آیا آزادی با دین در تعارض است یا خیر؟ آیا قانون گذاری بشری برای امور اجتماعی کافی است یا خیر؟ آیا انسان در انتخاب دین آزاد است یا خیر؟
دین با اختیار انسان نمی تواند معارض باشد . تدوین قانون بشری و قانون الهی برای انسان باعث نمی شود که اختیار انسان را سلب کند . بنابراین شما می توانید حرف زده و با این قوانین مخالفت کنید . ما نباید بین آزادی تکوینی و آزادی تشریعی اشتباه کنیم . آزادی تکوینی قابل سلب نیست و آزادی تشریعی برای استفاده از این آزادی تکوینی در جهت سعادت و کمال انسان است . هر آفریننده ای آن چیزی را که آفریده بطور کامل می شناسد . بنابراین به اهداف و نهایت آن چیز آشنا تر است . این مسئله در خصوص هر مخلوقی است . چه انسان باشد که خداوند او را با اختیار خلق کرده و چه اشیاء که اختیار ندارند . در حال حاضر یک دروغ بزرگ به جامعه ی جهانی گفته می شود آن هم آزادی است . امروزه بیشترین سانسورها در دنیای غرب انجام می شود . امروز در جهان یک جایی انسان ها را به پشتیبانی حکومت می کشند و در جای دیگر آدم ها را می کشند که حکومت را از بین ببرند . در این صورت فرق بین لیبی و بحرین چیست ؟ تعبد نه تنها سلب اختیار نیست بلکه با عقل هم موافق است . انسان آزادانه یک سیرکمالی را اختیار می کند . انسان به عقل خود رجوع کرده و متوجه می شود که برای رسیدن به سعادت باید مسیرالهی را طی کند . در امور فردی و اجتماعی خود باید تابع خداوند باشد . وقتی که وارد این فضا شد باید به آن موارد عمل کند. مثلاً اگر یک نفر وارد دانشگاه شد باید از قوانین آن تبعیت کند ، برای اینکه به هدف آن دانشگاه برسد. نمی توانید بگویید که ما آزاد هستیم دانشگاه را انتخاب بکنیم یا نکنیم. اما وقتی که انتخاب کردیم هم آزاد هستیم که درس بخوانیم یا نخوانیم . اگر نود درصد از مردم یک جامعه رأی دادند که باید حکومت اسلامی برقرار باشد . در این جامعه نیز اقلیت های مذهبی زندگی می کنند و نسبت به درصد خود در مجلس نماینده دارند . ما یک آزادی تکوینی داریم که در این آزادی همه ی انسان ها اختیاردارند هر چیزی را می خواهند انتخاب کنند. می توانند بهشت را انتخاب کرده و یا جهنم را انتخاب کنند . ولی در مرحله ی بعد قانون گذار یک قانونی را تدوین می کند . مثلاً اینکه اگر شما می خواهید از زیبایی یک جاده استفاده کنید ، باید به این تابلوها و نشانه ها توجه کنید تا به دره نیفتید . این کار سلب آزادی نیست بلکه هدایت به سمت یک مقصد زیبا است . با این کار تو هم در این مسیر زیبایی را می بینی و هم به یک زیبا می رسی . محدوده هایی که دین برای انسان ترسیم می کند نیز به همین صورت است . با این کار به ما یاد می دهد که از این دنیای پرپیچ و خم چطور می توان عبور کرده و به مقصدی که زیبا است رسید . انسان فقط برای دنیا خلق نشده است . با این کار انسان می تواند به زیبایی واقعی که همان خداوند است برسد . هدف خلقت این دنیا نیز همین است . خداوند در قرآن می فرماید: ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت . مفسرین ما این عبادت را شناخت معنا می کنند . الان گروه هایی هستند که آزادی را به معنای طبیعت گرایی می پندارند . گروه هایی که درقرن بیست و یکم دختران باکره را در مراسم خود قربانی می کنند و گوشت آنها را می خورند . فقط به این خاطر که بفهمانند که ما آزاد هستیم و هرکاری بخواهیم انجام می دهیم . این یعنی به ورطه ی سقوط رسیدن . اما آزادی دینی، آزادی است که چارچوب را براساس شناخت انسان مشخص می کند تا او بتواند به کمال خود برسد . افرادی هستند که می گویند این آزادی با آزادی های دیگر در تعارض است . اما وقتی که انسان به عقل خود رجوع کند متوجه می شود که این آزادی منطقی است و آزادی است که محدوده ی آن مشخص بوده و نگاه آن سعادت گونه است . زمانی قانونگذاری بشری کافی است،که ما فقط فکر کنیم دنیا فقط مادی است . یک تولدی دارد و با مرگ به پایان می رسد . ولی وقتی که ماوراء در کنار زندگی دنیایی قرار می گیرد ، باید کسی قانونگذاری کند که با آن فضا هم آشنا باشد . ما مرگ را پایان زندگی نمی دانیم . اگر الان از بزرگترین قانونگذاران دنیا بپرسید که شما چقدر از دنیای پس از مرگ آگاهی دارید. خواهند گفت که مبهم است . بنابراین برای چیزی که مبهم است نمی توان قانونگذاری کرد . کسی باید این محدوده را مشخص کند که با زندگی پس از مرگ آشنایی داشته باشد .
عنوان سوال:

آیا آزادی با دین در تعارض است یا خیر؟ آیا قانون گذاری بشری برای امور اجتماعی کافی است یا خیر؟ آیا انسان در انتخاب دین آزاد است یا خیر؟


پاسخ:

دین با اختیار انسان نمی تواند معارض باشد . تدوین قانون بشری و قانون الهی برای انسان باعث نمی شود که اختیار انسان را سلب کند . بنابراین شما می توانید حرف زده و با این قوانین مخالفت کنید . ما نباید بین آزادی تکوینی و آزادی تشریعی اشتباه کنیم . آزادی تکوینی قابل سلب نیست و آزادی تشریعی برای استفاده از این آزادی تکوینی در جهت سعادت و کمال انسان است . هر آفریننده ای آن چیزی را که آفریده بطور کامل می شناسد . بنابراین به اهداف و نهایت آن چیز آشنا تر است . این مسئله در خصوص هر مخلوقی است . چه انسان باشد که خداوند او را با اختیار خلق کرده و چه اشیاء که اختیار ندارند . در حال حاضر یک دروغ بزرگ به جامعه ی جهانی گفته می شود آن هم آزادی است . امروزه بیشترین سانسورها در دنیای غرب انجام می شود . امروز در جهان یک جایی انسان ها را به پشتیبانی حکومت می کشند و در جای دیگر آدم ها را می کشند که حکومت را از بین ببرند . در این صورت فرق بین لیبی و بحرین چیست ؟ تعبد نه تنها سلب اختیار نیست بلکه با عقل هم موافق است . انسان آزادانه یک سیرکمالی را اختیار می کند . انسان به عقل خود رجوع کرده و متوجه می شود که برای رسیدن به سعادت باید مسیرالهی را طی کند . در امور فردی و اجتماعی خود باید تابع خداوند باشد . وقتی که وارد این فضا شد باید به آن موارد عمل کند. مثلاً اگر یک نفر وارد دانشگاه شد باید از قوانین آن تبعیت کند ، برای اینکه به هدف آن دانشگاه برسد. نمی توانید بگویید که ما آزاد هستیم دانشگاه را انتخاب بکنیم یا نکنیم. اما وقتی که انتخاب کردیم هم آزاد هستیم که درس بخوانیم یا نخوانیم . اگر نود درصد از مردم یک جامعه رأی دادند که باید حکومت اسلامی برقرار باشد . در این جامعه نیز اقلیت های مذهبی زندگی می کنند و نسبت به درصد خود در مجلس نماینده دارند .
ما یک آزادی تکوینی داریم که در این آزادی همه ی انسان ها اختیاردارند هر چیزی را می خواهند انتخاب کنند. می توانند بهشت را انتخاب کرده و یا جهنم را انتخاب کنند . ولی در مرحله ی بعد قانون گذار یک قانونی را تدوین می کند . مثلاً اینکه اگر شما می خواهید از زیبایی یک جاده استفاده کنید ، باید به این تابلوها و نشانه ها توجه کنید تا به دره نیفتید . این کار سلب آزادی نیست بلکه هدایت به سمت یک مقصد زیبا است . با این کار تو هم در این مسیر زیبایی را می بینی و هم به یک زیبا می رسی . محدوده هایی که دین برای انسان ترسیم می کند نیز به همین صورت است . با این کار به ما یاد می دهد که از این دنیای پرپیچ و خم چطور می توان عبور کرده و به مقصدی که زیبا است رسید . انسان فقط برای دنیا خلق نشده است . با این کار انسان می تواند به زیبایی واقعی که همان خداوند است برسد . هدف خلقت این دنیا نیز همین است . خداوند در قرآن می فرماید: ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت . مفسرین ما این عبادت را شناخت معنا می کنند . الان گروه هایی هستند که آزادی را به معنای طبیعت گرایی می پندارند . گروه هایی که درقرن بیست و یکم دختران باکره را در مراسم خود قربانی می کنند و گوشت آنها را می خورند . فقط به این خاطر که بفهمانند که ما آزاد هستیم و هرکاری بخواهیم انجام می دهیم . این یعنی به ورطه ی سقوط رسیدن . اما آزادی دینی، آزادی است که چارچوب را براساس شناخت انسان مشخص می کند تا او بتواند به کمال خود برسد . افرادی هستند که می گویند این آزادی با آزادی های دیگر در تعارض است . اما وقتی که انسان به عقل خود رجوع کند متوجه می شود که این آزادی منطقی است و آزادی است که محدوده ی آن مشخص بوده و نگاه آن سعادت گونه است . زمانی قانونگذاری بشری کافی است،که ما فقط فکر کنیم دنیا فقط مادی است . یک تولدی دارد و با مرگ به پایان می رسد . ولی وقتی که ماوراء در کنار زندگی دنیایی قرار می گیرد ، باید کسی قانونگذاری کند که با آن فضا هم آشنا باشد . ما مرگ را پایان زندگی نمی دانیم . اگر الان از بزرگترین قانونگذاران دنیا بپرسید که شما چقدر از دنیای پس از مرگ آگاهی دارید. خواهند گفت که مبهم است . بنابراین برای چیزی که مبهم است نمی توان قانونگذاری کرد . کسی باید این محدوده را مشخص کند که با زندگی پس از مرگ آشنایی داشته باشد .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین