(عرش) در لغت به معنای چیزی است که دارای سقف بوده باشد، و به تخت حکومت و پادشاه نیز اطلاق شده که کنایه از قدرت و حکومت است و (کرسی) نیز به معنای سریر و تخت است. و هر دو واژه در قرآن بکار رفته، و در موارد زیادی (عرش) و در یک مورد (کرسی) به خداوند نسبت داده شده است . بسیاری از مفسرین برآنند که مُراد از (عرش) و (کرسی) خدا، معنایی کنایی است ولی در اینکه منظور از آن معنای کنایی چیست، سخن بسیار گفته اند. گاهی با استناد به حدیثی که حفص ابن غیاث از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که از امام (علیه السلام) درباره ی تفسیر (وسع کرسیه السماوات و الارض) سؤال کردند، فرمود: منظور علم او است. می گویند مُراد علم بی پایان پروردگار است. و گاه با استناد به آیه ی شریفه (ثم استوی علی العرش) و... به معنای مالکیت و حاکمیت خدا دانسته اند و گاه به معنای هر یک از صفات کمالیه و جلالیه ی او گرفته اند. معاصرینی چون مرحوم علامه طباطبایی و... گفته اند: (عرش) و (کرسی) دارای وجودی حقیقی اند، اگر چه از لفظ آن دو معنای کنایی اراده شده، طبق این نظریه عرش و کرسی در حقیقت امر واحدی هستند که به حسب اجمال و تفصیل دارای دو مرتبه هستند و اختلافاتشان رتبی است و هر دو از حقایق وجودی هستند، ولی نه آن طور که عده ای پنداشته اند که تختی هستند و خداوند را بر آنها حمل می کنند. بلکه (عرش) مرحله ی اعلای عالم وجود است که زمام جمیع حوادث و اسمایی که علّت وجود آن حوادثند و ترتیب و ردیف کردن سلسله ی اسباب و علل منتهی به آن مرحله می باشد و (کرسی) در مرتبه ای پایین تر، مقام ربوبی ای است که تمامی موجودات آسمان ها و زمین قائم به آن هستند. و روایات زیادی نیز بر صحت همین قول دلالت می نمایند. از حضرت صادق (علیه السلام) معنای عرش و کرسی را پرسیده شد فرمود: عرش صفات کثیر و مختلفی دارد; در هر جای قرآن به هر مناسبتی که اسم عرش برده شده صفات مربوط به همان جهت ذکر شده است. که عرش در این روایت در معانی ملک و مشیت و اراده و علم بکار رفته است. و از عرش و کرسی به عنوان دو درب مقرون به هم نام برده شده که علم عرش، نهان تر از علم کرسی است. اصلا در خارج چیزی به نام عرش متعارف وجود ندارد و جمله (اَلرَّحمن عَلی العَرش اسْتَوی) طه/5. کنایه از سلطنت و استیلای علمی و قدرت خدا بر جهان خلقت است؛ یعنی آیه (ثُمَّ اسْتَوی عَلَی العَرش) سجده/4. مثلا در عین حال که مثالی است، که احاطه تدبیر خدا را در مملکتش ممثل می سازد، نیز دلالت دارد که زمام همه امور به دست قدرت و علم بی نهایت خداست. و اوست پروردگار عرش بزرگ: (وَهُوَ رَبُّ العَرش العَظیم). توبه/129. به نقل کلینی (رحمه الله) جاثلیق به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد خبر ده مرا از معنای (وَیَحمِل عَرش رَبِّک فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمانیه)}Vحاقه/17. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مراد از عرش آن علمی است که خداوند به حاملان عرش داده و آن نوری است از نور عظمتش... جاثلیق پرسید: خداوند کجاست؟ فرمود: او این جا، آن جا، پایین، بالا، محیط بر ما و با ماست... بنابراین، حاملان عرش خدا دانشمندانی هستند که خداوند از علم خود به آنان داده است. (اصول کافی 1/129، ح 1.) علامه طباطبایی و بسیاری از دانشمندان معتقدند: این که امیرالمؤمنین فرمودند خدا این جا، آن جا، بالا، پایین... این معنا عبارت دیگری از (علم فعلی) خداوند است و در حقیقت عرش و ملکوت یکی است؛ چون عرش مقام اجمال و باطن غیب است. سدیر از امام صادق(ع) پرسید: معنای عرش و کرسی چیست؟ امام فرمود: عرش، صفات کثیر و مختلفی دارد از جمله ملک عظیم، احاطه بر ملک و این همان علم به کیفیت اشیاست. عرش اگر با کرسی ذکر شود معنایش غیر معنای کرسی است.... (المیزان 8/165.) فراوانی روایات در این زمینه موجب قطع می شود که معنای محسوس و ظاهری واژههای عرش و کرسی و مانند آنها مراد نیست. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن) به عبارت دیگر، (عرش)، مرتبهای از وجود است که تمام صفات خداوند سبحان، در آن تجلّی کرده است. جایگاه پادشاه که مقام صدور احکام است، (عرش) نیز همان مقام صدور احکام تفصیل یافته موجودات است؛ یعنی، در آن مقام (وجوه) تمام موجودات و وجودهای شریف آنها، به طور تفصیلی حضور دارند. از آن جا که گستره عرش مجرد و مادی را در بر میگیرد، خود یک موجود مجرد است. ازاینرو، فعلیتهای تمام موجودات مادون، نزد خداوند سبحان و برای او با تمام وجودشان، حضور دارد و به همین جهت عرش از مراتب علم خداوند به شمار میرود. نظر مفسران قرآن دربارهی آیهی وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْماءِ یکسان نیست. ما در این جا به عنوان نمونه، نظر تعدادی از آنها را مطرح میکنیم: الف. برخی از مفسّران، مثل سید قطب، معتقدند که نمیتوان به حقیقت آیه پی برد؛ زیرا نصّی دربارهی مسائل مربوط به آن نداریم. ما نمیدانیم که این آب چگونه و در کجا بود؟ چه حالاتی داشت و چگونه عرش خدا بر این آب قرار داشت؛ لذا هیچ مفسری نمیتواند حدود اینها را درک بکند. بر نظریههای علمی هم نمیتوان اعتماد کرد؛ زیرا همیشه در معرض تحوّل و تغییرند، (سید قطب: فی ظلال القرآن، ج 4، ص 1857، نشر بیروت، دار الشروق) . ب. در مقابل نظریهی بالا، غالب مفسران سنّی مذهب قائلند که آیه مجهول نیست؛ بلکه بر همان معنای ظاهری خود حل میشود. به اعتقاد اینان، منظور از عرش، تخت است و آب نیز همان آب معمولی است؛ لیکن تخت خدا - متناسب با او - تخت عظیمی است که از هر مخلوقی بزرگتر است و چهار پایه دارد. هر پایهاش شاخههایی دارد که تنها خدا بدان آگاه است و طول و عرضش را خود او میداند. در بیان علت وجود چنین تختی، توجیهات مختلفی آوردهاند؛ از جمله: 1. محل ملائکه در ارائهی خدماتشان باشد. 2. خداوند با این کار اظهار قدرت میکند. 3. خداوند با این وسیله میخواهد بندگان خود را از جانب بالا دعوت بکند. 4. شرافت محمد(ص) را آشکار میکند. 5. آن را معدن کتاب ابرار قرار داده است. 6. آینهای در دست ملائکه باشد تا آنها بتوانند آدمیان را ببینند. 7. محل امر فیض و تجلی خداوند میباشد. به باور این مفسران، (عرش) و (ماء) هر دو جسمند و اولی ما فوق دوّمی است. دربارهی چگونگی قرا گرفتن عرش بر آب، بحثها و قولهای زیادی دارند، (فخر رازی: تفسیر کبیر، ج 17، ص 187 و آلوسی: روح المعانی، ج 12، ص 15 و بروسوی: روح البیان، ج 4، ص 98 چاپ بیروت، دار الاحیاء التراث العربیه) . ج. مفسران شیعی و برخی از مفسران سنّی، چون محمد عبده، معتقدند که مراد از (عرش) به طور قطع، موجودی جسمانی به نام تخت نیست؛ بلکه منظور از عرش، ملک و سلطنت و استیلای خداوند است که با کنایه از آنها به عرش تعبیر آورده شده است. مقصود از آب، یا همان آب معروف است که مادهی حیات شناخته میشود، (ترجمه المیزان، ج 10، ص 239) . و یا هر مادهای روان و مذاب است که ماده پیشین زمین و آسمان و دیگر کرات را تشکیل میدهد، (رشیدرضا: تفسیر المنار، ج 12، ص 16) . بنابراین، (عرش) ملک مظهر سلطنت خداست و استقرار عرش روی چیزی، به معنای قرار داشتن ملک و سلطنت بر آن چیز میباشد. علامه مجلسی نیز به نقل از سید داماد نقل میکند که مراد از (الماء) یا علم و دین است؛ زیرا اطلاق اسم (ماء) بر علم، در قرآن کریم و احادیث استعمال زیادی دارد. و یا عقل قدسی است که حامل علم میباشد. مانند آیهی وَ تَرَی اَلْأَرْضَ هامِدَةً، فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا اَلْماءَ اِهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ (حج/5) در این آیه (ماء) به معنای عقل قدسی آمده است. مرحوم کلینی، دربارهی معنای (عرش) و (الماء) از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: (پیش از آن که زمینی یا آسمانی یا جن و انسی یا خورشید و ماهی باشد، خداوند دین و علمش را به آب عطا فرمود.)، (کلینی: اصول کافی، ج 1، ص 180، حدیث 7) علامه مجلسی میفرماید: (منظور از الماء در حمل علم بر آن، یا مادهای است که برای خلق انبیا و اوصیا قابلیت دارد - که حاملان علمند - و یا مادهی سایر موجودات است، که متعلَّق علم خدایند)، (مجلسی، محمدباقر: مرآت العقول، ج 2، ص 81، چاپ دار الکتب الاسلامیه) . علامه شعرانی با نقل تشبیه جالبی از صدر المتألهین دربارهی این آیه میگوید: (مکان و زمان از اعظم مخلوقات به شمار میآیند و چون خداوند مدبر زمان و مکان است، از هر دو منزّه است. آن گاه برای خداوند عرش و کرسی است. او زمان را با عرش عقد کرد و فرمود: ( کانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْماء ) زیرا جریان زمان، شبیه جریان آب میباشد. مکان را با کرسی عقد نمود و فرمود: ( وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ ) زیرا مکانش عالیترین و وسیعترین مکانهاست)، (کلینی: الکافی الاصول و الروضه، ج 4، ص 147، تعلیقهی شعرانی، چاپ مکتبة الاسلامیه) . ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )
(عرش) در لغت به معنای چیزی است که دارای سقف بوده باشد، و به تخت حکومت و پادشاه نیز اطلاق شده که کنایه از قدرت و حکومت است و (کرسی) نیز به معنای سریر و تخت است. و هر دو واژه در قرآن بکار رفته، و در موارد زیادی (عرش) و در یک مورد (کرسی) به خداوند نسبت داده شده است .
بسیاری از مفسرین برآنند که مُراد از (عرش) و (کرسی) خدا، معنایی کنایی است ولی در اینکه منظور از آن معنای کنایی چیست، سخن بسیار گفته اند. گاهی با استناد به حدیثی که حفص ابن غیاث از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که از امام (علیه السلام) درباره ی تفسیر (وسع کرسیه السماوات و الارض) سؤال کردند، فرمود: منظور علم او است. می گویند مُراد علم بی پایان پروردگار است. و گاه با استناد به آیه ی شریفه (ثم استوی علی العرش) و... به معنای مالکیت و حاکمیت خدا دانسته اند و گاه به معنای هر یک از صفات کمالیه و جلالیه ی او گرفته اند.
معاصرینی چون مرحوم علامه طباطبایی و... گفته اند:
(عرش) و (کرسی) دارای وجودی حقیقی اند، اگر چه از لفظ آن دو معنای کنایی اراده شده، طبق این نظریه عرش و کرسی در حقیقت امر واحدی هستند که به حسب اجمال و تفصیل دارای دو مرتبه هستند و اختلافاتشان رتبی است و هر دو از حقایق وجودی هستند، ولی نه آن طور که عده ای پنداشته اند که تختی هستند و خداوند را بر آنها حمل می کنند. بلکه (عرش) مرحله ی اعلای عالم وجود است که زمام جمیع حوادث و اسمایی که علّت وجود آن حوادثند و ترتیب و ردیف کردن سلسله ی اسباب و علل منتهی به آن مرحله می باشد و (کرسی) در مرتبه ای پایین تر، مقام ربوبی ای است که تمامی موجودات آسمان ها و زمین قائم به آن هستند. و روایات زیادی نیز بر صحت همین قول دلالت می نمایند.
از حضرت صادق (علیه السلام) معنای عرش و کرسی را پرسیده شد فرمود: عرش صفات کثیر و مختلفی دارد; در هر جای قرآن به هر مناسبتی که اسم عرش برده شده صفات مربوط به همان جهت ذکر شده است. که عرش در این روایت در معانی ملک و مشیت و اراده و علم بکار رفته است. و از عرش و کرسی به عنوان دو درب مقرون به هم نام برده شده که علم عرش، نهان تر از علم کرسی است.
اصلا در خارج چیزی به نام عرش متعارف وجود ندارد و جمله (اَلرَّحمن عَلی العَرش اسْتَوی) طه/5. کنایه از سلطنت و استیلای علمی و قدرت خدا بر جهان خلقت است؛ یعنی آیه (ثُمَّ اسْتَوی عَلَی العَرش) سجده/4.
مثلا در عین حال که مثالی است، که احاطه تدبیر خدا را در مملکتش ممثل می سازد، نیز دلالت دارد که زمام همه امور به دست قدرت و علم بی نهایت خداست. و اوست پروردگار عرش بزرگ: (وَهُوَ رَبُّ العَرش العَظیم). توبه/129.
به نقل کلینی (رحمه الله) جاثلیق به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد خبر ده مرا از معنای (وَیَحمِل عَرش رَبِّک فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمانیه)}Vحاقه/17. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مراد از عرش آن علمی است که خداوند به حاملان عرش داده و آن نوری است از نور عظمتش... جاثلیق پرسید: خداوند کجاست؟ فرمود: او این جا، آن جا، پایین، بالا، محیط بر ما و با ماست... بنابراین، حاملان عرش خدا دانشمندانی هستند که خداوند از علم خود به آنان داده است. (اصول کافی 1/129، ح 1.)
علامه طباطبایی و بسیاری از دانشمندان معتقدند:
این که امیرالمؤمنین فرمودند خدا این جا، آن جا، بالا، پایین... این معنا عبارت دیگری از (علم فعلی) خداوند است و در حقیقت عرش و ملکوت یکی است؛ چون عرش مقام اجمال و باطن غیب است.
سدیر از امام صادق(ع) پرسید: معنای عرش و کرسی چیست؟ امام فرمود: عرش، صفات کثیر و مختلفی دارد از جمله ملک عظیم، احاطه بر ملک و این همان علم به کیفیت اشیاست. عرش اگر با کرسی ذکر شود معنایش غیر معنای کرسی است.... (المیزان 8/165.)
فراوانی روایات در این زمینه موجب قطع می شود که معنای محسوس و ظاهری واژههای عرش و کرسی و مانند آنها مراد نیست.
آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
به عبارت دیگر، (عرش)، مرتبهای از وجود است که تمام صفات خداوند سبحان، در آن تجلّی کرده است. جایگاه پادشاه که مقام صدور احکام است، (عرش) نیز همان مقام صدور احکام تفصیل یافته موجودات است؛ یعنی، در آن مقام (وجوه) تمام موجودات و وجودهای شریف آنها، به طور تفصیلی حضور دارند. از آن جا که گستره عرش مجرد و مادی را در بر میگیرد، خود یک موجود مجرد است. ازاینرو، فعلیتهای تمام موجودات مادون، نزد خداوند سبحان و برای او با تمام وجودشان، حضور دارد و به همین جهت عرش از مراتب علم خداوند به شمار میرود.
نظر مفسران قرآن دربارهی آیهی وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْماءِ یکسان نیست. ما در این جا به عنوان نمونه، نظر تعدادی از آنها را مطرح میکنیم: الف. برخی از مفسّران، مثل سید قطب، معتقدند که نمیتوان به حقیقت آیه پی برد؛ زیرا نصّی دربارهی مسائل مربوط به آن نداریم. ما نمیدانیم که این آب چگونه و در کجا بود؟ چه حالاتی داشت و چگونه عرش خدا بر این آب قرار داشت؛ لذا هیچ مفسری نمیتواند حدود اینها را درک بکند. بر نظریههای علمی هم نمیتوان اعتماد کرد؛ زیرا همیشه در معرض تحوّل و تغییرند، (سید قطب: فی ظلال القرآن، ج 4، ص 1857، نشر بیروت، دار الشروق) . ب. در مقابل نظریهی بالا، غالب مفسران سنّی مذهب قائلند که آیه مجهول نیست؛ بلکه بر همان معنای ظاهری خود حل میشود. به اعتقاد اینان، منظور از عرش، تخت است و آب نیز همان آب معمولی است؛ لیکن تخت خدا - متناسب با او - تخت عظیمی است که از هر مخلوقی بزرگتر است و چهار پایه دارد. هر پایهاش شاخههایی دارد که تنها خدا بدان آگاه است و طول و عرضش را خود او میداند. در بیان علت وجود چنین تختی، توجیهات مختلفی آوردهاند؛ از جمله: 1. محل ملائکه در ارائهی خدماتشان باشد. 2. خداوند با این کار اظهار قدرت میکند. 3. خداوند با این وسیله میخواهد بندگان خود را از جانب بالا دعوت بکند. 4. شرافت محمد(ص) را آشکار میکند. 5. آن را معدن کتاب ابرار قرار داده است. 6. آینهای در دست ملائکه باشد تا آنها بتوانند آدمیان را ببینند. 7. محل امر فیض و تجلی خداوند میباشد. به باور این مفسران، (عرش) و (ماء) هر دو جسمند و اولی ما فوق دوّمی است. دربارهی چگونگی قرا گرفتن عرش بر آب، بحثها و قولهای زیادی دارند، (فخر رازی: تفسیر کبیر، ج 17، ص 187 و آلوسی: روح المعانی، ج 12، ص 15 و بروسوی: روح البیان، ج 4، ص 98 چاپ بیروت، دار الاحیاء التراث العربیه) . ج. مفسران شیعی و برخی از مفسران سنّی، چون محمد عبده، معتقدند که مراد از (عرش) به طور قطع، موجودی جسمانی به نام تخت نیست؛ بلکه منظور از عرش، ملک و سلطنت و استیلای خداوند است که با کنایه از آنها به عرش تعبیر آورده شده است. مقصود از آب، یا همان آب معروف است که مادهی حیات شناخته میشود، (ترجمه المیزان، ج 10، ص 239) . و یا هر مادهای روان و مذاب است که ماده پیشین زمین و آسمان و دیگر کرات را تشکیل میدهد، (رشیدرضا: تفسیر المنار، ج 12، ص 16) . بنابراین، (عرش) ملک مظهر سلطنت خداست و استقرار عرش روی چیزی، به معنای قرار داشتن ملک و سلطنت بر آن چیز میباشد. علامه مجلسی نیز به نقل از سید داماد نقل میکند که مراد از (الماء) یا علم و دین است؛ زیرا اطلاق اسم (ماء) بر علم، در قرآن کریم و احادیث استعمال زیادی دارد. و یا عقل قدسی است که حامل علم میباشد. مانند آیهی وَ تَرَی اَلْأَرْضَ هامِدَةً، فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا اَلْماءَ اِهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ (حج/5) در این آیه (ماء) به معنای عقل قدسی آمده است. مرحوم کلینی، دربارهی معنای (عرش) و (الماء) از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: (پیش از آن که زمینی یا آسمانی یا جن و انسی یا خورشید و ماهی باشد، خداوند دین و علمش را به آب عطا فرمود.)، (کلینی: اصول کافی، ج 1، ص 180، حدیث 7) علامه مجلسی میفرماید: (منظور از الماء در حمل علم بر آن، یا مادهای است که برای خلق انبیا و اوصیا قابلیت دارد - که حاملان علمند - و یا مادهی سایر موجودات است، که متعلَّق علم خدایند)، (مجلسی، محمدباقر: مرآت العقول، ج 2، ص 81، چاپ دار الکتب الاسلامیه) . علامه شعرانی با نقل تشبیه جالبی از صدر المتألهین دربارهی این آیه میگوید: (مکان و زمان از اعظم مخلوقات به شمار میآیند و چون خداوند مدبر زمان و مکان است، از هر دو منزّه است. آن گاه برای خداوند عرش و کرسی است. او زمان را با عرش عقد کرد و فرمود: ( کانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْماء ) زیرا جریان زمان، شبیه جریان آب میباشد. مکان را با کرسی عقد نمود و فرمود: ( وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ ) زیرا مکانش عالیترین و وسیعترین مکانهاست)، (کلینی: الکافی الاصول و الروضه، ج 4، ص 147، تعلیقهی شعرانی، چاپ مکتبة الاسلامیه) .
( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )
- [سایر] در رابطه با عرفانهای نوظهور توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] توضیحاتی در رابطه با واسطه وحی بفرمایید؟
- [سایر] توضیحاتی در رابطه با مصحف حضرت علی علیه السلام بفرمایید؟
- [سایر] درباره کتب تفسیری توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] درباره تشبیهات قرآنی توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] در مورد (فرقه قرآنیون) توضیحاتی بفرمایید.
- [سایر] در مورد بدن مثالی توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] توضیحاتی در رابطه با لفظ و معنای قرآن بدهید؟
- [سایر] درباره وجه تسمیه قرآن مجید توضیحاتی ارائه بفرمایید؟
- [سایر] در مورد جاودانگی در عالم ملکوت توضیحاتی بفرمایید .
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله اردبیلی] (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ)یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بردبار و کریم است.) (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ) یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است.) (سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاْءرَضینِ السَّبْعِ) یعنی: (پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.) (وَما فیهِنَّ وَما بَیْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ) یعنی: (و پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.) (وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.)
- [آیت الله مظاهری] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند، و اگر در رکوع یادش بیاید مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید. ______ 1) نیست خدایی غیر از خداوند بردبارِ بزرگوار. نیست خدایی غیر از خداوند برترِ بزرگ. منزّه است خداوندی که پرورش دهنده آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفت گانه و آنچه درون آنها و میان آنهاست و آفرینده عرش بزرگ است، و تمام حمد، ویژه پرورش دهنده جهانیان است.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه قنوت لا اله الا الله الحلیم الکریم یعنی نیست خدایی مگر الله که صاحب حلم و کرم است لا اله الا الله العلی العظیم یعنی نیست خدایی مگر الله که بلند مرتبه و بزرگ است سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع یعنی پاک و منزه است الله که پروردگار هفت اسمان و پروردگار هفت زمین است و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم یعنی پروردگار هر چیزی است که در اسمانها و زمینها و ما بین انهاست و پروردگار عرش بزرگ است و الحمد لله رب العالمین یعنی حمد و ثنا مخصوص الله است که پرورش دهنده تمام جهانیان است
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت و رابطه با غیر مسلمانان نیز باید مطابق با مقرّرات اسلام تنظیم گردد، بنابر این باید از کارهایی همچون تخلّف از قراردادها، پیمانها و وعدهها، غَشّ در معامله، کم فروشی، خیانت در امانت، اجحاف و نظایر آن خودداری شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] به کسی که بدهکار است ونمیتواند بدهی خود را بدهد، اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد، میشود زکاْ داد مگر قرض در رابطه با نفقه شخص واجب النفقه باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست. و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولت و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم به قطع رابطه با این نحو دولت ها کنند.
- [امام خمینی] - ترجمه قنوت (لا اله الا الله الحلیم الکریم )، یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که صاحب حلم و کرم است. (لا اله الا الله العلی العظیم ) یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که بلند مرتبه و بزرگ است. (سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع )، یعنی پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است. (و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم )، یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. (و الحمد لله رب العالمین )،یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شک کنند بچه به مقداری که علّت محرم شدن است، شیر خورده یا نه و هیچ یک از راههایی که در مسأله قبل گفته شد نبود، رابطه رضاعی ثابت نمیشود، اگر چه گمان داشته باشند که به مقدار معتبر شیر خورده است؛ ولی بهتر آن است که احتیاط کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که وصیت می کند باید عاقل و بالغ و مختار باشد ولی بچّه ای که به سن ده سالگی رسیده اگر وصیت به کارهای نیک در رابطه با خویشاوندان نسبی خودش بنماید نافذ است و نیز وصیت سفیه در اموالش نافذ نیست.