برای آن است که با هدف کار نمیکند؛ و گرنه (النَّاسُ مَعَادِنٌ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛ انسانها مانند معادن نقره و طلایند که در درون خود گوهر میپروراند.) الاصول الکافی، ج 8 ص 177. البته انسان مثل موزه که از خارج در آن اشیای گرانبها میریزند، نیست؛ مانند دریا است که در درون خود گوهر میپرورد.<BR>چو دریا به سرمایه خویش باشهم از بود خود سود خود برتراش<BR>تمام گوهرهای دریا پرورش یافته خود دریا است. کسی از خارج آنها را در دریا نمیریزد. انسان از هر دریایی دریاتر است و از هر اقیانوسی اقیانوستر. وقتی میتواند گوهری بپروراند، چرا احساس پوچی کند. اگر انسان احساس پوچی هم بکند، بدان معنا است که دنیا و متعلقات دنیوی پوچند؛ مقام پوچ است. این که هر روز یکی میرود و دیگری میآید، نشانه ناپایداری و پوچی مقام است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 43/500020)
احساس پوچی، چرا؟
برای آن است که با هدف کار نمیکند؛ و گرنه (النَّاسُ مَعَادِنٌ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛ انسانها مانند معادن نقره و طلایند که در درون خود گوهر میپروراند.) الاصول الکافی، ج 8 ص 177. البته انسان مثل موزه که از خارج در آن اشیای گرانبها میریزند، نیست؛ مانند دریا است که در درون خود گوهر میپرورد.<BR>چو دریا به سرمایه خویش باشهم از بود خود سود خود برتراش<BR>تمام گوهرهای دریا پرورش یافته خود دریا است. کسی از خارج آنها را در دریا نمیریزد. انسان از هر دریایی دریاتر است و از هر اقیانوسی اقیانوستر. وقتی میتواند گوهری بپروراند، چرا احساس پوچی کند. اگر انسان احساس پوچی هم بکند، بدان معنا است که دنیا و متعلقات دنیوی پوچند؛ مقام پوچ است. این که هر روز یکی میرود و دیگری میآید، نشانه ناپایداری و پوچی مقام است.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 43/500020)
- [سایر] چه عاملی باعث می شود که انسان هدف خود را گم کند و احساس پوچی نماید؟
- [سایر] از نظر عرفانی حقیقت مرگ چیست؟ چرا برخی در دنیا احساس پوچی میکنند؟
- [سایر] دانشجوی ریاضی ام و از اینکه این رشته در به کمال رساندن انسان نقشی ندارد، بعضاً احساس پوچی می کنم، لطفاً مرا راهنمایی کنید؟
- [سایر] اگه بخواهید آدمی رو از پوچی در بیارین چی کار می کنید؟
- [سایر] جناب اقای مرادی سلام زیاد حال وحوصله نوشتن ندارم برای همین میرم سر اصل مطلب دختری هستم 22 ساله شما همش میگین زن ومردمساوی هستن ولی حقیقت امر این طور نیست چرا زن اجازه نداره بدون اجازه شوهرش بیرون بره یا ارایش بکنه چرا مرد حق داره چند زن داشته باشه چرا زن حق قضاوت در کارهای مهم رو نداره خدا این قدر تبعیض قائل شده وشما میگین برابری باور کنید از این که یک دختر هستم به شدت احساس پوچی میکنم.
- [سایر] باسلام من احساس میکنم این دنیا وجود ندارهواضطراب دارم احساس خود کشی هم دارم
- [سایر] احساس بیهودگی میکنم؟
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما مشاور گرامی من در خانواده پدری خود تک دختر بودم و از همه امکانات مالی ومعنوی بر خوردار بوده ام.الان حدود یک سال و چند ماه است که عقد کرده ام ولی شوهرم نمی تواند آن امکانات را برای من فراهم کند و چون حقوق او کم است ومشغول ساختن خانه است من مجبور هستم با نداشته های او بسازم من قبلا با دوستانم رابطه خوبی داشتم با انها رفت و امد وخریدهای مختلفی داشتم چون امکانات مالیم اجازاه این کار را می داد ولی الان هیچ کدام از این کارها را نمی توانم انجام دهم و احساس سر خوردگی و افسردگی می کنم در مقابل شوهرم را بسیار دوست دارم او هم به من بسیار علاقه دارد به نظر شما من چگونه باید با این مشکلات کنار بیایم که احساس پوچی وبدبختی نکنم لطفا کمکم کنید با تشکر
- [سایر] احساس وابستگی زیاد در یک فرد آیا می تواند به احساس پیوستگی تبدیل شود؟ چگونه از وابستگی افراطی جلوگیری کنیم؟
- [سایر] آیا حریص، احساس ثروتمندی می کند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا ادرار یا غیر آنها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده باشد و پس از خروج آن، بدن سست شود، حکم منی را دارد، هرچند بعید نیست در مرد سالم احساس شهوت و خروج با جستن و در مرد مریض احساس شهوت با احتمال هر چند ضعیفِ خروج با جستن، کافی باشد که حکم منی بر آن رطوبت جاری شود و در غیر این صورت، حکم منی را ندارد؛ ولی چنانچه از زن رطوبتی با شهوت خارج شود و بعد از بیرون آمدن آن، بدن او سست شود، بنابر احتیاط واجب باید هم غسل کند و هم وضو بگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .فراهم کردن ساتر عورت , برای نماز واجب است , هرچند به صورت خریدن یا اجاره کردن یا عاریه خواستن یا قبول کردن بخشش باشد . البته بهای خریداری یا اجاره کردن، نباید برای نمازگزار عرفاً توانفرسا و غیر قابل تحمل باشد و در حالت عاریه خواستن یا بخش ش را قبول کردن، ذلت و خواری احساس نشود ; وگرنه در همه حالت های یاد شده, به دستور برهنگان , نماز را به پا میدارد .
- [آیت الله سیستانی] - برای معتکف بوییدن عطریات مطلقاً - چه از بوییدنش لذّت ببرد و چه لذّت نبرد - جایز نیست، و بوییدن گیاهان خوشبو در صورتی که از بوییدن آن لذت میبرد جایز نیست و اگر از بوییدن آن لذت نمیبرد اشکال ندارد. همچنین معتکف میتواند از مواد شوینده معطّر و خوشبو از جمله صابون مایع یا جامد، شامپو و خمیردندان خوشبو استفاده نماید و در مساجدی که معمولاً غیر معتکفین عطر میزنند، استشمام بوی عطر آنان جایز نیست، ولی احساس بوی عطر ظاهراً مانعی ندارد و لازم نیست بینی خود را بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس وظیفه و نظارت همگانی در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نیکی و بازدارندگی از پلیدی و زشتی از فرائض بزرگ اسلامی است که به وسیله آن، دیگر فرائض بر پا میشود و نشانه ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر و راه نیل به مقام بهترین امّت و ملّت بشری است. امام باقر علیهالسلام میفرماید: (این فریضه راه انبیاء و روش صالحان و تکلیف بزرگی است که به واسطه آن، دیگر فرائض اجرا میگردد، راهها اَمن میشود، کسب و تجارت حلال میگردد و رونق مییابد، حقوق مردم تأمین میشود، زمینها آباد میگردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار میشوند و کارها به صلاح میآید.)(1)
- [آیت الله سیستانی] وجوب أمر به معروف و نهی از منکر ، بر هر مکلّف نسبت به خانواده و نزدیکان شدیدتر است ، بنابراین اگر کسی در خانواده و نزدیکان خود نسبت به واجبات دینی ، از قبیل نماز ، و روزه و خمس و . . . بی توجّهی و سبک شمردن احساس نماید ، و نسبت به ارتکاب محرّمات از قبیل غیبت ، و دروغ و . . . بی مبالاتی و بی باکی ببیند ، باید اهمّیّت بیشتری ، با مراعات مراتب سه گانه أمر به معروف و نهی از منکر جلو کارهای زشت آنها را بگیرد ، و آنها را با انجام کارهای خوب دعوت نماید . ولی نسبت به پدر و مادر احتیاط واجب است که با ملایمت و نرمی آنها را راهنمائی بکند و هیچوقت با خشونت با آنها روبرو نشود .
- [آیت الله سیستانی] اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا بول یا غیر اینها ، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن بدن سست شده ، آن رطوبت حکم منی را دارد ، و اگر هیچیک از این سه نشانه یا بعضی از اینها را نداشته باشد ، حکم منی را ندارد . ولی در مریض لازم نیست آن رطوبت با جستن بیرون آمده باشد ، و در موقع بیرون آمدن بدن سست شود ، بلکه اگر با شهوت بیرون آید در حکم منی است . و رطوبتی که از زنها در موقع ملاعبه یا تصوّرات شهوت انگیز در خود موضع احساس میکنند پاک است و غسل ندارد و وضو را نیز باطل نمیکند . و امّا رطوبتی که از زنها با شهوت خارج میشود و به حدی باشد که صدق انزال کند و لباسها را آلوده نماید ، و معمولاً این رطوبت در موقعی خارج میشود که زن به اوج شهوت جنسی برسد نجس و موجب جنابت است . و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر به اوج لذت نرسد ولی آب زیاد باشد نظیر آن چه در حال ارضای کامل خارج میشود .
- [آیت الله سیستانی] مضاربه قرادادی است بین دو نفر ، که یکی از آنها مالک است و مالی را به دیگری که آن را عامل مینامیم میدهد ، که با آن تجارت کند و سود میان آنها تقسیم شود. و این معامله مشروط به امور زیر است: 1 ایجاب و قبول . و در انشا آنها هر لفظ ، یا فعلی که بر این مضمون دلالت کند کافی است . 2 بلوغ شرعی ، و عقل ، و رشد ، و اختیار در هر دو طرف قراداد ، و در مالک بخصوص شرط است که از طرف حاکم شرع به دلیل افلاس محجور علیه نباشد ، ولی در عامل این شرط نیست ، مگر در صورتی که قرارداد مقتضی تصرف او در اموال مورد حجر خودش نیز باشد . 3 سهم هر کدام آنها از سود باید با کسر معین باشد ، که ثلث است یا نصف است یا هر کسری دیگر . و میشود از این شرط مستغنی شد در صورتی که سهم هر کدام در عرف بازار معین باشد ، به طوری که عرفا نیازی به ذکر این شرط احساس نشود . و تعیین سهم هر کدام با ذکر مبلغی از مال مانند صد هزار تومان مثلاً ، کافی نیست . ولی میتواند یکی از آنها پس از ظهور سود ، سهم خود را با مبلغی از مال مصالحه نماید . 4 سود باید فقط برای مالک و عامل باشد ، واگر شرط شود که مقداری از سود به دیگری داده شود مضاربه باطل است ، مگر این که در مقابل کاری مربوط به تجارت یاد شده باشد . 5 عامل باید قادر بر تجارت باشد در صورتی که مباشرت او در عمل تجارت به صورت قید در قرارداد ذکر شده باشد ، مثلاً گفته باشد (این پول را به تو میدهم که شخصاً با آن مباشرت به تجارت کنی) و در صورت عجز با این فرض ، قرارداد باطل است . و اگر مباشرت به صورت شرط در متن قرارداد ذکر شود ، مثلاً گفته شود (این پول را به تو میدهم که با آن تجارت کنی به شرط این که خودت مباشرت نمایی) در این فرض ، اگر عامل علاجز باشد معامله باطل نیست ، ولی مالک در صورت تخلف از مباشرت خیار فسخ دارد . و اما اگر نه قید شود و نه شرط ، ولی عامل عاجز باشد از تجارت حتّی با واداشتن دیگری ، قرارداد باطل است . و اگر از ابتدا قادر باشد و سپس عاجز شود ، از وقتی که عاجز شده است ، قرارداد باطل میشود .
- [آیت الله بهجت] دیه چند چیز مثل دیه قتل است که مقدار آن در مسئله 2269 گفته شد: 1 اگر دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد؛ و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه قتل را بدهد. 2 اگر دو گوش کسی را ببُرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود؛ و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیه قتل را بدهد؛ و اگر نرمه گوش او را ببرد باید ثلث دیه قتل را بدهد. 3 اگر تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببُرد. 4 زبان کسی را از بیخ ببُرد، در صورتی که شخص لال نباشد. 5 تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیه هر کدام از دوازده دندان جلو دهان که شش عدد بالا و شش عدد پایین میباشد، پنجاه مثقال شرعی طلاست و هر مثقال شرعی 18 نخود است، و اگر یکی از شانزده دندان عقب را که هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پایین است از بین ببرد، باید 2? مثقال شرعی طلا بدهد. 6 اگر هر دو دست کسی را از مچ جدا کند، و اما اگر یک دست را از مچ جدا کند، باید نصف دیه قتل را بدهد. 7 اگر ده انگشت کسی را ببُرد. و دیه هر انگشت، ده یک (1.10) دیه قتل است. 8 اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود و یا خمیده بماند. 9 اگر هر دو پستان زنی را ببرد، و اما اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه قتل را بدهد. 10 اگر هر دو پای کسی را تا مفصل یا بالاتر، یا همه ده انگشت پا را قطع کند؛ و دیه هر انگشت، ده یک (1.10) دیه قتل است. 11 اگر بیضههای مردی را از بین ببرد و یا آلت مردی کسی را از ختنهگاه یا بیشتر قطع کند، و برای حکم دیه زنها در این مورد باید به کتابهای مفصّل مراجعه شود. 12 اگر طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. 13 اگر به کسی صدمهای بزند که دیگر بوها را احساس نکند. 14 اگر تمام موی سر و یا موی ریش کسی را از بین ببرد، بهطوریکه دیگر نَرویَد، و اگر موی ریش بعداً برویَد، بنابر اظهر و احوط، یک سوم دیه باید داده شود، و اگر موی سر برویَد باید تفاوت قیمت کسی که بنده است و چنین نقصی پیدا کرده داده شود. 15 شکسته یا کوبیده شدن تمام گردن، بهطوریکه نتواند آن را به طرف دیگر برگرداند. 16 کندن و یا قطع کردن تمام دو استخوان فک بهطوریکه همراه دندانها نباشد (مانند کودک یا پیر که دندان ندارند) وگرنه برای از بین رفتن دندانها دیه جداگانه لازم است. 17 از بین بردن یا قطع نخاع، اگرچه صاحبش بعداً زندگی کند. 18 افضا کردن زن به طوری که دیگر سالم نشود، البته اگر شوهر او بعد از تمام شدن نُه سال زن بهوسیله نزدیکی کردن موجب این کار بشود دیه بر او لازم نیست. 19 اگر دو قسمت برجسته پشت (الیتین) کسی را از بین ببرند. 20 اگر هر دو لب کسی را ببُرند. 21 اگر کاری کنند که شخص دید چشمش از بین برود و یا صدایش بیرون نیاید و صوت او از بین برود و یا مبتلا به بیماری ریزش بول شده و نتواند جلو ادرار خود را بگیرد که در هر یک از این موارد دیه کامل است. و بعضی موارد دیگر نیز موجب دیه کامل میشود که به کتابهای مفصل مراجعه شود.