چه عاملی باعث می شود که انسان هدف خود را گم کند و احساس پوچی نماید؟
احساس پوچی و فناپذیری، ناشی از نقصان در معرفت و شناخت نسبت به هستی و هدفداری آن است. مستقر شدن ایمان و شناخت هدفمندی هستی و حکیمانه بودن آفرینش تنها راه علاج این نقیصه است. برای از بین رفتن این حالت لازم است چند نکته را در نظر گیرید: الف) موفقیت در هر امری مرهون تلاش و جدیت است. ب) علاوه بر فعالیت های فردی شرایط دیگری که خارج از اختیار انسان است نیز تا حدودی در موفقیت انسان دخالت دارد. ج) انسان نباید همواره انتظار داشته باشد که در همه مسائل صددرصد موفق و پیروز از کار درآید; بلکه وظیفه او آن است که راه های منطقی رسیدن به هدف را با جدیت بپیماید، ولی در نظر داشته باشد که در مواردی ممکن است به پیروزی دست یابد و گاه از آن محروم گردد. در عین حال اگر راه صحیح را در پیش گرفته باشد، شکست هایش هم موفقیت نسبی است; مثلا کسی که مدت ها درس خوانده تا در کنکور شرکت کند اگر مردود هم بشود بالاخره نتیجه زحماتش آن است که سطح دانش خود را مقدار زیادی بالا برده و فضیلتی را کسب نموده‌است و در عین حال آمادگی بیشتری برای موفقیت زیادتری در امتحانات بعدی رادارد. در نتیجه با کوشش مضاعف می‌تواند موفقیت افزون تری کسب کند. د) مطالعه در احوال فرزانگان تاریخ و انسان‌هایی که با شنا در گرداب ناکامی ها خود را به ساحل پیروزی و موفقیت رسانده‌اند بسیار مفید است. ه) باید دانست که چه بسا در برخی از ناکامی ها خیرات بسیاری نهفته و انسان از آنها غافل است و برعکس ممکن است آنچه ظاهرا مطلوب است در باطن غیر مفید یا مضر باشد چنان که در قرآن مجید آمده است: ((عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شرلکم))(بقره، آیه 216) و) توکل بر خداوند در ضمن تلاش و جدیت مایه موفقیت و امیدواری است. ز) تقویت اراده از طریق ورزش و... نیز در رفع حالتی که فرموده‌اید مو ثرمی باشد. منبع: www.eporsesh.com
عنوان سوال:

چه عاملی باعث می شود که انسان هدف خود را گم کند و احساس پوچی نماید؟


پاسخ:

احساس پوچی و فناپذیری، ناشی از نقصان در معرفت و شناخت نسبت به هستی و هدفداری آن است. مستقر شدن ایمان و شناخت هدفمندی هستی و حکیمانه بودن آفرینش تنها راه علاج این نقیصه است.
برای از بین رفتن این حالت لازم است چند نکته را در نظر گیرید:
الف) موفقیت در هر امری مرهون تلاش و جدیت است.
ب) علاوه بر فعالیت های فردی شرایط دیگری که خارج از اختیار انسان است نیز تا حدودی در موفقیت انسان دخالت دارد.
ج) انسان نباید همواره انتظار داشته باشد که در همه مسائل صددرصد موفق و پیروز از کار درآید; بلکه وظیفه او آن است که راه های منطقی رسیدن به هدف را با جدیت بپیماید، ولی در نظر داشته باشد که در مواردی ممکن است به پیروزی دست یابد و گاه از آن محروم گردد. در عین حال اگر راه صحیح را در پیش گرفته باشد، شکست هایش هم موفقیت نسبی است; مثلا کسی که مدت ها درس خوانده تا در کنکور شرکت کند اگر مردود هم بشود بالاخره نتیجه زحماتش آن است که سطح دانش خود را مقدار زیادی بالا برده و فضیلتی را کسب نموده‌است و در عین حال آمادگی بیشتری برای موفقیت زیادتری در امتحانات بعدی رادارد. در نتیجه با کوشش مضاعف می‌تواند موفقیت افزون تری کسب کند.
د) مطالعه در احوال فرزانگان تاریخ و انسان‌هایی که با شنا در گرداب ناکامی ها خود را به ساحل پیروزی و موفقیت رسانده‌اند بسیار مفید است.
ه) باید دانست که چه بسا در برخی از ناکامی ها خیرات بسیاری نهفته و انسان از آنها غافل است و برعکس ممکن است آنچه ظاهرا مطلوب است در باطن غیر مفید یا مضر باشد چنان که در قرآن مجید آمده است: ((عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شرلکم))(بقره، آیه 216)
و) توکل بر خداوند در ضمن تلاش و جدیت مایه موفقیت و امیدواری است.
ز) تقویت اراده از طریق ورزش و... نیز در رفع حالتی که فرموده‌اید مو ثرمی باشد.
منبع: www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین