برخورد با یک بچه شرّ و لجباز چگونه است؟
برخی از رفتارها در بچه ها شکل عادی دارد و اغلب ما وقتی کودک بودیم رفتارهای کنجکاوانه، شیطنت آمیز، سر و صدا و حتی گریه و قهر را داشته ایم. البته اگر این رفتارها از حد خود تجاوز کند از حالت طبیعی خارج است. حال بحثمان را در دو قسمت بیان می کنیم. الف. رفتارهای شرارت آمیز این رفتارها می توان علت های مختلفی داشته باشد از جمله آنها:[1] 1. بدآموزی و تقلید: کودک[2] به خاطر نقش پذیری زیادی که دارد زود از دیگران الگوبرداری می کند. 2. تلافی و انتقام: برخی از شرارت ها بخاطر عکس العمل در برابر رفتار بزرگترها است چون آینده نگری ندارند ناشیانه عمل می کنند. 3. جبران حقارت: وقتی که کودکان احساس می کنند که زیر دست هستند، عقدة روانی بی توجهی دارد، از خواستة خود محروم شده اند، کسی او را به بازی نمی گیرد نسبت به او بی توجه اند. در این زمان کودک بخاطر جبران این مسائل از کارهای شیطنت آمیز و شرورانه استفاده می کند تا جلب توجه کند. 4. خودآزمایی: رفتار شرارت بار کودک گاهی به خاطر این است که بگوید من نسبت به دیگر و یا گذشته ام توانمند شده ام و یا نسبت به فلانی برتری دارم. 5. کنجکاوی: گاهی کودک دوست دارد با جهان اطراف خود بیشتر آشنا شود به همین خاطر اشیاء اطراف را دست کاری می کند، باز و بسته می کند پرحرفی می کند، عکس العمل دیگران را می سنجد... و این بخاطر کنجکاوی اوست نه بخاطر شرور بودنش. 6. بیماری: اگر شرارت زیاد از حد و طاقت فرسا باشد نیازمند به مراجعه به روان پزشک کودکان است. درمان: در بالا به علت های مختلف شرارت اشاره کردیم و معلوم شد که شرارت کودکان بیشتر جنبه غیرارادی و عمدی دارد و برخی موارد علت آن به رفتار نامناسب بزرگترهاست حال به برخی از کارهایی که برای درمان این صفت نیاز است اشاره می کنم. برای دفع شرارت باید به او شناخت دهیم او را از کارش آگاه کنیم و او را نسبت به عاقبت کارش آگاه سازیم گاهی اوقات ایجاب می کند که برای او وقت بگذاریم با او بازی کنیم او را سرگرم کنیم (که اثربخش تر از نصیحت های مکرر است) برای او داستان هایی بگوئیم که دارای نکات اخلاقی مثبت است و به گونه ای غیرمستقیم او را نسبت به صفات زشت خودش آگاه سازیم در پاره ای از وقت ها لازم است که او را تنها بگذاریم و نسبت به سر و صدا و جیغ و گریه او عکس العملی نشان ندهیم. لازم به ذکر است که استفاده از دوستان خوب (الگوی مثبت) اثربخشی زیاد دارد[3] (گاهی بچه با یک آفرین یا شکلاتی آرام می شود) پس آنچه مهم است این که دقت کنیم ببینیم علت شرّ بودن از کجاست از اوست، از ما هست یا از دوستان او؟ نکته دیگر اینکه والدین و به ویژه مادر باید در برابر خواسته های نامعقول کودک مقاومت کند و تسلیم گریه و جیغ و داد او نشود چرا که اگر به آن گریه ها ترتیب اثر دهد کودک یاد می گیرد که همیشه کار غلط خودش را با گریه و جیغ و داد پیش ببرد.[4] لجبازی لجبازی یعنی سرسختی مقابل دستورات منطقی بزرگترها، اعلام نارضایتی، گریه و بهانه برای رسیدن به خواسته و گاهی اعمال خشونت مثل گاز گرفتن، کتک زدن، به هم زدن وقت خواب و برنامه خوراک، و... علت ها: علت های لجبازی با علت های شرارت و شیطنت مشابه است (که قبلاً ذکر شد) البته برخی علت های دیگر در اینجا بیان شده است مثل شکست های پی در پی او (در دوستی ها، بازی، جلب توجه و رقابت ها) بیماری های مداوم برای برخورد با این امر به سه شیوه اشاره می کنیم.[5] راه های درمان الف. شیوة روحی: با احترام گذاشتن به او، همدردی با او، وا داشتن او به بحث دوستانه و پرسیدن از علت کارهایش و در برخی اوقات بی اعتنایی. ب. تربیتی: به او باید روش زندگی کردن را یاد بدهیم. البته قبل از هر چیز خودمان باید برنامه خوبی در زندگی داشته باشیم و هر روز به گونه ای متفاوت و خارج از برنامه عمل نکنیم و زبان و عمل ما باید یکی باشد او را به نسبت جنبه های منفی کارش آگاه کنیم به او مسئولیت واگذار کنیم او را با دوستان خوبی آشنا کنیم و گاهی لازم است که با اخم به او اخطار دهیم. ج. پزشکی: در زمانی است که لجبازی او خارج از حد اعتدال است که باید به روان پزشک کودک رجوع کرد. نکته 1. بزرگترها باید از توجه های افراطی، تسلیم خواسته شدن، اعمال زور، تنبیه پذیری به شدت پرهیز کنند. نکته 2. هیچ گاه به کودک نگوئید دوستت نداریم بلکه بگوئید این رفتار زشت تو را نمی پسندم وگرنه تو برای من عزیز هستی. نکته 3. انگیزه جرأت در لجبازی بیشتر به خاطر روش ناصحیح (عدم برنامه ریزی تربیتی سالم و بزرگترهاست) نکته 4. یکی از اصول تغییر در رفتار اصل تدریج است یعنی همان گونه که یک صفت زشت به تدریج پدید آمده و قوی شده همان گونه نیز باید آهسته آهسته با اجرای روش های مناسب ضعیف و ضعیف تر شود پس ما باید در برخوردهایمان کمی صبورتر باشیم.[6] نکته 5. مراقب باشیم بی حوصلگی، عدم تحمل، عصبانیت خودمان را در قالب صفات بد نسبت دهیم دقت کنیم آیا در حد نیاز او با او بازی کرده ایم، داستان برایش گفته ایم، خودمان الگوی خوبی بوده ایم، او را نسبت به کارهای خویش نزد دیگران تشویق کرده ایم این کار بسیار بسیار مؤثر است. و در آخر اینکه: چونکه با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد لطفاً یک بار دیگر همین نوشته را با کمک والدین خود قسمت به قسمت مطالعه فرمایید. منابع کمکی: 1. دشواریهای رفتار کودکان، علی قائمی، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران. 2. تربیت و بازسازی کودکان، علی قائمی، انتشارات دفتر تبلیغات. 3. رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران. 4. بینشهای تربیتی، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات تربیت. 5. کلیدهای رفتار با نوجوانان، دکتر دن فونتنل، ترجمه مسعود حاجی زاده، مؤسسه انتشارات صابرین. [1] . تربیت و بازسازی کودکان، دکتر علی قائمی امیری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، بی تا ص 242-241، (اقتباس). [2] . معمولاً از آغاز تولد تا حدود 13-12سالگی را که تقریباً پایان دورة دبستانی است دوران کودکی می نامند. [3] . همان، ص 244-243 (اقتباس با اضافه). [4] . رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، چ پنجم، 1376، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ص 21. [5] . دشواریهای رفتار کودکان، علی قائمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، بی تا، تهران، ص 142138 (اقتباس). [6] . بینشهای تربتیی، دکتر محمدرضا شرفی، تهران 1372، چاپ اول، انتشارات تربیت تهران، ص 133. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

برخورد با یک بچه شرّ و لجباز چگونه است؟


پاسخ:

برخی از رفتارها در بچه ها شکل عادی دارد و اغلب ما وقتی کودک بودیم رفتارهای کنجکاوانه، شیطنت آمیز، سر و صدا و حتی گریه و قهر را داشته ایم. البته اگر این رفتارها از حد خود تجاوز کند از حالت طبیعی خارج است. حال بحثمان را در دو قسمت بیان می کنیم.
الف. رفتارهای شرارت آمیز
این رفتارها می توان علت های مختلفی داشته باشد از جمله آنها:[1]
1. بدآموزی و تقلید: کودک[2] به خاطر نقش پذیری زیادی که دارد زود از دیگران الگوبرداری می کند.
2. تلافی و انتقام: برخی از شرارت ها بخاطر عکس العمل در برابر رفتار بزرگترها است چون آینده نگری ندارند ناشیانه عمل می کنند.
3. جبران حقارت: وقتی که کودکان احساس می کنند که زیر دست هستند، عقدة روانی بی توجهی دارد، از خواستة خود محروم شده اند، کسی او را به بازی نمی گیرد نسبت به او بی توجه اند. در این زمان کودک بخاطر جبران این مسائل از کارهای شیطنت آمیز و شرورانه استفاده می کند تا جلب توجه کند.
4. خودآزمایی: رفتار شرارت بار کودک گاهی به خاطر این است که بگوید من نسبت به دیگر و یا گذشته ام توانمند شده ام و یا نسبت به فلانی برتری دارم.
5. کنجکاوی: گاهی کودک دوست دارد با جهان اطراف خود بیشتر آشنا شود به همین خاطر اشیاء اطراف را دست کاری می کند، باز و بسته می کند پرحرفی می کند، عکس العمل دیگران را می سنجد... و این بخاطر کنجکاوی اوست نه بخاطر شرور بودنش.
6. بیماری: اگر شرارت زیاد از حد و طاقت فرسا باشد نیازمند به مراجعه به روان پزشک کودکان است.
درمان: در بالا به علت های مختلف شرارت اشاره کردیم و معلوم شد که شرارت کودکان بیشتر جنبه غیرارادی و عمدی دارد و برخی موارد علت آن به رفتار نامناسب بزرگترهاست حال به برخی از کارهایی که برای درمان این صفت
نیاز است اشاره می کنم.
برای دفع شرارت باید به او شناخت دهیم او را از کارش آگاه کنیم و او را نسبت به عاقبت کارش آگاه سازیم گاهی اوقات ایجاب می کند که برای او وقت بگذاریم با او بازی کنیم او را سرگرم کنیم (که اثربخش تر از نصیحت های مکرر است) برای او داستان هایی بگوئیم که دارای نکات اخلاقی مثبت است و به گونه ای غیرمستقیم او را نسبت به صفات زشت خودش آگاه سازیم در پاره ای از وقت ها لازم است که او را تنها بگذاریم و نسبت به سر و صدا و جیغ و گریه او عکس العملی نشان ندهیم.
لازم به ذکر است که استفاده از دوستان خوب (الگوی مثبت) اثربخشی زیاد دارد[3] (گاهی بچه با یک آفرین یا شکلاتی آرام می شود) پس آنچه مهم است این که دقت کنیم ببینیم علت شرّ بودن از کجاست از اوست، از ما هست یا از دوستان او؟
نکته دیگر اینکه والدین و به ویژه مادر باید در برابر خواسته های نامعقول کودک مقاومت کند و تسلیم گریه و جیغ و داد او نشود چرا که اگر به آن گریه ها ترتیب اثر دهد کودک یاد می گیرد که همیشه کار غلط خودش را با گریه و جیغ و داد پیش ببرد.[4]
لجبازی لجبازی یعنی سرسختی مقابل دستورات منطقی بزرگترها، اعلام نارضایتی، گریه و بهانه برای رسیدن به خواسته و گاهی اعمال خشونت مثل گاز گرفتن، کتک زدن، به هم زدن وقت خواب و برنامه خوراک، و...
علت ها: علت های لجبازی با علت های شرارت و شیطنت مشابه است (که قبلاً ذکر شد) البته برخی علت های دیگر در اینجا بیان شده است مثل شکست های پی در پی او (در دوستی ها، بازی، جلب توجه و رقابت ها) بیماری های مداوم برای برخورد با این امر به سه شیوه اشاره می کنیم.[5]
راه های درمان الف. شیوة روحی: با احترام گذاشتن به او، همدردی با او، وا داشتن او به بحث دوستانه و پرسیدن از علت کارهایش و در برخی اوقات بی اعتنایی.
ب. تربیتی: به او باید روش زندگی کردن را یاد بدهیم. البته قبل از هر چیز خودمان باید برنامه خوبی در زندگی داشته باشیم و هر روز به گونه ای متفاوت و خارج از برنامه عمل نکنیم و زبان و عمل ما باید یکی باشد او را به نسبت جنبه های منفی کارش آگاه کنیم به او مسئولیت واگذار کنیم او را با دوستان خوبی آشنا کنیم و گاهی لازم است که با اخم به او اخطار دهیم.
ج. پزشکی: در زمانی است که لجبازی او خارج از حد اعتدال است که باید به روان پزشک کودک رجوع کرد.
نکته 1. بزرگترها باید از توجه های افراطی، تسلیم خواسته شدن، اعمال زور، تنبیه پذیری به شدت پرهیز کنند.
نکته 2. هیچ گاه به کودک نگوئید دوستت نداریم بلکه بگوئید این رفتار زشت تو را نمی پسندم وگرنه تو برای من عزیز هستی.
نکته 3. انگیزه جرأت در لجبازی بیشتر به خاطر روش ناصحیح (عدم برنامه ریزی تربیتی سالم و بزرگترهاست)
نکته 4. یکی از اصول تغییر در رفتار اصل تدریج است یعنی همان گونه که یک صفت زشت به تدریج پدید آمده و قوی شده همان گونه نیز باید آهسته آهسته با اجرای روش های مناسب ضعیف و ضعیف تر شود پس ما باید در برخوردهایمان کمی صبورتر باشیم.[6]
نکته 5. مراقب باشیم بی حوصلگی، عدم تحمل، عصبانیت خودمان را در قالب صفات بد نسبت دهیم دقت کنیم آیا در حد نیاز او با او بازی کرده ایم، داستان برایش گفته ایم، خودمان الگوی خوبی بوده ایم، او را نسبت به کارهای خویش نزد دیگران تشویق کرده ایم این کار بسیار بسیار مؤثر است.
و در آخر اینکه:
چونکه با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد
لطفاً یک بار دیگر همین نوشته را با کمک والدین خود قسمت به قسمت مطالعه فرمایید.
منابع کمکی:
1. دشواریهای رفتار کودکان، علی قائمی، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
2. تربیت و بازسازی کودکان، علی قائمی، انتشارات دفتر تبلیغات.
3. رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
4. بینشهای تربیتی، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات تربیت.
5. کلیدهای رفتار با نوجوانان، دکتر دن فونتنل، ترجمه مسعود حاجی زاده، مؤسسه انتشارات صابرین.


[1] . تربیت و بازسازی کودکان، دکتر علی قائمی امیری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، بی تا ص 242-241، (اقتباس).
[2] . معمولاً از آغاز تولد تا حدود 13-12سالگی را که تقریباً پایان دورة دبستانی است دوران کودکی می نامند.
[3] . همان، ص 244-243 (اقتباس با اضافه).
[4] . رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، چ پنجم، 1376، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ص 21.
[5] . دشواریهای رفتار کودکان، علی قائمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، بی تا، تهران، ص 142138 (اقتباس).
[6] . بینشهای تربتیی، دکتر محمدرضا شرفی، تهران 1372، چاپ اول، انتشارات تربیت تهران، ص 133.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین