غیبت بر سه گونه است: 1. غیبت حرام; 2. غیبت جایز; 3. غیبت واجب. حقیقت و معنای غیبت آن است که انسان درباره ی شخصی، چیزی بگوید که اگر به گوش او برسد، ناراحت می شود. غیبت به حکم قرآن و احادیث و عقل و اجماع، حرام است و تنها در مواردی که غیبت جایز یا واجب است، معصیت نخواهد بود. اینک از جنبه های گوناگون به این مسأله می پردازیم: الف معنای غیبت حقیقت و معنای غیبت بر اساس آن چه از روایات استفاده می شود، این است که چیزی درباره ی برادر مسلمان و مؤمن خود نزد مردم بگویی که اگر به گوش او برسد، دل تنگ شود و به آن راضی نباشد. فرق نمی کند که آن بدی در بدن او باشد، مانند این که بگویی: فلان کس کوتاه قد یا بلند قد یا سیاه چهره است; یا در نسب او باشد، مانند این که بگویی: او پسر فلان حمّال یا فلان فاسق است; یا در صفات و افعال او باشد، مانند این که بگویی: فلانی بداخلاق است یا بخیل و متکبّر است و مسایل دیگر که منسوب به او باشد و اگر به بدی یاد شود، ناراحت می شود. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (آیا می دانید غیبت چیست؟) اصحاب عرض کردند: (خدای متعال و رسول او داناترند.) حضرت فرمود: (غیبت آن است که برادر مؤمن خود را به چیزی یاد کنی که مایه ی کراهت و ملال خاطر او باشد.) شخصی عرض کرد: (ای رسول خدا! اگر آن چه درباره ی او می گوییم، در او باشد، باز هم غیبت است؟) حضرت فرمود: (اگر آن چه در او موجود است، بگویی، او را غیبت کرده ای و اگر در او نباشد، به او تهمت زده ای).[1] ب دلایل حرام بودن غیبت غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! غیبت همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید، در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است.[2] رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز فرموده است: از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید; زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگ تر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد، ولی غیبت کننده آمرزیده نمی شود، مگر این که غیبت شونده از او راضی شود.[3] هم چنین در روایتی دیگر می فرماید: همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایسته ی انسان را نابود می کند، همان گونه که آتش، هیزم را نابود می کند.[4] همه ی علمای گذشته و حال، بر حرام بودن غیبت، اتفاق نظر دارند. سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چه قدر بدبویی! گفت: از عیب خویش بی خبری زان ره از خلق عیب می جویی گفتن از زشت رویی دگران نشود باعث نکورویی تو گمان می کنی که شاخ گُلی به صف سرو و لاله می رویی یا که هم بوی مشک تاتاری یا ز ازهار باغ مینویی خویشتن بی سبب بزرگ مکن تو هم از ساکنان این کویی در خود آن به که نیک تر نگری اوّل آن به که عیب خود گویی[5] ج جایز یا واجب بودن غیبت 1 اگر به شخصی ستم شده باشد، جایز است پیش حاکم و قاضی، برای دفاع از خود، ستم ستم کار را آشکار کند. 2 اگر شخصی در مسأله ای با شما مشورت کند یا درباره ی کسی بپرسد، می توانید و باید عیبی را که در شخص موردنظر وجود دارد، بیان کنید. 3 اگر مؤمنی با فاسقی دوست شده است و احتمال دارد فاسد شود، باید مؤمن را از احوال فاسق آگاه کنیم. 4 شهادت دادن به سود مظلوم علیه ظالم در پیش قاضی (واجب است). 5 بیان احوال کسانی که اهل بدعت و فساد در دین هستند و... . د درمان غیبت برای درمان غیبت، دو راه وجود دارد; درمان اجمالی و درمان تفصیلی. در این جا تنها به راه کار اجمالی می پردازیم و برای آگاهی از روش تفصیلی، شما را به مطالعه ی کتاب های معرفی شده فرا می خوانیم. درمان اجمالی غیبت آن است که با دیده ی بصیرت، ساعتی در آیات قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) که در موضوع غیبت است بیاندیش و غضب خدای متعال و عذاب روز جزا را به یادآور. آن گاه مفاسد دنیوی غیبت را در نظر بگیر و بیاندیش که ممکن است غیبت به گوش آن شخص برسد و به بغض و کینه و دشمنی بیانجامد و در مقام انتقام گرفتن و اهانت و غیبت تو برآید. پس بیاندیش که اگر کسی از تو نزد دیگری غیبت کند، چگونه آزرده و خشمناک می شوی. بنابراین، مقتضای انسانیّت آن است که آبروی دیگران را نبری و در کردار و گفتار، خود را کنترل کنی و با اندیشه در آن چه می گویی، آرام آرام از غیبت، دست برداری.[6] پی نوشتها: [1]. کشف الریبة، شهید ثانی، ص 53. [2]. حجرات، 12. [3]. ارشاد القلوب، ص 107. [4]. مکاسب شیخ انصاری، ص 40. [5]. دیوان پروین اعتصامی. [6]- برای آگاهی بیشتر ر.ک: مبانی اخلاق اسلامی، مجید رشیدپور، قم، انتشارات هجرت، 1374، چ 1; علم اخلاق اسلامی، علامه ملامهدی نراقی، برگردان: سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، 1366، چ 2; چهل حدیث، امام خمینی، بحث غیبت.
غیبت بر سه گونه است:
1. غیبت حرام;
2. غیبت جایز;
3. غیبت واجب.
حقیقت و معنای غیبت آن است که انسان درباره ی شخصی، چیزی بگوید که اگر به گوش او برسد، ناراحت می شود. غیبت به حکم قرآن و احادیث و عقل و اجماع، حرام است و تنها در مواردی که غیبت جایز یا واجب است، معصیت نخواهد بود.
اینک از جنبه های گوناگون به این مسأله می پردازیم:
الف معنای غیبت
حقیقت و معنای غیبت بر اساس آن چه از روایات استفاده می شود، این است که چیزی درباره ی برادر مسلمان و مؤمن خود نزد مردم بگویی که اگر به گوش او برسد، دل تنگ شود و به آن راضی نباشد. فرق نمی کند که آن بدی در بدن او باشد، مانند این که بگویی: فلان کس کوتاه قد یا بلند قد یا سیاه چهره است; یا در نسب او باشد، مانند این که بگویی: او پسر فلان حمّال یا فلان فاسق است; یا در صفات و افعال او باشد، مانند این که بگویی: فلانی بداخلاق است یا بخیل و متکبّر است و مسایل دیگر که منسوب به او باشد و اگر به بدی یاد شود، ناراحت می شود.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (آیا می دانید غیبت چیست؟) اصحاب عرض کردند: (خدای متعال و رسول او داناترند.) حضرت فرمود: (غیبت آن است که برادر مؤمن خود را به چیزی یاد کنی که مایه ی کراهت و ملال خاطر او باشد.) شخصی عرض کرد: (ای رسول خدا! اگر آن چه درباره ی او می گوییم، در او باشد، باز هم غیبت است؟) حضرت فرمود: (اگر آن چه در او موجود است، بگویی، او را غیبت کرده ای و اگر در او نباشد، به او تهمت زده ای).[1]
ب دلایل حرام بودن غیبت
غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید! غیبت همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید، در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است.[2]
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز فرموده است:
از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید; زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگ تر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد، ولی غیبت کننده آمرزیده نمی شود، مگر این که غیبت شونده از او راضی شود.[3]
هم چنین در روایتی دیگر می فرماید:
همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایسته ی انسان را نابود می کند، همان گونه که آتش، هیزم را نابود می کند.[4]
همه ی علمای گذشته و حال، بر حرام بودن غیبت، اتفاق نظر دارند.
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چه قدر بدبویی!
گفت: از عیب خویش بی خبری
زان ره از خلق عیب می جویی
گفتن از زشت رویی دگران
نشود باعث نکورویی
تو گمان می کنی که شاخ گُلی
به صف سرو و لاله می رویی
یا که هم بوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینویی
خویشتن بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی
در خود آن به که نیک تر نگری
اوّل آن به که عیب خود گویی[5]
ج جایز یا واجب بودن غیبت
1 اگر به شخصی ستم شده باشد، جایز است پیش حاکم و قاضی، برای دفاع از خود، ستم ستم کار را آشکار کند.
2 اگر شخصی در مسأله ای با شما مشورت کند یا درباره ی کسی بپرسد، می توانید و باید عیبی را که در شخص موردنظر وجود دارد، بیان کنید.
3 اگر مؤمنی با فاسقی دوست شده است و احتمال دارد فاسد شود، باید مؤمن را از احوال فاسق آگاه کنیم.
4 شهادت دادن به سود مظلوم علیه ظالم در پیش قاضی (واجب است).
5 بیان احوال کسانی که اهل بدعت و فساد در دین هستند و... .
د درمان غیبت
برای درمان غیبت، دو راه وجود دارد; درمان اجمالی و درمان تفصیلی. در این جا تنها به راه کار اجمالی می پردازیم و برای آگاهی از روش تفصیلی، شما را به مطالعه ی کتاب های معرفی شده فرا می خوانیم.
درمان اجمالی غیبت آن است که با دیده ی بصیرت، ساعتی در آیات قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) که در موضوع غیبت است بیاندیش و غضب خدای متعال و عذاب روز جزا را به یادآور. آن گاه مفاسد دنیوی غیبت را در نظر بگیر و بیاندیش که ممکن است غیبت به گوش آن شخص برسد و به بغض و کینه و دشمنی بیانجامد و در مقام انتقام گرفتن و اهانت و غیبت تو برآید. پس بیاندیش که اگر کسی از تو نزد دیگری غیبت کند، چگونه آزرده و خشمناک می شوی. بنابراین، مقتضای انسانیّت آن است که آبروی دیگران را نبری و در کردار و گفتار، خود را کنترل کنی و با اندیشه در آن چه می گویی، آرام آرام از غیبت، دست برداری.[6]
پی نوشتها:
[1]. کشف الریبة، شهید ثانی، ص 53.
[2]. حجرات، 12.
[3]. ارشاد القلوب، ص 107.
[4]. مکاسب شیخ انصاری، ص 40.
[5]. دیوان پروین اعتصامی.
[6]- برای آگاهی بیشتر ر.ک: مبانی اخلاق اسلامی، مجید رشیدپور، قم، انتشارات هجرت، 1374، چ 1; علم اخلاق اسلامی، علامه ملامهدی نراقی، برگردان: سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، 1366، چ 2; چهل حدیث، امام خمینی، بحث غیبت.
- [آیت الله نوری همدانی] در صورتیکه مرتکب غیبتی شدیم، اگر مفسدهای نباشد آیا لازم است از شخص مورد نظر حلالیّت طلبید یا خیر؟ اگر این غیبت را شنیدهایم چه حکمی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] سخن با چه شرایطی غیبت است ؟ آیا هر گاه که غیبتی میشود باید انرا نهی کرد و از غیبت شونده دفاع کرد؟
- [آیت الله خوئی] اگر شخصی غیبتی را بشنود و غیبت کننده را از غیبت نمودن منع نکند آیا آن شخص حکم فاسق را دارد یا باید کار او را بر وجه صحیح حمل نمود؟
- [سایر] چگونه غیبت نشنویم؟ گاهی اوقات که نمیشود رد غیبت کرد، باید چه کار کنیم؟ چه زمانی بر ما واجب است که غیبت را قطع کنیم، با توجه به شرایط؟ گاهی اوقات غیبتی سریع گفته میشود و امکان رد آن و قطع آن نیست. در مجلس بزرگترها حضور دارند و...؟
- [سایر] آیا بیان اینکه گناه غیبت از گناه زنا شدیدتر است، به کوچک شمردن گناه زنا نخواهد انجامید؟
- [سایر] آیا غیبت کردن پشت سر مرده گناه است؟
- [سایر] برای جبران گناه غیبت چه کاری انجام دهیم؟
- [سایر] آیا تنها علت غیبت و نبود آن حضرت بهخاطر گناهان شیعیان و دوستان آن حضرت است؟
- [آیت الله بهجت] آیا قطع رحم برای فرار از غیبت و گناه جایز است؟
- [سایر] چرا با توجه به وجود احادیثی از رسول خدا(ص) مبنی بر باطل کردن روزه با گناه غیبت، این گناه از مبطلات روزه در کتابهای احکام آورده نمیشود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان غیبت مسلمانی را کند، احتیاط واجب آن است که اگر مفسدهای پیدا نشود، از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید و چنانچه ممکن نباشد باید برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطهی غیبتی که کرده، توهینی از آن مسلمان شده، در صورتی که ممکن است باید آن توهین را برطرف نماید.
- [آیت الله خوئی] اگ- ر ان- سان غیبت مسلمانی را کند، احتیاط مستحب آن است که اگر مفسدهای پیدا نشود، از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید. و چنانچه ممکن نباشد، باید برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر بواسط غیبتی که کرده توهینی به آن مسلمان شده، در صورتی که ممکن است باید آن توهین را بر طرف نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان غیبت مسلمانی را بکند، اگر مفسده ای پیدا نشود و آن مسلمان از شنیدن این حرف اذیت نمی شود خوب است از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید. و چنان چه ممکن نباشد، برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطه غیبتی که کرده توهینی به آن مسلمان شده، در صورتی که ممکن است، باید آن توهین را بر طرف نماید.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان غیبت مسلمانی را کند؛ باید توبه کند و لازم نیست از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید و بنا بر احتیاط برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطه غیبتی که کرده توهینی از آن مسلمان شده؛ در صورتی که ممکن است باید آن توهین را بر طرف نماید.
- [آیت الله مظاهری] به سیّدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد، نمیشود خمس داد و به سیّدی هم که آشکارا معصیت میکند، گرچه دادن خمس کمک به معصیت او نباشد. نباید خمس بدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] به سیدّی که معصیت کار است ، اگر خمس دادن کمک به معصیّت او باشد ؛ نمی شود خمس داد و به سیدّی هم که آشکارا معصیّت می کند ، اگر چه خمس کمک به معصیّت او نباشد ؛ نباید خمس بدهند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه خود سفر حرام نباشد و به منظور کار حرامی نیز سفر نمی کند، ولی در اثناء سفر، معصیت یا معصیتهایی انجام می دهد، مثل این که در سفر شراب بخورد، یا غیبت کند و به مردم ظلم نماید، نماز او شکسته است.
- [آیت الله مظاهری] اگر در جایی، مثلاً بدحجابی و یا بیحجابی و مانند آن اشاعه فحشاء نباشد، گرچه آن عمل گناه و حرام است، ولی گناه اشاعه فحشا را ندارد.