اگر خواسته باشیم به صورت کامل و دقیق با هم سخن بگوییم، باید به این نکات توجه داشته باشیم که داشتن دوست و برخوردار بودن از ارتباط عاطفی دوستانه، یک ضرورت انسانی است؛ یعنی، حتی اگر آدمی را موجودی اجتماعی نشناسیم؛ ولیکن داشتن دوست به مقتضای تدبیر عاقلانه و تأمین خواسته‌های فطری و غریزی، یک پدیده ضروری و انکارناپذیر زندگی انسانی است . حال بعد از ناگزیر بودن از دوستی، باید مشخص کرد که معیارهای انتخاب دوست چیست و بهترین همنشین کیست؟ در مرام ما مسلمانان هدف تمام اعمال و رفتارها به آخرت و خشنودی خداوند بر می گردد، و لذا هرگاه در پی انجام عملی بر می‌آییم اولین سؤال آن است که آیا این عمل، موجب خرسند شدن حضرت حق می شود یا نه ؟ آیا خداوند به انجام این عمل رضایت دارد یا نه؟ چرا که جملگی خود را بنده او می دانیم و بنده باید در پی تحصیل رضایت مولای خویش باشد. یک. سه شرط دوستی دوستی قبل از هر شرطی دارای سه شرط اساسی است که بدون رعایت سن و گروه طبقاتی و سطح تحصیلات _که خود از جمله شرایط لازمه است_ باید بی کم و کاست رعایت گردد. اگر این سه شرط زیر فراهم بود، آن‌گاه نوبت به بررسی دیگر شرایط می‌رسد. شخصی سزاوار دوستی است که: 1. دیدار او خدا را به یاد شما آورد؛ یعنی، زیارت وی سبب ذکر خدا باشد. 2. سخن گفتن او به دانش و معلومات شما بیافزاید و از هر کلام او شما ثمره ای علمی بردارید. 3. عمل و کردار او آخرت را به یاد شما آورد، به گونه‌ای که به اعمال و رفتار شما نیز رنگ آخرتی بزند. اگر کسی را با سه شرط فوق یافتید و در هر سن و سالی که بود، دوست او باشید و وجود وی را مغتنم شمارید، و گرنه درصدد یافتن چنین دوستانی باشید. تا زمانی که شخصی را با چنین ویژگی‌های نیافتید، هرگز دوستی برقرار نکنید. چه فضای دوستی فضای استفاده از کمالات معنوی است و دوستی باید زمینه‌ساز دینداری، بندگی، رشد علمی و اخلاقی گردد و دوستی که موجب انحطاط اخلاقی و زمینه‌ساز مفاسد دینی و دنیوی شود، دوستی نیست؛ بلکه دشمنی و عداوت است و از این دوستی‌ها باید سخت اجتناب نمود. اما نسبت به شرایط سنی و طبقه اجتماعی و تحصیلی اگر دقت کنیم، این شرایط در واقع زمینه‌ساز شرایط قبلی است؛ یعنی، دو انسانی که اختلاف سنی داشته باشند، نمی‌توانند دوست خوبی برای یکدیگر باشند؛ چرا که این دوستی نمی‌تواند موجب افزایش دانش و معرفت و تقوا گردد و یا اگر از نظر سطح تحصیلات نزدیک یکدیگر و یا هم‌تراز نباشند، نمی‌توانند از حضور یکدیگر بهره علمی و شناختی ببرند و زمینه ارتباط روحی و رشد معنوی را برای هم فراهم آورند. پس شرایط دیگر در واقع، زمینه‌ساز سه شرط اساسی نخست هستند و باید رعایت گردند. پس به صورت عمومی باید شرایط سنی و طبقه اجتماعی و سطح شناختی و تحصیلی و... رعایت گردد تا موجب خسران علمی و شناختی و انحراف و ابتلا به صفات خلاف ادب و اخلاق نگردد، حتی زمینه‌ساز افت و تنزل علمی و معنوی و اخلاقی نشود. امیدواریم با رعایت اصول بیان شده، دوستی‌های الهی و مفید رقم خورده و زمینه رشد و ترقی فراهم گردد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: - آئین دوستی در اسلام نوشته آقای بابازاده - دوستی و دوستان نوشته آقای سید هادی مدرسی , ترجمه آقای شیخی و آژیر - دوستی در قرآن و حدیث نوشته آقای محمدی ری شهری . دو. ملاک‌های دوست خوب از طرفی انتخاب دوستان و معاشرت با آنها؛ باید بر اساس موازین اسلامی باشد. در قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) ملاک‌هایی برای دوست خوب بیان شده که به طور اختصار بعضی از آنها را بیان می‌کنیم. و شما می‌توانید راجع به هر ملاک , مفصلا" مطالعه و فکر کنید: 1. کسی که به یاد خدا است و هدفش جز رسیدن به او نیست؛سوره کهف , آیه 28. 2. عاقل باشد؛ حضرت علی (ع) فرمود: (بیشترین درستی و خوبی ها در همراهی و دوستی با صاحبان عقل و درایت است).غررالحکم، حرف الف. مولوی داستان دوستی مردی با خرس را که مصداق بی‌خردان است، به زیبایی بیان کرده است. مثنوی معنوی , دفتر دوم , ابیات 1932 - 2124. 3. خیانت کار نباشد. 4. ستم کار نباشد. 5. سخن چین نباشد; امام صادق(ع) فرمود: (از سه گروه بر حذر باش! شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین; زیرا کسی که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزی خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند و شخصی که به جانبداری از تو، حق دیگران را پایمال نماید و به ظلم عادت کند، بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پیش تو می‌آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد). بحارالانوار، ج 75، ص 229. 6. آنچه برای خود می‌پسندد، برای تو نیز بپسندد و آنچه را که برای خویش نمی‌خواهد، برای تو نیز نخواهد. رسول اکرم(ص) فرمود: (در مصاحبت و رفاقت کسی که آنچه را برای خود می‌خواهد برای تو نخواهد، هیچ خیر و فایده‌ای وجود ندارد). بحارالانوار، ج 71، ص 198. آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را 7. قاطع رحم نباشد; امام باقر(ع ) فرمود: (پدرم امام سجاد(ع) مرا نصیحت فرمود که: ای پسرم! از رفاقت با کسانی که قطع رحم می کنند، بپرهیز; زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم).تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45. شخصی که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستی صحیح داشته باشد؛ در حالی که آنان با وی از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون می باشند, چگونه می توان انتظار داشت که با غیرفامیل رفاقت صمیمانه داشته باشد. 8. عیب‌جو نباشد; امام علی (ع ) فرمود: (از رفاقت و نشست و برخاست با کسانی که عیب‌جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران می‌باشند، پرهیز کن; زیرا دوست چنین اشخاصی از ضرر آنان سالم نمی‌ماند و خود نیز طعمه عیب‌جویی‌های آنان خواهد شد). غررالحکم، باب الف. در روایات راه‌های متعددی برای امتحان دوستان بیان شده است؛ از جمله: 1. در حال بی‌نیازی و فقر، دوستی او عوض نشود; امام باقر(ع) فرمود: (بدترین دوست کسی است که تو را به هنگام بی‌نیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستی رها سازد).میزان الحکمه، ج 1، ص 53. دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی (سعدی) 2. به هنگام عصبانیت، بدگویی تو را نکند; امام صادق(ع) فرمود: (دوستی که سه بار از تو عصبانی شد، ولی بدگویی تو را ننمود و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد، او را برای خود نگه‌دار).بحارالانوار، ج 78، ص 251. 3. به نماز اهمیت بدهد; قرآن می‌فرماید: (ای اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند، دوستی مکنید. زمانی که شما ندای نماز بلند می‌کنید، آن را به مسخره و بازی می‌گیرند، زیرا آن قوم مردمی نادان و بی‌خردند).مائده، آیه 57. وامش مده آن که بی نماز است گرچه دهنش زفاقه باز است کو فرض خدا نمی‌گزارد از قرض تو نیز غم ندارد (سعدی) 4. در هنگام سختی و راحتی انسان اهل نیکی باشد; امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (در سختی‌ها دوستان امتحان می‌گردند).غررالحکم , حرف فائ لفظ فی. جوانی پاکباز پاک رو بود که با پاکیزه رویی در گرو بود چنین خواندم که در دریای اعظم به گردابی درافتادند با هم چو ملاح آمدش تا دست گیرد مبادا کاندرین حالت بمیرد همی گفتی میان موج و تشویر مرا بگذار ودست یار من گیر (سعدی) 5. هنگام زوال توانایی انسان، دوستی‌اش از بین نرود; حضرت امیر(ع) فرمود: (هنگام از بین رفتن قدرت انسان، دوست از دشمن شناخته می‌گردد).(غرر الحکم، حرف عین، لفظ عند). 6. هنگام به قدرت رسیدن , از احسان به دوستان خودداری نکنید. در پایان تذکر دو نکته مهم ضروری است: یکم. این شرایط نسبی هستند و از طرفی هم شاید نتوان کسی را پیدا کرد که دارای تمام این خصوصیات باشد. از این رو با در نظر گرفتن شرایط خود و اهمیت‌های دیگر، باید به جست و جوی این خصوصیات در دوستان پرداخت و اگر دوستی داریم که فاقد بعضی از این خصلت‌ها است، از قطع رابطه با وی خودداری کنیم و در اصلاح و خودسازی او، کمکش کنیم که این خود از وظایف دوستان نسبت به یکدیگر است. البته انجام دادن این وظیفه مشروط به عدم تأثیرپذیری انسان در حین کمک و اصلاح آن شخص می باشد. دوم. نباید انسان در جست و جوی این اوصاف در دیگران باشد; بلکه خود نیز باید سعی کند تا موارد یاد شده را رعایت کند. آن گاه خواهد دید که چقدر از صفات نکوهیده وی از بین رفته و در مقابل، به چه صفات پسندیده ای مزین و متصف شده است. eporsesh.com
اگر خواسته باشیم به صورت کامل و دقیق با هم سخن بگوییم، باید به این نکات توجه داشته باشیم که داشتن دوست و برخوردار بودن از ارتباط عاطفی دوستانه، یک ضرورت انسانی است؛ یعنی، حتی اگر آدمی را موجودی اجتماعی نشناسیم؛ ولیکن داشتن دوست به مقتضای تدبیر عاقلانه و تأمین خواستههای فطری و غریزی، یک پدیده ضروری و انکارناپذیر زندگی انسانی است . حال بعد از ناگزیر بودن از دوستی، باید مشخص کرد که معیارهای انتخاب دوست چیست و بهترین همنشین کیست؟
در مرام ما مسلمانان هدف تمام اعمال و رفتارها به آخرت و خشنودی خداوند بر می گردد، و لذا هرگاه در پی انجام عملی بر میآییم اولین سؤال آن است که آیا این عمل، موجب خرسند شدن حضرت حق می شود یا نه ؟ آیا خداوند به انجام این عمل رضایت دارد یا نه؟ چرا که جملگی خود را بنده او می دانیم و بنده باید در پی تحصیل رضایت مولای خویش باشد.
یک. سه شرط دوستی
دوستی قبل از هر شرطی دارای سه شرط اساسی است که بدون رعایت سن و گروه طبقاتی و سطح تحصیلات _که خود از جمله شرایط لازمه است_ باید بی کم و کاست رعایت گردد. اگر این سه شرط زیر فراهم بود، آنگاه نوبت به بررسی دیگر شرایط میرسد.
شخصی سزاوار دوستی است که:
1. دیدار او خدا را به یاد شما آورد؛ یعنی، زیارت وی سبب ذکر خدا باشد.
2. سخن گفتن او به دانش و معلومات شما بیافزاید و از هر کلام او شما ثمره ای علمی بردارید.
3. عمل و کردار او آخرت را به یاد شما آورد، به گونهای که به اعمال و رفتار شما نیز رنگ آخرتی بزند. اگر کسی را با سه شرط فوق یافتید و در هر سن و سالی که بود، دوست او باشید و وجود وی را مغتنم شمارید، و گرنه درصدد یافتن چنین دوستانی باشید. تا زمانی که شخصی را با چنین ویژگیهای نیافتید، هرگز دوستی برقرار نکنید. چه فضای دوستی فضای استفاده از کمالات معنوی است و دوستی باید زمینهساز دینداری، بندگی، رشد علمی و اخلاقی گردد و دوستی که موجب انحطاط اخلاقی و زمینهساز مفاسد دینی و دنیوی شود، دوستی نیست؛ بلکه دشمنی و عداوت است و از این دوستیها باید سخت اجتناب نمود. اما نسبت به شرایط سنی و طبقه اجتماعی و تحصیلی اگر دقت کنیم، این شرایط در واقع زمینهساز شرایط قبلی است؛ یعنی، دو انسانی که اختلاف سنی داشته باشند، نمیتوانند دوست خوبی برای یکدیگر باشند؛ چرا که این دوستی نمیتواند موجب افزایش دانش و معرفت و تقوا گردد و یا اگر از نظر سطح تحصیلات نزدیک یکدیگر و یا همتراز نباشند، نمیتوانند از حضور یکدیگر بهره علمی و شناختی ببرند و زمینه ارتباط روحی و رشد معنوی را برای هم فراهم آورند. پس شرایط دیگر در واقع، زمینهساز سه شرط اساسی نخست هستند و باید رعایت گردند. پس به صورت عمومی باید شرایط سنی و طبقه اجتماعی و سطح شناختی و تحصیلی و... رعایت گردد تا موجب خسران علمی و شناختی و انحراف و ابتلا به صفات خلاف ادب و اخلاق نگردد، حتی زمینهساز افت و تنزل علمی و معنوی و اخلاقی نشود. امیدواریم با رعایت اصول بیان شده، دوستیهای الهی و مفید رقم خورده و زمینه رشد و ترقی فراهم گردد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: - آئین دوستی در اسلام نوشته آقای بابازاده - دوستی و دوستان نوشته آقای سید هادی مدرسی , ترجمه آقای شیخی و آژیر - دوستی در قرآن و حدیث نوشته آقای محمدی ری شهری .
دو. ملاکهای دوست خوب
از طرفی انتخاب دوستان و معاشرت با آنها؛ باید بر اساس موازین اسلامی باشد. در قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) ملاکهایی برای دوست خوب بیان شده که به طور اختصار بعضی از آنها را بیان میکنیم. و شما میتوانید راجع به هر ملاک , مفصلا" مطالعه و فکر کنید:
1. کسی که به یاد خدا است و هدفش جز رسیدن به او نیست؛سوره کهف , آیه 28.
2. عاقل باشد؛ حضرت علی (ع) فرمود: (بیشترین درستی و خوبی ها در همراهی و دوستی با صاحبان عقل و درایت است).غررالحکم، حرف الف.
مولوی داستان دوستی مردی با خرس را که مصداق بیخردان است، به زیبایی بیان کرده است. مثنوی معنوی , دفتر دوم , ابیات 1932 - 2124.
3. خیانت کار نباشد.
4. ستم کار نباشد.
5. سخن چین نباشد; امام صادق(ع) فرمود: (از سه گروه بر حذر باش! شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین; زیرا کسی که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزی خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند و شخصی که به جانبداری از تو، حق دیگران را پایمال نماید و به ظلم عادت کند، بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پیش تو میآورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد). بحارالانوار، ج 75، ص 229.
6. آنچه برای خود میپسندد، برای تو نیز بپسندد و آنچه را که برای خویش نمیخواهد، برای تو نیز نخواهد. رسول اکرم(ص) فرمود: (در مصاحبت و رفاقت کسی که آنچه را برای خود میخواهد برای تو نخواهد، هیچ خیر و فایدهای وجود ندارد). بحارالانوار، ج 71، ص 198.
آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را
7. قاطع رحم نباشد; امام باقر(ع ) فرمود: (پدرم امام سجاد(ع) مرا نصیحت فرمود که: ای پسرم! از رفاقت با کسانی که قطع رحم می کنند، بپرهیز; زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم).تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45.
شخصی که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستی صحیح داشته باشد؛ در حالی که آنان با وی از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون می باشند, چگونه می توان انتظار داشت که با غیرفامیل رفاقت صمیمانه داشته باشد.
8. عیبجو نباشد; امام علی (ع ) فرمود: (از رفاقت و نشست و برخاست با کسانی که عیبجو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران میباشند، پرهیز کن; زیرا دوست چنین اشخاصی از ضرر آنان سالم نمیماند و خود نیز طعمه عیبجوییهای آنان خواهد شد). غررالحکم، باب الف.
در روایات راههای متعددی برای امتحان دوستان بیان شده است؛ از جمله:
1. در حال بینیازی و فقر، دوستی او عوض نشود; امام باقر(ع) فرمود: (بدترین دوست کسی است که تو را به هنگام بینیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستی رها سازد).میزان الحکمه، ج 1، ص 53.
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
(سعدی)
2. به هنگام عصبانیت، بدگویی تو را نکند; امام صادق(ع) فرمود: (دوستی که سه بار از تو عصبانی شد، ولی بدگویی تو را ننمود و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد، او را برای خود نگهدار).بحارالانوار، ج 78، ص 251.
3. به نماز اهمیت بدهد; قرآن میفرماید: (ای اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند، دوستی مکنید. زمانی که شما ندای نماز بلند میکنید، آن را به مسخره و بازی میگیرند، زیرا آن قوم مردمی نادان و بیخردند).مائده، آیه 57.
وامش مده آن که بی نماز است گرچه دهنش زفاقه باز است
کو فرض خدا نمیگزارد از قرض تو نیز غم ندارد
(سعدی)
4. در هنگام سختی و راحتی انسان اهل نیکی باشد; امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (در سختیها دوستان امتحان میگردند).غررالحکم , حرف فائ لفظ فی.
جوانی پاکباز پاک رو بود که با پاکیزه رویی در گرو بود
چنین خواندم که در دریای اعظم به گردابی درافتادند با هم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد مبادا کاندرین حالت بمیرد
همی گفتی میان موج و تشویر مرا بگذار ودست یار من گیر
(سعدی)
5. هنگام زوال توانایی انسان، دوستیاش از بین نرود; حضرت امیر(ع) فرمود: (هنگام از بین رفتن قدرت انسان، دوست از دشمن شناخته میگردد).(غرر الحکم، حرف عین، لفظ عند).
6. هنگام به قدرت رسیدن , از احسان به دوستان خودداری نکنید.
در پایان تذکر دو نکته مهم ضروری است:
یکم. این شرایط نسبی هستند و از طرفی هم شاید نتوان کسی را پیدا کرد که دارای تمام این خصوصیات باشد. از این رو با در نظر گرفتن شرایط خود و اهمیتهای دیگر، باید به جست و جوی این خصوصیات در دوستان پرداخت و اگر دوستی داریم که فاقد بعضی از این خصلتها است، از قطع رابطه با وی خودداری کنیم و در اصلاح و خودسازی او، کمکش کنیم که این خود از وظایف دوستان نسبت به یکدیگر است. البته انجام دادن این وظیفه مشروط به عدم تأثیرپذیری انسان در حین کمک و اصلاح آن شخص می باشد.
دوم. نباید انسان در جست و جوی این اوصاف در دیگران باشد; بلکه خود نیز باید سعی کند تا موارد یاد شده را رعایت کند. آن گاه خواهد دید که چقدر از صفات نکوهیده وی از بین رفته و در مقابل، به چه صفات پسندیده ای مزین و متصف شده است.
eporsesh.com
- [سایر] ویژگیهای یک دوست خوب و واقعی چیست؟
- [سایر] ویژگیهای خواستگاری مطلوب چیست؟
- [سایر] ویژگیهای دین مرسل چیست؟
- [سایر] ویژگیهای دین مرسل چیست؟
- [سایر] ویژگیهای ولدحیض چیست؟
- [سایر] ویژگیهای فاسق را بیان کنید؟
- [سایر] نشانهها و ویژگیهای امامت چیست؟
- [سایر] ویژگیهای سور "نمل" چیست؟
- [سایر] خصایص و ویژگیهای عالم بهشت چیست؟
- [سایر] انتظار امام موعود، چه ویژگیهای خاصی دارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] در هنگام اعلان باید عبارتی را برگزیند که بیش از همه شنونده را متوجّه مال گمشده و صفات آن بنماید، بنا بر این معمولاً نمیتواند بگوید که (چیزی یا مالی پیدا شده) بلکه مثلاً باید بگوید: (طلا یا نقره یا ظرف یا پیراهنی پیدا شده است) البتّه نباید تمام ویژگیهای آن را هم ذکر کند، بلکه باید هنوز چیز پیدا شده در بوته ابهام باقی باشد، خلاصه باید بهترین راهی را که مال را به صاحبش میرساند برگزیند، عبارت اعلان نه کاملاً مبهم باشد و نه کاملاً مشخّص، بلکه مابین این دو حالت باشد.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که ضمن عقد دائم مهریه ذکر نشود و یا عدم مهر شرط شود، عقد نکاح صحیح است و زن و شوهر میتوانند بعد از عقد مهریّه را معیّن کنند و اگر قبل از تعیین مهریه آمیزش واقع شده باشد، زن مستحقّ مهرالمثل است یعنی مقدار مهریّهای که چنین زنی با توجّه به ویژگیهای مربوط و شرایط خانوادگی در بین امثال و فامیل و معمول محل خود دارد و در صورتی که یکی از زوجین قبل از تعیین مهریه و آمیزش بمیرد، زن مستحقّ مهریه نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله مظاهری] دوستیابی زن با مرد نامحرم و مرد با زن نامحرم، حرام است، گرچه شهوتانگیز و دارای احتمال مفسده هم نباشد، و قرآن شریف از اینکه زن، مرد نامحرمی را و یا مرد، زن نامحرمی را به عنوان دوست بگیرد، نهی مؤکّد فرموده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چیزی را که غصب کرده به طوری تغییر دهد که از اوّلش بهتر شود و صاحب مال بگوید باید آن را به صورت اوّل درآوری واجب است آن را به صورت اوّلش درآورد و چنانچه قیمت آن به واسطه تغییر دادن از اوّلش کمتر شود، باید تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلایی را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگوید: باید به صورت اوّلش درآوری، در صورتی که بعد از آب کردن، قیمت آن از پیش از گوشواره ساختن کمتر شود، باید تفاوت آن را بدهد. البتّه اگر کم شدن قیمت به جهت اختلاف قیمت بازار باشد (نه به خاطر پدید آمدن نقصی در خود آن گوشواره یا ویژگیهای آن) پرداخت تفاوت قیمت لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] نماز مهمترین اعمال دین است که اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادتهای دیگر نیز قبول میشوند و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر نیز قبول نمیشوند. همان گونه که اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند چرکی در بدن او باقی نمیماند، نمازهای پنجگانه نیز انسان را از گناهان و پلیدیها پاک میکنند. سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را کم ارزش و سبک میشمارد، مانند کسی است که نماز نمیخواند. خداوند در ابتدای سوره بقره نماز را از ویژگیهای پرهیزگاران و سبب برخورداری از هدایت قرآنی و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ویژگیهای مؤمنان بر شمرده است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند؛ مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجود خود را به طور کامل بجا نیاورد. حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش به این نحو است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است! پس انسان باید مراقب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند متعال بسیار کوچک و ناچیز ببیند. همچنین نمازگزار باید توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن مال حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. همچنین سزاوار است اعمالی را که ثواب نماز را کم میکند، بجا نیاورد، مثلاً در حال خوابآلودگی و خودداری از ادرار به نماز نایستد و در هنگام نماز ه آسمان نگاه نکند و نیز اعمالی را که ثواب نماز را زیاد میکند بجا آورد، مثلاً انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.
- [آیت الله مظاهری] اشاعه فحشا (یعنی پراکنده کردن فساد و زشتکاری) از گناهان کبیره در اسلام است و قرآن شریف برای کسی که دوست دارد گناهان آشکار شوند، عذاب دنیا و آخرت را وعده داده است، چه برسد که بخواهد عمل اشاعه فحشا را انجام دهد: (انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةَ فِی الَّذینَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (به تحقیق کسانی که دوست میدارند که زشت کاری در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود.) و آن اقسامی دارد: الف) عیبی را به دروغ نسبت دادن به کسی و آن را درمیان مردم شیوع دادن، و این قسم علاوه بر گناه اشاعه فحشا، گناه تهمت را نیز دارد، و افرادی که دامن به آن شایعه میزنند و آن را برای دیگران میگویند، اگر بدانند که تهمت است، گناهشان مثل کسی است که شایعه را اختراع نموده و اگر ندانند، حرام است و گناه اشاعه فحشا را دارد، علاوه بر اینکه آن شایعه تهمت است و گناه از آن را نیز دارد. ب) پخش کردن عیبی که در کسی هست در میان مردم، و این صورت علاوه بر گناه اشاعه فحشا، گناه غیبت را نیز دارد. ج) گناهی را علنی و در میان مردم انجام دادن، نظیر بیرون آمدن زن با وضع جلف یا بدحجاب و یا بیحجاب و نظیر پخش موسیقیهای شهوتانگیز و پخش غناها و آهنگهای محرّک و یا پخش گفتههای جلف و محرّک در میان مردم و نظیر پخش کتابهای عشقی و رمانهای محرّک و امثال اینها، و این صورت علاوه بر گناهی که مترتّب بر اصل کار است، گناه اشاعه فحشا را نیز دارد و در بسیاری از موارد، گناه دوّم بالاتر از گناه اوّل است.
- [آیت الله سیستانی] اگر به آب برای رفع تشنگی نیاز باشد باید تیمم نماید ، و جواز تیمم به این جهت در دو صورت است : 1 آنکه اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید خودش فعلاً یا بعداً به تشنگی که باعث تلف یا مرضش میشود ، یا تحمّلش مشقّت زیادی دارد مبتلا خواهد شد . 2 آنکه بر غیر خود از کسانی که به او وابستهاند بترسد هر چند از نفوس محترمه نباشد ، اگر شؤون زندگی او برایش اهمیت داشته باشد چه از جهت علاقه شدید باشد ، یا از این جهت که تلف شدن او ضرر مالی برایش دارد ، یا رعایت حال او عرفاً لازم باشد مانند دوست و همسایه . در غیر این دو صورت هم تشنگی ممکن است مجوز تیمم باشد ، ولی نه از این جهت ، بلکه از جهت وجوب حفظ جان ، یا از این که مرگ یا بی تابی او مطمئناً موجب حرج بر خودش خواهد شد .
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)