علم اقتصاد را تعریف کنید؟ آیا در اسلام رابطه ی خاصی بین علم اقتصاد نظام اقتصاد وجود دارد؟
علم اقتصاد دانشی است که پدیده های اقتصادی را توصیف و تبیین، و روابط بین آنها را آن چنان که هست بیان، و وضع آینده ی آنها را پیش بینی می کند؛ مثلا وقتی شما برای خرید دو کیلو پرتقال به بازار می روید و مشاهده می کنید که قیمت پرتقال افزایش یافته و پولتان کفایت نمی کند، یک کیلو می خرید. این یک رفتار است. اگر عکس این رفتار اتفاق افتاد، یعنی قیمت پرتقال کاهش یافت، سه کیلو می خرید. پس تقاضای شما بر اساس قیمت کالا شکل می گیرد. شما این رابطه را به عنوان یک عامل اقتصادی به وجود آورده اید. علم اقتصاد، این رفتار شما را توصیف می کند؛ می گوید تقاضای پرتقال از ناحیه ی تقاضا کننده به بازار آمد؛ تولید کننده نیز کالای خود را به بازار عرضه کرد؛ لذا قیمت روی هر دو پدیده اثر می گذارد. اگر قیمت بالاتر رود و تقاضا ثابت بماند، تولید و عرضه افزایش و اگر قیمت کاهش یابد و تقاضا ثابت بماند، تولید هم کاهش پیدا می کند. علم اقتصاد در این جا رابطه ی بین عرضه و تقاضا را به صورت یک قانون و رابطه ی سببی و مسببیِ متقابل بیان می کند. علم اقتصاد، شناخت پدیده ها و وقایع اقتصادی، مانند بی کاری، رکود، کاهش و افزایش قیمت ها و کاهش و افزایش سود کارخانه ها را به عهده دارد هم چنین علم اقتصاد، پیش بینی می کند که مثلا با توجه به وضع اقتصادی، قیمت ها و یا بی کاری و رکود در آینده ی معین، افزایش یا کاهش می یابد. در علم اقتصاد با توجه به اثرپذیری آن از نظام اقتصادی، روابط تغییر می کند؛ چون علم اقتصاد شاخه ای از علوم انسانی و اجتماعی است، از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز اثر می پذیرد؛ برخلاف روابط علوم طبیعی که چنین نیست؛ مثلا در علوم طبیعی، آب در دمای صد درجه به جوش می آید، چه مردم جامعه مسلمان باشند و چه یهودی و... اما رابطه ی اقتصاد با نظام اجتماعی و اقتصادی، مثل رابطه ی فیزیک و شیمی با دین نیست؛ بلکه روابط اقتصادی بین مردم، متأثر از باورها، عقاید و اخلاقیات آنهاست؛ یعنی عقاید و اخلاقیات مردم، رفتار تولیدی آنها را شکل و جهت می دهد؛ مثلا چه چیز تولید کنند؟ چگونه تولید کنند؟ آیا کالاهای لوکس را تولید کنند، یا کالاهای مورد نیاز عامه مردم را؟ بنابراین، علم اقتصاد، کاملا از پدیده ها، رفتارها و روابط اقتصادی جامعه اثر می پذیرد. رفتارها و روابط اقتصادی نیز تحت تأثیر هنجارها و ارزش های اعتقادی و اخلاقی جامعه شکل می گیرند. جامعه ای که اعتقاد به خداوند و اخلاق و معاد ندارد، یک نوع رفتار اقتصادی دارد و جامعه ای که به این مسائل اعتقاد و باور دارد، رفتار اقتصادی دیگری دارد. وقتی رفتارهای اقتصادی، این دو جامعه متفاوت شد، طبعاً، علم اقتصاد آنچه را که از رفتارها و روابط اقتصادی جامعه محقق شده مورد مطالعه قرار می دهد. این رویدادهای اقتصادی در یک بستر ارزشی و اعتقادی شکل می گیرند؛ یعنی باورها و اعتقادات جامعه، بستری را برای پیدایش پدیده های علم اقتصاد فراهم می کنند؛ آن گاه، علم اقتصاد پدیده هایی را که دارای صبغه و رنگ خاص اند و تحت تأثیر ارزش های جامعه قرار گرفته اند، موضوع مطالعه ی خود قرار می دهد. منبع: دین و اقتصاد، گفتگو با حجت الاسلام دکتر غلامرضا مصباحی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
عنوان سوال:

علم اقتصاد را تعریف کنید؟ آیا در اسلام رابطه ی خاصی بین علم اقتصاد نظام اقتصاد وجود دارد؟


پاسخ:

علم اقتصاد دانشی است که پدیده های اقتصادی را توصیف و تبیین، و روابط بین آنها را آن چنان که هست بیان، و وضع آینده ی آنها را پیش بینی می کند؛ مثلا وقتی شما برای خرید دو کیلو پرتقال به بازار می روید و مشاهده می کنید که قیمت پرتقال افزایش یافته و پولتان کفایت نمی کند، یک کیلو می خرید. این یک رفتار است. اگر عکس این رفتار اتفاق افتاد، یعنی قیمت پرتقال کاهش یافت، سه کیلو می خرید. پس تقاضای شما بر اساس قیمت کالا شکل می گیرد. شما این رابطه را به عنوان یک عامل اقتصادی به وجود آورده اید.
علم اقتصاد، این رفتار شما را توصیف می کند؛ می گوید تقاضای پرتقال از ناحیه ی تقاضا کننده به بازار آمد؛ تولید کننده نیز کالای خود را به بازار عرضه کرد؛ لذا قیمت روی هر دو پدیده اثر می گذارد. اگر قیمت بالاتر رود و تقاضا ثابت بماند، تولید و عرضه افزایش و اگر قیمت کاهش یابد و تقاضا ثابت بماند، تولید هم کاهش پیدا می کند. علم اقتصاد در این جا رابطه ی بین عرضه و تقاضا را به صورت یک قانون و رابطه ی سببی و مسببیِ متقابل بیان می کند.
علم اقتصاد، شناخت پدیده ها و وقایع اقتصادی، مانند بی کاری، رکود، کاهش و افزایش قیمت ها و کاهش و افزایش سود کارخانه ها را به عهده دارد هم چنین علم اقتصاد، پیش بینی می کند که مثلا با توجه به وضع اقتصادی، قیمت ها و یا بی کاری و رکود در آینده ی معین، افزایش یا کاهش می یابد.
در علم اقتصاد با توجه به اثرپذیری آن از نظام اقتصادی، روابط تغییر می کند؛ چون علم اقتصاد شاخه ای از علوم انسانی و اجتماعی است، از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز اثر می پذیرد؛ برخلاف روابط علوم طبیعی که چنین نیست؛ مثلا در علوم طبیعی، آب در دمای صد درجه به جوش می آید، چه مردم جامعه مسلمان باشند و چه یهودی و...
اما رابطه ی اقتصاد با نظام اجتماعی و اقتصادی، مثل رابطه ی فیزیک و شیمی با دین نیست؛ بلکه روابط اقتصادی بین مردم، متأثر از باورها، عقاید و اخلاقیات آنهاست؛ یعنی عقاید و اخلاقیات مردم، رفتار تولیدی آنها را شکل و جهت می دهد؛ مثلا چه چیز تولید کنند؟ چگونه تولید کنند؟ آیا کالاهای لوکس را تولید کنند، یا کالاهای مورد نیاز عامه مردم را؟
بنابراین، علم اقتصاد، کاملا از پدیده ها، رفتارها و روابط اقتصادی جامعه اثر می پذیرد. رفتارها و روابط اقتصادی نیز تحت تأثیر هنجارها و ارزش های اعتقادی و اخلاقی جامعه شکل می گیرند. جامعه ای که اعتقاد به خداوند و اخلاق و معاد ندارد، یک نوع رفتار اقتصادی دارد و جامعه ای که به این مسائل اعتقاد و باور دارد، رفتار اقتصادی دیگری دارد. وقتی رفتارهای اقتصادی، این دو جامعه متفاوت شد، طبعاً، علم اقتصاد آنچه را که از رفتارها و روابط اقتصادی جامعه محقق شده مورد مطالعه قرار می دهد. این رویدادهای اقتصادی در یک بستر ارزشی و اعتقادی شکل می گیرند؛ یعنی باورها و اعتقادات جامعه، بستری را برای پیدایش پدیده های علم اقتصاد فراهم می کنند؛ آن گاه، علم اقتصاد پدیده هایی را که دارای صبغه و رنگ خاص اند و تحت تأثیر ارزش های جامعه قرار گرفته اند، موضوع مطالعه ی خود قرار می دهد.
منبع: دین و اقتصاد، گفتگو با حجت الاسلام دکتر غلامرضا مصباحی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین