روان شناسی دین رشته ای است که تاثیری را که در اعمال و اعتقادات دینی بر شخصیت دینداران بر جای می گذارد مورد بررسی قرار می دهد[1]. روان شناسی دین از آن دسته علومی است که کاری به صدق و کذب گزاره های دینی ندارد[2] بلکه فقط از آن جهت که به عنوان یک واقعیت در متن زندگی مردم وجود دارد و بر شخصیت و رفتار آنان تاثیر گذار است مورد توجه و مطالعه قرار می گیرد و به بررسی انواع تاثیرات و نحوه تاثیر گذاری آن می پردازد؛ مثلا اعتقاد به خدا که به عنوان یک باور در بشر وجود دارد و اعتقاد به این که محرمات و واجباتی هست؛ نسکی هست و ... که این ها را از طریق روان شناختی بررسی می کنیم. کما این که دانشمندن بررسی کرده اند که مقولات دینی چه تأثیری می تواند در زندگی و جنبه های روانی داشته باشد و چه مقدار می تواند جلوی اضطراب ها را بگیرد و یا زیاد بکند. اگر با دید روان شناسانه تمام مقولات دینی را ملاحظه بکنیم و تحقیق کنیم، می شود روان شناسی دین؛ یعنی ما از منظر روان شناسی به دین نگاه کنیم. بنابراین "روان شناسی دین به مطالعه علمی دین از منظر روانشناختی می پردازد. در این علم رفتار دینی بر اساس قانونمندیهای عمومی رفتار مورد مطالعه قرار می گیرد و در آنها هضم می شود.[3] " روان شناسی دینی یعنی روان شناسی از منظر دین و با پذیرش پیش فرض های دینی، یا دیدگاه های روان شناسانه ای که از نصوص دینی استخراج می شود. به عبارت دیگر یعنی روان شناسی ای که بر مبنای فرهنگ دینی می باشد و زیر بنای فکری آن را دین می سازد و از دین و مفاهیم آن در حوزه ی روان شناسی استفاده می کند.[4] بنابراین در مقابل روان شناسی دینی روان شناسان سکولار است که در هیچ یک از ارکان دین بهره نمی گیرند. روان شناسی سکولار یعنی همین روان شناسی موجود؛ چرا که اصولا روان شناسان اعتقاد به خدا نداشتند و اگر هم برخی معتقد بودند، سنتی بوده و به عنوان چیزی که از لحاظ علمی قابل اثبات نیست ولی فوایدی دارد که باید به آن باور داشت، به آن نگاه می کردند. این روان شناسان، اصولا مفاهیم متافیزیکی و فلسفه را غیر علمی و غیر قابل اثبات تلقی می کنند و به دنبال قانونمندی های روانی و رفتاری رفته اند که آن ها را کشف کنند و بر اساس این ذهنیت با انسان ها برخورد کرده اند، بنابراین در یک قسمت هایی به خاطر دیدگاه های خاص مادی که داشتند کار نکردند. در نتیجه تنگناهایی در این دیدگاهها وجود دارد. موضوع های عمده مورد بررسی در روان شناسی دین: 1. منشا دین که یکی از مهمترین مباحث است در باره آن بین اندیشمندان اختلاف نظر است: الف) ترس ویل دورانت: از لوکرتیوس حکیم رومی نقل می کند که گفته: ترس، نخستین مادر خدایان است و از میان اقسام ترس، خوف از مرگ مقام مهمتری دارد.[5] راسل نیز می گوید: گمان می کنم منشا مذهب قبل از هر چیز ترس و وحشت باشد چون انسان خود را بی نهایت ناتوان احساس می کند علت اصلی وحشت او، سه عامل است بلایای طبیعی، ترس از کشته شدن توسط همنوعان خود، برخی اعمال شهوانی او. اینشتاین نیز می گوید برای یک انسان ابتدایی ترس از مرگ، از گرسنگی، از جانوران وحشی، از مرض، ایجاد کننده زمینه مذهبی اند.[6] ب) جهل ویل دورانت هم چنین می گوید: احساس شگفتی از حوادثی که بر حسب تصادف ایجاد می شود یا انسان نمی تواند علت آنها را درک کند از عواملی بوده است که اعتقادات دینی را سبب شده است.[7] اینشتاین نیز می نویسد: وقتی که انسان به حوادث می نگرد علم و مذهب را به یک دلیل ساده و روشن دو خصم آشتی ناپذیر می یابد چون کسی که به قانون علیت معتقد است نمی تواند تصور کند که ممکن است موجودی در بستر حوادث سد و مانعی ایجاد کند[8]. پس اعتقاد آنها این است که هر زمان روح کنجکاو بشر نتوانست علل طبیعی پدیده ای را بیابد دست بدامن عوامل ماورایی و دین می شود. ج) فرضیه جنسی فروید فروید بر این باور است که دین نه ناشی از ترس و جهل است و نه عکس العمل در مقابل بی نظمی ها است. او همانطور که همه حوادث اجتماع را با غریزه جنسی تحلیل و توجیه کرد خواست دین را با آن توجیه کند و در نتیجه گفت: بشر در اجتماع، از نظر جنسی محرومیتهایی پیدا کرد که همه اینها موجب شد تا غریزه عقب رانده شده و به شعور ناخودآگاه رود. وقتی که آنجا رفت قیود اجتماعی مانع می شود که بیرون بیاید در این صورت این محرومیت ها از راهها و به شکل دیگری بروز می کند که دین یکی از آنهاست. پس ریشه دین و اخلاق تمایلات جنسی است و عمر دین زمانی بسر می آید که غریزه جنسی کاملا مطلق و آزاد گذاشته شود بطوری که هیچ محرومیت جنسی وجود نداشته باشد ولی دیری نپایید که حتی خودش از این حرفش برگشت.[9] د) فطری بودن دین (یونگ) یونگ (شاگرد و همکار فروید) می گوید: سخن فروید که دین از ناخودآگاه تراوش می کند درست و صحیح است ولی اینکه او خیال می کند عناصر روان ناخودآگاه بشر، منحصر در تمایلات جنسی ای که به شعور باطن گریخته اند، بی اساس و باطل است. انسان یک روان ناخودآگاه فطری و طبیعی دارد که برخلاف ادعای فروید صرفا انباری که از شعور ظاهر در آن چیزهایی ریخته شده و پر شده باشد نیست او می گوید: فروید به قضیه روان ناخودآگاه خوب پی برده بود اما بعدا به اشتباه خیال کرد که روان ناخودآگاه فقط از عناصر مطرود از شعور ظاهر تشکیل می گردد بلکه روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است که هم انبار عناصر رانده شده از ظاهر است و هم دین به طور فطری در آنجا وجود دارد.[10] و حق نیز این است که دین امری فطری است. وقتی در هشتاد سالگی رادیو بی بی سی با آقای یونگ مصاحبه می کند و از او سؤال می کند که آیا تو به خدا معتقدی؟ می گوید: من نیاز ندارم که به خدا معتقد باشم؛ برای این که خدا را درک می کنم. ایشان می گوید: این ناخودآگاه درون، جایی است که خدا از آن سرچشمه می گیرد؛ اما این که مطابق خارجی دارد یا نه، من نمی دانم. از حرف های یونگ بر می آید که ایشان واقعا معتقد به خدا و بقای انسان و معاد است.[11] 2. مطالعات تطبیقی یکی از مباحثی که در روان شناسی دین مطرح است مطالعات تطبیقی است[12] به این معنا که با روش پرسشنامه و مطالعات آماری و مشاهده مستقیم دست به تحقیق می زنند. استنلی هال (شاگرد ویلیام جیمز) و همفکرانش صرف بصیرت و خود شناسی را برای کار روان شناسی کافی نمی دانند بلکه استفاده از پرسش نامه های آماری را تجویز می کنند. مثلا در مورد دینداری دانشمندان تحقیق کردند که از میان فیزیکدانان درجه یک 34%، و از میان فیزیکدانان درجه دو 50%، و از میان روانشناسان درجه یک و درجه دو به ترتیب 13% و 32% خدا را قبول داشتند. و هم چنین در سال 1914 فیزیکدانان درجه یک و دو به ترتیب 40% و 57%، و از میان روان شناسان درجه یک و دو هر کدام به ترتیب 9% و 27% به معاد و جهان پس از مرگ اعتقاد داشتند.[13] مثال دیگرش این است که آیا فیزیک و فرم بدن در قبول دین نقش دارد؟ که جرج کو (1900 م) پس از آزمایشات خود گفت: فیزیک بدن در قبول دین موثر است و چاقها، اکثرا مذهبی و ورزشکاران کمتر متمایل به دین می باشند.[14] 3. تجربه دینی[15] بررسی تجارب دینی امروزه به محوری ترین موضوع مورد بررسی در روان شناسی دین تبدیل شده است. انسان همواره در جستجوی دستیابی به حالات نوین و متمایز هشیاری بوده است و بر همین اساس در هر فرهنگی رد پای مفهوم سازیهای مختلف در خصوص تجربه های دینی و عرفانی قابل ردیابی است. اولین بار مطالعات علمی نظامند تجارب دینی توسط ویلیام جیمز شروع شد که در خصوص علل و تاثیر تجارب عرفانی، دعا، زهد ورزی بود و بعد ها با بررسی آثار داروها، زیر بناهای جسمی و عصب شناختی، تئوری محرومیت و مراقبه را در خصوص تجربه دینی ادامه یافت. در میان این مباحث، مطالعه تاثیر داروها در تجربه دینی توجه محققین بسیاری را به خود جلب نمود که دست به آزمایشات فراوان زدند. در کنار بررسی داروها در تجربه دینی، مطالعات در مورد زیر بنای عصب شناختی و جسمانی تجارب دینی بر نقش ناحیه گیجگاهی مغز در تجربه دینی صحه گذاشتند. 4. پرستش و دعا: در این بحث، پرستش شامل قربانی کردن، دعا و موسیقی، عبادت گروهی بررسی می شود و اینکه چگونه این عقاید در فعالیتهای بدنی جلوه گر می شود مثلا قربانی کردن نیاز عمیق انسان برای فداکاری است بدون اینکه چرائی آنرا به صورت روشن درک کند. قربانی کردن خشم و عصبانیت را در فرد و جامعه فرو می نشاند. دعا نیز می تواند به مثابه ابزار سازش تلقی شود و در موقعیتی بکار رود که سایر روشها به نتیجه نرسیده باشند و از اینجا معلوم می شود که دعای متفکرانه به ارتباط با خدا منجر می شود.[16] 5. ارتباط دین و شخصیت[17] یکی از مباحث این علم، نقش شخصیت افراد در اعتقادات و رفتار دینی است. بررسی شخصیت و تدین، اندازه گیری میزان دینداری، ارتباط دین با صفات عمومی شخصیت، اقتدار دینی و جزم اندیشی، جستجو برای بدست آوردن مفهوم زندگی، تفاوت های جنسی در مورد دین از جمله این مباحث است. مثلا زنان تقریبا در تمام جنبه های دین بیشتر فعال هستند و یا کشیش های متعصب تا حدود زیادی جزم اندیش هستند. 6. دین و سلامت روانی و جسمانی یکی از مسایل روان شناسی دین، بررسی پیامد های مثبت دین است مثلا دینداران به طور متوسط از سایرین خوشحال ترند این رضایتمندی به خاطر ارتباط با خدا و تاثیر پیامدهای مثبت آن است. عقاید دینی مثل زندگی پس از مرگ و اینکه خداوند ناظر اعمال ماست منجر به احساس هدف در زندگی و از بین رفتن ترس از مرگ می شود که سرچشمه خوشنودی است. هم چنین ازدواج میان متدینین توام با خوشی و شادمانی است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است که سبب ایجاد آرامش روحی و روانی در فرد و خانواده می شود. و نیز دین به طور سنتی با شفا دادن آلام روحی مرتبط بوده است افراد متدین در جامعه نسبت به سایرین سالم تر هستند زیرا رفتار سالمی را در پیش می گیرند و بهداشت روحی و روانی خود را با تدین حفظ می کند.[18] معرفی کتاب: 1. رویکردی انتقادی به خاستگاه دین از نگاه فروید. غلامحسین توکلی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی. 1378. 2. انگیزه پیدایش مذاهب. ناصر مکارم شیرازی. انتشارات طوس. چاپ مشعل آزادی. بی تا. 3. قبسات. شماره های 5 و 6. درآمدی بر روش شناختی یونگ. احمد فرامرز قراملکی. و قبسات شماره های 9-8. "روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری". دکتر نیما قربانی. صفحه 23 تا 45. 4. فصلنامه حوزه و دانشگاه. شماره 29. مقاله روان شناسی و دین. دکتر فرامرز سهرابی (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران). قال رسول الله صلی الله علیه و آله : علم لا ینفع، کنز لاینفق منه. علمی که سود ندهد گنجی است که از آن انفاق نکنند.[19] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . عقل و اعتقاد دینی. مایکل پیترسون و دیگران. ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی. طرح نو. چ دوم، 1377، صفحه 23. [2] . کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، چاپ اول.: دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1379، صفحه 22. [3] . قبسات 9-8. روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری. دکتر نیما قربانی، صفحه 23 تا 45. [4] . در آمدی بر فسفه دین و کلام جدید. ابوالقاسم فنایی. انتشارات اشراق. چاپ اول زمستان 1375. صفحه 62. [5] . به نقل از انگیزه پیدایش مذاهب. ناصر مکارم شیرازی. انتشارات طوس. چاپ مشعل آزادی. بی تا . صفحه 208. [6] . همان. [7] . همان صفحه 219. [8] . همان صفحه 220. [9] . امدادهای غیبی در زندگی بشر. شهید مرتضی مطهری. انتشارات صدرا: 1369. صفحه 28. [10] . همان. صفحه 29. [11] . به نقل از آقای غروی (رئیس بخش روانشناسی دفتر همکاری حوزه و دانشگاه) در برنامه هفتگی گفتمان حوزه در مدرسه فیضیه. [12] . psychology of religion.david m.wulff.newyork:jone wiley and sons. صفحه 200-201. 1991 [13] . همان. فصل پنجم صفحه 205. [14] . همان. فصل دوم. صفحه 61-68. [15] . قبسات 9-8. روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری. دکتر نیما قربانی. صفحه 23 تا 45. [16] . فصلنامه حوزه و دانشگاه. شماره 29. مقاله روان شناسی و دین. دکتر فرامرز سهرابی (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران). [17] . همان. [18] . همان. [19] . رهنمای انسانیت، سیری دیگر در نهج الفصاحه. مرتضی فرید تنکابنی. دفتر نشر برگزیده. 1380. صفحه 472. واژه علم. شماره حدیث 38.
روان شناسی دین رشته ای است که تاثیری را که در اعمال و اعتقادات دینی بر شخصیت دینداران بر جای می گذارد مورد بررسی قرار می دهد[1]. روان شناسی دین از آن دسته علومی است که کاری به صدق و کذب گزاره های دینی ندارد[2] بلکه فقط از آن جهت که به عنوان یک واقعیت در متن زندگی مردم وجود دارد و بر شخصیت و رفتار آنان تاثیر گذار است مورد توجه و مطالعه قرار می گیرد و به بررسی انواع تاثیرات و نحوه تاثیر گذاری آن می پردازد؛ مثلا اعتقاد به خدا که به عنوان یک باور در بشر وجود دارد و اعتقاد به این که محرمات و واجباتی هست؛ نسکی هست و ... که این ها را از طریق روان شناختی بررسی می کنیم. کما این که دانشمندن بررسی کرده اند که مقولات دینی چه تأثیری می تواند در زندگی و جنبه های روانی داشته باشد و چه مقدار می تواند جلوی اضطراب ها را بگیرد و یا زیاد بکند. اگر با دید روان شناسانه تمام مقولات دینی را ملاحظه بکنیم و تحقیق کنیم، می شود روان شناسی دین؛ یعنی ما از منظر روان شناسی به دین نگاه کنیم. بنابراین "روان شناسی دین به مطالعه علمی دین از منظر روانشناختی می پردازد. در این علم رفتار دینی بر اساس قانونمندیهای عمومی رفتار مورد مطالعه قرار می گیرد و در آنها هضم می شود.[3] "
روان شناسی دینی یعنی روان شناسی از منظر دین و با پذیرش پیش فرض های دینی، یا دیدگاه های روان شناسانه ای که از نصوص دینی استخراج می شود. به عبارت دیگر یعنی روان شناسی ای که بر مبنای فرهنگ دینی می باشد و زیر بنای فکری آن را دین می سازد و از دین و مفاهیم آن در حوزه ی روان شناسی استفاده می کند.[4] بنابراین در مقابل روان شناسی دینی روان شناسان سکولار است که در هیچ یک از ارکان دین بهره نمی گیرند. روان شناسی سکولار یعنی همین روان شناسی موجود؛ چرا که اصولا روان شناسان اعتقاد به خدا نداشتند و اگر هم برخی معتقد بودند، سنتی بوده و به عنوان چیزی که از لحاظ علمی قابل اثبات نیست ولی فوایدی دارد که باید به آن باور داشت، به آن نگاه می کردند. این روان شناسان، اصولا مفاهیم متافیزیکی و فلسفه را غیر علمی و غیر قابل اثبات تلقی می کنند و به دنبال قانونمندی های روانی و رفتاری رفته اند که آن ها را کشف کنند و بر اساس این ذهنیت با انسان ها برخورد کرده اند، بنابراین در یک قسمت هایی به خاطر دیدگاه های خاص مادی که داشتند کار نکردند. در نتیجه تنگناهایی در این دیدگاهها وجود دارد.
موضوع های عمده مورد بررسی در روان شناسی دین:
1. منشا دین که یکی از مهمترین مباحث است در باره آن بین اندیشمندان اختلاف نظر است:
الف) ترس
ویل دورانت: از لوکرتیوس حکیم رومی نقل می کند که گفته: ترس، نخستین مادر خدایان است و از میان اقسام ترس، خوف از مرگ مقام مهمتری دارد.[5] راسل نیز می گوید: گمان می کنم منشا مذهب قبل از هر چیز ترس و وحشت باشد چون انسان خود را بی نهایت ناتوان احساس می کند علت اصلی وحشت او، سه عامل است بلایای طبیعی، ترس از کشته شدن توسط همنوعان خود، برخی اعمال شهوانی او. اینشتاین نیز می گوید برای یک انسان ابتدایی ترس از مرگ، از گرسنگی، از جانوران وحشی، از مرض، ایجاد کننده زمینه مذهبی اند.[6]
ب) جهل
ویل دورانت هم چنین می گوید: احساس شگفتی از حوادثی که بر حسب تصادف ایجاد می شود یا انسان نمی تواند علت آنها را درک کند از عواملی بوده است که اعتقادات دینی را سبب شده است.[7] اینشتاین نیز می نویسد: وقتی که انسان به حوادث می نگرد علم و مذهب را به یک دلیل ساده و روشن دو خصم آشتی ناپذیر می یابد چون کسی که به قانون علیت معتقد است نمی تواند تصور کند که ممکن است موجودی در بستر حوادث سد و مانعی ایجاد کند[8]. پس اعتقاد آنها این است که هر زمان روح کنجکاو بشر نتوانست علل طبیعی پدیده ای را بیابد دست بدامن عوامل ماورایی و دین می شود.
ج) فرضیه جنسی فروید
فروید بر این باور است که دین نه ناشی از ترس و جهل است و نه عکس العمل در مقابل بی نظمی ها است. او همانطور که همه حوادث اجتماع را با غریزه جنسی تحلیل و توجیه کرد خواست دین را با آن توجیه کند و در نتیجه گفت: بشر در اجتماع، از نظر جنسی محرومیتهایی پیدا کرد که همه اینها موجب شد تا غریزه عقب رانده شده و به شعور ناخودآگاه رود. وقتی که آنجا رفت قیود اجتماعی مانع می شود که بیرون بیاید در این صورت این محرومیت ها از راهها و به شکل دیگری بروز می کند که دین یکی از آنهاست. پس ریشه دین و اخلاق تمایلات جنسی است و عمر دین زمانی بسر می آید که غریزه جنسی کاملا مطلق و آزاد گذاشته شود بطوری که هیچ محرومیت جنسی وجود نداشته باشد ولی دیری نپایید که حتی خودش از این حرفش برگشت.[9]
د) فطری بودن دین (یونگ)
یونگ (شاگرد و همکار فروید) می گوید: سخن فروید که دین از ناخودآگاه تراوش می کند درست و صحیح است ولی اینکه او خیال می کند عناصر روان ناخودآگاه بشر، منحصر در تمایلات جنسی ای که به شعور باطن گریخته اند، بی اساس و باطل است. انسان یک روان ناخودآگاه فطری و طبیعی دارد که برخلاف ادعای فروید صرفا انباری که از شعور ظاهر در آن چیزهایی ریخته شده و پر شده باشد نیست او می گوید: فروید به قضیه روان ناخودآگاه خوب پی برده بود اما بعدا به اشتباه خیال کرد که روان ناخودآگاه فقط از عناصر مطرود از شعور ظاهر تشکیل می گردد بلکه روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است که هم انبار عناصر رانده شده از ظاهر است و هم دین به طور فطری در آنجا وجود دارد.[10] و حق نیز این است که دین امری فطری است.
وقتی در هشتاد سالگی رادیو بی بی سی با آقای یونگ مصاحبه می کند و از او سؤال می کند که آیا تو به خدا معتقدی؟ می گوید: من نیاز ندارم که به خدا معتقد باشم؛ برای این که خدا را درک می کنم. ایشان می گوید: این ناخودآگاه درون، جایی است که خدا از آن سرچشمه می گیرد؛ اما این که مطابق خارجی دارد یا نه، من نمی دانم. از حرف های یونگ بر می آید که ایشان واقعا معتقد به خدا و بقای انسان و معاد است.[11]
2. مطالعات تطبیقی
یکی از مباحثی که در روان شناسی دین مطرح است مطالعات تطبیقی است[12] به این معنا که با روش پرسشنامه و مطالعات آماری و مشاهده مستقیم دست به تحقیق می زنند. استنلی هال (شاگرد ویلیام جیمز) و همفکرانش صرف بصیرت و خود شناسی را برای کار روان شناسی کافی نمی دانند بلکه استفاده از پرسش نامه های آماری را تجویز می کنند. مثلا در مورد دینداری دانشمندان تحقیق کردند که از میان فیزیکدانان درجه یک 34%، و از میان فیزیکدانان درجه دو 50%، و از میان روانشناسان درجه یک و درجه دو به ترتیب 13% و 32% خدا را قبول داشتند. و هم چنین در سال 1914 فیزیکدانان درجه یک و دو به ترتیب 40% و 57%، و از میان روان شناسان درجه یک و دو هر کدام به ترتیب 9% و 27% به معاد و جهان پس از مرگ اعتقاد داشتند.[13] مثال دیگرش این است که آیا فیزیک و فرم بدن در قبول دین نقش دارد؟ که جرج کو (1900 م) پس از آزمایشات خود گفت: فیزیک بدن در قبول دین موثر است و چاقها، اکثرا مذهبی و ورزشکاران کمتر متمایل به دین می باشند.[14]
3. تجربه دینی[15]
بررسی تجارب دینی امروزه به محوری ترین موضوع مورد بررسی در روان شناسی دین تبدیل شده است. انسان همواره در جستجوی دستیابی به حالات نوین و متمایز هشیاری بوده است و بر همین اساس در هر فرهنگی رد پای مفهوم سازیهای مختلف در خصوص تجربه های دینی و عرفانی قابل ردیابی است. اولین بار مطالعات علمی نظامند تجارب دینی توسط ویلیام جیمز شروع شد که در خصوص علل و تاثیر تجارب عرفانی، دعا، زهد ورزی بود و بعد ها با بررسی آثار داروها، زیر بناهای جسمی و عصب شناختی، تئوری محرومیت و مراقبه را در خصوص تجربه دینی ادامه یافت. در میان این مباحث، مطالعه تاثیر داروها در تجربه دینی توجه محققین بسیاری را به خود جلب نمود که دست به آزمایشات فراوان زدند. در کنار بررسی داروها در تجربه دینی، مطالعات در مورد زیر بنای عصب شناختی و جسمانی تجارب دینی بر نقش ناحیه گیجگاهی مغز در تجربه دینی صحه گذاشتند.
4. پرستش و دعا: در این بحث، پرستش شامل قربانی کردن، دعا و موسیقی، عبادت گروهی بررسی می شود و اینکه چگونه این عقاید در فعالیتهای بدنی جلوه گر می شود مثلا قربانی کردن نیاز عمیق انسان برای فداکاری است بدون اینکه چرائی آنرا به صورت روشن درک کند. قربانی کردن خشم و عصبانیت را در فرد و جامعه فرو می نشاند. دعا نیز می تواند به مثابه ابزار سازش تلقی شود و در موقعیتی بکار رود که سایر روشها به نتیجه نرسیده باشند و از اینجا معلوم می شود که دعای متفکرانه به ارتباط با خدا منجر می شود.[16]
5. ارتباط دین و شخصیت[17]
یکی از مباحث این علم، نقش شخصیت افراد در اعتقادات و رفتار دینی است. بررسی شخصیت و تدین، اندازه گیری میزان دینداری، ارتباط دین با صفات عمومی شخصیت، اقتدار دینی و جزم اندیشی، جستجو برای بدست آوردن مفهوم زندگی، تفاوت های جنسی در مورد دین از جمله این مباحث است. مثلا زنان تقریبا در تمام جنبه های دین بیشتر فعال هستند و یا کشیش های متعصب تا حدود زیادی جزم اندیش هستند.
6. دین و سلامت روانی و جسمانی
یکی از مسایل روان شناسی دین، بررسی پیامد های مثبت دین است مثلا دینداران به طور متوسط از سایرین خوشحال ترند این رضایتمندی به خاطر ارتباط با خدا و تاثیر پیامدهای مثبت آن است. عقاید دینی مثل زندگی پس از مرگ و اینکه خداوند ناظر اعمال ماست منجر به احساس هدف در زندگی و از بین رفتن ترس از مرگ می شود که سرچشمه خوشنودی است. هم چنین ازدواج میان متدینین توام با خوشی و شادمانی است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است که سبب ایجاد آرامش روحی و روانی در فرد و خانواده می شود. و نیز دین به طور سنتی با شفا دادن آلام روحی مرتبط بوده است افراد متدین در جامعه نسبت به سایرین سالم تر هستند زیرا رفتار سالمی را در پیش می گیرند و بهداشت روحی و روانی خود را با تدین حفظ می کند.[18]
معرفی کتاب:
1. رویکردی انتقادی به خاستگاه دین از نگاه فروید. غلامحسین توکلی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی. 1378.
2. انگیزه پیدایش مذاهب. ناصر مکارم شیرازی. انتشارات طوس. چاپ مشعل آزادی. بی تا.
3. قبسات. شماره های 5 و 6. درآمدی بر روش شناختی یونگ. احمد فرامرز قراملکی. و قبسات شماره های 9-8. "روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری". دکتر نیما قربانی. صفحه 23 تا 45.
4. فصلنامه حوزه و دانشگاه. شماره 29. مقاله روان شناسی و دین. دکتر فرامرز سهرابی (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : علم لا ینفع، کنز لاینفق منه.
علمی که سود ندهد گنجی است که از آن انفاق نکنند.[19]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عقل و اعتقاد دینی. مایکل پیترسون و دیگران. ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی. طرح نو. چ دوم، 1377، صفحه 23.
[2] . کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، چاپ اول.: دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1379، صفحه 22.
[3] . قبسات 9-8. روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری. دکتر نیما قربانی، صفحه 23 تا 45.
[4] . در آمدی بر فسفه دین و کلام جدید. ابوالقاسم فنایی. انتشارات اشراق. چاپ اول زمستان 1375. صفحه 62.
[5] . به نقل از انگیزه پیدایش مذاهب. ناصر مکارم شیرازی. انتشارات طوس. چاپ مشعل آزادی. بی تا . صفحه 208.
[6] . همان.
[7] . همان صفحه 219.
[8] . همان صفحه 220.
[9] . امدادهای غیبی در زندگی بشر. شهید مرتضی مطهری. انتشارات صدرا: 1369. صفحه 28.
[10] . همان. صفحه 29.
[11] . به نقل از آقای غروی (رئیس بخش روانشناسی دفتر همکاری حوزه و دانشگاه) در برنامه هفتگی گفتمان حوزه در مدرسه فیضیه.
[12] . psychology of religion.david m.wulff.newyork:jone wiley and sons. صفحه 200-201. 1991
[13] . همان. فصل پنجم صفحه 205.
[14] . همان. فصل دوم. صفحه 61-68.
[15] . قبسات 9-8. روانشناسی دین یک روی آورد علمی چند تباری. دکتر نیما قربانی. صفحه 23 تا 45.
[16] . فصلنامه حوزه و دانشگاه. شماره 29. مقاله روان شناسی و دین. دکتر فرامرز سهرابی (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران).
[17] . همان.
[18] . همان.
[19] . رهنمای انسانیت، سیری دیگر در نهج الفصاحه. مرتضی فرید تنکابنی. دفتر نشر برگزیده. 1380. صفحه 472. واژه علم. شماره حدیث 38.
- [سایر] یکی از مباحثی که در بیشتر عرفانهای نوظهور مطرح میباشد، بحث تناسخ میباشد. آیا این مسئله دارای پیشینه تاریخی میباشد و مکاتب دیگر نیز به آن اعتقاد داشتند؟
- [سایر] عوامل دین زدایی و دین گریزی در دوره ی نوگرایی در غرب چیست؟
- [سایر] نقش دین در پیشرفت تمدن غرب چه بوده است؟
- [سایر] نقش دین در پیشرفت تمدن غرب چه بوده است؟
- [سایر] کارکردهای روانی دین چیست؟ روان شناسان چه می گویند؟
- [سایر] از منظر روان شناختی دین چه فوایدی دارد؟
- [سایر] کارکردهای روانی دین چیست؟ روان شناسان چه می گویند؟
- [سایر] در دین مبین اسلام منظور از مراقبه چیست؟ آیا با مراقبه در غرب متفاوت است؟
- [سایر] رابطه ی دین گریزی و پیشرفت علمی و صنعتی را در غرب چگونه ارزیابی می کنید؟
- [سایر] در دین مبین اسلام منظور از مراقبه چیست؟ آیا با مراقبه در غرب متفاوت است؟