دربارة فرقة نصیریه دیدگاههای مختلف و متعارض بیان شده است. عدّهای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته و اعتقاد دارند که آنها امامان معصوم علیهم السّلام را خدا دانسته و به تناسخ و حلال بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری میدانند، نمیری به امامان امامیه تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری علیه السّلام غلو کرده و او را خدا دانسته و خود را پیامبر میدانست. او در سال 395 ه .ق درگذشت.[1] ولی امروزه کسانی که از نصیریه در سوریه و لبنان زندگی میکنند، خود را شیعة دوازده امامی دانسته و خود را علویّون معرفی کرده و موارد بالا مثل تناسخ و غلو را ردّ کرده و اعتقادات شیعة امامیّه را کاملاً قبول داشته و میگویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة کمی غلو کرده و ائمه را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانستهاند، این در حالی است که محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود.[2] از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن کتابی که[3] در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشتهاند عدّهای از بزرگان خود را نام بردهاند. از این کتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت میتوان نام برد: بزرگان دینی و علمی و بزرگان سیاسی و حکومتی. بزرگان دینی عبارتند از: 1. ابراهیم جمال از لاذقیه 2. استاد ابراهیم سعود از جبله، 3. استاد ابراهیم صالح4. ابراهیم حرخوش مقیم لاذقیه 5. شیخ ابراهیم حسن نجّار 6. شیخ ابراهیم کامل، خطیب مسجد امام علی علیه السّلام طرابلس لبنان 7. شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه 8. شیخ احمد محمّد رمضان 9. شیخ اسماعیل شحّود 10. شیخ حسین سعود از جبله 11. شیخ حسن عباس آل عباس 12. شیخ حمدان خیر 13. شیخ حسن محمّد علی 14. شیخ حیدر محمّد حیدر 15. شیخ سلمان خلیل وقاف 16. شیخ سلمان حسن 17. شیخ احمد خضر 18. شیخ احمد سلمان 19. شیخ سلیمان عیسی مصطفی 20. استاد علی صالح علی صالح و عدّة زیادی که ذکر همة آنها موجب اطالةکلام است. پیروان و بزرگان آنها معمولاً در سوریه و لبنان ساکن هستند.[4] و از بزرگان سیاسی آنها میتوان به افراد زیر اشاره کرد: 1. ترفیع محمّد نبهان، از مبارزین نصیریه قبل از استقلال و به حکومت رسیدن آنها 2. جاسم علون از مبارزین 3. محمّد عمران وشّاح بابی اقدس4. حافظ اسد، که در ابتدا به لقب و رتبة (نجیب) رسیده و بعد به وزارت دفاع منسوب و سپس با تشکیل حزب بعث در سال 1965 م در سوریه به حکومت رسیده و مدّت زیادی رئیس جمهور سوریه بوده و در آنجا از محبوبیّت والائی برخوردار بود. 5. ابراهیم ماخوس، قبل از ریاست جمهوری حافظ اسد، رئیس وزرای دولت بود. 6. احمد سویدانی که از بزرگان و مبارزین نصیریه در سیاست و حکومت بود. [5] هم اکنون در سوریه بشّار اسد رئیس جمهور میباشد. او و پدرش از فرقه نصیریه بوده و قبل از تشکیل حکومت، حافظ اسد را از مبارزین این فرقه نام بردهاند. تمام فعالیّتهای این فرقه سرّی بوده و قبل از تشکیل حکومت کاملاً سرّی عمل میکردند.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 فرق و مذاهب کلامی، علی ربّانی گلپایگانی. 2 آشنایی با فرق و مذاهب، رضا برنجکار. [1] . ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر کتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160. [2] . همان. [3] . شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30. [4] . العلویون، شیعة اهل البیت، ص 30 و 31. [5] . شرف الدّین، تقی، النصیریه دراسة التحلیلیه، بیروت، 1983 م، ص 169. [6] . النصیریه، دراسة التحلیلیه، ص 171. ( اندیشه قم )
دربارة فرقة نصیریه دیدگاههای مختلف و متعارض بیان شده است. عدّهای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته و اعتقاد دارند که آنها امامان معصوم علیهم السّلام را خدا دانسته و به تناسخ و حلال بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری میدانند، نمیری به امامان امامیه تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری علیه السّلام غلو کرده و او را خدا دانسته و خود را پیامبر میدانست. او در سال 395 ه .ق درگذشت.[1]
ولی امروزه کسانی که از نصیریه در سوریه و لبنان زندگی میکنند، خود را شیعة دوازده امامی دانسته و خود را علویّون معرفی کرده و موارد بالا مثل تناسخ و غلو را ردّ کرده و اعتقادات شیعة امامیّه را کاملاً قبول داشته و میگویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة کمی غلو کرده و ائمه را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانستهاند، این در حالی است که محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود.[2]
از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن کتابی که[3] در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشتهاند عدّهای از بزرگان خود را نام بردهاند. از این کتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت میتوان نام برد: بزرگان دینی و علمی و بزرگان سیاسی و حکومتی.
بزرگان دینی عبارتند از: 1. ابراهیم جمال از لاذقیه 2. استاد ابراهیم سعود از جبله، 3. استاد ابراهیم صالح4. ابراهیم حرخوش مقیم لاذقیه 5. شیخ ابراهیم حسن نجّار 6. شیخ ابراهیم کامل، خطیب مسجد امام علی علیه السّلام طرابلس لبنان 7. شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه 8. شیخ احمد محمّد رمضان 9. شیخ اسماعیل شحّود 10. شیخ حسین سعود از جبله 11. شیخ حسن عباس آل عباس 12. شیخ حمدان خیر 13. شیخ حسن محمّد علی 14. شیخ حیدر محمّد حیدر 15. شیخ سلمان خلیل وقاف 16. شیخ سلمان حسن 17. شیخ احمد خضر 18. شیخ احمد سلمان 19. شیخ سلیمان عیسی مصطفی 20. استاد علی صالح علی صالح و عدّة زیادی که ذکر همة آنها موجب اطالةکلام است. پیروان و بزرگان آنها معمولاً در سوریه و لبنان ساکن هستند.[4]
و از بزرگان سیاسی آنها میتوان به افراد زیر اشاره کرد: 1. ترفیع محمّد نبهان، از مبارزین نصیریه قبل از استقلال و به حکومت رسیدن آنها 2. جاسم علون از مبارزین 3. محمّد عمران وشّاح بابی اقدس4. حافظ اسد، که در ابتدا به لقب و رتبة (نجیب) رسیده و بعد به وزارت دفاع منسوب و سپس با تشکیل حزب بعث در سال 1965 م در سوریه به حکومت رسیده و مدّت زیادی رئیس جمهور سوریه بوده و در آنجا از محبوبیّت والائی برخوردار بود. 5. ابراهیم ماخوس، قبل از ریاست جمهوری حافظ اسد، رئیس وزرای دولت بود. 6. احمد سویدانی که از بزرگان و مبارزین نصیریه در سیاست و حکومت بود. [5]
هم اکنون در سوریه بشّار اسد رئیس جمهور میباشد. او و پدرش از فرقه نصیریه بوده و قبل از تشکیل حکومت، حافظ اسد را از مبارزین این فرقه نام بردهاند. تمام فعالیّتهای این فرقه سرّی بوده و قبل از تشکیل حکومت کاملاً سرّی عمل میکردند.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 فرق و مذاهب کلامی، علی ربّانی گلپایگانی.
2 آشنایی با فرق و مذاهب، رضا برنجکار.
[1] . ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر کتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160.
[2] . همان.
[3] . شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30.
[4] . العلویون، شیعة اهل البیت، ص 30 و 31.
[5] . شرف الدّین، تقی، النصیریه دراسة التحلیلیه، بیروت، 1983 م، ص 169.
[6] . النصیریه، دراسة التحلیلیه، ص 171.
( اندیشه قم )
- [سایر] پیدایش فرقه نصیریه و بزرگان آنها را بنویسید؟
- [سایر] بزرگان نصیریه را نام ببرید؟
- [سایر] چه انتقاداتی بر فرقه نصیریه وارد است؟
- [سایر] عقاید نصیریه چیست؟
- [سایر] تاریخ پیدایش نُصیریه را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا صابئین دارای فرقه های متعدد هستند؟ چه کسانی از بزرگان آنها معروفند؟
- [سایر] اگر نصیریه سوریه خودشان را شیعه اثنی عشری می دانند چرا به شریعت عمل نمی کنند؟
- [سایر] نصیریه درباره نماز و روزه از چه مکتب فقهی پیروی می کنند؟
- [سایر] آیا نصیریه در مباحث فقهی از مرجع خاصی تقلید می کنند؟
- [سایر] اصول اعتقادی نصیریه چیست؟ نظر آنها راجع به شیعه امامیه چه می باشد؟ دیدگاه شیعه راجع به پیروان این مکتب چه می باشد؟
- [آیت الله اردبیلی] هر یک از نمازهای ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشاء، دارای وقت مخصوص و وقت مشترکی میباشند که در مسائل بعدی بیان خواهد شد. وقت مخصوص و مشترک برای اشخاص فرق میکند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اوّل ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر کسی که مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترک میشود و برای کسی که مسافر نیست، باید به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی که دارای عادت است بعد از آن که سه روز یا بیشتر خون دید پاک شود و دوباره سه روز یا بیشتر خون ببیند و فاصله پاکی بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر باشد؛ مثل آن که پنج روز خون ببیند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببیند، سه صورت دارد: الف آن که تمام یا قسمتی از یکی از خونهایی که دیده، در روزهای عادت باشد وخون دیگر در روزهای عادت نباشد که در این صورت چنانچه تعداد روزهای خونی که در عادت دیده با عدد عادت او برابر و یا بیشتر از آن باشد و یا مجموع ایام عادت و ایام پاکی او بیشتر از ده روز باشد، باید همه خونی را که در عادت دیده حیض و خون دیگر را استحاضه قرار دهد و در غیر این صورت، به تعدادی که خونِ در ایام عادت از روزهای عادت کمتر دارد، از خون دیگر تکمیل میکند و مجموع آنها را با ایامی که در وسط پاک بوده، حیض قرار میدهد و بقیه خون خارج عادت را استحاضه قرار میدهد؛ مثلاً اگر عادت او از دوم تا ششم ماه باشد و یک ماه از اوّل تا سوم ماه خون ببیند و بعد چهار روز پاک شود و دوباره از هشتم تا دوازدهم ماه خون ببیند، باید از اوّل تا نهم ماه را حیض و از دهم تا دوازدهم را استحاضه قرار دهد، ولی اگر از اوّل ماه تا پنجم یا بیشتر از آن خون ببیند و پاک شود و دوباره خون ببیند، خون اوّل را حیض و خون دیگر را استحاضه قرار میدهد. همچنین اگر از اوّل تا سوم ماه خون ببیند و بعد شش روز یا بیشتر پاک شود و سپس دوباره خون ببیند، باید خون اوّل را حیض و خون دیگر را استحاضه قرار دهد. ب آن که هیچ یک از دو خون در ایام عادت نباشد که در این صورت اگر دارای عادت عددیّه بوده و یکی از آنها به تعداد ایام عادت باشد، آن را حیض و دیگری را استحاضه قرار میدهد، وگرنه خونی که دارای صفات حیض است، حیض و دیگری استحاضه است و اگر هر دو دارای صفات حیض باشند، بنابر احتیاط واجب خون اوّل را حیض و دومی را استحاضه قرار میدهد و اگر هیچ یک دارای صفات حیض نباشند، هر دو استحاضه میباشند. ج آن که مقداری از خون اوّل و دوم در روزهای عادت باشد که در این صورت خونهایی که در ایام عادت واقع شدهاند به همراه ایام پاکی بین آنها حیض و بقیّه خون دوم که خارج از ایام عادت بوده، استحاضه میباشد و بقیّه خون اوّل که پیش از ایام عادت بوده، اگر مجموع آن و ایام عادت بیشتر از ده روز شود، آن نیز استحاضه میباشد وگرنه حیض است؛ مثلاً اگر عادت او از سوم تا دهم ماه بوده، در صورتی که از اوّل تا ششم ماه خون ببیند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببیند، از اوّل تا دهم حیض است و از یازدهم تا پانزدهم استحاضه میباشد.