چگونه می توانم به مقام قرب الهی و حیات طیبه برسم؟
رسیدن به چنین آرمان بلند و گران سنگی در گرو تلاش و جهادی پر دامنه و دراز آهنگ است . بدون شک مبارزه جدی و بی امان با هواها و خواهش های نفسانی , بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوی از دل , عبودیت مطلقه پروردگار, پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل , تهجد و شب زنده داری و توسل و استشفاع به اولیای گرام الهی و... همه ره توشه های این سیر خدایی است . این که : گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است . زیرا کسی که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کی تواند که به سوی حق پر کشد و به لایتناهی عروج کند؟ ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست =عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد= بنابراین مقصود آن نیست که از اول خداوند افراد را به دو دسته تقسیم کرده به برخی توفیق می دهد و برخی را واپس می زند. بلکه مقصود آن است که رسیدن به چنین آرمان بلندی عزم و همتی استوار و جهاد خستگی ناپذیر می طلبد هم چنان که دیگر خواست ها و اهداف نیز به تناسب خود نیازمند تلاش و کوشش است . در میان عبادات نماز و نوافل شب بیشترین اثر را در نزدیکی به خداوند دارد. (الصلوه معراج المؤمن؛ نماز معراج مؤمن است) (بحار، ج 79، ص 248). علاوه بر نمازهای واجب، نوافل و نمازهای مستحبی کیمیا و اکسیر اعظمی است که جوهره آدمی را صیقل می دهد و مس وجود را به طلا تبدیل می کند. در حدیثی که نزد شیعه و اهل سنت مستند است آمده است: (قال رسول الله: ما تحبب الی عبدی بشی احب الی مما افترضته علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی احببته و اذا سألتنی اعطیته؛ از پیامبر(ص) روایت شده است که خداوند فرمود: بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمی کند و همانا او با نوافل نیز به سوی من اظهار دوستی می کند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او می شوم که با آن می شنود و دیده او می شوم که با آن می بیند و زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن ضربه می زند و پای او می شوم که با آن راه می رود اگر به درگاه من دعا کند او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا می کنم) (محاسن برخی، ج 1، ص 291). در ارتباط با مردم، رسیدگی به محرومان بیشترین تأثیر را در نزدیکی به خداوند دارد. چنان که در روایت آمده است: (المسکین رسول الله؛ مسکین فرستاده خداست) (وسائل الشیعه، ج 9 - بحار، ج 93، ص 172). در روایت دیگر آمده دستی را که صدقه می دهی ببوس که به دست خدایی خورده است (بحار، ج 46، ص 88). حیات طیبه معنای وسیعی دارد. حیاتی دور از هر نگرانی و تلخ‌کامی، حیاتی همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتی سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتی به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . برای نیل به این هدف متعالی دو شرط لازم است: ایمان و عمل شایسته. در واقع قلب که جایگاه محبت به خداوند متعال شد، سایر محبت‌های غیرواقعی و دنیوی در آن رخنه نخواهد کرد، در نتیجه عملی نیز که از این روح صادر می‌شود برگرفته از ایمان خواهد بود، به طوری که عمل صالح، نتیجه و ثمره ایمان راسخ می‌باشد. بعد از حصول این معنی، تمام شئون یک فرد مؤمن عبادت خواهد بود. زیرا او خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و کردار خود خواهد یافت. برای رسیدن به این منظور در ابتدا و در حین و در انتهای هر کاری توجه به خداوند را حفظ کنید و این محافظت را به تمام شئون زندگی خود اشاعه و تعمیم دهید. (آری هر کس بیشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بیشتری خواهد کرد)امام جواد(ع) می‌فرمایند: التحفظ عن یقدر الخوف؛ خود را پاییدن به اندازه واهمه داشتن است (شرح زندگانی امام جواد(ع)، انتشارات قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی)) خداوند در سوره مبارکه نحل آیه 97 می فرماید: (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجرنیهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد یا زن به او حیات و زندگی پاکیزه می بخشیم و آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش خواهم داد). در معنای (حیات طیبه) مفسران نظرات گوناگونی دارند: بعضی آن را به روزی حلال و عده ای به قناعت و راضی بودن از نصیب و قسمت و گروهی به رزق روزانه و دسته ای به عبادت همراه با روزی حلال و سرانجام طایفه ای به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کرده اند. ولی حیات طیبه چنان معنای وسیع و گسترده ای دارد که همه این معانی را در بر می گیرد. زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزه از آلودگی ها، ظلم ها و خیانت ها، عداوت ها و دشمنی ها، اسارت ها و ذلت ها و انواع نگرانی ها و هرگونه چیزی که آب زلال و گوارای زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد. در روایتی که در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(ع) آمده چنین می خوانیم: (و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه) فقال هی القناعه؛ از امام(ع) پرسیدند منظور از جمله (فلنحیینه حیاه طیبه) چیست؟ فرمود: قناعت) (نهج البلاغه، کلمه قصار 229). بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل). مرحوم علامه طباطبایی در مورد (حیات طیبه) بیانی عمیق و عالی دارند، ایشان در المیزان، ج 12، در ذیل آیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید: مراد از (احیاء) بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. در نتیجه وسوسه های شیطان و هوا و هوس های نفسانی و زخارف دنیوی او را فریب نمی دهد و وسوسه نمی کند چون زوال و نابودی آنها را می بیند. و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی وجاویدش مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد. این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد، چگونه چنین نباشد و حال آن او غرق در زندگی ابدی و نعمتی پایدار و بی زوال که خالی از هرگونه درد و رنج و ناراحتی و کدورت است می باشد و این زندگی چنان با خیر و نیکی و سعادت آمیخته است که هیچ نوع شقاوت و بدبختی در آن راه ندارد. اما راه رسیدن به حیات طیبه: در همین آیه 97 نحل، راه رسیدن به این زندگی پاکیزه بیان شده است. برای رسیدن به زندگی پاک و حیات معنوی و روحانی باید اعمال صالح توأم با ایمان از انسان سر بزند و تنها وسیله و ملاک و معیار (ایمان) و اعمال صالحی است که برخاسته از ایمان و دل مؤمن باشد و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. توجه به این آیه شریفه نقش بسیار عمیق ایمان وعمل صالح را در رسیدن به حیاتی پاک و پاکیزه روشن می سازد. ایمان زمینه تحقق اعمال صالح است و دلی که مؤمن و خدا باور نباشد، هر چند اعمال خوبی هم داشته باشد بالاخره انگیزه های دیگر در آن تأثیر می گذارد و از عمق و استواری چندانی برخوردار نیست. اعمال صالح در واقع کاشف و حاکی از وجود ایمان در انسان است و اعمال صالح ایمان را در وجود انسان تثبیت و ریشه دار می سازند و این ایمان تقویت شده و خود منشأ و سرچشمه اعمال نیک و صالح بعدی می گردد و این چنین ایمان و عمل صالح نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل و کنش و واکنش دارند. www.morsalat.coma
عنوان سوال:

چگونه می توانم به مقام قرب الهی و حیات طیبه برسم؟


پاسخ:

رسیدن به چنین آرمان بلند و گران سنگی در گرو تلاش و جهادی پر دامنه و دراز آهنگ است . بدون شک مبارزه جدی و بی امان با هواها و خواهش های نفسانی , بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوی از دل , عبودیت مطلقه پروردگار, پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل , تهجد و شب زنده داری و توسل و استشفاع به اولیای گرام الهی و... همه ره توشه های این سیر خدایی است . این که : گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است . زیرا کسی که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کی تواند که به سوی حق پر کشد و به لایتناهی عروج کند؟ ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست =عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد= بنابراین مقصود آن نیست که از اول خداوند افراد را به دو دسته تقسیم کرده به برخی توفیق می دهد و برخی را واپس می زند. بلکه مقصود آن است که رسیدن به چنین آرمان بلندی عزم و همتی استوار و جهاد خستگی ناپذیر می طلبد هم چنان که دیگر خواست ها و اهداف نیز به تناسب خود نیازمند تلاش و کوشش است .

در میان عبادات نماز و نوافل شب بیشترین اثر را در نزدیکی به خداوند دارد. (الصلوه معراج المؤمن؛ نماز معراج مؤمن است) (بحار، ج 79، ص 248).

علاوه بر نمازهای واجب، نوافل و نمازهای مستحبی کیمیا و اکسیر اعظمی است که جوهره آدمی را صیقل می دهد و مس وجود را به طلا تبدیل می کند. در حدیثی که نزد شیعه و اهل سنت مستند است آمده است:

(قال رسول الله: ما تحبب الی عبدی بشی احب الی مما افترضته علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی احببته و اذا سألتنی اعطیته؛ از پیامبر(ص) روایت شده است که خداوند فرمود: بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمی کند و همانا او با نوافل نیز به سوی من اظهار دوستی می کند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او می شوم که با آن می شنود و دیده او می شوم که با آن می بیند و زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن ضربه می زند و پای او می شوم که با آن راه می رود اگر به درگاه من دعا کند او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا می کنم) (محاسن برخی، ج 1، ص 291).

در ارتباط با مردم، رسیدگی به محرومان بیشترین تأثیر را در نزدیکی به خداوند دارد. چنان که در روایت آمده است: (المسکین رسول الله؛ مسکین فرستاده خداست) (وسائل الشیعه، ج 9 - بحار، ج 93، ص 172).

در روایت دیگر آمده دستی را که صدقه می دهی ببوس که به دست خدایی خورده است (بحار، ج 46، ص 88).

حیات طیبه معنای وسیعی دارد. حیاتی دور از هر نگرانی و تلخ‌کامی، حیاتی همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتی سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتی به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... .

برای نیل به این هدف متعالی دو شرط لازم است: ایمان و عمل شایسته.

در واقع قلب که جایگاه محبت به خداوند متعال شد، سایر محبت‌های غیرواقعی و دنیوی در آن رخنه نخواهد کرد، در نتیجه عملی نیز که از این روح صادر می‌شود برگرفته از ایمان خواهد بود، به طوری که عمل صالح، نتیجه و ثمره ایمان راسخ می‌باشد. بعد از حصول این معنی، تمام شئون یک فرد مؤمن عبادت خواهد بود. زیرا او خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و کردار خود خواهد یافت.

برای رسیدن به این منظور در ابتدا و در حین و در انتهای هر کاری توجه به خداوند را حفظ کنید و این محافظت را به تمام شئون زندگی خود اشاعه و تعمیم دهید. (آری هر کس بیشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بیشتری خواهد کرد)امام جواد(ع) می‌فرمایند: التحفظ عن یقدر الخوف؛ خود را پاییدن به اندازه واهمه داشتن است (شرح زندگانی امام جواد(ع)، انتشارات قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی))

خداوند در سوره مبارکه نحل آیه 97 می فرماید: (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجرنیهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد یا زن به او حیات و زندگی پاکیزه می بخشیم و آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش خواهم داد).

در معنای (حیات طیبه) مفسران نظرات گوناگونی دارند: بعضی آن را به روزی حلال و عده ای به قناعت و راضی بودن از نصیب و قسمت و گروهی به رزق روزانه و دسته ای به عبادت همراه با روزی حلال و سرانجام طایفه ای به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کرده اند. ولی حیات طیبه چنان معنای وسیع و گسترده ای دارد که همه این معانی را در بر می گیرد. زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزه از آلودگی ها، ظلم ها و خیانت ها، عداوت ها و دشمنی ها، اسارت ها و ذلت ها و انواع نگرانی ها و هرگونه چیزی که آب زلال و گوارای زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد.

در روایتی که در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(ع) آمده چنین می خوانیم: (و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه) فقال هی القناعه؛ از امام(ع) پرسیدند منظور از جمله (فلنحیینه حیاه طیبه) چیست؟ فرمود: قناعت) (نهج البلاغه، کلمه قصار 229).

بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل).

مرحوم علامه طباطبایی در مورد (حیات طیبه) بیانی عمیق و عالی دارند، ایشان در المیزان، ج 12، در ذیل آیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید: مراد از (احیاء) بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. در نتیجه وسوسه های شیطان و هوا و هوس های نفسانی و زخارف دنیوی او را فریب نمی دهد و وسوسه نمی کند چون زوال و نابودی آنها را می بیند.

و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی وجاویدش مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد.

این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد، چگونه چنین نباشد و حال آن او غرق در زندگی ابدی و نعمتی پایدار و بی زوال که خالی از هرگونه درد و رنج و ناراحتی و کدورت است می باشد و این زندگی چنان با خیر و نیکی و سعادت آمیخته است که هیچ نوع شقاوت و بدبختی در آن راه ندارد.

اما راه رسیدن به حیات طیبه: در همین آیه 97 نحل، راه رسیدن به این زندگی پاکیزه بیان شده است. برای رسیدن به زندگی پاک و حیات معنوی و روحانی باید اعمال صالح توأم با ایمان از انسان سر بزند و تنها وسیله و ملاک و معیار (ایمان) و اعمال صالحی است که برخاسته از ایمان و دل مؤمن باشد و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. توجه به این آیه شریفه نقش بسیار عمیق ایمان وعمل صالح را در رسیدن به حیاتی پاک و پاکیزه روشن می سازد. ایمان زمینه تحقق اعمال صالح است و دلی که مؤمن و خدا باور نباشد، هر چند اعمال خوبی هم داشته باشد بالاخره انگیزه های دیگر در آن تأثیر می گذارد و از عمق و استواری چندانی برخوردار نیست. اعمال صالح در واقع کاشف و حاکی از وجود ایمان در انسان است و اعمال صالح ایمان را در وجود انسان تثبیت و ریشه دار می سازند و این ایمان تقویت شده و خود منشأ و سرچشمه اعمال نیک و صالح بعدی می گردد و این چنین ایمان و عمل صالح نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل و کنش و واکنش دارند.

www.morsalat.coma





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین