سؤال شما که در مورد شریک زندگی است، نشانه فهم خود شما نسبت به زندگی و نقش مؤثر زوج ها بر سعادت و یا شقاوت همدیگر است. بسیاری از زوجهایی که کارشان با مشاجره، طلاق و... کشیده شد به ملاک های انتخاب همسر، تحقیق، گفتگو و بررسی های زمینه های مشترک و متفاوت همدیگر اهمیت نداده اند. امیدواریم که با بیان مطالب زیر و در ضمن آن پاسخ به هر دو پرسش شما توانسته باشیم راه گشای شما باشیم. ملاک های انتخاب همسر الف. ملاک های اساسی و کلیدی: برخی از ملاک های ازدواج ملاک های اساسی برای ازدواج هستند از جمله آنها: 1. تدیّن و ایمان. 2. اخلاق نیکو. 3. شرافت و اصالت خانوادگی. 4. عقل. این ملاک ها نقش مهمی در ازدواج دارند به عنوان مثال می توان نقش آنها را به پی و فنداسیون ساختمان تشبیه کرد و روشن کرد که خانة بدون پی و شالوده دوام نخواهد داشت: شخصی نزد یکی از معصومین علیهم السلام آمد وگفت برای دخترم خواستگار آمده چه کنم امام فرمودند ببیند ایمان و اخلاق خوب دارد. اگر دارد دخترت را به او بده آری کسی که ایمان دارد در زندگی مشترک خود سعی دارد همیشه دستورات خدا را اجرا کند از ظلم به شریک خود پرهیز کند. و اگر همسرش دچار اشتباه و خطایی شد بخاطر خدا گذشت و صبر می کند شخص با ایمان ازدواج را امر مقدسی می داند که با آن ایمانش را حفظ کرده است. در روایت داریم کسی که برای مال کسی با او ازدواج کند خداوند او را به حال خودش وا می گذارد و اگر فقط بخاطر زیبایی اش با او ازدواج کند از او ناخوشایند خواهد شد و اگر به خاطر دین و ایمانش با ازدواج کند خداوند همه آن (امتیازات) را برایش فراهم خواهد کرد.[1] ب) ملاک های فرعی ازدواج: ملاک های فرعی ازدواج بسیار مهم اند ولی درجه اهمیت آنها به اهمیت ملاک های اصلی و کلیدی نمی رسد کار آنها مثل دیوارهای ساختمان است که بر روی پی (ملاک های اصلی) قرار می گیرند برخی از این ملاک های فرعی از این قرار است. 1. سلامت جسم و روح. 2. زیبایی 3. تحصیلات. 4. کفو و همتایی زوج ها.[2] همتایی و تناسب: در امر ازدواج رعایت همتایی و تناسب بسیار اهمیت دارد. علت عمدة بیشتر ناهنجاریها و آشوبزدگیهای زندگی خانواده (عدم تناسب) و (ناهماهنگی) بین زن و شوهر است پس باید با تحقیق از دوستان، هم کلاسی ها، همسایه ها، اقوام و... مشورت و مشاوره ازدواج و گفتگوهای تلفنی و حضوری و مکاتبه (که اگر به قصد ازدواج باشد و با هماهنگی والدین زوج باشد بودن اشکال است) سعی شود تناسب و هماهنگی های دو زوج بررسی شود هر قدر تناسب و هماهنگی بیشتر باشد در زندگی آینده تفاهم بیشتری وجود خواهد داشت و اگر هماهنگی بسیار اندک است بهتر است که ازدواج شکل نگیرد بودند بسیاری از پسرها و دخترها که تنها با چند جمله شیفتة هم شدند و پس از چند صباحی اختلافاتشان آشکار گشت و سر از طلاق در آوردند. دو زوج در چه چیزهایی باید تناسب داشته باشند.[3] 1. همتایی ایمانی و دینی: البته اگر کسی از خود مطمئن باشد و بداند که با ازدواجش می تواند یک غیرمتدین را دیندار کند درست او را بگیرد خود از دین به بیراهه نرود می توان با غیرمتدین ازدواج کند. 2. همتایی در فرهنگ. 3. همتایی در اخلاق. 4. همتایی در تحصیلات. 5. همتایی جسمی و جنسی (یکی سردمزاج نباشد یکی خیلی گرم مزاج یا یکی قوی و بلند نباشد یکی خیلی کوتاه و ضعیف) 6. همتایی در سن (بهتر است اختلاف 5-4 سال باشد) 7. تناسب در مال (خانواده یکی ثروتمند نباشد یکی فقیر در این ازدواج خانواده فقیر در رنج خواهد بود. امّا نسبت به خود جوان، اگر مشغول کار باشند و درآمد متوسطی داشته باشند مشکل ساز نیست اغلب زوج های جوان در شروع زندگی با این مشکلات روبرو هستند (درآمد پایین، مسکن اجاره ای و...) که این با پشتکار و تلاش و توکل به خدا حل می شود آنچه مهم است این است که نباید آنقدر انتظار بالا داشته باشیم و نه اینکه رضایت دهیم بدون داشتن هیچ کاری ازدواج سر بگیرد. 8. تناسب خانوادگی (هر دو خانواده از لحاظ روحی، اخلاقی جسمی، عقلی تناسب داشته باشند.) 9. تناسب سیاسی. 10. تناسب اجتماعی (اینگونه نباشد که یکی فقط دوست داشته باشد در منزل باشد از اجتماع دور باشد به کارهای فکری تمرکز داشته باشد و دیگری دوست داشته باشد با همه رفت و آمد کند اهل بگو و بخند باشد و... 11. تناسب در زیبایی:[4] توجه به توازن و تناسب در زیبایی صورت، اندام و قیافه ظاهری بسیار مهم است اگر یکی خیلی زیبا و خوش اندام باشد و دیگری زشت صورت و بدنام احتمال به وجود آمدن ناراحتی و مشکل برای هر دو و عقده ای روانی و عقدة محرومیت جنسی و انحراف و بی عفتی و حسرت برای فرد زیبا وجود دارد. فریب احساسات زودگذر: در برخی از ازدواج های ناموفق می بینیم که یکی بخاطر احساساتش سریع تصمیم گرفته مثلاً همسری که زیبایی ظاهری خوبی داشته با خود گفته خوب نیست آن طرف مقابلم ناراحت مشکل جسمی و نازیبایی خود باشد و این افراد البته می گویند بخاطر خدا نه هوس با او ازدواج می کنم اما پس از ازدواج وقتی زندگی ای مشترک آنها شروع می شود و واقع بینانه تر به زندگی نگاه می کنند از تصمیم خود منصرف می شوند و شروع به ناسازگاری می کنند اگر این تناسب ها رعایت شود دیگر این مشکلات به وجود نمی آیند. البته نمی گویم که غیرممکن است که فرد از ایمان بسیار قوی (دقت شود ایمان بسیار قوی باز هم تکرار می کنم ایمان قوی) برخوردار باشد ممکن است واقعاً بتواند پس از ازدواج با یک نفر از خودش از نظر زیبایی بسیار فاصله دارد ازدواج کند و بخاطر خدا تا آخر عمر هم دم نزند[5] (ایمان همراه زیبائی نسبی مناسب است). معدل گیری: در ازدواج موفق انسان نباید از ملاک های کلیدی کوتاه بیاید یعنی حتماً همسرش را واجد آن ملاک های بداند اما نسبت به غیر آنها معدل گیری کند یعنی با در نظر گرفتن همه ملاک ها به او نمره بدهد که آیا او متناسب با من است یا نه اگر بود جواب مثبت بدهد. یک طرفه نرویم: در مورد ازدواج نباید انتظار داشته باشیم فقط طرف مقابل ما صفات بسیار عالی داشته باشد بلکه باید خود را نیز در نظر داشته باشیم و تناسب ها را نسبت به خودمان بسنجیم. عشق مجنون:[6] گاهی ایمان و صفات خوب یک نفر آن قدر جلوه دارد که روی نازیبایی او را می گیرد یعنی معدل او مثلاً 18 است چون در زیبایی 12 گرفته امّا در بقیه صفاتش نمرات بالایی گرفته این معدل بالا روی این زیبایی کمتر را می پوشاند از مجنون اشکال گرفتند که چرا به لیلی که زیاد هم زیبا نیست دل بسته ای و شیدای او شده ای مجنون گفت لیلی مثل کوزه پر از شراب (صفات نیکو و سیرت های باطنی عالی است) عشق نوشیدن جرعه جرعه از صفات عالی او مرا مست خودش کرده است نه صورت ظاهری او شما در واقع از این کوزه تنها شکل سفالی آن را می بینید و از درون و باطن آن بی خبرید (اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی) نکته پایانی: در ازدواج باید به نکات اصلی بسیار اهمیت بدهیم و نکات دیگر اگرچه مثل معیارهای کلیدی نیست امّا نمی توان از آنها نیز غافل بود ولی نباید ملاک های فرعی را به عنوان اصل نگاه کرد به عنوان مثال نباید به زیبایی به عنوان یک معیار اصلی نگاه کرد[7] چرا که زیبایی در سن جوانی باقی می ماند و با زوال آن نیز زندگی رو به سردی پیدا می کند ولی ایمان و اخلاق نیکو تا ابد پایدار است. در انتخاب همسر نباید به یک بعد نگاه کردن باید بین صفات او معدل گیری کنیم اگر که معیارهای اصلی او معدل او را بالا کشید به نظر مورد مناسبی برای ازدواج می باشد[8] (چرا که اغلب از نظر زیبایی متوسط هستند عده ای خیلی کم یا خیلی بدقیافه اند یا خیلی زیبا) گاهی ممکن است فردی دیگر پیدا شود که معیار اصلی (ایمان، عفت، اخلاق) را نداشته باشد ولی زیبایی اش بالا باشد که این فرد شایسته همسری را ندارد چون معیار اصلی اخلاق و ایمان را ندارد. منابع جهت مطالعه بیشتر 1. انتخاب همسر، آیت الله امینی، سازمان تبلیغات اسلامی. 2. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پاسایان. [1] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، چاپ بیستم، 1382، انتشارات پارسایان، ص 120-106 (اقتباس). [2] . همان، ص 108. [3] . همان، ص 128-122 (اقتباس). [4] . همان، ص 144-134 (اقتباس). [5] . این امر براساس گفته های مشاوران ازدواج است. [6] . ر.ک: داستان های مثنوی، نوشته محمد محمدی اشتهاردی. [7] . انتخاب همسر، آیت الله امینی، چاپ سوم، 1372، سازمان تبلیغات، ص 115 اقتباس. [8] . ایمان، اخلاق و عفت با تناسب های نسبی و از جمله زیبایی نسبی برای ازدواج مناسب است. ( اندیشه قم )
سؤال شما که در مورد شریک زندگی است، نشانه فهم خود شما نسبت به زندگی و نقش مؤثر زوج ها بر سعادت و یا شقاوت همدیگر است. بسیاری از زوجهایی که کارشان با مشاجره، طلاق و... کشیده شد به ملاک های انتخاب همسر، تحقیق، گفتگو و بررسی های زمینه های مشترک و متفاوت همدیگر اهمیت نداده اند. امیدواریم که با بیان مطالب زیر و در ضمن آن پاسخ به هر دو پرسش شما توانسته باشیم راه گشای شما باشیم.
ملاک های انتخاب همسر
الف. ملاک های اساسی و کلیدی: برخی از ملاک های ازدواج ملاک های اساسی برای ازدواج هستند از جمله آنها:
1. تدیّن و ایمان. 2. اخلاق نیکو. 3. شرافت و اصالت خانوادگی. 4. عقل. این ملاک ها نقش مهمی در ازدواج دارند به عنوان مثال می توان نقش آنها را به پی و فنداسیون ساختمان تشبیه کرد و روشن کرد که خانة بدون پی و شالوده دوام نخواهد داشت: شخصی نزد یکی از معصومین علیهم السلام آمد وگفت برای دخترم خواستگار آمده چه کنم امام فرمودند ببیند ایمان و اخلاق خوب دارد. اگر دارد دخترت را به او بده آری کسی که ایمان دارد در زندگی مشترک خود سعی دارد همیشه دستورات خدا را اجرا کند از ظلم به شریک خود پرهیز کند. و اگر همسرش دچار اشتباه و خطایی شد بخاطر خدا گذشت و صبر می کند شخص با ایمان ازدواج را امر مقدسی می داند که با آن ایمانش را حفظ کرده است. در روایت داریم کسی که برای مال کسی با او ازدواج کند خداوند او را به حال خودش وا می گذارد و اگر فقط بخاطر زیبایی اش با او ازدواج کند از او ناخوشایند خواهد شد و اگر به خاطر دین و ایمانش با ازدواج کند خداوند همه آن (امتیازات) را برایش فراهم خواهد کرد.[1]
ب) ملاک های فرعی ازدواج: ملاک های فرعی ازدواج بسیار مهم اند ولی درجه اهمیت آنها به اهمیت ملاک های اصلی و کلیدی نمی رسد کار آنها مثل دیوارهای ساختمان است که بر روی پی (ملاک های اصلی) قرار می گیرند برخی از این ملاک های فرعی از این قرار است. 1. سلامت جسم و روح. 2. زیبایی 3. تحصیلات. 4. کفو و همتایی زوج ها.[2]
همتایی و تناسب: در امر ازدواج رعایت همتایی و تناسب بسیار اهمیت دارد. علت عمدة بیشتر ناهنجاریها و آشوبزدگیهای زندگی خانواده (عدم تناسب) و (ناهماهنگی) بین زن و شوهر است پس باید با تحقیق از دوستان، هم کلاسی ها، همسایه ها، اقوام و... مشورت و مشاوره ازدواج و گفتگوهای تلفنی و حضوری و مکاتبه (که اگر به قصد ازدواج باشد و با هماهنگی والدین زوج باشد بودن اشکال است) سعی شود تناسب و هماهنگی های دو زوج بررسی شود هر قدر تناسب و هماهنگی بیشتر باشد در زندگی آینده تفاهم بیشتری وجود خواهد داشت و اگر هماهنگی بسیار اندک است بهتر است که ازدواج شکل نگیرد بودند بسیاری از پسرها و دخترها که تنها با چند جمله شیفتة هم شدند و پس از چند صباحی اختلافاتشان آشکار گشت و سر از طلاق در آوردند.
دو زوج در چه چیزهایی باید تناسب داشته باشند.[3]
1. همتایی ایمانی و دینی: البته اگر کسی از خود مطمئن باشد و بداند که با ازدواجش می تواند یک غیرمتدین را دیندار کند درست او را بگیرد خود از دین به بیراهه نرود می توان با غیرمتدین ازدواج کند. 2. همتایی در فرهنگ. 3. همتایی در اخلاق. 4. همتایی در تحصیلات. 5. همتایی جسمی و جنسی (یکی سردمزاج نباشد یکی خیلی گرم مزاج یا یکی قوی و بلند نباشد یکی خیلی کوتاه و ضعیف) 6. همتایی در سن (بهتر است اختلاف 5-4 سال باشد) 7. تناسب در مال (خانواده یکی ثروتمند نباشد یکی فقیر در این ازدواج خانواده فقیر در رنج خواهد بود. امّا نسبت به خود جوان، اگر مشغول کار باشند و درآمد متوسطی داشته باشند مشکل ساز نیست اغلب زوج های جوان در شروع زندگی با این مشکلات روبرو هستند (درآمد پایین، مسکن اجاره ای و...) که این با پشتکار و تلاش و توکل به خدا حل می شود آنچه مهم است این است که نباید آنقدر انتظار بالا داشته باشیم و نه اینکه رضایت دهیم بدون داشتن هیچ کاری ازدواج سر بگیرد. 8. تناسب خانوادگی (هر دو خانواده از لحاظ روحی، اخلاقی جسمی، عقلی تناسب داشته باشند.) 9. تناسب سیاسی. 10. تناسب اجتماعی (اینگونه نباشد که یکی فقط دوست داشته باشد در منزل باشد از اجتماع دور باشد به کارهای فکری تمرکز داشته باشد و دیگری دوست داشته باشد با همه رفت و آمد کند اهل بگو و بخند باشد و... 11. تناسب در زیبایی:[4] توجه به توازن و تناسب در زیبایی صورت، اندام و قیافه ظاهری بسیار مهم است اگر یکی خیلی زیبا و خوش اندام باشد و دیگری زشت صورت و بدنام احتمال به وجود آمدن ناراحتی و مشکل برای هر دو و عقده ای روانی و عقدة محرومیت جنسی و انحراف و بی عفتی و حسرت برای فرد زیبا وجود دارد.
فریب احساسات زودگذر: در برخی از ازدواج های ناموفق می بینیم که یکی بخاطر احساساتش سریع تصمیم گرفته مثلاً همسری که زیبایی ظاهری خوبی داشته با خود گفته خوب نیست آن طرف مقابلم ناراحت مشکل جسمی و نازیبایی خود باشد و این افراد البته می گویند بخاطر خدا نه هوس با او ازدواج می کنم اما پس از ازدواج وقتی زندگی ای مشترک آنها شروع می شود و واقع بینانه تر به زندگی نگاه می کنند از تصمیم خود منصرف می شوند و شروع به ناسازگاری می کنند اگر این تناسب ها رعایت شود دیگر این مشکلات به وجود نمی آیند. البته نمی گویم که غیرممکن است که فرد از ایمان بسیار قوی (دقت شود ایمان بسیار قوی باز هم تکرار می کنم ایمان قوی) برخوردار باشد ممکن است واقعاً بتواند پس از ازدواج با یک نفر از خودش از نظر زیبایی بسیار فاصله دارد ازدواج کند و بخاطر خدا تا آخر عمر هم دم نزند[5] (ایمان همراه زیبائی نسبی مناسب است).
معدل گیری: در ازدواج موفق انسان نباید از ملاک های کلیدی کوتاه بیاید یعنی حتماً همسرش را واجد آن ملاک های بداند اما نسبت به غیر آنها معدل گیری کند یعنی با در نظر گرفتن همه ملاک ها به او نمره بدهد که آیا او متناسب با من است یا نه اگر بود جواب مثبت بدهد.
یک طرفه نرویم: در مورد ازدواج نباید انتظار داشته باشیم فقط طرف مقابل ما صفات بسیار عالی داشته باشد بلکه باید خود را نیز در نظر داشته باشیم و تناسب ها را نسبت به خودمان بسنجیم.
عشق مجنون:[6] گاهی ایمان و صفات خوب یک نفر آن قدر جلوه دارد که روی نازیبایی او را می گیرد یعنی معدل او مثلاً 18 است چون در زیبایی 12 گرفته امّا در بقیه صفاتش نمرات بالایی گرفته این معدل بالا روی این زیبایی کمتر را می پوشاند از مجنون اشکال گرفتند که چرا به لیلی که زیاد هم زیبا نیست دل بسته ای و شیدای او شده ای مجنون گفت لیلی مثل کوزه پر از شراب (صفات نیکو و سیرت های باطنی عالی است) عشق نوشیدن جرعه جرعه از صفات عالی او مرا مست خودش کرده است نه صورت ظاهری او شما در واقع از این کوزه تنها شکل سفالی آن را می بینید و از درون و باطن آن بی خبرید (اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی)
نکته پایانی: در ازدواج باید به نکات اصلی بسیار اهمیت بدهیم و نکات دیگر اگرچه مثل معیارهای کلیدی نیست امّا نمی توان از آنها نیز غافل بود ولی نباید ملاک های فرعی را به عنوان اصل نگاه کرد به عنوان مثال نباید به زیبایی به عنوان یک معیار اصلی نگاه کرد[7] چرا که زیبایی در سن جوانی باقی می ماند و با زوال آن نیز زندگی رو به سردی پیدا می کند ولی ایمان و اخلاق نیکو تا ابد پایدار است. در انتخاب همسر نباید به یک بعد نگاه کردن باید بین صفات او معدل گیری کنیم اگر که معیارهای اصلی او معدل او را بالا کشید به نظر مورد مناسبی برای ازدواج می باشد[8] (چرا که اغلب از نظر زیبایی متوسط هستند عده ای خیلی کم یا خیلی بدقیافه اند یا خیلی زیبا) گاهی ممکن است فردی دیگر پیدا شود که معیار اصلی (ایمان، عفت، اخلاق) را نداشته باشد ولی زیبایی اش بالا باشد که این فرد شایسته همسری را ندارد چون معیار اصلی اخلاق و ایمان را ندارد.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. انتخاب همسر، آیت الله امینی، سازمان تبلیغات اسلامی.
2. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پاسایان.
[1] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، چاپ بیستم، 1382، انتشارات پارسایان، ص 120-106 (اقتباس).
[2] . همان، ص 108.
[3] . همان، ص 128-122 (اقتباس).
[4] . همان، ص 144-134 (اقتباس).
[5] . این امر براساس گفته های مشاوران ازدواج است.
[6] . ر.ک: داستان های مثنوی، نوشته محمد محمدی اشتهاردی.
[7] . انتخاب همسر، آیت الله امینی، چاپ سوم، 1372، سازمان تبلیغات، ص 115 اقتباس.
[8] . ایمان، اخلاق و عفت با تناسب های نسبی و از جمله زیبایی نسبی برای ازدواج مناسب است.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا زیبایی ظاهری زن برای ازدواج مهم است؟ و اگر هست تا چه میزان؟
- [سایر] آیا زیبایی ظاهری زن برای ازدواج مهم است؟و اگر هست تا چه میزان؟
- [سایر] تا چه حد لازم است دختر و پسر به لحاظ ظاهری از جمله زیبایی، قد و قامت و چاقی و لاغری با هم تناسب داشته باشند.
- [سایر] تا چه حد لازم است که دختر و پسر از لحاظ زیبایی همتای هم باشند ؟
- [سایر] ایا زیبایی مرد برای زن مهم است؟
- [سایر] سلام جناب مرادی میخواستم بپرسم کسی که از نظر ظاهر مشکل داره آیا حق تشکیل خانواده نداره؟ چرا کسی که انتخاب میکنه اول ظاهر رو میبینه اگر مورد پسند واقع شد بعد میره سراغ باطن؟! آخه یه دختر نمیتونه انتخاب کنه باید انتخاب بشه که در اینصورت(مشکل ظاهر)هیج وقت انتخاب نمیشه و حق ازدواج ازش گرفته میشه...بالعکس هستند آقایانی که مشکل ظاهری دارند ولی خیلی راحت ازدواج میکنن یعنی دخترها خیلی راحت اونها رو میپذیرند چون آنها به زیبایی باطنی توجه دارند نه زیبایی ظاهری نظر شما در این مورد چیه؟ یا حق
- [سایر] سن مناسب برای ازدواج پسر؟ تفاوت سنی دختر با پسر (اگر دختر 4 سال از پسر بزرگ باشد مشکل دارد)؟
- [سایر] آیا در جلسه خواستگاری مهم است که دختر و پسر بیماری مثل سنگ کلیه یا میگرن را بگویند ؟
- [سایر] طبق تعلیمات اسلامی چه شرایطی برای ازدواج با یک دختر به عنوان همسر مهم است؟
- [سایر] ازدواج دختر مسلمان با پسر مسیحی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختری را برای پسر خود عقد کند، خودش می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید، همچنین اگر اول خودش با مادر آن دختر ازدواج کرده می تواند آن دختر را برای پسر خود بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت فرزند نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد؛ مثلاً اگر میّت (یک پسر) از دختر خود و( یک دختر) از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن انسان ، از شوهر سابقش دختری داشته باشد ؛ انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست ، عقد کند و همچنین اگر زن انسان از شوهر سابقش پسری داشته باشد انسان می تواند دختر خود را که از آن زن نیست به ازدواج آن پسر در بیاورد . و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پسر نمی تواند با دختری که مادر یا مادر بزرگ او آن دختر را شیر کامل داده ازدواج کند، و نیز اگر زن پدر انسان از شیر مربوط به پدر او دختری را شیر داده باشد پسر نمی تواند با آن دختر ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.
- [آیت الله سبحانی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند.