بحث این است که آیا ما می توانیم نگاه مان را عوض بکنیم ؟ بعضی می گویند: کسی در موقعیتی قرار گرفته است که حتی نمی تواند آن نگاه را هم تغییر بدهد .بحث های روی جبر این طوری است. باید سهم عوامل غیر ارادی روشن بشود.اگر شما خانواده ،جامعه ، مربی و رفیق خوبی نداشته باشید ، این عوامل دست به دست هم می دهند که شما اصلا نتوانید نگاه تان را تغییر بدهید .یعنی یک فضای جبری آماده می کنند و می گویند که بنا است یکی امام حسین (ع) و یکی شمر بشود یا بنا است که یکی شیطان بشود. احساس خوشبختی با خوشبختی فرق می کند .ما می توانیم بگوییم که فردی احساس خوشبختی می کند ولی انسان بدبحتی است . خوشبختی یک واقعیت ترکیبی است . این طور نیست که من بدبخت باشم و بعد در موقعیتی قرار بگیرم و بگویم که من خوشبخت هستم . مثلا فردی دندان درد دارد بعد به او اسپری بی حسی می زنند و او می گوید که من احساس سلامت می کنم ، پس من سالم هستم . این اشتباه است . فلسفه ی غرب هم در این بحث ها ورود پیدا کرده اند. ما یک تحلیل و یک واقعیت داریم. قبل از نیوتن،وقتی سیب می خواست بیفتد به کجا می رفت به زمین یا به آسمان ؟ سیب به زمین می افتاد و این واقعیتی است . نیوتن چرایی این امر را کشف کرد نه اینکه قانونی را ایجاد کند.در بحث های فلسفی ما یک واقعیتی داریم که انسان اراده دارد یا انسان مجبور است . مولوی داستانی دارد : کسی که قائل به جبر بود وارد باغ فردی شد که قائل به اختیار بود. و سیب باغ او را خورد . صاحب باغ گفت: چکار می کنی ؟ فرد جبرگرا گفت : بنده ی خدا، از سیب خدا می خورد ، تو چکاره هستی ؟ یعنی او گفت که من در کارم مسئول نیستم و نخواست که مسئولیت خودش را بپذیرد . صاحب باغ چوبی برداشت و او را زد . جبرگرا گفت: چه کار می کنی؟ صاحب باغ گفت: میوه خدا، با چوب خدا، دارد به بنده ی خدا می زند اعتراض تو چیست ؟ ما باید واقعیت را بپذیریم و به هر کدام سهمی بدهیم .اگر ما زندگی انسان ها را مثل حیوانات یک زندگی مادی تعریف بکنیم ، انسان دیگر نمی تواند احساس رضایت بکند. ما نمی توانیم انسان را محدود بکنیم و باید تعریفی از انسان داشته باشیم . ما الان در زندگی های مان نتیجه گرا شده ایم یعنی وقتی فردی در کنکور شکست می خورد می گوید که من بدبخت شدم یا اگر ما در ورزش شکست بخوریم می گوییم : بدبخت شدیم . ما به دو نفر یکی صدتومان و یکی هزار تومان سرمایه می دهیم .(این همان استعدادهایی است که دست ما نبوده است). فردی اول ده تومان سودآوری می کند و فرد دوم بیست تومان سود آوری می کند . ما می توانیم این موضوع را دوجور تحلیل بکنیم :یکی اینکه فقط خروجی را نگاه بکنیم و نسبت سنجی نکنیم. یعنی بگوییم فرد دوم موفق تراست . خیلی از شکست ها بخاطر نداشتن توفیق است. تحلیل دیگر این است که بگوییم فرد اول ده درصد سود آوری داشته است و فرد دوم کمتر ازده درصد سود آوری داشته است، بنابراین توفیق را به فرد اول می دهیم . خوشبختی احساس رضایتمندی شخصی نیست .مثلا کسی که خلاف می کند در خلافش احساس رضایتمندی می کند. آیا او خوشبخت است؟ از طرفی سختی ها نارضایتی ایجاد نمی کند. حضرت ابراهیم در محیط آتش قرار می گیرد که ولی در آنجا احساس رضایت می کند. کسی که از بیرون نگاه می کند می گوید او در مشکلات است زیرا دارد در آتش می سوزد. شداد بهشت را ساخت ولی در آنجا احساس رضایتمندی نداشت . پس احساس رضایتمندی با واقعیت رضایتمندی متفاوت است. ما می گوییم :احساس رضایتمندی یعنی خوشبختی . به یک نفر احساس رضایتمندی دست می دهد و به فردی احساس رضایتمندی دست نمی دهد .