سوء ظنّ از آثار ضعف نفس و جبن است. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ);[1] ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید; زیرا به راستی بعضی از گمان ها گناه است. (وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً);[2] و گمان بد بردید و گروه تباه زده شدید. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: ضع امر اخیک علی احسنه حتّی یأتیک ما یغلبک منه ولا تظننّ بکلمة خرجت من اخیک سوءً و انت تجد لها فی الخیر محملا[3]; کار برادر دینی را حمل بر صحّت و توجیه کن، تا اندازه ای که ظنّ غالب (مثلا 80 درصد) از بدی او برای تو ثابت شود و از سخنی که از او شنیدی، حتماً گمان بد نبر; تا می توانی محمل صحیح برای آن پیدا کن. شاید بدی سوء ظّن از این جهت باشد که اسرار دل را، جز علاّم الغیوب خدای تعالی کسی نمی داند. در ضمن، چون شیطان لعین همیشه انسان را وسوسه و وادار به سوء ظن می نماید، لذا مؤمن نباید کاری کند که مورد سوء ظنّ و گمان بد قرار گیرد; چنان که پیامبر گرامی فرموده اند: اتقّوا مواقع التُهَم[4]; از جاهایی که مورد تهمت قرار می گیرید بپرهیزید. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: من عرّض نفسه للتهمه فلا یلومَنّ من اسآء الظنّ به[5]; کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، به راستی ملامت نکند کسی را که به او گمان بد برده است. و در حدیث وارد شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با همسر خود، صفیّه، دختر حیّ بن اخطب، (کنار درب مسجد النبی) سخن می گفت; مردی از انصار از آن جا می گذشت; حضرت او را صدا زد و فرمود: فلانی، این همسر من صفیّه است. عرض کرد: یا رسول الله، مگر ما جز گمان نیک نسبت به شما می بریم؟ فرمود: ان شیطان یجری من ابن آدم مجری الدّم فخشیت ان یدخل علیک[6]; شیطان به راستی هم چون خون در انسان جریان دارد، ترسیدم در تو نیز اثر بگذارد. ضدّ سوءظن و بدگمانی، حسن ظنّ و گمان نیک است که ناشی از قوّت و ثبات نفس است و اخبار و احادیث بسیاری در شرافت و فضیلت حسن ظن، به خصوص حسن ظنّ نسبت به حق تعالی و ارحم الراحمین بودن او، وارد شده است، تا انسان بداند که مشکلات و گرفتاری هایی که برای او پیش می آید چه در دنیا و چه در آخرت یا به صلاح و مصلحت او بوده و یا خودش برای خود فراهم نموده که خودکرده را تدبیر نیست. پس این که گاهی بعضی افراد می گویند: خدایا من چه کرده بودم که چنین مشکلی برایم پیش آمد، یا به شوخی می گویند: ای خدای پول دارها و...; این حرف ها به خاطر نداشتن حسن ظن به خالق متعال است. امام رضا(علیه السلام) می فرماید: احسن الظنّ باللّه فانّ الله عزّوجلّ یقول انا عند ظنّ عبدی لی ان خیراً فخیرٌ وان شرّاً فشّر[7]; به خدا خوش گمان باش; زیرا می فرماید: من بر حسب ظن بنده ی خود هستم، اگر گمان او خوب است رفتار من خوب است و اگر بد باشد، رفتار من هم بد خواهد بود. و عین الرضا عن کلّ عیب کلیلة ولکنّ عین السخط تبدی المساویا از خیر محض جز نکویی نیاید خوش باش که عاقبت نکو خواهد شد امیرالمؤمنان(علیه السلام) نیز می فرماید: (إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَی الْفَسَادُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ);[8]آن گاه که جامعه و روزگار و مردمش شایسته و نیکوکارند، سوء ظنّ و گمان بد درباره ی کسی که از او انحرافی دیده نشده است ظلم است و آن گاه که فساد و تباهی بر روزگار و مردم غلبه پیدا کرده است (بیش تر مردم فاسد باشند) کسی که حسن ظن داشته باشد گول خورده است. از فرمایش حضرت استفاده می شود که حسن ظنّ و سوء ظنّ به اجتماع و محیط و غالب مردم بستگی دارد و انسان باید با دقّت و چشم بصیرت، یکی از آن دو را انتخاب کند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. سوره ی حجرات، آیه ی 12. [2]. سوره ی فتح، آیه ی 12. [3]. اصول کافی، ج 2، ص 362. [4]. جامع السعادات، ج 1، ص 253. [5]. همان، و نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 177، ح 159. [6]. جامع السعادات ج 1 ص 253 [7]. جامع السعادات، ج 1، ص 229. [8]. نهج البلاغه، ج 2، ص 163، ح 115.
