در عین خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دستهای مرموز و مقتدر سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل بیت علیهم السّلام و خصوصاً احادیث مربوط به امام مهدی(عج) در کتب روایی اهل سنّت بطور گسترده ذکر شده است توجه به اینگونه احادیث این حقیقت را اشکار و روشن می سازد که موضوع مهدی و قائم، در زمان پیامبر اسلام، امر مسلّمی بوده است. به طوری این عقیده در بین مردم شایع بود، که در اصل آن تردید نداشته و از فروعاتش بحث میکردند؛ گاهی میپرسیدند او کی خواهد آمد؟ گاهی از نام و کنیهاش سؤال مینمودند، گاهی میپرسیدند آیا مهدی و قائم یکی است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویا شدند. پیغمبر هم گاه و بیگاه از آن وجود مقدّس خبر میداد و میفرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها و حسین علیه السّلام به وجود خواهد آمد، گاهی نام و کنیهاش را بیان میداشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان میکرد، پس از وفات رسول اکرم صلّی الله علیه و آله مسئلهی مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و تابعین مورد بحث بوده است. در کتب صحاح اهل تسنّن ابوابی به نام مهدی علیه السّلام منعقد و احادیثی از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقل شده است از باب نمونه: 1. از پیغمبر صلّی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: (دنیا سپری نخواهد شد تا اینکه مردی از اهل بیت من که نامش نام من است، بر عرب حکومت کند.[1]) ترمذی بعد از نقل این حدیث میگوید: این حدیث صحیح است و نیز میگوید: (در مورد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف علی ابو سعید، ام سلمه و ابوهریره روایت از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله نقل نمودهاند. ابو سعید از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت نموده که فرمودند: (زمین از ظلم و بیدادگری پر میشود، پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده، هفت سال یا نه سال حکومت مینماید و زمین را از عدل و داد پر میکند.)[2] بسیاری از علمای اهل سنت، احادیث مهدی(عج) را متواتر دانسته، یا تواتر آنها را از دیگران نقل کردهاند و بدان اعتراضی ننمودهاند، مانند ابن حجر هیتمی در (الصواعق المحرقه) و (شبلنجی) در (نور الابصار) (ابن صباغ) در (الفصول المهمه) محمد الصبان در (اسعاف الراغبین) گنجی شافعی در (البیان) شیخ منصور علی در (غایة المأمول) سویدی در (سبائک الذهب) و جمعی دیگر، بدیهی است که تواتر ضعف سندی را که در بعضی از روایات موجود است جبران میکند. سید احمد شیخ الاسلام و مفتی شافعی مینویسد: (احادیثی که در مورد مهدی وارد شده، کثیر و متواتر است. در بین آنها هم حدیث صحیح وجود دارد و هم ضعیف، اما چون احادیث کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند، بعض آن احادیث بعضی دیگر را تقویت میکند و بر روی هم مفید یقین میباشند.[3] اما در مورد تفاوت آنان با تشیّع: تنها تفاوتی که اهل سنت با شیعیان دارند این است که آنها نوعاً تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف را انکار میکنند و میگویند: شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده، هنوز متولد نشده و در آینده تولد خواهد یافت.[4] اما شیعیان با دلایل و براهین متقن معتقدند که: امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف در سال 255 ه . ق از نسل امام حسین علیه السّلام و فرزند امام حسن عسکری(ع) متولد گردیده و دارای دو غیبت صغری و کبری میباشد.[5] اضافه بر دلایل تاریخی که بر تولد امام زمان وجود دارد، اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد، نباید پیامبر اسلام میفرمود: (من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه) (یعنی هر کس بمیرد امام، زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.)[6] زیرا با نبودن امام زمان چنین کلامی از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله قابل توجیه نیست. ثالثاً: تعداد قابل توجهی از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها، تولد حضرت را درکتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانستهاند. بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفی کردهاند.[7] برخی از اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدی در اینکه از اولاد کیست اختلاف دارند: بعضی میگویند، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف از اولاد امام حسن مجبتی است.[8] ابن حجر در سرّ این مطالب میگوید: امام حسن مجتبی(ع) به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک کرد و با معاویه صلح نمود، خداوند هم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف را از اولاد او قرار داد و روایاتی را که میگوید، مهدی از اولاد امام حسین علیه السّلام است واهی شمرده و میگوید: دلیلی بر این وجود ندارد.[9] این قول قابل قبول نیست، زیرا اولاً: ممکن است، راوی یا ناسخ اشتباه کرده، باشند. چون حسن و حسین خیلی از نگاه حفظ به هم نزدیک میباشند، و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن کلمات، خیلی از این اشتباهات رخ میداده است. ثانیاً: نسبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف به امام حسن مجتبی علیه السّلام مانند خود امام حسن مجتبی علیه السّلام به پیامبر میباشد که از طرف مادر به حضرت متصل میشود. زیرا مادر امام محمّد باقر، فاطمه دختر امام حسن مجتبی و همسر امام سجاد علیه السّلام بوده است. بنابراین میشود گفت: هم از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السّلام باشد و هم از فرزندان امام حسین علیه السّلام و این دو نسبت هیچ منافاتی با هم ندارند. و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.[10] اما مسئله صلح امام حسن مجتبی علیه السّلام با معاویه، هیچ گونه ربط منطقی با وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف ندارد و لازمه این سخن تأیید معاویه و دستگاه او از طرف خداوند میباشد که نتیجه آن محکومیت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. پس نباید پاداشی به آن مترتب گردد. گذشته از اینها میتواند، این حدیث جعلی و ساختگی باشد که جاعلان، آنها به جهت ضدیت و مخالفت با اهل بیت(ع) جعل و منتشر نموده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آیت الله امینی، دادگستر جهان،. 2. آیت الله مکارم شیرازی، کتاب حکومت جهانی امام مهدی. 3. طبرسی نوری، مرحوم حاج میرزا حسین، نجم الثاقب در احوالات امام زمان. [1] . صحیح ترمذی، ج 9، ب ما جاء فی المهدی، ص 74، شیخ سلیمان، ینابیع الموده، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، شافعی، محمد بن یوسف، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع نجف، ص 57. [2] . مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذکر شده، ینابیع الموده، ج 2، ص 227. [3] . فتوحات الاسلامیه، ط مکه، ط اولی، ج 2، ص 205. [4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء کتب العربیه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96. [5] . این مطلب را همه علمای شیعه در کتب خود آوردهاند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل کردهاند مانند شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ب 71، ص 82. [6] . این حدیث به عبارات گوناگون نزدیک به 18 متن از علمای شیعه و سنی که همه از نظر مفهوم نزدیکند، نقل شده و علمای اهل سنت آن را متواتر دانسته اند و ناقلان از اهل تسنن فقط 70 مورد میباشد که به عنوان نمونه بعضی نقل میشود، 1 مسند ابو داوود، سلیمان بن داوود (طیالسی)، م 204. 2 نقض العثمانیه نیز از اسکافی ص 11 و 12 و به نقل ازابن ابی الحدید، ج 13، ص 242. 3 مسند احمد بن حنبل، م 241، ج 2، ص 83 و 154 و ص 111، از ابن عمر و ص 296 از ابوهریره. [7] . هیئمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، قاهره، ط 2، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، قم، منشورات الرضی، ط 2، 1363 ه . ش. ص 179. [8] . ترمذی، سنن. [9] . صواعق المحرقه، همان. [10] . حافظ ابو نعیم، احمد بن عبدالله، مناقب المهدی. ( اندیشه قم )
در عین خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دستهای مرموز و مقتدر سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل بیت علیهم السّلام و خصوصاً احادیث مربوط به امام مهدی(عج) در کتب روایی اهل سنّت بطور گسترده ذکر شده است توجه به اینگونه احادیث این حقیقت را اشکار و روشن می سازد که موضوع مهدی و قائم، در زمان پیامبر اسلام، امر مسلّمی بوده است. به طوری این عقیده در بین مردم شایع بود، که در اصل آن تردید نداشته و از فروعاتش بحث میکردند؛ گاهی میپرسیدند او کی خواهد آمد؟ گاهی از نام و کنیهاش سؤال مینمودند، گاهی میپرسیدند آیا مهدی و قائم یکی است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویا شدند. پیغمبر هم گاه و بیگاه از آن وجود مقدّس خبر میداد و میفرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها و حسین علیه السّلام به وجود خواهد آمد، گاهی نام و کنیهاش را بیان میداشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان میکرد، پس از وفات رسول اکرم صلّی الله علیه و آله مسئلهی مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و تابعین مورد بحث بوده است.
در کتب صحاح اهل تسنّن ابوابی به نام مهدی علیه السّلام منعقد و احادیثی از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقل شده است از باب نمونه:
1. از پیغمبر صلّی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: (دنیا سپری نخواهد شد تا اینکه مردی از اهل بیت من که نامش نام من است، بر عرب حکومت کند.[1])
ترمذی بعد از نقل این حدیث میگوید: این حدیث صحیح است و نیز میگوید: (در مورد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف علی ابو سعید، ام سلمه و ابوهریره روایت از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله نقل نمودهاند.
ابو سعید از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت نموده که فرمودند: (زمین از ظلم و بیدادگری پر میشود، پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده، هفت سال یا نه سال حکومت مینماید و زمین را از عدل و داد پر میکند.)[2]
بسیاری از علمای اهل سنت، احادیث مهدی(عج) را متواتر دانسته، یا تواتر آنها را از دیگران نقل کردهاند و بدان اعتراضی ننمودهاند، مانند ابن حجر هیتمی در (الصواعق المحرقه) و (شبلنجی) در (نور الابصار) (ابن صباغ) در (الفصول المهمه) محمد الصبان در (اسعاف الراغبین) گنجی شافعی در (البیان) شیخ منصور علی در (غایة المأمول) سویدی در (سبائک الذهب) و جمعی دیگر، بدیهی است که تواتر ضعف سندی را که در بعضی از روایات موجود است جبران میکند.
سید احمد شیخ الاسلام و مفتی شافعی مینویسد: (احادیثی که در مورد مهدی وارد شده، کثیر و متواتر است. در بین آنها هم حدیث صحیح وجود دارد و هم ضعیف، اما چون احادیث کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند، بعض آن احادیث بعضی دیگر را تقویت میکند و بر روی هم مفید یقین میباشند.[3]
اما در مورد تفاوت آنان با تشیّع:
تنها تفاوتی که اهل سنت با شیعیان دارند این است که آنها نوعاً تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف را انکار میکنند و میگویند: شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده، هنوز متولد نشده و در آینده تولد خواهد یافت.[4] اما شیعیان با دلایل و براهین متقن معتقدند که: امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف در سال 255 ه . ق از نسل امام حسین علیه السّلام و فرزند امام حسن عسکری(ع) متولد گردیده و دارای دو غیبت صغری و کبری میباشد.[5]
اضافه بر دلایل تاریخی که بر تولد امام زمان وجود دارد، اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد، نباید پیامبر اسلام میفرمود: (من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه) (یعنی هر کس بمیرد امام، زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.)[6] زیرا با نبودن امام زمان چنین کلامی از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله قابل توجیه نیست.
ثالثاً: تعداد قابل توجهی از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها، تولد حضرت را درکتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانستهاند. بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفی کردهاند.[7]
برخی از اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدی در اینکه از اولاد کیست اختلاف دارند:
بعضی میگویند، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف از اولاد امام حسن مجبتی است.[8] ابن حجر در سرّ این مطالب میگوید: امام حسن مجتبی(ع) به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک کرد و با معاویه صلح نمود، خداوند هم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف را از اولاد او قرار داد و روایاتی را که میگوید، مهدی از اولاد امام حسین علیه السّلام است واهی شمرده و میگوید: دلیلی بر این وجود ندارد.[9]
این قول قابل قبول نیست، زیرا اولاً: ممکن است، راوی یا ناسخ اشتباه کرده، باشند. چون حسن و حسین خیلی از نگاه حفظ به هم نزدیک میباشند، و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن کلمات، خیلی از این اشتباهات رخ میداده است.
ثانیاً: نسبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف به امام حسن مجتبی علیه السّلام مانند خود امام حسن مجتبی علیه السّلام به پیامبر میباشد که از طرف مادر به حضرت متصل میشود. زیرا مادر امام محمّد باقر، فاطمه دختر امام حسن مجتبی و همسر امام سجاد علیه السّلام بوده است. بنابراین میشود گفت: هم از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السّلام باشد و هم از فرزندان امام حسین علیه السّلام و این دو نسبت هیچ منافاتی با هم ندارند. و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.[10]
اما مسئله صلح امام حسن مجتبی علیه السّلام با معاویه، هیچ گونه ربط منطقی با وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف ندارد و لازمه این سخن تأیید معاویه و دستگاه او از طرف خداوند میباشد که نتیجه آن محکومیت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. پس نباید پاداشی به آن مترتب گردد. گذشته از اینها میتواند، این حدیث جعلی و ساختگی باشد که جاعلان، آنها به جهت ضدیت و مخالفت با اهل بیت(ع) جعل و منتشر نموده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آیت الله امینی، دادگستر جهان،.
2. آیت الله مکارم شیرازی، کتاب حکومت جهانی امام مهدی.
3. طبرسی نوری، مرحوم حاج میرزا حسین، نجم الثاقب در احوالات امام زمان.
[1] . صحیح ترمذی، ج 9، ب ما جاء فی المهدی، ص 74، شیخ سلیمان، ینابیع الموده، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، شافعی، محمد بن یوسف، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع نجف، ص 57.
[2] . مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذکر شده، ینابیع الموده، ج 2، ص 227.
[3] . فتوحات الاسلامیه، ط مکه، ط اولی، ج 2، ص 205.
[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء کتب العربیه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96.
[5] . این مطلب را همه علمای شیعه در کتب خود آوردهاند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل کردهاند مانند شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ب 71، ص 82.
[6] . این حدیث به عبارات گوناگون نزدیک به 18 متن از علمای شیعه و سنی که همه از نظر مفهوم نزدیکند، نقل شده و علمای اهل سنت آن را متواتر دانسته اند و ناقلان از اهل تسنن فقط 70 مورد میباشد که به عنوان نمونه بعضی نقل میشود، 1 مسند ابو داوود، سلیمان بن داوود (طیالسی)، م 204. 2 نقض العثمانیه نیز از اسکافی ص 11 و 12 و به نقل ازابن ابی الحدید، ج 13، ص 242. 3 مسند احمد بن حنبل، م 241، ج 2، ص 83 و 154 و ص 111، از ابن عمر و ص 296 از ابوهریره.
[7] . هیئمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، قاهره، ط 2، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، قم، منشورات الرضی، ط 2، 1363 ه . ش. ص 179.
[8] . ترمذی، سنن.
[9] . صواعق المحرقه، همان.
[10] . حافظ ابو نعیم، احمد بن عبدالله، مناقب المهدی.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا اهل سنّت به امام مهدی عج اعتقاد دارند؟ تفاوت آنها با تشیّع در این جهت چیست؟
- [سایر] آیا این اعتقاد اهل سنت که امام زمان (عج) فرزند عبدالله و آمنه است، صحت دارد؟
- [سایر] آیا اهل سنت به امام مهدی علیه السلام اعتقاد دارند؟
- [سایر] تفاوت شیعه و اهل سنت در مسئله ولادت و امامت حضرت مهدی (عج) چگونه است؟
- [سایر] اختلاف بین شیعه و اهل سنت در مورد ولادت حضرت مهدی (عج) به چه علت است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] از دیدگاه اهل سنّت، امام مهدی (عج) چه اوصافی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.