چند شوهری؛ یعنی اینکه یک زن در آن واحد، بیش از یک شوهر داشته باشد. ویل دورانت می گوید: (این کیفیت در قبیله تودا و برخی از قبایل تبت مشاهده می شود) در صحیح بخاری از عایشه نقل است که در جاهلیت عرب، چهار نوع زناشویی وجود داشته است. یک نوع همان است که امروز معمول و جاری است که مردی به وسیله پدر دختر، از دختر خواستگاری می کند و پس از تعیین مهر، با او ازدواج می کند. فرزندی که از آن دختر پیدا می شود، از لحاظ تعیین پدر، تکلیف مشخصی دارد. نوع دیگر این بود که مردی در ایام زناشویی، خود وسیله زناشویی [همسر خویش] را با مرد دیگری برای یک مدت محدود فراهم می کرد تا از او برای خود نسل بهتری به وجود آورد. به این ترتیب که آن مرد از زن خود کناره گیری می کرد و به زن خود توصیه می کرد که خود را در اختیار فلان شخص معین بگذارد و تا وقتی که از آن مرد آبستن نمی شد، به کناره گیری خودش ادامه می داد. همین که روشن می شد آبستن شده است، با او نزدیکی می کرد. این کار را در مورد کسانی می کردند که آنها را برای تولید فرزند از خود شایسته تر می دانستند. در حقیقت، این کار را برای بهبود نسل و اصلاح نژاد انجام می دادند. این نوع زناشویی را که در واقع زناشویی در خلال ایام زناشویی دیگر بود، نکاح استبضاع می نامیدند. در نوع دیگر زناشویی، گروهی که عده شان کمتر از دوازده نفر بود، با یک زن معین رابطه برقرار می کردند. آن زن، آبستن می شد و فرزندی به دنیا می آورد. در این وقت، آن زن همه آن گروه را نزد خود دعوت می کرد و طبق عادت و رسم آن زمان، آن مردان نمی توانستند از آمدن سرپیچی کنند و همه می آمدند. در این هنگام، آن زن هر کدام از آن مردان را که خود مایل بود، به عنوان پدر برای فرزند خود انتخاب می کرد و مرد حق نداشت از قبول آن فرزند [سر باز زند]. به این ترتیب، آن فرزند، فرزند رسمی و قانونی آن مرد محسوب می شد. نوع چهارم [زناشویی] این بود که زنی رسما عنوان داشت و هر مردی بدون استثنا می توانست با او رابطه داشته باشد. این گونه زنان معمولاً پرچمی بالای خانه خود می زدند و با آن علامت شناخته می شدند. چنین زنانی پس از آنکه فرزندانی به دنیا می آوردند، همه مردانی را که با آنها ارتباط داشتند، جمع می کردند. آن گاه، کاهن و قیافه شناس می آوردند و او از روی مشخصات قیافه، رأی می داد که این فرزند از آن کیست. آن مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند رسمی و قانونی خود بداند. همه این زناشویی ها در جاهلیت وجود داشت تا اینکه خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید و او همه آنها را جز آنچه اکنون معمول است، از میان برد. از اینجا معلوم می شود که رسم چند شوهری در جاهلیت عرب وجود داشته است. منبع: علامه شهید مطهری(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، صص 365 367.
آیا چند شوهری، سابقه ای داشته است؟
چند شوهری؛ یعنی اینکه یک زن در آن واحد، بیش از یک شوهر داشته باشد. ویل دورانت می گوید: (این کیفیت در قبیله تودا و برخی از قبایل تبت مشاهده می شود) در صحیح بخاری از عایشه نقل است که در جاهلیت عرب، چهار نوع زناشویی وجود داشته است. یک نوع همان است که امروز معمول و جاری است که مردی به وسیله پدر دختر، از دختر خواستگاری می کند و پس از تعیین مهر، با او ازدواج می کند. فرزندی که از آن دختر پیدا می شود، از لحاظ تعیین پدر، تکلیف مشخصی دارد.
نوع دیگر این بود که مردی در ایام زناشویی، خود وسیله زناشویی [همسر خویش] را با مرد دیگری برای یک مدت محدود فراهم می کرد تا از او برای خود نسل بهتری به وجود آورد. به این ترتیب که آن مرد از زن خود کناره گیری می کرد و به زن خود توصیه می کرد که خود را در اختیار فلان شخص معین بگذارد و تا وقتی که از آن مرد آبستن نمی شد، به کناره گیری خودش ادامه می داد. همین که روشن می شد آبستن شده است، با او نزدیکی می کرد. این کار را در مورد کسانی می کردند که آنها را برای تولید فرزند از خود شایسته تر می دانستند. در حقیقت، این کار را برای بهبود نسل و اصلاح نژاد انجام می دادند. این نوع زناشویی را که در واقع زناشویی در خلال ایام زناشویی دیگر بود، نکاح استبضاع می نامیدند.
در نوع دیگر زناشویی، گروهی که عده شان کمتر از دوازده نفر بود، با یک زن معین رابطه برقرار می کردند. آن زن، آبستن می شد و فرزندی به دنیا می آورد. در این وقت، آن زن همه آن گروه را نزد خود دعوت می کرد و طبق عادت و رسم آن زمان، آن مردان نمی توانستند از آمدن سرپیچی کنند و همه می آمدند. در این هنگام، آن زن هر کدام از آن مردان را که خود مایل بود، به عنوان پدر برای فرزند خود انتخاب می کرد و مرد حق نداشت از قبول آن فرزند [سر باز زند]. به این ترتیب، آن فرزند، فرزند رسمی و قانونی آن مرد محسوب می شد.
نوع چهارم [زناشویی] این بود که زنی رسما عنوان داشت و هر مردی بدون استثنا می توانست با او رابطه داشته باشد. این گونه زنان معمولاً پرچمی بالای خانه خود می زدند و با آن علامت شناخته می شدند. چنین زنانی پس از آنکه فرزندانی به دنیا می آوردند، همه مردانی را که با آنها ارتباط داشتند، جمع می کردند. آن گاه، کاهن و قیافه شناس می آوردند و او از روی مشخصات قیافه، رأی می داد که این فرزند از آن کیست. آن مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند رسمی و قانونی خود بداند.
همه این زناشویی ها در جاهلیت وجود داشت تا اینکه خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید و او همه آنها را جز آنچه اکنون معمول است، از میان برد. از اینجا معلوم می شود که رسم چند شوهری در جاهلیت عرب وجود داشته است.
منبع: علامه شهید مطهری(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، صص 365 367.
- [آیت الله علوی گرگانی] سابقه این ردهبندی چگونه است؟
- [سایر] سابقه و چرایی عذرخواهی مسئولان از اشتباهات؟
- [آیت الله علوی گرگانی] وظیفه شوهری که همسرش واجبات دینی را بجا نمیآورد چیست؟
- [سایر] آیا نداشتن سابقه جرم به معنای صلاحیت است ؟
- [سایر] درباره اهمیت نذر و سابقه تاریخی آن توضیح دهید؟
- [سایر] آیا مراسم اعتکاف در قرآن آمده است؟ سابقه و شرایط آن را بیان کنید؟
- [سایر] آیا عزاداری برای امام حسین علیه السلام، در زمان امامان علیهم السلام سابقه دارد؟
- [سایر] چرا چند شوهری موافق طبیعت هیچ یک از زن و مرد نیست؟
- [سایر] در مورد شوهری که سیگار می کشد، چکار کنیم تا سیگار را کنار بگذارد؟
- [سایر] اگر شوهری، همسرش را از صله رحم - به ویژه دیدار والدین - منع کند، تکلیف زن چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خونی ببیند که از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد و نداند خون دمل و زخم است یا خون حیض در صورتی که صفات حیض را داشته یا در ایام عادت باشد باید ان را حیض قرار دهد و در غیر این صورت اگر می داند حالت سابقه طهارت بوده یا جهل به حالت سابقه دارد بنابر طهارت بگذارد و اگر می داند حیض بوده تا مقداری که مجموع خون حالت سابقه و خون مشکوک ممکن است شرعا حیض باشد بنابر حیض بگذارد
- [آیت الله خوئی] اگر مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه بپوشد، درصورتی که زی خود قرار دهد بنابر احتیاط حرام است، ونماز خواندن با آن حکم مسأله سابقه را دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خونی ببیند که از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد و نداند خون دمل و زخم است یا خون حیض در صورتی که صفات حیض را داشته یا در ایام عادت باشد باید ان را حیض قرار دهد و در غیر این صورت اگر می داند حالت سابقه طهارت بوده یا جهل به حالت سابقه دارد بنابر طهارت بگذارد و اگر می داند حیض بوده تا مقداری که مجموع خون حالت سابقه و خون مشکوک ممکن است شرعا حیض باشد بنابر حیض بگذارد
- [آیت الله خوئی] اگر مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه بپوشد، درصورتی که زی خود قرار دهد بنایر احتیاط حرام است*، و نماز خواندن با آن حکم مسآله سابقه را دارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر چیز پاکی به چیز نجس برسد و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تر بوده یا نه؛ آن چیز پاک؛ نجس نمی شود مگر حالت سابقه چیز پاک رطوبت مسریه باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آبی که معلوم نیست مطلق است یا مضاف و حالت سابقه آن هم معلوم نیست چیزی را پاک نمی کند، وضو و غسل هم با آن باطل است، اما اگر چیز نجسی به آن رسد نجس نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر با زن بی شوهری که در عده نیست زنا کند بعداً می تواند با او ازدواج نماید، ولی احتیاط مستحب آن است که صبر کند تا آن زن حیض ببیند بعد او را به عقد خود درآورد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در شرط سوم از شرطهایی که در مساله پیش ذکر شد شک کند یعنی شک کند که نماز جماعت صحیح بوده یا نه اذان و اقامه از او ساقط است ولی اگر در به هم خوردن صفها یا تحقق بقیه شرایط شک کند چنانچه حالت سابقه معلوم باشد باید بر طبق حالت سابقه عمل کند مثلا اگر در اثر تاریکی شب شک کند که ایا صفوف متفرق شده یا نه بنا بگذارد بر این که متفرق نشده و اذان و اقامه را نگوید و اگر شک کند که ایا برای ان جماعت اذان و اقامه گفته شده یا نه بنا بگذارد بر این که گفته نشده و اذان و اقامه را استحبابا بگوید و در صورتی که حالت سابقه معلوم نیست اذان و اقامه را رجاء بگوید
- [آیت الله وحید خراسانی] جایی را که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن ان چنانچه قبلا از ظاهر بوده باید بشوید و اگر قبلا از ظاهر نبوده شستن ان لازم نیست و در صورتی که حالت سابقه معلوم نیست بنابر احتیاط واجب بشوید
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خونی ببیند که سه روز بر ان نگذشته و نداند خون دمل و زخم است یا حیض و در ایام عادت نباشد و صفات حیض را نداشته باشد اگر حالت سابقه اش حیض است به کیفیتی که در مساله قبل گذشت باید حیض قرار دهد وگرنه باید عبادتهای خود را به جا اورد