فرقه دروزیه که در حقیقت انشعابی از مذهب اسماعیلی است، در نیمه اول قرن پنجم پا به عرصه وجود نهاد. این مذهب خیلی زود رواج پیدا کرد. و علّت آن هم تلاش شبانه روزی بزرگان و داعیان نخستین این فرقه می باشد. که افزون بر 150 نفر بودند. آنان مکتب دروزی را از دو جنبه دینی و سیاسی توسعه بخشیدند.[1] بزرگترین داعیان دروزی عبارتند از: حمزة بن علی بن احمد زوزنی (لبّاد)، حسن بن حیدرة فرغانی (اخرم) و محمد بن اسماعیل درزی (انوشتکین).[2] گرچه ترتیب اسبق بودن هر کدام از این افراد در دعوت جدید نامعلوم است ولکن نام فرقه از محمد درزی گرفته شده است. در عین حال بسیاری از مورخین آغاز دعوت را از حمزه می دانند. دروزیان نیز وی را مؤسس مذهب خویش و محمد درزی را از پیروان وی می دانند که از مسیر وی منحرف و مورد انتقاد حمزه قرار گرفت، از این سبب دروزیان وی را مورد انتقاد قرار داده و لعن و نفرین می نمایند.[3] حمزة بن علی در (زوزن) خراسان از توابع شهرستان خاف در سال 375، همان روزی که حاکم در مصر به دنیا آمد، متولد شد و چون ولادت او در شب پنجشنبه بوده است، دروزیان نماز هفتگی خویش را در این شب به جای می آورند، وی در بیست سالگی رهسپار مصر می گردد و از خادمان مخصوص دربار حاکم بأمرالله می شود و چون از هوش و زیرکی بالایی برخوردار بوده با مطالعه کتب، خود را برای آینده مهیا می کند. وی با نزدیکی به حاکم موفق می گردد تا اعتماد وی را به خود جلب نماید. آغاز فعالیّت حمزة بن علی را به عنوان یکی از داعیان دعوت جدید سال 408 هجری می دانند،وی در مسأله ای که به حاکم بامرالله نوشته،بر الوهیّت و خدای وی تصریح کرده و گفته است: (از بنده و برده امیر مومنان، حمزة بن علی بن احمد، هدایتگر گروندگان و انتقام گیرنده از مشرکان به شمشیر امیر مؤمنان و هیبت حکومت او که هیچ معبودی جز او نیست.)[4] وی در سایه حمایت حاکم توانست داعیانی گرد آورد که برای اعلان دعوت جدید در خفا به توافق برسند و تا فرمان از او نرسیده باشد، از ابراز آن خود داری کنند. ولی از آنجا که محمد درزی پیش از موعد از اسرار دعوت جدید پرده برداشته بود، حمزه مجبور شد دعوتش را علنی سازد، سرانجام داعیان فاطمی بر ضد حمزه شوریدند و سپاه ترکان را به کمک خواندند، حمزه در قصر پنهان شد و از آنجا به وادی تیم در شام گریخت.[5] حمزه از موقعیّت خاصی نزد دروزیان برخوردار است و از وی به القاب امام قائمه الزمان، هدی المستجیین، المنتقم من المشرکین، علة العلل، العقل الکلی، و ... یاد می کند.[6] یکی از داعیان دروزی حسن بن حیدرة فرغانی، معروف به اخرم است که از وی اطلاع زیادی در دست نیست، او در سال 409 قمری پس از پنهان گشتن حمزه ظهور کرد و به ترویج اندیشه های وی پرداخت و سرانجام بدست یکی از اهل سنت به همراه سه تن از پیروانش کشته شد. حاکم بأمرالله قاتل وی را اعدام کرد و اخرم را با تشریفات رسمی به خاک سپرد، اهل سنت نیز قاتل او را با احترام تشییع و دفن کردند.[7] سومین داعی دروزیان محمد بن اسماعیل است. وی اصالتاً از مردم بخارا بود، در سال 407 یا 408 به مصر آمد و با حاکم ارتباط برقرار نمود و این اندیشه را برای حاکم خوب جلوه داد که ادعای خدای کند. احتمالاً حاکم نیز به صورت پنهانی با این اندیشه وی موافقت کرد و بی آنکه خود بدین امر دامن زند، به او اجازه داد به گسترش این اندیشه بپردازد. سرنوشت محمد درزی کاملا مشخص نیست، برخی اعتقاد دارند که او در سال 410 هجری درگذشت، آنان بدین اشاره دارند که قتل او نتیجة توطئه های حمزة بن علی نزد حاکم بود که او را وا داشت، فرمان قتل وی را صادر کند.[8] یکی دیگر از بنیانگذاران مذهب دروزی اسماعیل بن حامد تمیمی داماد حمزه است که در رتبه بعد از او قرار دارد. و القاب نفس، ادریس زمان مشهور است، گویا حمزه بر داماد خود اعتماد کامل داشت و مأموریت های مهم را به عهده او می گذاشت.[9] از دیگر رهبران این فرقه می توان به علی بن احمد سموقی، معروف هب ضعف و بهائ الدین اشاره نمود که بعد از حمزه در نشر و گسترش مذهب دروزی بیشترین نقش را داشته است.[10] امروزه جامعه دروزی به دو بخش یا طبقه تقسیم شده است: 1. طبقة عقّآل (عاقلان) که همان عالمان دینی می باشد در رأس آنها (شیخ عقل) است، فعلاً شیخ عقل این طائفه محمد ابو شقرا است. 2. طبقة جهّال یا مردم عادی که گروه اکثریت جامعة دروزی را تشکیل می دهد، رهبری دینی این طایفه با شیخ عقل و رهبری سیاسی با شخص دیگری است. در حال حاضر ولید جنبلاط، فرزند کمال جنبلاط رهبری سیاسی این فرقه را در لبنان بر عهده دارد.[11] بنابر آنچه گذشت مؤسسین فرقه دروزی عبارتند از: حمزه بن علی زوزنی، حسن فرغانی و محمد بن اسماعیل درزی، و امروزه رهبری مذهبی آنها را شخصی بنام محمد ابوشقرا و زعامت سیاسی را ولید جنبلاط به عهده دارند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرهنگ فرق اسلامی، جواد مشکور. 2. تحقیق جدید در تاریخ و جامعه دروزیان، احمد نمایی. [1] . ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1380ه ، ص543. [2] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی، چاپ اول، 1370، ص312. [3] . نصر، مرسل، الموحدون الدرز فی الاسلام، بیروت، دار الاسلامیه، چاپ اول، 1996م، ص33. [4] . فرق و مذاهب کلامی، به نقل از تاریخ اندیشه کلامی در اسلام ج2، ص493. [5] . اسماعیلیه، ص555. [6] . همان، ص556. [7] . همان. [8] . فرق و مذاهب کلامی، ص312. [9] . غالب، مصطفی، الحرکات الباطنیه فی الاسلام، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، 1416ق، ص251. [10] . اسماعیلیه، ص558. [11] . همان. ( اندیشه قم )
فرقه دروزیه که در حقیقت انشعابی از مذهب اسماعیلی است، در نیمه اول قرن پنجم پا به عرصه وجود نهاد. این مذهب خیلی زود رواج پیدا کرد. و علّت آن هم تلاش شبانه روزی بزرگان و داعیان نخستین این فرقه می باشد. که افزون بر 150 نفر بودند. آنان مکتب دروزی را از دو جنبه دینی و سیاسی توسعه بخشیدند.[1]
بزرگترین داعیان دروزی عبارتند از: حمزة بن علی بن احمد زوزنی (لبّاد)، حسن بن حیدرة فرغانی (اخرم) و محمد بن اسماعیل درزی (انوشتکین).[2]
گرچه ترتیب اسبق بودن هر کدام از این افراد در دعوت جدید نامعلوم است ولکن نام فرقه از محمد درزی گرفته شده است. در عین حال بسیاری از مورخین آغاز دعوت را از حمزه می دانند. دروزیان نیز وی را مؤسس مذهب خویش و محمد درزی را از پیروان وی می دانند که از مسیر وی منحرف و مورد انتقاد حمزه قرار گرفت، از این سبب دروزیان وی را مورد انتقاد قرار داده و لعن و نفرین می نمایند.[3]
حمزة بن علی در (زوزن) خراسان از توابع شهرستان خاف در سال 375، همان روزی که حاکم در مصر به دنیا آمد، متولد شد و چون ولادت او در شب پنجشنبه بوده است، دروزیان نماز هفتگی خویش را در این شب به جای می آورند، وی در بیست سالگی رهسپار مصر می گردد و از خادمان مخصوص دربار حاکم بأمرالله می شود و چون از هوش و زیرکی بالایی برخوردار بوده با مطالعه کتب، خود را برای آینده مهیا می کند. وی با نزدیکی به حاکم موفق می گردد تا اعتماد وی را به خود جلب نماید. آغاز فعالیّت حمزة بن علی را به عنوان یکی از داعیان دعوت جدید سال 408 هجری می دانند،وی در مسأله ای که به حاکم بامرالله نوشته،بر الوهیّت و خدای وی تصریح کرده و گفته است:
(از بنده و برده امیر مومنان، حمزة بن علی بن احمد، هدایتگر گروندگان و انتقام گیرنده از مشرکان به شمشیر امیر مؤمنان و هیبت حکومت او که هیچ معبودی جز او نیست.)[4]
وی در سایه حمایت حاکم توانست داعیانی گرد آورد که برای اعلان دعوت جدید در خفا به توافق برسند و تا فرمان از او نرسیده باشد، از ابراز آن خود داری کنند. ولی از آنجا که محمد درزی پیش از موعد از اسرار دعوت جدید پرده برداشته بود، حمزه مجبور شد دعوتش را علنی سازد، سرانجام داعیان فاطمی بر ضد حمزه شوریدند و سپاه ترکان را به کمک خواندند، حمزه در قصر پنهان شد و از آنجا به وادی تیم در شام گریخت.[5]
حمزه از موقعیّت خاصی نزد دروزیان برخوردار است و از وی به القاب امام قائمه الزمان، هدی المستجیین، المنتقم من المشرکین، علة العلل، العقل الکلی، و ... یاد می کند.[6]
یکی از داعیان دروزی حسن بن حیدرة فرغانی، معروف به اخرم است که از وی اطلاع زیادی در دست نیست، او در سال 409 قمری پس از پنهان گشتن حمزه ظهور کرد و به ترویج اندیشه های وی پرداخت و سرانجام بدست یکی از اهل سنت به همراه سه تن از پیروانش کشته شد. حاکم بأمرالله قاتل وی را اعدام کرد و اخرم را با تشریفات رسمی به خاک سپرد، اهل سنت نیز قاتل او را با احترام تشییع و دفن کردند.[7]
سومین داعی دروزیان محمد بن اسماعیل است. وی اصالتاً از مردم بخارا بود، در سال 407 یا 408 به مصر آمد و با حاکم ارتباط برقرار نمود و این اندیشه را برای حاکم خوب جلوه داد که ادعای خدای کند. احتمالاً حاکم نیز به صورت پنهانی با این اندیشه وی موافقت کرد و بی آنکه خود بدین امر دامن زند، به او اجازه داد به گسترش این اندیشه بپردازد.
سرنوشت محمد درزی کاملا مشخص نیست، برخی اعتقاد دارند که او در سال 410 هجری درگذشت، آنان بدین اشاره دارند که قتل او نتیجة توطئه های حمزة بن علی نزد حاکم بود که او را وا داشت، فرمان قتل وی را صادر کند.[8]
یکی دیگر از بنیانگذاران مذهب دروزی اسماعیل بن حامد تمیمی داماد حمزه است که در رتبه بعد از او قرار دارد. و القاب نفس، ادریس زمان مشهور است، گویا حمزه بر داماد خود اعتماد کامل داشت و مأموریت های مهم را به عهده او می گذاشت.[9]
از دیگر رهبران این فرقه می توان به علی بن احمد سموقی، معروف هب ضعف و بهائ الدین اشاره نمود که بعد از حمزه در نشر و گسترش مذهب دروزی بیشترین نقش را داشته است.[10]
امروزه جامعه دروزی به دو بخش یا طبقه تقسیم شده است:
1. طبقة عقّآل (عاقلان) که همان عالمان دینی می باشد در رأس آنها (شیخ عقل) است، فعلاً شیخ عقل این طائفه محمد ابو شقرا است.
2. طبقة جهّال یا مردم عادی که گروه اکثریت جامعة دروزی را تشکیل می دهد، رهبری دینی این طایفه با شیخ عقل و رهبری سیاسی با شخص دیگری است. در حال حاضر ولید جنبلاط، فرزند کمال جنبلاط رهبری سیاسی این فرقه را در لبنان بر عهده دارد.[11]
بنابر آنچه گذشت مؤسسین فرقه دروزی عبارتند از: حمزه بن علی زوزنی، حسن فرغانی و محمد بن اسماعیل درزی، و امروزه رهبری مذهبی آنها را شخصی بنام محمد ابوشقرا و زعامت سیاسی را ولید جنبلاط به عهده دارند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرهنگ فرق اسلامی، جواد مشکور.
2. تحقیق جدید در تاریخ و جامعه دروزیان، احمد نمایی.
[1] . ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1380ه ، ص543.
[2] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی، چاپ اول، 1370، ص312.
[3] . نصر، مرسل، الموحدون الدرز فی الاسلام، بیروت، دار الاسلامیه، چاپ اول، 1996م، ص33.
[4] . فرق و مذاهب کلامی، به نقل از تاریخ اندیشه کلامی در اسلام ج2، ص493.
[5] . اسماعیلیه، ص555.
[6] . همان، ص556.
[7] . همان.
[8] . فرق و مذاهب کلامی، ص312.
[9] . غالب، مصطفی، الحرکات الباطنیه فی الاسلام، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، 1416ق، ص251.
[10] . اسماعیلیه، ص558.
[11] . همان.
( اندیشه قم )
- [سایر] بنیان گذاران دروزیه را معرفی نموده و عوامل ایجاد این فرقه را بیان نمائید؟
- [سایر] بنیانگذاران اهل حق را معرفی نموده و بگویید در عصر حاضر رهبری این فرقه به عهده چه کسی می باشد؟
- [سایر] علما و بزرگان در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری ، نظام جمهوری اسلامی ایران را کشتی نجات نامیده و آنرا به این نام تعبیر کردند ناخداو مسافران این کشتی نجات کیست؟ و جهت گیری آن به چه سمتی است؟
- [سایر] محمد کاظم معروف به آخوند خراسانی کیست؟ او را معرفی کنید.
- [سایر] اینجانب جهت مطالعه کتابهای اضافه و تربیتی بزرگان: 1. نیاز به معرفی یکسری کتابهای معتبر و مفید دارم؟ 2. سیر این مطالعه را نیز مشخص نمایید.
- [سایر] تعیین امام به دست کیست؟
- [سایر] اگر نماینده مجلس خبرگان رهبری شرایط نمایندگی را از دست داد آیا هم چنان عضو مجلس است؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست؟ خدا یا عزرائیل؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا ، یا عزرائیل ؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، اگر می تواند همه آنها را با تقسیم راضی سازد وگرنه قرعه بیندازد و به نام هر کس افتاد، مال را به او بدهد. 5 جواهری که با غواصی به دست می آید
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در شکم ماهیِ خریداری شده از حوضچه های پرورشی و بخش خصوصی, اشیای قیمتی مانند انگشتر و غیره به دست آید، باید به مالکش معرفی شود ; چنانچه ادعای ملکیت کرد , مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی کرد، حکم مجهول المالک را دارد و باید به حاکم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود. خمس گنج پس از کسر هزینه ها
- [آیت الله شبیری زنجانی] تیمم بر سنگ و هر چیزی که مانند سنگ با زدن دست هیچ چیزی از آن به دست نمیچسبد، در حال اختیار یا غیراختیار جایز نیست و کسی که تنها سنگ در اختیار دارد، بنا بر احتیاط مستحب با آن تیمم نموده و نماز بخواند ولی باید بعداً نماز را قضا نماید. سنگ گچ و سنگ آهک حکم سایر سنگها را دارد و تیمم به جواهر؛ مانند عقیق، هر چند پودر شده باشد، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مقداری از مال میّت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدّی نموده باشد مثلاً میّت وصیّت کرده باشد که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته باشد ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدّی هم ننموده باشد، ضامن نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود؛ چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدی نموده؛ مثلا میت وصیت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته؛ ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدی هم ننموده؛ ضامن نیست.
- [آیت الله خوئی] اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدی نموده، مثلًا میت وصیت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته، ضامن است واگر کوتاهی نکرده و تعدی هم ننموده، ضامن نیست.
- [آیت الله بهجت] اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدی نموده، مثلاً میت وصیت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگری برده و در راه از بین رفته، ضامن است، و اگر کوتاهی نکرده و تعدی هم ننموده، ضامن نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مقداری از مال میّت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدّی نموده، مثلاً میّت وصیّت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و درراهاز بین رفته ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدّی هم ننموده ضامن نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مقداری از مال میّت در دست وصیّ تلف شود ، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدّی نموده ؛ مثلاً میّت وصیّت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدّی هم ننموده ، ضامن نیست .
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی از ابتدای سال خمسی تا به دست آوردن درآمد، هزینهای برای خود و خانواده خود نموده است، خواه از سرمایه و خواه قرض گرفته باشد و خواه از مال مخمس خودش مصرف کرده باشد، هزینه او محسوب شده و از درآمد سال مالی او کسر میشود و بقیه درآمد سال, خمس دارد. هزینه بدون استفاده