در این رابطه نکات مهمی را بطور خلاصه از کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب برای شما ذکر می کنم: در روایت ابن ابی عمیر از حضرت صادق علیه السلام است: (هر کس درباره مومنی بگوید آنچه دو چشمش از او دیده و دو گوشش از او شنیده، پس از کسانی است که خداواند درباره آنها فرموده : به راستی کسانی که دوست دارند فاش شود کار زشت درباره مومنین ، برایشان عذاب دردناکی است) .... در سوره حجرات می فرماید: (نباید بعض شما دیگری را غیبت کند. آیا دوست می دارد یکی از شما که گوشت برادر خود را بخورد درحالی که مرده باشد. البته بد می دارید آنرا ) ... روایت شریفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که می فرماید: (در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند . از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می خوردند) یعنی غیبت مردم را می کردند. در سوره ی همزه می فرماید: (ویل لکل همزه لمزه ) در تفسیر مجمع البیان می نویسد: این جمله وعده ی عذابی است از طرف خداوند برای هر غیبت کننده و نمامی کننده که بین دوستان را جدایی می اندازد. غیبت و روایات اهلبیت (علیهم السلام) : روایاتی که در آنها وعده ی عذاب بر غیبت کردن داده شده، بسیار بلکه متواتر اجمالی است . و در اینجا ...[ فقط به چند روایت اشاره می نماییم ]: به چندین طریق از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مروی است که: (گناه غیبت از زنا بدتر است . زیرا زنا کننده اگر توبه کند ، خداوند او را می آمرزد. لیکن غیبت کننده را نمی آمرزد ، مگر شخص غیبت شده او را ببخشد).... ( غیبت کردن ، زود تر در دین شخص کارگر می شود و آنرا از بین می برد ، از بیماری خوره در درون او ) حضرت صادق (علیه السلام) : ( غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت می خورد و از بین می برد حسنات را ، مانند از بین بردن آتش ، هیزم را ) رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) : ( بنده ای را در موقف حساب قیامت می آورند ، و نامه ی عملش را به او می دهند ، کارهای خیری را که در دنیا انجام داده در آن نمی بیند ، می گوید : خدایا این نامه ی عمل من نیست ، زیرا حسنات خود را در آن نمی بینم . به او گفته می شود : خدای تو اشتباه نمی کند و فراموش نمی نماید ، کارهای نیکت به واسطه ی غیبت کردند از مردم ، از بین رفت . پس دیگری را یم آورند و نامه ی عملش را به او می دهند و در آن ، حسناتی را که بجانیاورده می بیند ، می گوید : پروردگارا : این نامه ی عمل من نیست ، چون اینهمه حسنات در آن ثبت است ، من بجانیاورده ام . به او می گویند : اینها حسنات فلان شخص است که از تو غیبت کرده در عوض ، حسناتش به تو داده شده است .) معنای غیبت و موارد آن : رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید : ( غیبت آن است که درباره ی برادر دینیت به آنچه کراهت دارد یاد کنی ) و حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید : ( غیبت آن است که درباره ی برادر دینیت عیبی را که خداوند بر او پوشیده است بگویی ) و حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید : ( هرکه بگوید درباره ی کسی که حاضر نیست چیزی را که در او هست و مردم هم آنرا می دانند غیبت نیست ، و اگر چیزی را که در او است و مردم نمی دانند ، بگوید ، غیبتش را کرده و اگر چیزی را که در او است و مردم نمی دانند ، بگوید ، غیبتش را کرده و اگر چیزی که در او نیست بگوید ، او را بهتان زده است ) بنابر این دو روایت و روایات دیگر ، هرگاه چیزی را که درباره ی مومنین نقل می کند ، عیبی از او باشد که بر شنونده و دیگران پوشیده نیست ، داخل در عنوان غیبت نیست . هر چند در عنوان مذمت و سرزنش و ایذاء و استخفاف به مومن باشد و به واسطه این عناوین حرام باشد چنانچه ذکر می شود . ... نقل کردن عیب کسی نزد دیگری .. که آنرا می داند . ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است ؛ هرچند از پاره ای روایات استفاده می شود که این مورد نیز غیبت است ( بنابر این در این مورد از مرجع تقلید خود استفتاء نمایید و یا اینکه احتیاط کرده و این مورد را نیز ترک کنید ) در صورتی که گوینده ، در مقام سرزنش و مذمت کردن طرف باشد ، قطعاً حرام است . هرچند غیبت بودنش مشکوک است . زیرا این نقل موجب اذیت و اهانت به مومن است و شکی در حرمت آن نیست .... غیبت شخص غیر معین و مردد: غیبت در صورتی است که از شخص معینی باشد . پس اگر از شخص بدون نام و نشان غیبت کند ، مانعی ندارد . مثل اینکه بگوید : یک نفر را دیدم که چنین و چنان بود . و هرگاه از یک نفر مردد بین چند نفر غیبت کند ، مثل اینکه بگوید : یکی از پسران فلانی چنین و چنان است ، حرام است ...و اگر از یک نفر مردد بین افراد زیاد غیبت کند ، مثل اینکه بگوید : یکنفر اصفهانی یا شیرازی چنین و چنان بود جایز است . و نیز جایز است اگر بگوید : بعض اصفهانی ها یا شیرازی ها فلان عیب را دارند . ولی اگر بگوید : تمام شیرازیها یا اصفهانیها فلان عیب را دارند ، پس شکی در حرمت آن نیست بلکه ظاهر این است که در این صورت غیبت تمام اهل آن شر را کرده است . و اگر بگوید ، بیشتر اهالی فلان شهر ، فلان عیب را دارند ، خلاف احتیاط بلکه حرمتش خالی از قوت نیست . کفاره غیبت و توبه ی آن : چون غیبت کردن از گناهان کبیره است ، اگر کسی به آن مبتلا شد ، واجب است فوراً از آن پشیمان شود . از حیث اینکه مخالفت پروردگار خود کرده و پس از پشیمانی قلبی به زبان نیز استغفار نماید و عازم باشد که دیگر گرد چنین گناهی نرود . و چون ظاهر بعضی روایات آن است که شخص غیبت کرده شده بر غیبت کننده حقی پیدا می کند ، باید در صورتی که ممکن است از او طلب عفو نماید ، و او را از خود ، خشنود کند . و چنانچه در مقابل غیبتی که کرده ، او را به نیکی یاد کند بهتر است ، در صورتی که غیبت شده مرده یا دسترسی به او نیست ف یا طلب عفو از او مستلزم محذوری است . مثل اینکه از موضوع غیبت بی خبر است ، و به واسطه ی شنیدن آن غضبناک و ناراحت می شود نقض غرض می گردد ، در این موارد برایش طلب مغفرت و دعا کند و از خدا بخواهد که او را خشنود فرماید . چنانچه در دعای 39 صحیفه ی سجادیه ، و دعای روز دوشنبه ، این مطلب بیان شده است . موارد جواز غیبت : 1- غیبت کردن از کسی که فسقش آشکار باشد نه پنهانی مثل اینکه ظرف شراب را آشکارا در خیابان و بازار به دست گرفته بیاشامد . ... باید دانست که قدر مسلم جواز غیبت همان گناهی است که در آشکارا به جا می آورد . اما جواز غیبتش نسبت به گناهانی که در پنهانی بجا آورده معلوم نیست ... 2- در مقام شکایت مظلوم از ظالمی که به او ستم کرده و بیان ظلمی که به او شده ..... [رک : سوره شوری آیه 39 و سوره 4 آیه 148] و احتیاط آن است که اظهار تظلم نزد کسی کند که امید داد خواهی از او داشته باشد ... 3- نصح مستشیر [یعنی : خیر خواهی کسی که از او طلب مشورت می کند ] : هر گاه مسلمانی از کسی مشورت کرد در باب معامله ای که باشخص معینی می خواهد انجام بدهد و طرف مشورت ، عیبی از آن شخص میداند که حقیقت به واسطه ی اظهار نکردن ، مسلمانی را در ضرر انداخته و به او خیانت کرده است ، در این صورت ذکر آن عیب برای چنین شخصی باین خصوصیات مانعی ندارد . باید دانست که حتیاط در این مسأله رعایت کردن دو چیز است : یکی آنکه در صورتی عیب آن شخص را بگوید ، که ضرر مفسده ی نگفتن ، بیشتر باشد ... و دیگر آنکه ذکر عیب آن شخص در صورتی جایز است که از ذکر آن برای جلوگیری از مفسده ی معامله با او ناچار باشد . پس اگر بدون ذکر عیب کفاید می کند مثلا همین قدر که بگوید صلاحت را در این معامله نمی دانم و او هم می پذیرد باید به همان اکتفا کرد . 4- غیبت کردن به قصد نهی از منکر ، با اجتماع شرایط آن مانعی ندارد . .. هر گاه منکری از مسلمانی ببیند و بداند که اگر غیبتش را بکند ، آنرا تکر می کند . .. [ همچنین احتیاط اول در مورد سابق باید در آن رعایت شود ] 5- غیبت نمودن و ظاهر کردن عیب کسی که گمراه و گمراه کننده است ، و در دین خدا بدعت گذاشته ، به قصد اینکه مردم فریبش را نخورند و در دامش نیفتند . [ چهار مورد آن چون مبتلا به نبود ذکر نشد ] 10- به طور کلی هر موردی که مصلحت غیبت کردن ، از مفسده ی هتک احترام مومن بیشتر باشد. مانند شهادت دادن در موارد خودش ، غیبت جایز است . استماع غیبت نیز حرام است : چنانچه غیبت کردن حرام و گناه کبیره است گوش دادن به آن هم به اتفاق جمیع فقها حرام است ، و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید : ( شنونده ی غیبت ، در حکم غیبت کننده است و گوشدهنده به غیبت یکی از غیبت کنندگان است )....( کسی که به برادر دینی خود نیکی کند در موضوع غیبتی که از او شده ، در مجلسی که آنرا شنیده پس آن غیبت را رد کند ، خداوند هزار نوع شرهای دنیوی و اخروی را از او رد می فرماید : و اگر رد نکند در حالی که می توانست ، گناهش هفتاد برابر شخص غیبت کننده است ) . شیخ پس از نقل این حدیث می فرماید : شاید جهت اینکه وزر شخص شنونده ، که غیبت را رد نکرد ه از خود غیبت کننده بیستر است ، برای این است که سبب جرأت غیبت کننده بر تکرار غیبت آن مومن و دیگران می شود. www.morsalat.com
در این رابطه نکات مهمی را بطور خلاصه از کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب برای شما ذکر می کنم:
در روایت ابن ابی عمیر از حضرت صادق علیه السلام است: (هر کس درباره مومنی بگوید آنچه دو چشمش از او دیده و دو گوشش از او شنیده، پس از کسانی است که خداواند درباره آنها فرموده : به راستی کسانی که دوست دارند فاش شود کار زشت درباره مومنین ، برایشان عذاب دردناکی است) ....
در سوره حجرات می فرماید: (نباید بعض شما دیگری را غیبت کند. آیا دوست می دارد یکی از شما که گوشت برادر خود را بخورد درحالی که مرده باشد. البته بد می دارید آنرا ) ... روایت شریفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که می فرماید: (در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند . از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می خوردند) یعنی غیبت مردم را می کردند. در سوره ی همزه می فرماید: (ویل لکل همزه لمزه ) در تفسیر مجمع البیان می نویسد: این جمله وعده ی عذابی است از طرف خداوند برای هر غیبت کننده و نمامی کننده که بین دوستان را جدایی می اندازد.
غیبت و روایات اهلبیت (علیهم السلام) : روایاتی که در آنها وعده ی عذاب بر غیبت کردن داده شده، بسیار بلکه متواتر اجمالی است . و در اینجا ...[ فقط به چند روایت اشاره می نماییم ]:
به چندین طریق از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مروی است که: (گناه غیبت از زنا بدتر است . زیرا زنا کننده اگر توبه کند ، خداوند او را می آمرزد. لیکن غیبت کننده را نمی آمرزد ، مگر شخص غیبت شده او را ببخشد).... ( غیبت کردن ، زود تر در دین شخص کارگر می شود و آنرا از بین می برد ، از بیماری خوره در درون او )
حضرت صادق (علیه السلام) : ( غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت می خورد و از بین می برد حسنات را ، مانند از بین بردن آتش ، هیزم را )
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) : ( بنده ای را در موقف حساب قیامت می آورند ، و نامه ی عملش را به او می دهند ، کارهای خیری را که در دنیا انجام داده در آن نمی بیند ، می گوید : خدایا این نامه ی عمل من نیست ، زیرا حسنات خود را در آن نمی بینم . به او گفته می شود : خدای تو اشتباه نمی کند و فراموش نمی نماید ، کارهای نیکت به واسطه ی غیبت کردند از مردم ، از بین رفت . پس دیگری را یم آورند و نامه ی عملش را به او می دهند و در آن ، حسناتی را که بجانیاورده می بیند ، می گوید : پروردگارا : این نامه ی عمل من نیست ، چون اینهمه حسنات در آن ثبت است ، من بجانیاورده ام . به او می گویند : اینها حسنات فلان شخص است که از تو غیبت کرده در عوض ، حسناتش به تو داده شده است .)
معنای غیبت و موارد آن :
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید : ( غیبت آن است که درباره ی برادر دینیت به آنچه کراهت دارد یاد کنی ) و حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید : ( غیبت آن است که درباره ی برادر دینیت عیبی را که خداوند بر او پوشیده است بگویی ) و حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید : ( هرکه بگوید درباره ی کسی که حاضر نیست چیزی را که در او هست و مردم هم آنرا می دانند غیبت نیست ، و اگر چیزی را که در او است و مردم نمی دانند ، بگوید ، غیبتش را کرده و اگر چیزی را که در او است و مردم نمی دانند ، بگوید ، غیبتش را کرده و اگر چیزی که در او نیست بگوید ، او را بهتان زده است )
بنابر این دو روایت و روایات دیگر ، هرگاه چیزی را که درباره ی مومنین نقل می کند ، عیبی از او باشد که بر شنونده و دیگران پوشیده نیست ، داخل در عنوان غیبت نیست . هر چند در عنوان مذمت و سرزنش و ایذاء و استخفاف به مومن باشد و به واسطه این عناوین حرام باشد چنانچه ذکر می شود . ... نقل کردن عیب کسی نزد دیگری .. که آنرا می داند . ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است ؛ هرچند از پاره ای روایات استفاده می شود که این مورد نیز غیبت است ( بنابر این در این مورد از مرجع تقلید خود استفتاء نمایید و یا اینکه احتیاط کرده و این مورد را نیز ترک کنید ) در صورتی که گوینده ، در مقام سرزنش و مذمت کردن طرف باشد ، قطعاً حرام است . هرچند غیبت بودنش مشکوک است . زیرا این نقل موجب اذیت و اهانت به مومن است و شکی در حرمت آن نیست ....
غیبت شخص غیر معین و مردد:
غیبت در صورتی است که از شخص معینی باشد . پس اگر از شخص بدون نام و نشان غیبت کند ، مانعی ندارد . مثل اینکه بگوید : یک نفر را دیدم که چنین و چنان بود . و هرگاه از یک نفر مردد بین چند نفر غیبت کند ، مثل اینکه بگوید : یکی از پسران فلانی چنین و چنان است ، حرام است ...و اگر از یک نفر مردد بین افراد زیاد غیبت کند ، مثل اینکه بگوید : یکنفر اصفهانی یا شیرازی چنین و چنان بود جایز است . و نیز جایز است اگر بگوید : بعض اصفهانی ها یا شیرازی ها فلان عیب را دارند . ولی اگر بگوید : تمام شیرازیها یا اصفهانیها فلان عیب را دارند ، پس شکی در حرمت آن نیست بلکه ظاهر این است که در این صورت غیبت تمام اهل آن شر را کرده است .
و اگر بگوید ، بیشتر اهالی فلان شهر ، فلان عیب را دارند ، خلاف احتیاط بلکه حرمتش خالی از قوت نیست .
کفاره غیبت و توبه ی آن :
چون غیبت کردن از گناهان کبیره است ، اگر کسی به آن مبتلا شد ، واجب است فوراً از آن پشیمان شود . از حیث اینکه مخالفت پروردگار خود کرده و پس از پشیمانی قلبی به زبان نیز استغفار نماید و عازم باشد که دیگر گرد چنین گناهی نرود . و چون ظاهر بعضی روایات آن است که شخص غیبت کرده شده بر غیبت کننده حقی پیدا می کند ، باید در صورتی که ممکن است از او طلب عفو نماید ، و او را از خود ، خشنود کند . و چنانچه در مقابل غیبتی که کرده ، او را به نیکی یاد کند بهتر است ، در صورتی که غیبت شده مرده یا دسترسی به او نیست ف یا طلب عفو از او مستلزم محذوری است . مثل اینکه از موضوع غیبت بی خبر است ، و به واسطه ی شنیدن آن غضبناک و ناراحت می شود نقض غرض می گردد ، در این موارد برایش طلب مغفرت و دعا کند و از خدا بخواهد که او را خشنود فرماید . چنانچه در دعای 39 صحیفه ی سجادیه ، و دعای روز دوشنبه ، این مطلب بیان شده است .
موارد جواز غیبت :
1- غیبت کردن از کسی که فسقش آشکار باشد نه پنهانی مثل اینکه ظرف شراب را آشکارا در خیابان و بازار به دست گرفته بیاشامد . ... باید دانست که قدر مسلم جواز غیبت همان گناهی است که در آشکارا به جا می آورد . اما جواز غیبتش نسبت به گناهانی که در پنهانی بجا آورده معلوم نیست ...
2- در مقام شکایت مظلوم از ظالمی که به او ستم کرده و بیان ظلمی که به او شده ..... [رک : سوره شوری آیه 39 و سوره 4 آیه 148] و احتیاط آن است که اظهار تظلم نزد کسی کند که امید داد خواهی از او داشته باشد ...
3- نصح مستشیر [یعنی : خیر خواهی کسی که از او طلب مشورت می کند ] : هر گاه مسلمانی از کسی مشورت کرد در باب معامله ای که باشخص معینی می خواهد انجام بدهد و طرف مشورت ، عیبی از آن شخص میداند که حقیقت به واسطه ی اظهار نکردن ، مسلمانی را در ضرر انداخته و به او خیانت کرده است ، در این صورت ذکر آن عیب برای چنین شخصی باین خصوصیات مانعی ندارد .
باید دانست که حتیاط در این مسأله رعایت کردن دو چیز است : یکی آنکه در صورتی عیب آن شخص را بگوید ، که ضرر مفسده ی نگفتن ، بیشتر باشد ... و دیگر آنکه ذکر عیب آن شخص در صورتی جایز است که از ذکر آن برای جلوگیری از مفسده ی معامله با او ناچار باشد . پس اگر بدون ذکر عیب کفاید می کند مثلا همین قدر که بگوید صلاحت را در این معامله نمی دانم و او هم می پذیرد باید به همان اکتفا کرد .
4- غیبت کردن به قصد نهی از منکر ، با اجتماع شرایط آن مانعی ندارد . .. هر گاه منکری از مسلمانی ببیند و بداند که اگر غیبتش را بکند ، آنرا تکر می کند . .. [ همچنین احتیاط اول در مورد سابق باید در آن رعایت شود ]
5- غیبت نمودن و ظاهر کردن عیب کسی که گمراه و گمراه کننده است ، و در دین خدا بدعت گذاشته ، به قصد اینکه مردم فریبش را نخورند و در دامش نیفتند .
[ چهار مورد آن چون مبتلا به نبود ذکر نشد ]
10- به طور کلی هر موردی که مصلحت غیبت کردن ، از مفسده ی هتک احترام مومن بیشتر باشد. مانند شهادت دادن در موارد خودش ، غیبت جایز است .
استماع غیبت نیز حرام است :
چنانچه غیبت کردن حرام و گناه کبیره است گوش دادن به آن هم به اتفاق جمیع فقها حرام است ، و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید : ( شنونده ی غیبت ، در حکم غیبت کننده است و گوشدهنده به غیبت یکی از غیبت کنندگان است )....( کسی که به برادر دینی خود نیکی کند در موضوع غیبتی که از او شده ، در مجلسی که آنرا شنیده پس آن غیبت را رد کند ، خداوند هزار نوع شرهای دنیوی و اخروی را از او رد می فرماید : و اگر رد نکند در حالی که می توانست ، گناهش هفتاد برابر شخص غیبت کننده است ) . شیخ پس از نقل این حدیث می فرماید : شاید جهت اینکه وزر شخص شنونده ، که غیبت را رد نکرد ه از خود غیبت کننده بیستر است ، برای این است که سبب جرأت غیبت کننده بر تکرار غیبت آن مومن و دیگران می شود.
www.morsalat.com
- [سایر] در مورد شفاعت توضیحاتی بدهید.
- [سایر] درباره کتب تفسیری توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] درباره تشبیهات قرآنی توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] توضیحاتی درباره اکنکا می خواستم؟
- [سایر] در مورد فرقه انصارالله توضیحاتی ارائه فرمائید؟
- [سایر] درباره زندگی ابوعلی سینا توضیحاتی بدهید.
- [سایر] در مورد بصیرت سیاسی توضیحاتی می خواستم؟
- [سایر] در مورد شیطان توضیحاتی بدهید.
- [سایر] درباره خردستیزی تثلیث توضیحاتی بدهید.
- [سایر] در مورد (فرقه قرآنیون) توضیحاتی بفرمایید.
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر شنونده بتواند وجه صحّتی برای گفته غیبتکننده پیدا کند، گرچه دفاع از کسی که غیبت او میشود لازم نیست، ولی شنیدن آن غیبت حرام است و باید مجلس را ترک کند و اگر مقدور نیست باید توجّه نکند و اگر بهطور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد. [1]. حجرات، 12.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت هیچ وارثی نداشته باشد، همه مال او متعلّق به امام مسلمین است که در زمان غیبت باید به فقیه جامعالشرایط پرداخت شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر عیب کسی را که گوینده و شنونده هر دو میدانند، بگویند، غیبت محسوب شده و حرام است، زیرا اسلام نخواسته است که مسلمانی به بدی یاد شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غیبت امام (ع) نماز جمعه در غیر صورتی که ذکر خواهد شد اگر اقامه شود مجزی از نماز ظهر نیست.