سوء ظنّ از آثار ضعف نفس و جبن است.
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ);[1] ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید; زیرا به راستی بعضی از گمان ها گناه است.
(وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً);[2] و گمان بد بردید و گروه تباه زده شدید.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
ضع امر اخیک علی احسنه حتّی یأتیک ما یغلبک منه ولا تظننّ بکلمة خرجت من اخیک سوءً و انت تجد لها فی الخیر محملا[3]; کار برادر دینی را حمل بر صحّت و توجیه کن، تا اندازه ای که ظنّ غالب (مثلا 80 درصد) از بدی او برای تو ثابت شود و از سخنی که از او شنیدی، حتماً گمان بد نبر; تا می توانی محمل صحیح برای آن پیدا کن.
شاید بدی سوء ظّن از این جهت باشد که اسرار دل را، جز علاّم الغیوب خدای تعالی کسی نمی داند.
در ضمن، چون شیطان لعین همیشه انسان را وسوسه و وادار به سوء ظن می نماید، لذا مؤمن نباید کاری کند که مورد سوء ظنّ و گمان بد قرار گیرد; چنان که پیامبر گرامی فرموده اند:
اتقّوا مواقع التُهَم[4]; از جاهایی که مورد تهمت قرار می گیرید بپرهیزید.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
من عرّض نفسه للتهمه فلا یلومَنّ من اسآء الظنّ به[5]; کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، به راستی ملامت نکند کسی را که به او گمان بد برده است.
و در حدیث وارد شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با همسر خود، صفیّه، دختر حیّ بن اخطب، (کنار درب مسجد النبی) سخن می گفت; مردی از انصار از آن جا می گذشت; حضرت او را صدا زد و فرمود: فلانی، این همسر من صفیّه است. عرض کرد: یا رسول الله، مگر ما جز گمان نیک نسبت به شما می بریم؟ فرمود:
ان شیطان یجری من ابن آدم مجری الدّم فخشیت ان یدخل علیک[6]; شیطان به راستی هم چون خون در انسان جریان دارد، ترسیدم در تو نیز اثر بگذارد.
ضدّ سوءظن و بدگمانی، حسن ظنّ و گمان نیک است که ناشی از قوّت و ثبات نفس است و اخبار و احادیث بسیاری در شرافت و فضیلت حسن ظن، به خصوص حسن ظنّ نسبت به حق تعالی و ارحم الراحمین بودن او، وارد شده است، تا انسان بداند که مشکلات و گرفتاری هایی که برای او پیش می آید چه در دنیا و چه در آخرت یا به صلاح و مصلحت او بوده و یا خودش برای خود فراهم نموده که خودکرده را تدبیر نیست. پس این که گاهی بعضی افراد می گویند: خدایا من چه کرده بودم که چنین مشکلی برایم پیش آمد، یا به شوخی می گویند: ای خدای پول دارها و...; این حرف ها به خاطر نداشتن حسن ظن به خالق متعال است. امام رضا(علیه السلام) می فرماید:
احسن الظنّ باللّه فانّ الله عزّوجلّ یقول انا عند ظنّ عبدی لی ان خیراً فخیرٌ وان شرّاً فشّر[7]; به خدا خوش گمان باش; زیرا می فرماید: من بر حسب ظن بنده ی خود هستم، اگر گمان او خوب است رفتار من خوب است و اگر بد باشد، رفتار من هم بد خواهد بود.
و عین الرضا عن کلّ عیب کلیلة ولکنّ عین السخط تبدی المساویا
از خیر محض جز نکویی نیاید خوش باش که عاقبت نکو خواهد شد
امیرالمؤمنان(علیه السلام) نیز می فرماید:
(إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَی الْفَسَادُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ);[8]آن گاه که جامعه و روزگار و مردمش شایسته و نیکوکارند، سوء ظنّ و گمان بد درباره ی کسی که از او انحرافی دیده نشده است ظلم است و آن گاه که فساد و تباهی بر روزگار و مردم غلبه پیدا کرده است (بیش تر مردم فاسد باشند) کسی که حسن ظن داشته باشد گول خورده است.
از فرمایش حضرت استفاده می شود که حسن ظنّ و سوء ظنّ به اجتماع و محیط و غالب مردم بستگی دارد و انسان باید با دقّت و چشم بصیرت، یکی از آن دو را انتخاب کند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. سوره ی حجرات، آیه ی 12.
[2]. سوره ی فتح، آیه ی 12.
[3]. اصول کافی، ج 2، ص 362.
[4]. جامع السعادات، ج 1، ص 253.
[5]. همان، و نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 177، ح 159.
[6]. جامع السعادات ج 1 ص 253
[7]. جامع السعادات، ج 1، ص 229.
[8]. نهج البلاغه، ج 2، ص 163، ح 115.
- [سایر] "عاق والدین" و"احسان و نیکی به پدر و مادر" را با استفاده از آیات و روایات بررسی کنید.
- [سایر] آیا "لا مبدّل لکلمات ربّک" هرگونه نسخ، تخصیص و تبدیل آیات را به وسیله روایات حتی روایات قطعی نفی نمیکند؟
- [سایر] چرا قرآن کریم می فرماید: "انسانها از روی ظن و گمان قضاوت نکنند"؟
- [سایر] ریا وانواع آن و اخلاص در عمل را به کمک آیات و روایات توضیح دهید؟
- [سایر] جایگاه اهانت و احترام به دیگران را در اخلاق با کمک آیات و روایات بیان کنید.
- [سایر] حکم عقل درباره لزوم داشتن سوء ظن یا حسن ظن نسبت به انسانها چیست؟ و تفاوت حسن ظن با خودفریبی چیست؟ چگونه می توانیم این دو را از هم تفکیک کنیم؟ و چرا ما نسبت به حوادث صدر اسلام و نسبت به بعضی از صحابه رسول خدا(ص) حسن ظنّ نداریم؟ پیامبر(ص) فرموده است: (فعل برادرت را بر بهترین وجه حمل کن) و همانطور درباره اسامه بن زید خواندهایم که پیامبر وقتی وی کسی را به قتل رساند فرمود: (مگر شما از دلش خبر داشتی؟) حال چرا ما نسبت به فعل ابوبکر و عمر زمانی که پیامبر کاغذی برای نوشتن وصیتنامه خواستند و آنان امتناع کردند، حسن ظن نداریم؟
- [سایر] چرا در بسیاری از آیات قرآن "سمع" مفرد آمده و "ابصار و قلوب و افئده" به صورت جمع آمده است؟
- [سایر] چرا پانصد آیه از قرآن "آیات الاحکام" نام گرفته و بقیة آیات، به فراموشی سپرده شده است؟
- [سایر] دو معنای ظلم را بیان کرده و با کمک آیات و روایات این صفت را توضیح دهید و بگوئید که عدالت چگونه به این بحث مربوط می شود؟
- [سایر] کفران نعمت و شکر نعمت را با کمک آیات و روایات توضیح داده و بگوئید شکر نعمت ها به چه گونه اند؟
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت و روابط بین مسلمانان باید بر اساس برادری و رعایت حقوق و حیثیّت و نوامیس یکدیگر تنظیم گردد؛ پس اموری از قبیل عدالت، احسان، صداقت، احترام، حسن ظن، فداکاری، ادای امانت، حفظ اسرار یکدیگر، اصلاح ذاتالبین، مشورت با یکدیگر و تعاون در اعمال خیر، در معاشرت با یکدیگر باید رعایت شوند، بخصوص اگر طرف معاشرت، پدر و مادر و بستگان، بزرگان دین و دانش، معلّمان و استادان، زنان و خردسالان و افراد محروم و مستضعف و سالخورده و یا مصیبتدیدگان باشند.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عده ای بگویند خورشید یا ماه گرفته است چنانچه انسان از گفته انان یقین یا اطمینان پیدا نکند و در ان اشخاص شخصی که گفته او شرعا معتبر است نباشد و نماز ایات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد نماز ایات را بخواند ولی اگر مقداری از ان گرفته باشد خواندن نماز ایات بر او واجب نیست و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن انان معلوم نیست یا شخصی که ثقه بودن او معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته بعد معلوم شود که ان دو عادل بوده اند و یا ان شخص ثقه ای بوده که ظن بر خلاف قول او نبوده است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [امام خمینی] احکام قرض - قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و اخبار راجع به آن زیاد سفارش شده است، از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان در اسلام کوتاهی در رفع حوائج مسلمین است، و از قرآن و روایات بسیاری استفاده میشود که هر کسی باید به انداز? وسعش در رفع حوائج مسلمانها کوشا باشد: (لِیُنْفِقْ ذُوسَعَةٍ مِنْ سَعَتِهٍ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا اتاهُ اللَّه)[1] (بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند، و هر که روزی او تنگ باشد، باید از آنچه خدا به او داده بخشش کند.) و حوائج مسلمین اقسامی دارد: الف) حوائج ضروری نظیر آن چیزی از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج که اگر رفع حاجت او نشود در خطر واقع میشود. این قسم از حوائج را هر کس که قدرت دارد باید رفع کند، و قدر متیقّن از آیات و روایات همین است، و کوتاهی برای کسی که قدرت دارد حرام است. ب) اگر آبروی کسی در خطر باشد، بر همه واجب است که برای حفظ آبروی او کوشا باشند و قطعاً آیات و روایات شامل این قسم نیز میشود، و کوتاهی در این امر نیز از گناهان بزرگ در اسلام است. ج) حوائج لازم ولی غیر ضروری، نظیر آنچه از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج که اگر رفع حاجت او نشود گرچه در خطر واقع نمیشود، ولی در مشکل و مضیقه است، و این قسم را نیز هر کس میتواند باید در رفع آن بکوشد، و آیات و روایات شامل این قسم نیز میشود، و از این قسم است ادای دیونی که وقت آن رسیده باشد و طلبکار مطالبه کند، و از این قسم است اداره جبهه اگر جنگی برای مسلمانها پیش بیاید و نظیر اینها که فراوان است. د) حوائج غیر لازم و غیر ضروری که به آن حوائج رفاهی نیز میگویند، نظیر گوشت و میوه و مانند آن در خوراک، و لباس که حافظ آبرو و کرامت اوست در پوشاک، و خانهای که موجب آسایش اوست در مسکن، و همسری که موجب آسایش اوست در ازدواج، و این قسم از اقسامی است که میتواند از بابت خمس یا زکات تهیه شود، و رفع اینگونه حوائج گرچه واجب نیست، ولی از مستحبّات مؤکّد است، و ثواب آن از هر عمل مستحبّی بیشتر است، صفحه 426 حتّی در بعضی از روایات آمده است که رفع اینگونه حوائج ثوابش از بیست حجّ و عمره و دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام بالاتر است.
- [آیت الله مظاهری] برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب یومیّه، اذان و اقامه بگویند و راجع به آن خصوصاً برای نماز صبح و مغرب زیاد سفارش شده است و روایت است اگر کسی اذان و اقامه بگوید، دو صف از ملائکه به او اقتدا میکنند و اگر فقط اقامه بگوید، یک صف از ملائکه به او اقتدا میکنند، و برای نمازهای دیگر چه واجب و چه مستحب، جایز نیست و مستحب است پیش از نمازهای واجب غیر یومیه، نظیر نماز آیات و نماز میّت، سه مرتبه (الصَّلوة) بگویند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرض دادن از کارهای بسیار مستحب است و در آیات قرآن مجید و اخبار معصومین(علیهم السلام) درباره آن زیاد سفارش شده، از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که (هرکس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام می شود) و نیز در روایتی آمده است که (ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هیجده برابر!)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام عاقّ پدر و مادر است، و در روایات فراوانی از گناه کبیره شمرده است، و در بعضی از آیات و روایات، گناه آن را در حدّ کفر دانسته است و آن اقسامی دارد: الف) ناراحت کردن پدر و مادر در عدم پرداخت نفقه آنها، زیرا اداره پدر و مادر در معیشت به طور متعارف اگر فقیر باشند، بر اولاد واجب است و ترک آن، گناهش خیلی بزرگ است. ب) غصب مال پدر و مادر و ممنوع نمودن آنها از حقّ خودشان، و این قسم علاوه بر اینکه گناهش خیلی بزرگ است، حقّالنّاس نیز میباشد و گناه حقّالنّاس، بسیار سنگین است. ج) بردن آبروی پدر و مادر یا غیبت آنان، یا تهمت زدن به آنها، یا مکر و خدعه و یا دشمنی و امثال اینها با آنان، و این قسم علاوه بر اینکه گناه بزرگ عاقّ پدر و مادر را دارد، گناه آبروریزی و تهمت و غیبت و امثال اینها را نیز دارد. د) تندی و پرخاشگری و یا- العیاذ باللَّه- فحش به آنها، حتّی قهر و داد زدن بر سر آنها، و این قسم همان عاقّی است که در قرآن و روایات از گناهان کبیره شمرده شده است و حتّی قرآن شریف اظهار ناراحتی نسبت به آنها را منع فرموده است: (وَ لا تَقُلْ لَهُما افّ)[1] (پس به پدر و مادر (حتّی) افّ هم نگویید.)