چرایی این احساس خیلی مهم است . در اینجا تلاش موضوعیت ندارد زیرا فردی که پولدار است نیاز به تلاش ندارد . اگر کسی به هدف برسد احساس رضایت می کند ،نرسیدن به هدف احساس نارضایتی ایجاد می کند. مثلا شما فرصتی را برای رسیدن به هدف مشخص می کنید ولی به ترافیک برخورد می کنید و به هدف نمی رسید ، دراینجا شما احساس نارضایتی می کنید ، هدف شما این است که امسال در کنکور قبول بشوید بنابراین برنامه ریزی می کنید بعد به هدفتان نمی رسید و احساس نارضایتی به شما دست می دهد ، شما می خواهید به آرامش برسید و با فردی ازدواج می کنید ولی هدف شما محقق نمی شود بنابراین شما از زندگی تان احساس نارضایتی دارید و شما احساس می کنید که اگر با این فردی دوست بشوید شما را به هدفتان می رساند ولی این اتفاق نمی افتد . پس اگر کسی به هدفش نرسد احساس نارضایتی به او دست می دهد .در بستر تاریخی وقتی انسانها به هدف شان نمی رسیدند این را به گردن بخت ،فلک ،قضا و قدر می انداختند . پس ما باید تعریف خودمان را از هدف برای انسان روشن بکنیم . هدف ما از شرکت در جبهه جنگ چیست ؟ اگر تعریف شما از هدف(جبهه) کشتن است ، اگر شما به کشتن نرسیدید احساس نارضایت می کنید. اما اگر هدف کشتن نباشد بلکه هدف در فرهنگ دینی ما اعتلای حق باشد، شما تلاش می کنید و احساس رضایتمندی دارید. این تکلیف گرایی است نه نتیجه گرایی یعنی شما احساس می کنید که تلاش خودتان را کرده اید و شما دیگر نمی گویید که چه شد یا چه می شود. پس مسئولیت پذیری مهم است نه مسئولیت گریزی . در اینجا چه کردم زیر سایه چه شد واقع می شود. این چرایی است . حادثه برای این انسان رضایت ایجاد نمی کند بلکه مدیریت بر حوادث است که برای انسان احساس رضایت ایجاد می کند.پس حادثه باعث رضایت نیست بلکه مدیریت بر حادثه باعث رضایت است .هدف شما از زندگی چیست ؟ اگر هدف شما در زندگی پول باشد ، با دویدن برای بدست آوردن پول ، رضایت بدست نمی آورید. رضایت یعنی احساس کمال و انسان زمانی که به هدفش نزدیک می شود احساس کمال می کند. باید روی فرهنگ دینی کار بشود . پدر و مادر به فرزندش علاقه دارد ،ممکن است که چیزی به ذائقه ی او خوش نیاید ولی چون آن چیز به ذائقه ی فرزندش خوش می آید، والدین هم احساس رضایت می کنند . پس لزوما سختی و تلخی نارضایتی ایجاد نمی کند . در خیلی از سختی ها انسان احساس رضایت می کند . انسان در خیلی از راحتی ها احساس نارضایتی می کند . علت خیلی از این افسردگی ها و خودکشی ها و مشکلات روانی چیست ؟ یکی از نویسندگان نوشته است که اگر می خواهی خوش باشی باید در غفلت کامل باشی . از یک نگاه این نویسنده درست می گوید . بابا طاهر می گوید : یکی درد و یکی درمان پسندد یک وصل و یکی هجران پسندد ، من از میان درد و درمان و وصل و هجران پسندم آنچه را که جانان پسندد .فردی پیش امام آمد و گفت که من فقر را بیشتر از پولداری و بیماری را بیشتر از سلامت دوست دارم ( او فکر می کرد که فرد خیلی خوبی است) امام فرمود : ما اهل بیت این طور نیستم . فردی با پولداری احساس رضایت می کند ولی تو بخاطر معرفت دینی اشتباهی که بدست آورده ای فکر می کنی که فقر بهتر است . پس امام هم تحلیل می کند که حادثه ها مهم نیستند بلکه مدیریت ما بر حادثه ها مهم است که احساس رضایتمندی برای ما ایجاد می کند .
بحث این است که آیا ما می توانیم نگاه مان را عوض بکنیم ؟ بعضی می گویند: کسی در موقعیتی قرار گرفته است که حتی نمی تواند آن نگاه را هم تغییر بدهد .بحث های روی جبر این طوری است. باید سهم عوامل غیر ارادی روشن بشود.اگر شما خانواده ،جامعه ، مربی و رفیق خوبی نداشته باشید ، این عوامل دست به دست هم می دهند که شما اصلا نتوانید نگاه تان را تغییر بدهید .یعنی یک فضای جبری آماده می کنند و می گویند که بنا است یکی امام حسین (ع) و یکی شمر بشود یا بنا است که یکی شیطان بشود.
احساس خوشبختی با خوشبختی فرق می کند .ما می توانیم بگوییم که فردی احساس خوشبختی می کند ولی انسان بدبحتی است . خوشبختی یک واقعیت ترکیبی است . این طور نیست که من بدبخت باشم و بعد در موقعیتی قرار بگیرم و بگویم که من خوشبخت هستم . مثلا فردی دندان درد دارد بعد به او اسپری بی حسی می زنند و او می گوید که من احساس سلامت می کنم ، پس من سالم هستم . این اشتباه است . فلسفه ی غرب هم در این بحث ها ورود پیدا کرده اند. ما یک تحلیل و یک واقعیت داریم. قبل از نیوتن،وقتی سیب می خواست بیفتد به کجا می رفت به زمین یا به آسمان ؟ سیب به زمین می افتاد و این واقعیتی است . نیوتن چرایی این امر را کشف کرد نه اینکه قانونی را ایجاد کند.در بحث های فلسفی ما یک واقعیتی داریم که انسان اراده دارد یا انسان مجبور است . مولوی داستانی دارد : کسی که قائل به جبر بود وارد باغ فردی شد که قائل به اختیار بود. و سیب باغ او را خورد . صاحب باغ گفت: چکار می کنی ؟ فرد جبرگرا گفت : بنده ی خدا، از سیب خدا می خورد ، تو چکاره هستی ؟ یعنی او گفت که من در کارم مسئول نیستم و نخواست که مسئولیت خودش را بپذیرد . صاحب باغ چوبی برداشت و او را زد . جبرگرا گفت: چه کار می کنی؟ صاحب باغ گفت: میوه خدا، با چوب خدا، دارد به بنده ی خدا می زند اعتراض تو چیست ؟
ما باید واقعیت را بپذیریم و به هر کدام سهمی بدهیم .اگر ما زندگی انسان ها را مثل حیوانات یک زندگی مادی تعریف بکنیم ، انسان دیگر نمی تواند احساس رضایت بکند. ما نمی توانیم انسان را محدود بکنیم و باید تعریفی از انسان داشته باشیم . ما الان در زندگی های مان نتیجه گرا شده ایم یعنی وقتی فردی در کنکور شکست می خورد می گوید که من بدبخت شدم یا اگر ما در ورزش شکست بخوریم می گوییم : بدبخت شدیم .
ما به دو نفر یکی صدتومان و یکی هزار تومان سرمایه می دهیم .(این همان استعدادهایی است که دست ما نبوده است). فردی اول ده تومان سودآوری می کند و فرد دوم بیست تومان سود آوری می کند . ما می توانیم این موضوع را دوجور تحلیل بکنیم :یکی اینکه فقط خروجی را نگاه بکنیم و نسبت سنجی نکنیم. یعنی بگوییم فرد دوم موفق تراست . خیلی از شکست ها بخاطر نداشتن توفیق است. تحلیل دیگر این است که بگوییم فرد اول ده درصد سود آوری داشته است و فرد دوم کمتر ازده درصد سود آوری داشته است، بنابراین توفیق را به فرد اول می دهیم . خوشبختی احساس رضایتمندی شخصی نیست .مثلا کسی که خلاف می کند در خلافش احساس رضایتمندی می کند. آیا او خوشبخت است؟ از طرفی سختی ها نارضایتی ایجاد نمی کند. حضرت ابراهیم در محیط آتش قرار می گیرد که ولی در آنجا احساس رضایت می کند. کسی که از بیرون نگاه می کند می گوید او در مشکلات است زیرا دارد در آتش می سوزد. شداد بهشت را ساخت ولی در آنجا احساس رضایتمندی نداشت . پس احساس رضایتمندی با واقعیت رضایتمندی متفاوت است.
ما می گوییم :احساس رضایتمندی یعنی خوشبختی . به یک نفر احساس رضایتمندی دست می دهد و به فردی احساس رضایتمندی دست نمی دهد .چرایی این احساس خیلی مهم است . در اینجا تلاش موضوعیت ندارد زیرا فردی که پولدار است نیاز به تلاش ندارد . اگر کسی به هدف برسد احساس رضایت می کند ،نرسیدن به هدف احساس نارضایتی ایجاد می کند. مثلا شما فرصتی را برای رسیدن به هدف مشخص می کنید ولی به ترافیک برخورد می کنید و به هدف نمی رسید ، دراینجا شما احساس نارضایتی می کنید ، هدف شما این است که امسال در کنکور قبول بشوید بنابراین برنامه ریزی می کنید بعد به هدفتان نمی رسید و احساس نارضایتی به شما دست می دهد ، شما می خواهید به آرامش برسید و با فردی ازدواج می کنید ولی هدف شما محقق نمی شود بنابراین شما از زندگی تان احساس نارضایتی دارید و شما احساس می کنید که اگر با این فردی دوست بشوید شما را به هدفتان می رساند ولی این اتفاق نمی افتد . پس اگر کسی به هدفش نرسد احساس نارضایتی به او دست می دهد .در بستر تاریخی وقتی انسانها به هدف شان نمی رسیدند این را به گردن بخت ،فلک ،قضا و قدر می انداختند . پس ما باید تعریف خودمان را از هدف برای انسان روشن بکنیم . هدف ما از شرکت در جبهه جنگ چیست ؟ اگر تعریف شما از هدف(جبهه) کشتن است ، اگر شما به کشتن نرسیدید احساس نارضایت می کنید. اما اگر هدف کشتن نباشد بلکه هدف در فرهنگ دینی ما اعتلای حق باشد، شما تلاش می کنید و احساس رضایتمندی دارید. این تکلیف گرایی است نه نتیجه گرایی یعنی شما احساس می کنید که تلاش خودتان را کرده اید و شما دیگر نمی گویید که چه شد یا چه می شود. پس مسئولیت پذیری مهم است نه مسئولیت گریزی . در اینجا چه کردم زیر سایه چه شد واقع می شود. این چرایی است . حادثه برای این انسان رضایت ایجاد نمی کند بلکه مدیریت بر حوادث است که برای انسان احساس رضایت ایجاد می کند.پس حادثه باعث رضایت نیست بلکه مدیریت بر حادثه باعث رضایت است .هدف شما از زندگی چیست ؟ اگر هدف شما در زندگی پول باشد ، با دویدن برای بدست آوردن پول ، رضایت بدست نمی آورید. رضایت یعنی احساس کمال و انسان زمانی که به هدفش نزدیک می شود احساس کمال می کند. باید روی فرهنگ دینی کار بشود . پدر و مادر به فرزندش علاقه دارد ،ممکن است که چیزی به ذائقه ی او خوش نیاید ولی چون آن چیز به ذائقه ی فرزندش خوش می آید، والدین هم احساس رضایت می کنند . پس لزوما سختی و تلخی نارضایتی ایجاد نمی کند . در خیلی از سختی ها انسان احساس رضایت می کند . انسان در خیلی از راحتی ها احساس نارضایتی می کند . علت خیلی از این افسردگی ها و خودکشی ها و مشکلات روانی چیست ؟ یکی از نویسندگان نوشته است که اگر می خواهی خوش باشی باید در غفلت کامل باشی . از یک نگاه این نویسنده درست می گوید . بابا طاهر می گوید : یکی درد و یکی درمان پسندد یک وصل و یکی هجران پسندد ، من از میان درد و درمان و وصل و هجران پسندم آنچه را که جانان پسندد .فردی پیش امام آمد و گفت که من فقر را بیشتر از پولداری و بیماری را بیشتر از سلامت دوست دارم ( او فکر می کرد که فرد خیلی خوبی است) امام فرمود : ما اهل بیت این طور نیستم . فردی با پولداری احساس رضایت می کند ولی تو بخاطر معرفت دینی اشتباهی که بدست آورده ای فکر می کنی که فقر بهتر است . پس امام هم تحلیل می کند که حادثه ها مهم نیستند بلکه مدیریت ما بر حادثه ها مهم است که احساس رضایتمندی برای ما ایجاد می کند .
- [سایر] عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات چیست؟
- [سایر] عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات چیست؟
- [سایر] درباره کتب تفسیری توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] درباره تشبیهات قرآنی توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] تعریف جامعی را از خوشبختی (امید شادی آرامش) بیان بفرمایید .
- [سایر] در مورد (فرقه قرآنیون) توضیحاتی بفرمایید.
- [سایر] در مورد بدن مثالی توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] در رابطه با عرفانهای نوظهور توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] توضیحاتی در رابطه با واسطه وحی بفرمایید؟
- [سایر] توضیحاتی در رابطه با عرش بفرمایید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه طبیب به هنگام جراحی بیمار یا ختنه کردن کودک بر اثر سهل انگاری ضرری به بیمار یا کودک برساند، یا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنین اگر خطا کند و سبب زیانی شود، ولی اگر کوتاهی نکرده و مرتکب خطا نشده است، بلکه بر اثر عوامل دیگری، بیمار معیوب گردد یا بمیرد ضامن نیست به شرط این که در مورد کودک با اجازه ولی اقدام کرده باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مهریّه زن پول قرار داده شود و در اثر گذشت زمان یا عوامل دیگر، قیمت آن تنزّل فاحش پیدا کند، باید معادل آن به نرخ روز به زن پرداخت شود و یا با مصالحه، رضایت زن فراهم شود؛ ولی اگر چیزهایی نظیر زمین، خانه، طلا یا نقره به عنوان مهر قرار داده شوند، زن همان مقدار را طلبکار میشود، هر چند قیمت آنها تنزّل کرده باشد.
- [آیت الله سبحانی] وقت اذان صبح برای نماز و روزه در شب های مهتابی و غیر مهتابی یکسان است و معیار ظاهر شدن نور شفق در افق است هرچند بر اثر مهتاب یا عوامل دیگر نمایان نباشد و وقت نماز صبح از اول طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب است، و فجر صادق سپیده صبح است. که در افق پهن می شود. نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود
- [آیت الله اردبیلی] اگر بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده، چنانچه بذر مال مالک بوده، حاصلی هم که به دست میآید مال اوست و باید مزد زارع و مخارجی را که کرده و کرایه وسایل یا ابزار دیگری را که مال زارع بوده و در آن زمین کار کرده به او بدهد، مگر آن که بطلان مزارعه از جهت قراردادن تمام حاصل برای مالک زمین باشد که در این صورت مالک، ضامن چیزی نیست و اگر بذر مال زارع بوده، زراعت هم مال اوست و باید اجاره زمین و خرجهایی را که مالک کرده و کرایه وسایل یا ابزار دیگری را که مال او بوده و در آن زراعت کار کرده به او بدهد، مگر آن که بطلان مزارعه از جهت قرار دادن تمام حاصل برای زارع باشد که در این صورت زارع ضامن اجرت زمین و عوامل نیست.
- [امام خمینی] اگر بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده چنانچه تخم، مال مالک بوده حاصلی هم که به دست میآید مال او است و باید مزد زارع و مخارجی را که کرده و کرایه گاو یا حیوان دیگری را که مال زارع بوده و در آن زمین کار کرده به او بدهد، مگر آن که بطلان مزارعه از جهت قرار دادن تمام حاصل برای مالکِ زمین باشد که در این صورت چیزی را برای عامل، ضامن نیست، و اگر تخم مالِ زارع بوده، زراعت هم مال او است، و باید اجاره زمین و خرجهایی را که مالک کرده و کرایه گاو یا حیوان دیگری که مالِ او بوده و در آن زراعت کار کرده به او بدهد، مگر آن که بطلان مزارعه از جهت قرار دادن تمام حاصل برای عامل باشد که در این صورت اجرت زمین و عوامل را برای مالک ضامن نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات فطره بر انسانی که بالغ و عاقل است و بیهوش و فقیر نیست لازم بوده و باید برای خودش و کسانی که نانخور او هستند، هر نفری یک صاع از خوراکیهای رایج در آن منطقه، همچون گندم، جو، خرما، کشمش، برنج و مانند اینها، به مستحقّ بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است، در مورد اندازه صاع در مسأله 1872 توضیحاتی داده شد و گفتیم که وزن هر صاع بنا بر مشهور در تمام غلّات، 1170 درهم میباشد که با تبدیل آن به اوزان کنونی، تقریبا وزن 2 / 830 کیلوگرم را به دست آوردهاند، ولی گفتیم که ظاهراً وزن درهم بیش از مقداریست که مبنای محاسبه فوق میباشد، بنا بر یک محاسبه وزن هر صاع تقریبا 3 / 47 و بر طبق محاسبه دیگر تقریبا 3 / 66 کیلوگرم میباشد، همچنین پیشتر اشاره کردیم که صاع، پیمانه بوده و نه وزن مشخّص و اوزان فوق ظاهراً برای گندم متوسّط تعیین شده، بنابراین حجم صاع مابین 4 / 3 تا 4 / 9 لیتر خواهد بود، این حجم در غلّات سبکتر از گندم، همچون جو، وزنی کمتر از اوزان فوق دارد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه