نصیریه نام فرقه ای است که در مورد آن دو نظریه وجود دارد: نظریة اول می گوید: نصیریه از غلات اند که در حق علی علیه السلام غلو کرده برای او مقام الوهیت قائل شدند. آنان را انصاریه و علویه نیز می گویند. تاریخ پیدایش آنها را قرن پنجم هجری و پیشوای این فرقه را فردی به نام نصیر دانسته اند و هم اکنون در شمال غربی سوریه به سر می برند.[1] نظریة دوم نصیریه را از شیعیان اثنی عشری شمرده است. در کتاب های قدیمی و معروف ملل و نحل، مانند فرق الشیعه نوبختی، مقالات الاسلامیین اشعری، الفرق بین الفرق بغدادی از این فرقه ذکری به میان نیامده است. و تنها شهرستانی از نویسندگان قرن ششم هجری، مختصری دربارة آنها سخن گفته است. این مطلب را می توان شاهدی بر پیدایش آنان در قرن پنجم هجری دانست. زیرا نویسندگان یاد شده یا قبل از قرن پنجم و یا در اوایل آن می زیسته اند و از عبارت شهرستانی بدست می آید که این فرقه در زمان او شناخته شده بود.[2] کسانیکه نصیریه را از اثنی عشری می شمردند، می گویند: آنها منسوب به علویه هستند، برای آنکه آنها اعتقاد به ائمة اثنی عشری دارند و به عصمت ائمة اثنی عشری از علی بن ابیطالب علیه السلام تا امام مهدی منتظر (عج) معقتدند.[3] نظریه نهایی در مورد فرقة نصیریه این است که آنها علویه هستند. علویه همه شیعه اند و منتسب به امیرالمومنین هستند. دوم اینکه علویین و شیعه دو تا کلمة مترادف هستند، مثل کلمة امامیه و جعفریه، پس هر شیعی مذهب علومی العقیده است، و هر علوی، شیعی مذهب است. همانا نامگذاری شیعه و علوی اشاره دارد به مدلول واحد و به گروه واحد که آن گروه واحد مذهب جعفری امامیه اثنی عشری هستند.[4] عده ای که فرقة نصیریه را از غلاة شیعه می دانند، اقوال مختلفی در این زمینه ابراز کرده اند: 1. برخی می گویند: نصیریه فرقه ای از غلاة شیعه است که پیروان نصیر نمیری یا محمد بن نصیر فهری نمیری اند.[5] 2. برخی معتقدند: نصیریه منسوب به نصیر یا ابن نصیر که آنها را انصاریه و علویه نیز می گویند. 3. از دیدگاه عده ای: نصیریه از فروع فرقة سبائیه و اسحاقیه و نمیریه، پیروان شخصی به نام نصیر بودند. 4. بعضی می گویند: نصیریه که آنان را انصاریه و علویه نیز می گویند، منسوب به ابن نصیر نامی هستند و در قرن پنجم هجری از شیعه امامیه منشعب شدند و بعدها در شمال غربی سوریه جای گرفتند. 5. نظریة دیگر اینکه: نصیریه منتسب است به ابی شعیب محمد بن نصیر که در قرن سوم هجری می زیسته است.[6] طایفة نصیریه امروزه در جندالاردن در شام و بخصوص در شهر طبریه مسکن دارند[7]. نصیریة به چهار طایفه تقسیم می شوند: 1. حیدریه: منسوب به حیدر که لقب حضرت علی علیه السلام است. 2. شمالیه: که گویند علی علیه السلام در آسمان است و در آفتاب جای دارد و شمس همان محمد صلی الله علیه و آله است. از این جهت ایشان را تسمیه نامیدند. 3. کلازیه یا قمریه: که معتقدند علی علیه السلام در ماه ساکن است. 4. غیبیه: اینها گفته اند: خدا تجلی کرد، و سپس پنهان شد، و اکنون زمان غیبت است و آن غایب علی علیه السلام است و ایشان مانند اسماعیلیه، خداوند را مجرد از صفات دانند.[8] بزرگان نصیریه: در سال 1918 میلادی شیخ صالح علی که در بیست سالگی پس از پدرش عهده دار رهبری نصیریه شد، قیامی را علیه فرانسویان که سوریه را اشغال کرده بودند، برپا کرد. و تا سال 1921 به مقاومت خود در برابر نیروهای فرانسوی ادامه داد و ضربه های سختی را بر فرانسویان وارد ساخت، ولی سرانجام ناچار شد به زندگی مخفیانه در کوهستان پناه برد. وی سرانجام در سال 1950 میلادی درگذشت.[9] یکی دیگر از بزرگان نصیریه به نام اسماعیل خیربک، حاکم بخش صافیتا بود. ایشان برای اینکه حکومت خود را از خطر نجات دهد، چندین بار شورش کرد. و از آن پس گاهی پنهان می شد و گاهی ظهور می کرد تا سرانجام به دایی خود که در کوههای لازقیه زندگی می کرده پناهنده شد. اما وی در حقش خیانت کرد و در خواب او را کشت و سرش را برای حکومت فرستاد. صافیتا در سوریة منطقه جغرافیایی مهمی است که فرقه نصیریه در آنجا تمرکز دارند و اکثر بزرگان و رهبران نصیریه در آن منطقه حکومت داشتند، مناطقی مانند صافیتا و لازقیه و حمص از جاهای مهم سوریه به شمار می آیند و چون آن مناطق دارای رشته کوه هایی به هم چسبیده می باشد. لذا تشکیل منطقه جغرافیایی متصل را به وجود آورده اند؛ یک سوم ساکنان آن مناطق تقریباً از فرقه نصیریه هستند. در نتیجه یک سوم افراد نصیریه در سوریه زندگی می کنند، در عین حال در سایر مناطق سوریه، افراد قلیلی از نصیریه زندگی می کنند.[10] بزرگان دیگری نیز مانند؛ شیخ بدر و شیخ حسین بن حمدان خصیبی بودند که به عنوان رهبران فرقة نصیریه آمده، ولی در مورد زندگانی آنها مطلبی نوشته نشده است.[11] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. موسوعه الفرق و اجماعات و المذاهب، تالیف دکتر عبدالمنعم العفنی. 2. نصیریه: تالیف تقی شرف الدین، دراسة تحلیلیه. 3. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، استاد سبحانی. [1] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، چاپ اول، 1377، ص 317. [2] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس، چاپ دوم، 1373، ص 344. [3] . ع امیر مهنا و خویس، علی، جامع الفرق و المذاهب اسلامی، بیروت، انتشارات مرکز ثقافی عربی، چاپ دوم، ص 205. [4] . سبحانی، جعفر، ملل و نحل، انتشارات موسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 1416 ه ، ج8، ص 16. [5] . تشیع، مولف دایرة المعارف تشیع، انتشارات سعید محبی، چاپ اول، 1373، ص 27. [6] . الخضری، محاصرات فی تاریخ الامم اسلامی، انتشارات مدبولی، چاپ دوم، 1999، ص 643. [7] . فرهنگ فرق اسلامی. ص 443. [8] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 319. [9] . همان، ص 320. [10] . شرف الدین، تقی، نصیریه، بیروت، چاپ اول، 1983، ص 9 10. [11] . همان. ( اندیشه قم )
نصیریه نام فرقه ای است که در مورد آن دو نظریه وجود دارد: نظریة اول می گوید: نصیریه از غلات اند که در حق علی علیه السلام غلو کرده برای او مقام الوهیت قائل شدند. آنان را انصاریه و علویه نیز می گویند. تاریخ پیدایش آنها را قرن پنجم هجری و پیشوای این فرقه را فردی به نام نصیر دانسته اند و هم اکنون در شمال غربی سوریه به سر می برند.[1]
نظریة دوم نصیریه را از شیعیان اثنی عشری شمرده است. در کتاب های قدیمی و معروف ملل و نحل، مانند فرق الشیعه نوبختی، مقالات الاسلامیین اشعری، الفرق بین الفرق بغدادی از این فرقه ذکری به میان نیامده است. و تنها شهرستانی از نویسندگان قرن ششم هجری، مختصری دربارة آنها سخن گفته است. این مطلب را می توان شاهدی بر پیدایش آنان در قرن پنجم هجری دانست. زیرا نویسندگان یاد شده یا قبل از قرن پنجم و یا در اوایل آن می زیسته اند و از عبارت شهرستانی بدست می آید که این فرقه در زمان او شناخته شده بود.[2]
کسانیکه نصیریه را از اثنی عشری می شمردند، می گویند: آنها منسوب به علویه هستند، برای آنکه آنها اعتقاد به ائمة اثنی عشری دارند و به عصمت ائمة اثنی عشری از علی بن ابیطالب علیه السلام تا امام مهدی منتظر (عج) معقتدند.[3]
نظریه نهایی در مورد فرقة نصیریه این است که آنها علویه هستند. علویه همه شیعه اند و منتسب به امیرالمومنین هستند. دوم اینکه علویین و شیعه دو تا کلمة مترادف هستند، مثل کلمة امامیه و جعفریه، پس هر شیعی مذهب علومی العقیده است، و هر علوی، شیعی مذهب است. همانا نامگذاری شیعه و علوی اشاره دارد به مدلول واحد و به گروه واحد که آن گروه واحد مذهب جعفری امامیه اثنی عشری هستند.[4]
عده ای که فرقة نصیریه را از غلاة شیعه می دانند، اقوال مختلفی در این زمینه ابراز کرده اند:
1. برخی می گویند: نصیریه فرقه ای از غلاة شیعه است که پیروان نصیر نمیری یا محمد بن نصیر فهری نمیری اند.[5]
2. برخی معتقدند: نصیریه منسوب به نصیر یا ابن نصیر که آنها را انصاریه و علویه نیز می گویند.
3. از دیدگاه عده ای: نصیریه از فروع فرقة سبائیه و اسحاقیه و نمیریه، پیروان شخصی به نام نصیر بودند.
4. بعضی می گویند: نصیریه که آنان را انصاریه و علویه نیز می گویند، منسوب به ابن نصیر نامی هستند و در قرن پنجم هجری از شیعه امامیه منشعب شدند و بعدها در شمال غربی سوریه جای گرفتند.
5. نظریة دیگر اینکه: نصیریه منتسب است به ابی شعیب محمد بن نصیر که در قرن سوم هجری می زیسته است.[6]
طایفة نصیریه امروزه در جندالاردن در شام و بخصوص در شهر طبریه مسکن دارند[7].
نصیریة به چهار طایفه تقسیم می شوند:
1. حیدریه: منسوب به حیدر که لقب حضرت علی علیه السلام است.
2. شمالیه: که گویند علی علیه السلام در آسمان است و در آفتاب جای دارد و شمس همان محمد صلی الله علیه و آله است. از این جهت ایشان را تسمیه نامیدند.
3. کلازیه یا قمریه: که معتقدند علی علیه السلام در ماه ساکن است.
4. غیبیه: اینها گفته اند: خدا تجلی کرد، و سپس پنهان شد، و اکنون زمان غیبت است و آن غایب علی علیه السلام است و ایشان مانند اسماعیلیه، خداوند را مجرد از صفات دانند.[8]
بزرگان نصیریه: در سال 1918 میلادی شیخ صالح علی که در بیست سالگی پس از پدرش عهده دار رهبری نصیریه شد، قیامی را علیه فرانسویان که سوریه را اشغال کرده بودند، برپا کرد. و تا سال 1921 به مقاومت خود در برابر نیروهای فرانسوی ادامه داد و ضربه های سختی را بر فرانسویان وارد ساخت، ولی سرانجام ناچار شد به زندگی مخفیانه در کوهستان پناه برد. وی سرانجام در سال 1950 میلادی درگذشت.[9]
یکی دیگر از بزرگان نصیریه به نام اسماعیل خیربک، حاکم بخش صافیتا بود. ایشان برای اینکه حکومت خود را از خطر نجات دهد، چندین بار شورش کرد. و از آن پس گاهی پنهان می شد و گاهی ظهور می کرد تا سرانجام به دایی خود که در کوههای لازقیه زندگی می کرده پناهنده شد. اما وی در حقش خیانت کرد و در خواب او را کشت و سرش را برای حکومت فرستاد.
صافیتا در سوریة منطقه جغرافیایی مهمی است که فرقه نصیریه در آنجا تمرکز دارند و اکثر بزرگان و رهبران نصیریه در آن منطقه حکومت داشتند، مناطقی مانند صافیتا و لازقیه و حمص از جاهای مهم سوریه به شمار می آیند و چون آن مناطق دارای رشته کوه هایی به هم چسبیده می باشد. لذا تشکیل منطقه جغرافیایی متصل را به وجود آورده اند؛ یک سوم ساکنان آن مناطق تقریباً از فرقه نصیریه هستند. در نتیجه یک سوم افراد نصیریه در سوریه زندگی می کنند، در عین حال در سایر مناطق سوریه، افراد قلیلی از نصیریه زندگی می کنند.[10]
بزرگان دیگری نیز مانند؛ شیخ بدر و شیخ حسین بن حمدان خصیبی بودند که به عنوان رهبران فرقة نصیریه آمده، ولی در مورد زندگانی آنها مطلبی نوشته نشده است.[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. موسوعه الفرق و اجماعات و المذاهب، تالیف دکتر عبدالمنعم العفنی.
2. نصیریه: تالیف تقی شرف الدین، دراسة تحلیلیه.
3. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، استاد سبحانی.
[1] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، چاپ اول، 1377، ص 317.
[2] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس، چاپ دوم، 1373، ص 344.
[3] . ع امیر مهنا و خویس، علی، جامع الفرق و المذاهب اسلامی، بیروت، انتشارات مرکز ثقافی عربی، چاپ دوم، ص 205.
[4] . سبحانی، جعفر، ملل و نحل، انتشارات موسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 1416 ه ، ج8، ص 16.
[5] . تشیع، مولف دایرة المعارف تشیع، انتشارات سعید محبی، چاپ اول، 1373، ص 27.
[6] . الخضری، محاصرات فی تاریخ الامم اسلامی، انتشارات مدبولی، چاپ دوم، 1999، ص 643.
[7] . فرهنگ فرق اسلامی. ص 443.
[8] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 319.
[9] . همان، ص 320.
[10] . شرف الدین، تقی، نصیریه، بیروت، چاپ اول، 1983، ص 9 10.
[11] . همان.
( اندیشه قم )
- [سایر] بزرگان فرقة نصیریه چه کسانی هستند و آیا فعلاً دارای رهبر میباشند یا خیر؟
- [سایر] بزرگان نصیریه را نام ببرید؟
- [سایر] تاریخ پیدایش نُصیریه را توضیح دهید؟
- [سایر] چه انتقاداتی بر فرقه نصیریه وارد است؟
- [سایر] عقاید نصیریه چیست؟
- [سایر] اگر نصیریه سوریه خودشان را شیعه اثنی عشری می دانند چرا به شریعت عمل نمی کنند؟
- [سایر] نصیریه درباره نماز و روزه از چه مکتب فقهی پیروی می کنند؟
- [سایر] آیا نصیریه در مباحث فقهی از مرجع خاصی تقلید می کنند؟
- [سایر] تاریخ پیدایش مذهب ماتریدی را بنویسید؟
- [سایر] علت پیدایش فرقه اسماعلیه چه بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان واجب کفائی است یعنی، اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت و روابط بین مسلمانان باید بر اساس برادری و رعایت حقوق و حیثیّت و نوامیس یکدیگر تنظیم گردد؛ پس اموری از قبیل عدالت، احسان، صداقت، احترام، حسن ظن، فداکاری، ادای امانت، حفظ اسرار یکدیگر، اصلاح ذاتالبین، مشورت با یکدیگر و تعاون در اعمال خیر، در معاشرت با یکدیگر باید رعایت شوند، بخصوص اگر طرف معاشرت، پدر و مادر و بستگان، بزرگان دین و دانش، معلّمان و استادان، زنان و خردسالان و افراد محروم و مستضعف و سالخورده و یا مصیبتدیدگان باشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله سیستانی] مضاربه عقد اذینه لازم نیست بنابراین مالک میتواند در اذنی که به عامل در مورد تصرف در مال او داده است رجوع نماید ، و عامل نیز ملزم به استمرار در انجام کار با سرمایه او نیست ، و هرگاه خواست میتواند از کار ابا نماید چه قبل از شروع در کار باشد ، و چه بعد از آن ، و چه قبل از پیدایش سود باشد ، و چه بعد از آن ، و چه قرارداد از جهت زمانی مطلق باشد ، و چه مدت برای آن تعیین شده باشد . ولی اگر شرط کنند که آن را تا زمان معینی فسخ نکنند شرط صحیح است ، و عمل به آن واجب ، در عین حال اگر یکی از آنها فسخ کند فسخ میشود ، گر چه او به دلیل مخالفت با تعهد خود گناه کرده است .
- [آیت الله شبیری زنجانی] آب کر: مقدار آبیست که اگر در ظرفی که درازا، پهنا و گودی آن هر یک سه وجب و نیم است بریزند آن را پر کند و وزن آن بیاشکال 1200 رطل عراقیست ولی در تبدیل مقدار آن به اوزان کنونی در بین دانشمندان اختلاف نظر دیده میشود، بنا بر نظر مشهور، مقدار کر 37791217 (تقریبا 377 / 42) کیلوگرم میباشد، ولی ظاهراً مقدار کر بیشتر از این مقدار است، برخی از بزرگان مقدار آن را تقریبا 462 / 77 کیلوگرم و برخی دیگر 478 / 5 کیلوگرم دانستهاند. بنابراین اگر مقدار وزن آب 480 کیلوگرم باشد، طبق نظر تمامی دانشمندان آب کر است، حجم این مقدار آب در آب مقطّر در دمای چهار درجه، 0 / 48 متر مکعب و در دمای صد درجه، حدود 0 / 5 متر مکعب و در سایر دماها بین این دو مقدار میباشد و در آب غیر مقطّر از مقدارهای ذکر شده کمتر است. (1)
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] سر بریدن حیوان شش شرط دارد: اول: کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد، چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بد را بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد. و اگر کسی که از کفّار یا از فرقه هائی است که در حکم کفّارند مانند غلات و خوارج و نواصب سر حیوان را ببرند، حلال نمی شود. دوّم: سر حیوان را با آهن ببرند ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد، با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز، می شود سر آن را برید. سوّم: در موقع سر بریدن، جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام می شود ولی اگر فراموش کند، یا مسأله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد. چهارم: وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید (بسم الله) کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است، و همچنین است اگر از روی جهل به مسئله نام خدا را نبرد ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. پنجم: حیوان زنده باشد و با بریدن رگ ها جان بدهد. لذا اگر معلوم باشد که حیوان زنده بوده و بعد از ذبح جان داده اشکال ندارد و اگر شک در زنده بودن آن قبل از ذبح داشته باشد در صورتی محکوم به طهارت است که بعد از ذبح حرکتی بکند که علامت زنده بودن آن باشد مثلاً دم خود را حرکت دهد یا پا به زمین بزند یا به مقدار متعارف خون از بدن حیوان خارج شود. ششم: آنکه کشتن از مذبح باشد و بنابر احتیاط وجوبی جائز نیست کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شیر دادنی که علّت محرم شدن است ده شرط دارد: 1 - شیر، شیر کودک دایه باشد؛ پس اگر بدون بارداری شیر در سینه زنی جمع شود یا بر اثر بارداری شیر پیدا شده ولی کودک او به حدی نرسیده که از این شیر تغذیه کند یا تغذیه او مشکوک است، این شیر سبب محرمیت نمیشود؛ ولی اگر نزدیک تولد کودک است و حمل از آن تغذیه میکند به طوری که عرفاً این شیر، شیر آن کودک به حساب میآید، موجب محرمیت میشود. 2 - بچه شیر زن زنده را بخورد؛ پس اگر مقداری از رضاع معتبر را از پستان زنی که مرده است شیر بخورد، فایده ندارد. 3 - شیر آن زن از زنا نباشد؛ پس اگر شیر بچهای را که از زنا به دنیا آمده به بچه دیگری بدهند، به واسطه آن شیر بچه به کسی محرم نمیشود؛ ولی شیر مباشرت به شبهه و مباشرتی که از جهت دیگر حرام است؛ مانند مباشرت در حال احرام یا ضرر شدید یا حیض، سبب محرم شدن میشود. 4 - بچه شیر را مستقیم از سینه زن بنوشد؛ پس اگر شیر را بدوشند و به کودک بنوشانند، کافی نیست. 5 - باید شیر در دهان کودک از شیر بودن خارج نشود؛ پس اگر با مایعی مخلوط شود به طوری که دیگر به آن شیر نگویند، سبب محرمیت نمیشود. 6 - مقدار شیری که سبب محرمیت است از یک شوهر باشد؛ پس اگر زنی بچهای را از شیر مردی هفت مرتبه شیر بدهد و از شوهرش طلاق گرفته با مرد دیگری ازدواج کند و از شیر شوهر دوم هشت مرتبه به همان کودک شیر بدهد، آن بچه به کسی محرم نمیشود؛ اگر چه در این بین کودک از شیر زن دیگری تغذیه نکرده باشد. 7 - شیردهنده یک زن باشد؛ پس اگر مردی دو زن داشته باشد و یکی از آنها کودکی را مثلاً هفت مرتبه و دیگری هشت مرتبه شیر بدهد، آن بچه به کسی محرم نمیشود؛ اگر چه تمام شیرها مال یک شوهر باشد. 8 - بچه مقداری از شیر معتبر را قی نکند؛ ولی اگر کودک بعد از سیر شدن اضافه بخورد و آن اضافه را قی کند، مانعی ندارد. 9 - شیری که کودک میخورد در رشد او تأثیر محسوسی بگذارد به طوری که متعارف مردم بگویند از آن شیر استخوان او محکم شده و گوشت در بدنش روییده است، یا پانزده مرتبه کامل یا یک شبانهروز به طوری که در مسأله بعد گفته میشود، شیر بخورد؛ بلی اگر ده مرتبه به او شیر دهند و در بین آن، زن دیگری او را شیر ندهد، احتیاط مستحبّ آن است که کسانی که به واسطه شیر خوردن به او محرم میشوند، با او ازدواج نکنند و در نگاه کردن و دست دادن و مانند آن او را محرم ندانند. 10 - از ابتدای شیر خوردن بچه دو سال نگذشته باشد؛ بنابراین کودکی که در ابتدای ماه دوم تولد شروع به شیر خوردن کرده، چنانچه مقداری از شیر خوردن او بعد از ورود در ماه بیست و ششم از بدو تولد واقع شود، به کسی محرم نمیشود و اگر تمام مقدار معتبر را در ماه بیست و پنجم یا جلوتر بخورد محرم میشود. این امر در فرزند زن شیرده یا پیدایش شیر زن معتبر نیست؛ پس چنانچه از شروع شیر زن یا از شروع شیر خوردن کودک او بیش از دو سال گذشته باشد و با آن شیر کودک دیگری را با شرایط معتبر شیر بدهد، باعث محرمیت میگردد.