راه های مبارزه با نفس را شرح دهید؟
انسان در یک نگاه کلی موجودی است دو بعدی؛ بعد عقلانیت و بعد حیوانیت؛ شاید تعریف منطقی از انسان که گفته: الانسانَ حیوان ناطق گویای این مطلب باشد. که انسان ترکیبی از خواسته ها امیال و غرائز حیوانی و برخی از امور معنوی می باشد. هر چند از نحوه ترکیب این دو بعد در انسان چندان نمی توان قلم فرسائی کرد ولی آثار و جلوه های آن را به وضوح می توان مشاهده کرد. به طور مثال: لذت بردن انسان از یک سری امور مانند: عبادت کردن، کمک کردن به هم نوع و ..... یک لذت معنوی می باشد و این لذت مربوط به بعد انسانی و عقلانی انسان می شود امّا در همین انسان در بعد حیوانی،‌ به عبادت کردن چندان میلی ندارد. باید توجه داشت که وجود این امیال و غرائز را نمی توان امور شرّ و پلیدی تلقی کرد، چرا که خداوند متعال در نهاد انسان دو نوع گرایش قرار داده است. 1. گرایش به خیر و نیکی. 2. گرایش به شر و بدی. البته این بدین معنا نیست که خیر و شر در نفس ما جای داشته باشد. بلکه مصادیقی که در بیرون بعنوان خیر و شر وجود دارند ریشه در نفس ما دارند؛ (مصباح یزدی، سال 1380، ص 203) و این خود انسان است که با اختیار خود گرایش به خیر یا شر را تقویت می کند. با این مقدمه کوتاه به بیان راههای مبارزه با نفس می پردازیم. قبل از ورود به بحث اصلی که راههای مبارزه با نفس می باشد، ابتدا مطالبی کوتاه دربارة خود نفس آورده می شود. نفس چیست؟ نفس یک حقیقت است و دارای مراتب مختلفی می باشد،(مصباح یزدی، 1380) گاهی اوقات این نفس سرکش می شود و از تبعیت عقل خارج می گردد که اطلاق نفس اماره می شود و در برخی اوقات همین نفس: لوامه می گردد بطوری که انسانها را در برابر انجام کارهای زشت (دلالت) می کند؛(وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ) قیامت /2، و همین نفس است که به خواسته های معنوی پاسخ مثبت می دهد و راه حق را پذیرفته و به کمال و آرامش می رسد و مورد خطاب این آیه شریفیه وضع می شود:(یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) (پس نفس یک نیروی خاص نیست که فقط بعضی ها داشته باشند؛ بلکه، همه انسانها تا آخر عمر واجد آن هستند تا انسان هست میلها و غرائز دارد و تا کششهای غریزی هست امارة با سوء هم هست، نه آنکه به روشنی او را به بدی از آن جهت که بدی هست امر کند. بلکه نفس که ما را وادار به خوردن غذا می کند همان است که میل به غذا را در ما زنده می کند. این میل غریزی سوء نیت و باید اشباع شود؛ ولی، گاهی از راه صحیح اشباع می شود و گاه از راه غلط، و هنگامی که از راه غلط اشباع شد گفته می شود نفس به بدی فرمان داده است.)[1] هوای نفس چیست؟ به طور کلی عواملی را که موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان می شود؛ می توان تحت عنوان (هوای نفس) مطرح کرد. هوای نفس دل آرامی را می رباید و نمی گذارد ولی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود ایمان باشد(مصباح یزدی، 1380) نفس اماره چیست؟ نفس اماره همان بعد حیوانی انسان است که بر بعد عقلانی غلبه پیدا کرده است و تمام وجود انسان را، به سوی امور زودگذر مادی و لذات ناپایدار دنیوی سوق می دهد. وقتی نفس اماره در انسان همه کاره شد، اینجا انسان پست ترین موجودات می شود خداوند در این زمینه می فرماید: (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ): انفال/ 22 (بدترین جنبندگان نزد خداوند، کران و لالانی هستند که تعقل نمی کنند.) راههای مبارزه با نفس: اسلام همواره مسلمانان را توصیه به تعادل می کند بدین معنا که هم به امور دنیوی بپردازد و هم به امور اُخروی و نباید در پرداختن به آنها دچار افراط و تفریط شود. همانطور که خداوند فرمود: نماز بخوانید و مرا یاد کنید و نیز فرموده: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این دو دسته آیات حاکی از آن است که انسان همواره در حالت اعتدال باشد و مبارزه با نفس بدین معنا نیست که انسان کلیه غرائز و امیال خود را از بیخ سرکوب کند. مثلاً ازدواج نکند، فعالیت اجتماعی نداشته باشد و .... بلکه مبارزه با نفس بدین معناست که انسان این امیال و غرائز را از طریق مشروع آن ارضاء کند نه طرق دیگر. مهم ترین اصل در مبارزه با نفس: این که انسان باید متوجه باشد که قادر بر هر کاری می باشد و انسان با این قدرتی که خداوند به او داده می تواند بر مشکلات پیروز گردد. از این رو اگر در بدترین موقعیت محیطی قرار گیرد می تواند لجام نفس خود را بدست بگیرد. از این رو در روز قیامت وقتی که از انسان سئوال شود، چرا عمل نکردی؟ نمی تواند بگوید که من نمی توانستم، محیط آماده نبود و از این قبیل بهانه ها، چرا که، خداوند نمونه ها زیادی می آورد که توانسته اند در موقعیتهای گوناگون خودشان را از چنگال نفس اماره برهانند و شاید بزرگترین نمونه، حضرت یوسف علیه السّلام می باشد که در بحبوبة جوانی و اوج شهوت توانست با یاد خداوند خود را از محکمه نفس اماره نجات بدهد؛ و یا زن فرعون آسیه و نیز آرایشگر زن فرعون، که او نیز به واسطه تعلیمات آسیه زن فرعون موحد شده بود. این زن آرایشگر روزی گیسوان دختر فرعون را شانه می زد که در آغاز کار گفت: بسم الله الرحمن الرحیم؛ دختر فرعون که تا به حال چنین کلمات نشنیده بود از معنای آن پرسید: زن گفت: حقیقت این است که پدر تو شخص متقلب می باشد و به دروغ ادعای خدائی می کند، خدای واقعی همان خدای موسی می باشد. این سخنان به گوش فرعون رسید و از آن زن خواست که در جمع از گفته های خود ابراز ندامت کند تا نجات پیدا کند؛ امّا زن امتناع کرد و فریادی زد، احداً، احداً ..... دستور داد بر پائی آتش دادند، و یک یک فرزندان این زن را در داخل آتش می انداختند و این زن از گفته خویش ابراز ندامت نمی کرد تا اینکه نوبت فرزند شیرخواره او شد با وجود مهر و عاطفه مادری از گفته خویش برنگشت تا اینکه هر دوی آنها را در داخل آتش انداختند. در این زمینه نقل شده که حضرت پیامبر فرموده: شب معراج در آسمان چهارم بوی عطر استشمام کردم که تمام آسمان را فرا گرفته بود؛ از این موضوع از جبرئیل پرسیدم: جبرئیل گفت: این بوی عطر زن فرعون و فرزندان آرایشگر زن فرعون می باشد. عوامل هشت گانه، کنترل غرائز از دیدگاه آیت الله حسین مظاهری 1. عقل: اگر عقل فرد قوی بشود و بتواند خوب و بد را تشخیص دهد می تواند در کنترل غرائز دخیل باشد. 2. علم: علم به صفات رذلیه و صفات حسنه عاملی برای کنترل غرائز محسوب می گردد. 3. تربیت: مسلماً تربیت خانوادگی فرد نقش بسزائی در شکل گیری شخصیت فرد دارد؛ و اگر فرد در یک خانواده اصول گرا و ایده آل تربیت پیدا کند مسلماً این شخص بهتر می تواند غرائز خود را کنترل کند. 4. وجدان اخلاقی: که در قرآن تفسیر به(نفس لوامه) شده، این وجدان اخلاقی انسان را به کارهای نیک و شایسته رهنمون می کند و از کارهای بد و پلید برخورد می کند. 5. قانون: جامعه قانون داشته باشد تا افراد جامعه نتواند کارهای زشت را مرتکب بشوند. 6. امر به معروف و نهی از منکر: 7. ایمان علمی: علم به وجود خداوند، علم به نبوت، معاد و نبوت که از طریق برهان و استدلال بدست می آید. نکته: هفت عاملی که بیان شد در حالتهای عادی تا حدودی می توانید غرائز را کنترل کنند امّا، اگر غرائز طوفانی شود و اسیر خواسته های عقل، ایمان علمی،‌ وجدان اخلاقی قانون نشود، در این صورت از هیچ کدام از عوامل فوق کاری برای خاموش کردن این طوفان نیست. عامل هشتم: ایمان قلبی: ایمانی که در دل و جان انسان رسوخ کرده باشد، این نوع ایمان دیگر نیاز به برهان و استدلال ندارد، و تا زمانی که ایمان انسان قلبی نشده خودش را از مهالک نفس اماره برهاند. عبدالملک مروان ملقب به (کبوتر سجده) بود، در آن هنگام که خبر ریاستش را آوردند در مسجد مشغول تلاوت قرآن بود، در هماندم قرآن را بر زمین انداخت گفت تا به حال با من بودی و دیگر نیستی. هیچ چیز جزء ایمان قلبی نمی تواند انسان را کنترل کند و این ایمان از سه چیز حاصل می شود. 1. تقلید به ظواهر شرعی: 2. صبر در بحرانها: 3. رفع صفات رذلیه: بیانی دیگر از مبارزه با نفس: (دیدگاه آیت الله مصباح یزدی): وقتی انگیزه های شیطانی در انسان فعال شدند باید با یک عامل مؤثر درونی و نیرومند با آن انگیزه های شیطان مقابله کرد و این کار با ایجاد و به عبارت بهتر با بیدار کردن انگیزه های رحمانی و الهی امکان دارد. بنابراین راه مبارزه با هواهای نفسانی این است که کشش های دیگر در مقابل آنها باشد و تقویت شود، و باید توجه داشت که این انگیزه های رحمانی نیز در فطرت ما وجود دارد ولی بیدار نیستند. سئوال: چگونه این امیال خفته رحمانی بیدار و هوشیار می شوند: این امیال خفته بوسیله تفکر و ادراک آنها بیدار می شوند؛ به عبارت دیگر وقتی انسان شناخت و نگرش خود را به یک موضوع تغییر داد،‌ خود بخود زمینه های تغییر رفتار نیز در او مشاهده می شود. محاسبه نفس: شاید یکی از بهترین روشهای در اختیار گرفتن،‌ عنان نفس، روش محاسبه نفس باشد، بدین صورت که انسان اعمال و رفتار خود را در هر شبانه روز مورد ارزیابی قرار دهد. و مشاهده کند که در شبانه روز چند درصد وقتش صرف امور و عریزی گردید و چند در صدصرف امور اخروی(باید توجه داشت که صرف پرداختن به امور غریزی نمی تواند مذموم باشد. بلکه اگر قبل از ارضاء غرائز فکر می کنیم و سپس تصمیم می گیرم و تأثیر این رفتار در روح و سرنوشت خویش و رابطه با خدایمان مورد توجه قرار دادیم، چنین تصمیمی، پیروی از نفس نیست،‌ ولی اگر هدف از ارضاء غریزه صرفاً لذت آنی باشد و هیچ تفکری در آن نباشد می شود پیروی از هوی) (مصباح یزدی، 1380) در روایات زیادی نیز انسان توصیه به محاسبه نفس شده است. امام صادق علیه السّلام در این زمینه می فرماید: (یا بن جندب حق علی کل مسلم یعرفنا أن یَعْرِضَ عَمَلَه فی کل یومٍ ولیلةِ علی نفسه فیکونُ محاسبَ نفسه فان رای حَسَنَةً استزارُ منها و إن رأی سینةَ استغفَرَ منها لئلاَّ یُجزی یومَ القیامه)[2] بر هر مسلمانی که ما را می شناسد لازم است که هر شبانه روز اعمال خود را به نفس خود عرضه کند و آنرا محاسبه کند اگر حسنه بود آنرا زیاد کند و اگر گناهی بود استغفار کند. تا روز قیامت رسوا نگردد. مراحل محاسبه نفس:[3] 1. مشارطه: از اوّل صبح با خود شرط کند که آن روز وظایفش را به خوبی انجام دهد. 2. مراقبه: مراقب اعمال خود باشد. 3. محاسبه: در آخر شب به حساب کارهای خود برسد که تا چه اندازه به وظائف خود عمل کرده. 4. معاتبه:‌ اگر دچار لغزش و اشتباه بود. به نحوی آن را جبران کند. با صدقه دادن، روزه گرفتن. نکاتی مهمی که در محاسبه نفس باید به آنها توجه داشت: 1. اجتناب از جمیع گناهان. 2. توجه به کمیت گناهان. (چقدر از وقت ما صرف گناه شد) 3. توجه به کیفیت گناهان. (برخی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگر گناه عظمت دارد) 4. انجام همه واجبات. 5. توجه به شروط صحت اعمال. منابع کمکی 1. مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرائز در زندگی انسان، تهران انتشارات: نشر و تحقیقات ذکر، سال 1374، چاپ هشتم. 2. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات: مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه ، سال 1380، چاپ پنجم. 3. محمد تقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به ره جویان صادق، قم انتشارات: مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه ، سال 81، چاپ اول. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . محمد تقی مصباح یزدی؛ اخلاق در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی، امام خمینی، سال 1380، ص 205. [2] . محمد تقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به رهپویان صادق، انتشارات مؤسسه امام خمینی قم، سال 1380، ص 21. [3] . همان، ص 26.
عنوان سوال:

راه های مبارزه با نفس را شرح دهید؟


پاسخ:

انسان در یک نگاه کلی موجودی است دو بعدی؛ بعد عقلانیت و بعد حیوانیت؛ شاید تعریف منطقی از انسان که گفته: الانسانَ حیوان ناطق گویای این مطلب باشد. که انسان ترکیبی از خواسته ها امیال و غرائز حیوانی و برخی از امور معنوی می باشد. هر چند از نحوه ترکیب این دو بعد در انسان چندان نمی توان قلم فرسائی کرد ولی آثار و جلوه های آن را به وضوح می توان مشاهده کرد. به طور مثال: لذت بردن انسان از یک سری امور مانند: عبادت کردن، کمک کردن به هم نوع و ..... یک لذت معنوی می باشد و این لذت مربوط به بعد انسانی و عقلانی انسان می شود امّا در همین انسان در بعد حیوانی،‌ به عبادت کردن چندان میلی ندارد. باید توجه داشت که وجود این امیال و غرائز را نمی توان امور شرّ و پلیدی تلقی کرد، چرا که خداوند متعال در نهاد انسان دو نوع گرایش قرار داده است. 1. گرایش به خیر و نیکی. 2. گرایش به شر و بدی.
البته این بدین معنا نیست که خیر و شر در نفس ما جای داشته باشد. بلکه مصادیقی که در بیرون بعنوان خیر و شر وجود دارند ریشه در نفس ما دارند؛ (مصباح یزدی، سال 1380، ص 203) و این خود انسان است که با اختیار خود گرایش به خیر یا شر را تقویت می کند. با این مقدمه کوتاه به بیان راههای مبارزه با نفس می پردازیم. قبل از ورود به بحث اصلی که راههای مبارزه با نفس می باشد، ابتدا مطالبی کوتاه دربارة خود نفس آورده می شود.
نفس چیست؟ نفس یک حقیقت است و دارای مراتب مختلفی می باشد،(مصباح یزدی، 1380) گاهی اوقات این نفس سرکش می شود و از تبعیت عقل خارج می گردد که اطلاق نفس اماره می شود و در برخی اوقات همین نفس: لوامه می گردد بطوری که انسانها را در برابر انجام کارهای زشت (دلالت) می کند؛(وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ) قیامت /2، و همین نفس است که به خواسته های معنوی پاسخ مثبت می دهد و راه حق را پذیرفته و به کمال و آرامش می رسد و مورد خطاب این آیه شریفیه وضع می شود:(یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) (پس نفس یک نیروی خاص نیست که فقط بعضی ها داشته باشند؛ بلکه، همه انسانها تا آخر عمر واجد آن هستند تا انسان هست میلها و غرائز دارد و تا کششهای غریزی هست امارة با سوء هم هست، نه آنکه به روشنی او را به بدی از آن جهت که بدی هست امر کند. بلکه نفس که ما را وادار به خوردن غذا می کند همان است که میل به غذا را در ما زنده می کند. این میل غریزی سوء نیت و باید اشباع شود؛ ولی، گاهی از راه صحیح اشباع می شود و گاه از راه غلط، و هنگامی که از راه غلط اشباع شد گفته می شود نفس به بدی فرمان داده است.)[1]
هوای نفس چیست؟ به طور کلی عواملی را که موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان می شود؛ می توان تحت عنوان (هوای نفس) مطرح کرد. هوای نفس دل آرامی را می رباید و نمی گذارد ولی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود ایمان باشد(مصباح یزدی، 1380)
نفس اماره چیست؟ نفس اماره همان بعد حیوانی انسان است که بر بعد عقلانی غلبه پیدا کرده است و تمام وجود انسان را، به سوی امور زودگذر مادی و لذات ناپایدار دنیوی سوق می دهد.
وقتی نفس اماره در انسان همه کاره شد، اینجا انسان پست ترین موجودات می شود خداوند در این زمینه می فرماید:
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ): انفال/ 22
(بدترین جنبندگان نزد خداوند، کران و لالانی هستند که تعقل نمی کنند.)
راههای مبارزه با نفس:
اسلام همواره مسلمانان را توصیه به تعادل می کند بدین معنا که هم به امور دنیوی بپردازد و هم به امور اُخروی و نباید در پرداختن به آنها دچار افراط و تفریط شود. همانطور که خداوند فرمود: نماز بخوانید و مرا یاد کنید و نیز فرموده: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این دو دسته آیات حاکی از آن است که انسان همواره در حالت اعتدال باشد و مبارزه با نفس بدین معنا نیست که انسان کلیه غرائز و امیال خود را از بیخ سرکوب کند. مثلاً ازدواج نکند، فعالیت اجتماعی نداشته باشد و .... بلکه مبارزه با نفس بدین معناست که انسان این امیال و غرائز را از طریق مشروع آن ارضاء کند نه طرق دیگر.
مهم ترین اصل در مبارزه با نفس:
این که انسان باید متوجه باشد که قادر بر هر کاری می باشد و انسان با این قدرتی که خداوند به او داده می تواند بر مشکلات پیروز گردد. از این رو اگر در بدترین موقعیت محیطی قرار گیرد می تواند لجام نفس خود را بدست بگیرد. از این رو در روز قیامت وقتی که از انسان سئوال شود، چرا عمل نکردی؟ نمی تواند بگوید که من نمی توانستم، محیط آماده نبود و از این قبیل بهانه ها، چرا که، خداوند نمونه ها زیادی می آورد که توانسته اند در موقعیتهای گوناگون خودشان را از چنگال نفس اماره برهانند و شاید بزرگترین نمونه، حضرت یوسف علیه السّلام می باشد که در بحبوبة جوانی و اوج شهوت توانست با یاد خداوند خود را از محکمه نفس اماره نجات بدهد؛ و یا زن فرعون آسیه و نیز آرایشگر زن فرعون، که او نیز به واسطه تعلیمات آسیه زن فرعون موحد شده بود. این زن آرایشگر روزی گیسوان دختر فرعون را شانه می زد که در آغاز کار گفت: بسم الله الرحمن الرحیم؛ دختر فرعون که تا به حال چنین کلمات نشنیده بود از معنای آن پرسید: زن گفت: حقیقت این است که پدر تو شخص متقلب می باشد و به دروغ ادعای خدائی می کند، خدای واقعی همان خدای موسی می باشد. این سخنان به گوش فرعون رسید و از آن زن خواست که در جمع از گفته های خود ابراز ندامت کند تا نجات پیدا کند؛ امّا زن امتناع کرد و فریادی زد، احداً، احداً ..... دستور داد بر پائی آتش دادند، و یک یک فرزندان این زن را در داخل آتش می انداختند و این زن از گفته خویش ابراز ندامت نمی کرد تا اینکه نوبت فرزند شیرخواره او شد با وجود مهر و عاطفه مادری از گفته خویش برنگشت تا اینکه هر دوی آنها را در داخل آتش انداختند. در این زمینه نقل شده که حضرت پیامبر فرموده: شب معراج در آسمان چهارم بوی عطر استشمام کردم که تمام آسمان را فرا گرفته بود؛ از این موضوع از جبرئیل پرسیدم: جبرئیل گفت: این بوی عطر زن فرعون و فرزندان آرایشگر زن فرعون می باشد.
عوامل هشت گانه، کنترل غرائز از دیدگاه آیت الله حسین مظاهری 1. عقل: اگر عقل فرد قوی بشود و بتواند خوب و بد را تشخیص دهد می تواند در کنترل غرائز دخیل باشد.
2. علم: علم به صفات رذلیه و صفات حسنه عاملی برای کنترل غرائز محسوب می گردد.
3. تربیت: مسلماً تربیت خانوادگی فرد نقش بسزائی در شکل گیری شخصیت فرد دارد؛ و اگر فرد در یک خانواده اصول گرا و ایده آل تربیت پیدا کند مسلماً این شخص بهتر می تواند غرائز خود را کنترل کند.
4. وجدان اخلاقی: که در قرآن تفسیر به(نفس لوامه) شده، این وجدان اخلاقی انسان را به کارهای نیک و شایسته رهنمون می کند و از کارهای بد و پلید برخورد می کند.
5. قانون: جامعه قانون داشته باشد تا افراد جامعه نتواند کارهای زشت را مرتکب بشوند.
6. امر به معروف و نهی از منکر:
7. ایمان علمی: علم به وجود خداوند، علم به نبوت، معاد و نبوت که از طریق برهان و استدلال بدست می آید.
نکته: هفت عاملی که بیان شد در حالتهای عادی تا حدودی می توانید غرائز را کنترل کنند امّا، اگر غرائز طوفانی شود و اسیر خواسته های عقل، ایمان علمی،‌ وجدان اخلاقی قانون نشود، در این صورت از هیچ کدام از عوامل فوق کاری برای خاموش کردن این طوفان نیست.
عامل هشتم: ایمان قلبی: ایمانی که در دل و جان انسان رسوخ کرده باشد، این نوع ایمان دیگر نیاز به برهان و استدلال ندارد، و تا زمانی که ایمان انسان قلبی نشده خودش را از مهالک نفس اماره برهاند. عبدالملک مروان ملقب به (کبوتر سجده) بود، در آن هنگام که خبر ریاستش را آوردند در مسجد مشغول تلاوت قرآن بود، در هماندم قرآن را بر زمین انداخت گفت تا به حال با من بودی و دیگر نیستی. هیچ چیز جزء ایمان قلبی نمی تواند انسان را کنترل کند و این ایمان از سه چیز حاصل می شود.
1. تقلید به ظواهر شرعی:
2. صبر در بحرانها:
3. رفع صفات رذلیه:
بیانی دیگر از مبارزه با نفس: (دیدگاه آیت الله مصباح یزدی):
وقتی انگیزه های شیطانی در انسان فعال شدند باید با یک عامل مؤثر درونی و نیرومند با آن انگیزه های شیطان مقابله کرد و این کار با ایجاد و به عبارت بهتر با بیدار کردن انگیزه های رحمانی و الهی امکان دارد. بنابراین راه مبارزه با هواهای نفسانی این است که کشش های دیگر در مقابل آنها باشد و تقویت شود، و باید توجه داشت که این انگیزه های رحمانی نیز در فطرت ما وجود دارد ولی بیدار نیستند.
سئوال: چگونه این امیال خفته رحمانی بیدار و هوشیار می شوند:
این امیال خفته بوسیله تفکر و ادراک آنها بیدار می شوند؛ به عبارت دیگر وقتی انسان شناخت و نگرش خود را به یک موضوع تغییر داد،‌ خود بخود زمینه های تغییر رفتار نیز در او مشاهده می شود.
محاسبه نفس:
شاید یکی از بهترین روشهای در اختیار گرفتن،‌ عنان نفس، روش محاسبه نفس باشد، بدین صورت که انسان اعمال و رفتار خود را در هر شبانه روز مورد ارزیابی قرار دهد. و مشاهده کند که در شبانه روز چند درصد وقتش صرف امور و عریزی گردید و چند در صدصرف امور اخروی(باید توجه داشت که صرف پرداختن به امور غریزی نمی تواند مذموم باشد. بلکه اگر قبل از ارضاء غرائز فکر می کنیم و سپس تصمیم می گیرم و تأثیر این رفتار در روح و سرنوشت خویش و رابطه با خدایمان مورد توجه قرار دادیم، چنین تصمیمی، پیروی از نفس نیست،‌ ولی اگر هدف از ارضاء غریزه صرفاً لذت آنی باشد و هیچ تفکری در آن نباشد می شود پیروی از هوی) (مصباح یزدی، 1380)
در روایات زیادی نیز انسان توصیه به محاسبه نفس شده است. امام صادق علیه السّلام در این زمینه می فرماید: (یا بن جندب حق علی کل مسلم یعرفنا أن یَعْرِضَ عَمَلَه فی کل یومٍ ولیلةِ علی نفسه فیکونُ محاسبَ نفسه فان رای حَسَنَةً استزارُ منها و إن رأی سینةَ استغفَرَ منها لئلاَّ یُجزی یومَ القیامه)[2]
بر هر مسلمانی که ما را می شناسد لازم است که هر شبانه روز اعمال خود را به نفس خود عرضه کند و آنرا محاسبه کند اگر حسنه بود آنرا زیاد کند و اگر گناهی بود استغفار کند. تا روز قیامت رسوا نگردد.
مراحل محاسبه نفس:[3]
1. مشارطه: از اوّل صبح با خود شرط کند که آن روز وظایفش را به خوبی انجام دهد.
2. مراقبه: مراقب اعمال خود باشد.
3. محاسبه: در آخر شب به حساب کارهای خود برسد که تا چه اندازه به وظائف خود عمل کرده.
4. معاتبه:‌ اگر دچار لغزش و اشتباه بود. به نحوی آن را جبران کند. با صدقه دادن، روزه گرفتن.
نکاتی مهمی که در محاسبه نفس باید به آنها توجه داشت:
1. اجتناب از جمیع گناهان.
2. توجه به کمیت گناهان. (چقدر از وقت ما صرف گناه شد)
3. توجه به کیفیت گناهان. (برخی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگر گناه عظمت دارد)
4. انجام همه واجبات.
5. توجه به شروط صحت اعمال.
منابع کمکی
1. مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرائز در زندگی انسان، تهران انتشارات: نشر و تحقیقات ذکر، سال 1374، چاپ هشتم.
2. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات: مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه ، سال 1380، چاپ پنجم.
3. محمد تقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به ره جویان صادق، قم انتشارات: مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه ، سال 81، چاپ اول.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد تقی مصباح یزدی؛ اخلاق در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی، امام خمینی، سال 1380، ص 205.
[2] . محمد تقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به رهپویان صادق، انتشارات مؤسسه امام خمینی قم، سال 1380، ص 21.
[3] . همان، ص 26.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین