فلسفه نماز چیست؟
نماز، مظهر پاکی1 و بندگی و راه عملی پیوند با خداست که انسان را با جهان ماوراء طبیعت پیوند می دهد و رابطه همیشگی میان انسان را با مبدأ هستی ایجاد می کند. نماز، در حقیقت، حضور انسان با تمام وجودش در برابر خداوند است. این حضور، نردبان تکامل و وسیله تربیت روح و جان و پاک کننده دل از زنگار گناه و پلیدی است. این حضور، اراده انسان را قوی، عزمش را راسخ و خودبینی غرور را از وی دور می سازد و دژی محکم در برابر یورش های شیطان است.2 نماز، بهترین راه تقرب و یادکرد خداست که خود می فرماید: (أقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْرِی؛ نماز را برای یاد من به پا دارید.) (طه: 14) این آیه شریفه به یکی از فلسفه های مهم نماز اشاره دارد و آن اینکه انسان در زندگی این جهان با عوامل غفلت زای فراوانی روبه رو است. ازاین رو، به یادآوری نیاز دارد تا خدا، پیامبر، روز رستاخیز و هدف از آفرینشش را به یاد آورد. افزون بر آنچه گفته شد، نماز، مظهر کمال بندگی و کامل ترین و جامع ترین نمونه اظهار تذلل و تضرع در برابر عظمت پروردگار متعال است. هیچ عبادتی نمی تواند این گونه بندگی و خضوع و خشوع انسان را در برابر حق تعالی به نمایش بگذارد و عالی ترین مراتب سپاس گزاری را جلوه گر سازد. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا نماز، با آن که مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان بازمی دارد و موجب زحمت و رنج جسمی آنهاست، واجب شد؟ حضرت فرمودند: زیرا اگر به صرف آمدن دین و وجود کتاب (قرآن) در میان مردم اکتفا می شد و عاملی نبود که یاد و خاطره پیامبر را در میانشان زنده نگه دارد، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار می شدند. آنها (پیامبران خدا) نیز برای خود دینی و کتابی داشتند و عده ای را به سوی آیین خود فراخواندند و در راه آن با آنان جنگیدند، ولی با رفتن آنها دین و آیینشان نیز کهنه شد و از بین رفت. خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد محمد صلی الله علیه و آله و دین او را از یاد نبرند. ازاین رو، نماز را برایشان واجب کرد تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را به زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.3 امام رضا علیه السلام نیز درباره فلسفه نماز فرمودند: نماز، اقرار به ربوبیت خداوند عزیز و بزرگ است و نفی شریک از او و ایستادن در برابر خداوند جبار جل جلاله با خواری و مکنت و خضوع و اعتراف به بزرگی او و طلب بخشش گناهان گذشته و نهادن پیشانی بر خاک روزی پنج بار، برای تعظیم خدای بزرگ. نماز موجب می شود بنده به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و به ناسپاسی و گردن کشی دچار نشود و فروتن باشد و مشتاق و طالب در امر دین و دنیا باشد. افزون بر اینها، نماز موجب می شود انسان مرتکب گناه نشود و شب و روز، پیوسته به یاد خدا باشد تا مبادا بنده، سَرور و مدبّر و آفریننده خویش را فراموش کند و بر اثر آن به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی آورد. یاد کردن بنده از خداوند متعال و ایستادن در آستان او، وی را از گناهان بازمی دارد و از هرگونه فساد جلوگیری می کند.4 با توجه به مطالب بیان شده می توان گفت نماز، مظهر کامل عبودیت و بندگی خداوند است که هیچ عملی نمی تواند چنین بندگی و خضوع و خشوع در برابر حق تعالی را به نمایش بگذارد. پی نوشتها: 1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: (الصَّلاةُ وَ هی الطُّهرٌ؛ نماز، پاکی است). وسائل الشیعه، ج 1، ص 22، باب1، ح 23. 2. امام علی علیه السلاممی فرماید: (الصَّلاةُ حِصنٌ مِنْ سَطَواتِ الشّیْطانِ). غررالحکم و دررالکلم، ح 2212. 3. وسائل الشیعه، ج 4، ص 10، ح 4383. 4. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 214، ح 645 . www.irc.ir
عنوان سوال:

فلسفه نماز چیست؟


پاسخ:

نماز، مظهر پاکی1 و بندگی و راه عملی پیوند با خداست که انسان را با جهان ماوراء طبیعت پیوند می دهد و رابطه همیشگی میان انسان را با مبدأ هستی ایجاد می کند. نماز، در حقیقت، حضور انسان با تمام وجودش در برابر خداوند است. این حضور، نردبان تکامل و وسیله تربیت روح و جان و پاک کننده دل از زنگار گناه و پلیدی است. این حضور، اراده انسان را قوی، عزمش را راسخ و خودبینی غرور را از وی دور می سازد و دژی محکم در برابر یورش های شیطان است.2
نماز، بهترین راه تقرب و یادکرد خداست که خود می فرماید: (أقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْرِی؛ نماز را برای یاد من به پا دارید.) (طه: 14) این آیه شریفه به یکی از فلسفه های مهم نماز اشاره دارد و آن اینکه انسان در زندگی این جهان با عوامل غفلت زای فراوانی روبه رو است. ازاین رو، به یادآوری نیاز دارد تا خدا، پیامبر، روز رستاخیز و هدف از آفرینشش را به یاد آورد.
افزون بر آنچه گفته شد، نماز، مظهر کمال بندگی و کامل ترین و جامع ترین نمونه اظهار تذلل و تضرع در برابر عظمت پروردگار متعال است. هیچ عبادتی نمی تواند این گونه بندگی و خضوع و خشوع انسان را در برابر حق تعالی به نمایش بگذارد و عالی ترین مراتب سپاس گزاری را جلوه گر سازد.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا نماز، با آن که مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان بازمی دارد و موجب زحمت و رنج جسمی آنهاست، واجب شد؟ حضرت فرمودند:
زیرا اگر به صرف آمدن دین و وجود کتاب (قرآن) در میان مردم اکتفا می شد و عاملی نبود که یاد و خاطره پیامبر را در میانشان زنده نگه دارد، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار می شدند. آنها (پیامبران خدا) نیز برای خود دینی و کتابی داشتند و عده ای را به سوی آیین خود فراخواندند و در راه آن با آنان جنگیدند، ولی با رفتن آنها دین و آیینشان نیز کهنه شد و از بین رفت. خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد محمد صلی الله علیه و آله و دین او را از یاد نبرند. ازاین رو، نماز را برایشان واجب کرد تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را به زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.3
امام رضا علیه السلام نیز درباره فلسفه نماز فرمودند:
نماز، اقرار به ربوبیت خداوند عزیز و بزرگ است و نفی شریک از او و ایستادن در برابر خداوند جبار جل جلاله با خواری و مکنت و خضوع و اعتراف به بزرگی او و طلب بخشش گناهان گذشته و نهادن پیشانی بر خاک روزی پنج بار، برای تعظیم خدای بزرگ. نماز موجب می شود بنده به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و به ناسپاسی و گردن کشی دچار نشود و فروتن باشد و مشتاق و طالب در امر دین و دنیا باشد. افزون بر اینها، نماز موجب می شود انسان مرتکب گناه نشود و شب و روز، پیوسته به یاد خدا باشد تا مبادا بنده، سَرور و مدبّر و آفریننده خویش را فراموش کند و بر اثر آن به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی آورد. یاد کردن بنده از خداوند متعال و ایستادن در آستان او، وی را از گناهان بازمی دارد و از هرگونه فساد جلوگیری می کند.4
با توجه به مطالب بیان شده می توان گفت نماز، مظهر کامل عبودیت و بندگی خداوند است که هیچ عملی نمی تواند چنین بندگی و خضوع و خشوع در برابر حق تعالی را به نمایش بگذارد.
پی نوشتها:
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: (الصَّلاةُ وَ هی الطُّهرٌ؛ نماز، پاکی است). وسائل الشیعه، ج 1، ص 22، باب1، ح 23.
2. امام علی علیه السلاممی فرماید: (الصَّلاةُ حِصنٌ مِنْ سَطَواتِ الشّیْطانِ). غررالحکم و دررالکلم، ح 2212.
3. وسائل الشیعه، ج 4، ص 10، ح 4383.
4. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 214، ح 645 .
www.irc.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین