جایگاه اهانت و احترام به دیگران را در اخلاق با کمک آیات و روایات بیان کنید.
کوچک شمردن و آزار رساندن به دیگران که از دشمنی و حسد ریشه می گیرد، قطعاً حرام و موجب تباهی و هلاکت دنیا و آخرت است; حتی در مقام مزاح و شوخی هم نباید مؤمن حقیر و خوار شود. خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً)[1]; کسانی که مردان و زنان با ایمان را بیازارند، برای عملی که انجام نداده اند (قصاص نباشد)، پس به راستی گناه بزرگ و دروغی آشکار بر خود خریده اند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز می فرماید: المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه[2]; مسلمان واقعی کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند (آزارش به کسی نرسد). ایضاً قال الله تبارک و تعالی من اهان لی ولیّاً فقد ارصد لمحاربتی[3]; خدا فرموده است، هر کس به یکی از اولیا و دوستان من اهانتی برساند، کمر به جنگ با من بسته است. یعنی ارتباط خالق با خلق آن چنان است که اذیّت و اهانت مخلوق مؤمن، ایذاء و اهانت به خالق است. و ضدّ اهانت و تحقیر کردن، احترام و تکریم مؤمنین، بلکه تمام بندگان خداست، و در حدیث قدسی وارد شده است: لیأمن غضبی من اکرم عبدی المؤمن[4]; هر کس بنده ی مؤمن مرا گرامی بدارد از غضب من در امان خواهد بود. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: خصلتان من الخیر لیس فوقهما شیء من البّر الایمان بالله و النفع لعباد الله و خصلتان لیس فوقهما من الشر شیء الشرک بالله و الضّر لعباد الله[5]; دو خصلت نیک است که نیکوتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا; و دو خصلت بد است که بدتر از آنها چیزی نیست: شرک به خدا و زیان رساندن به خلق خدا. هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند ایزد هزار عقده ز کارش رها کند صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند پس چه بهتر که انسان مؤمن به کسی آزار نرساند، بلکه تا می تواند به هم نوعان خود کمک و فایده برساند; و به تجربه ثابت شده است که هر کس مردم را به هر نظری ببیند مردم نیز او را به همان نظر نگاه می کنند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. سوره ی احزاب، آیه ی 58. [2]. جامع السعادات، ج 2، ص 165. [3]. همان. [4]. جامع السعادات، ج 2، ص 167. [5]. همان، ص 168، و تحف العقول، ص 34.
عنوان سوال:

جایگاه اهانت و احترام به دیگران را در اخلاق با کمک آیات و روایات بیان کنید.


پاسخ:

کوچک شمردن و آزار رساندن به دیگران که از دشمنی و حسد ریشه می گیرد، قطعاً حرام و موجب تباهی و هلاکت دنیا و آخرت است; حتی در مقام مزاح و شوخی هم نباید مؤمن حقیر و خوار شود. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً)[1]; کسانی که مردان و زنان با ایمان را بیازارند، برای عملی که انجام نداده اند (قصاص نباشد)، پس به راستی گناه بزرگ و دروغی آشکار بر خود خریده اند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز می فرماید:
المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه[2]; مسلمان واقعی کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند (آزارش به کسی نرسد).
ایضاً قال الله تبارک و تعالی من اهان لی ولیّاً فقد ارصد لمحاربتی[3]; خدا فرموده است، هر کس به یکی از اولیا و دوستان من اهانتی برساند، کمر به جنگ با من بسته است.
یعنی ارتباط خالق با خلق آن چنان است که اذیّت و اهانت مخلوق مؤمن، ایذاء و اهانت به خالق است.
و ضدّ اهانت و تحقیر کردن، احترام و تکریم مؤمنین، بلکه تمام بندگان خداست، و در حدیث قدسی وارد شده است:
لیأمن غضبی من اکرم عبدی المؤمن[4]; هر کس بنده ی مؤمن مرا گرامی بدارد از غضب من در امان خواهد بود.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
خصلتان من الخیر لیس فوقهما شیء من البّر الایمان بالله و النفع لعباد الله و خصلتان لیس فوقهما من الشر شیء الشرک بالله و الضّر لعباد الله[5]; دو خصلت نیک است که نیکوتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا; و دو خصلت بد است که بدتر از آنها چیزی نیست: شرک به خدا و زیان رساندن به خلق خدا.
هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند ایزد هزار عقده ز کارش رها کند
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند
پس چه بهتر که انسان مؤمن به کسی آزار نرساند، بلکه تا می تواند به هم نوعان خود کمک و فایده برساند; و به تجربه ثابت شده است که هر کس مردم را به هر نظری ببیند مردم نیز او را به همان نظر نگاه می کنند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. سوره ی احزاب، آیه ی 58.
[2]. جامع السعادات، ج 2، ص 165.
[3]. همان.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 167.
[5]. همان، ص 168، و تحف العقول، ص 34.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین