مراحل متعدد قتل عام نموده و زمین‌ها و اماکن آن‌ها را به اشغال خود درآورده‌اند و در سال‌های اخیر در زمان حکومت طالبان این ستم و تجاوز به اوج خود رسیده بود. و اینک بر اساس آن چه در این سؤال منعکس شده است تجاوزات خود را در عرصه اعتقادات و برخورد‌های مذهبی در نوار مرزی شرق کشور سرایت داده‌اند.
راهکار‌های مقابله با این طائفه از جهّال در حیطه سیاست جمهوری اسلامی باید بر طبق قانون جمهوری اسلامی باشد و توجه مسئولین ذی‌ربط به آن معطوف گردد تا به وظیفه شرعی و قانونی‌شان عمل نمایند.
امّا در حوزه اعتقادات، مقابله با آنان به چند صورت زیر امکان‌پذیر می‌باشد:
1 در صورت امکان باید به آنان گوش‌زد شود که این برخورد آنان با هیچ معیار و ملاک دینی و مذهبی خودشان صحیح نمی‌باشد. زیرا بر طبق کتاب‌های فقهی و کلامی آنان شیعه دوازده امامی به هیچ عنوان کافر به حساب نمی‌آید و تنها کسانی که با ائمه طاهرین وحتی در حقیقت با پیامبر اسلام(ص) مثل ناصبی‌ها و وهابیون که امروز در خارج از عربستان به عنوان القاعده مطرح می‌باشد دشمنی دارند، شیعیان را کافر می‌دانند.
2 صورت دیگر در مقام مقابله معقول با آنان این‌ است که با توجه به این‌که الحمدلله قدرت سیاسی در ایران به دست تشیع می‌باشد، مجالس مناظره تشکیل گردد و از آنان دعوت شود که در این مناظره‌ها شرکت کنند. و قطعاً در برابر علماء شیعه نمی‌توانند راهی از پیش ببرند.
3 راه دیگری که در این رابطه اثر بسزایی دارد حضور و استقرار مستمر علماء و روحانیون شیعه در منطقه می‌باشد، که توسط آنان مساجد و تکایا به فعالیت دینی و مذهبی‌شان بیافزایند و مجالس سخنرانی در مساجد و حتی در منازل مردم خصوصاً در محیطی که اهل سنت حضور دارند بر پا گردیده و حقایقی که هم شامل بیان حقانیت شیعه باشد و هم شامل بیان فضایح دشمنان شیعه خصوصاً بعضی از حکام متعصب که در طول تاریخ بر شیعیان ظلم کرده‌اند، بیان و ابلاغ گردد. خصوصاً مراسم محرم و عاشورا در این مناطق باید حالت فعال‌تر و جدی‌تری به خود بگیرد و از برپانمودن مراسم خرافی و غیر معقول پرهیز شده و به جای آن ماهیت سلسله ابوسفیان و ظلم و استبداد آنان بر خاندان رسول خدا بازگو گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 شیعه و زمامداران خودسر، تألیف محمد جواد مغنیه.
2 آنگاه هدایت شدم، تألیف سید محمد تیجانی.
3 اهل بیت‌کلید‌ مشکل‌ها، تألیف سید محمد تیجانی.


[1] . نحل/125.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین