ابتدا باید دید این دو کلمه به چه معنا هستند. کلمه ی (مدارا) به معنای رعایت کردن و صلح و آشتی نمودن و با ملایمت و آرامی و آهستگی، سلوک و رفتار داشتن است[1]. و امّا (مداهنه) عبارت است از: مشاهده ی منکر ناپسندی از کسی و قادر بودن بر رفع آن، ولی به خاطر رعایت جانب مرتکب یا به علّت کم مبالاتی و سستی در کار دین، متعرّض او نشدن و او را دفع نکردن[2]. در اسلام رفق و مدارای با مردم، سفارش شده است؛ تا جایی که در مجامع روایی، باب هایی با این عنوان وجود دارد؛ به عنوان نمونه در اصول کافی روایاتی در این باره آمده است. از جمله این روایت از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) که فرموده اند: مداراةُ الناسِ نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش[3]؛ مدارا و نرمی با مردمْ نصف ایمان و دوستی با آنان نیمی از زندگی است. امّا مداهنه در قرآن کریم امری مذموم شمرده شده است. خدای متعال در سوره ی قلم، ابتدا پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) را از هر گونه پیروی از تکذیب کنندگان آیات الهی و رسالت پیامبر، باز می دارد و می فرماید: (فلاتطع المکذّبین)[4]. علاّمه ی طباطبایی در ذیل این آیه ی شریفه می فرماید: این جمله به دلیل این که (فای تفریع) در آغاز آن آمده است، نتیجه گیری از آیات سابق است و (الف و لام) در (المکذّبین) الف و لام عهد است و منظور از کلمه ی (لا تُطِع) مطلقِ موافقت است؛ چه موافقت عملی و چه زبانی؛ و معنای جمله این است که، حال که معلوم شد تکذیب گرانِ سابق الذکر، مفتون و گمراه اند، پس با ایشان به هیچ وجه، نه زبانی و نه عملی، موافقت مکن.[5] آنگاه در آیه ی بعدی می فرماید: (وَدّوُا لوتُدْهِنُ فیُدْهِنون)[6]. کلمه ی (یُدْهِنون) از مصدر (اِدْهان) است که مصدر باب اِفعال از مادّه ی (دُهْن) است و دُهْن به معنای روغن، و ادهان و مداهنه به معنای روغن مالی و به اصطلاح فارسی (ماست مالی) است که کنایه از نرمی و روی خوش نشان دادن است. و معنای آیه این است که این تکذیبگران، دوست می دارند تو با نزدیک شدن به دین آنان، روی خوش به ایشان نشان دهی؛ ایشان هم با نزدیک شدن به دین تو، روی خوش به تو نشان دهند؛ و خلاصه این که دوست دارند کمی تو از دینت مایه بگذاری، کمی هم آنان از دین خودشان مایه بگذارند و هر یک درباره ی دین دیگری مسامحه روا بدارید؛ هم چنان که نقل شده است که کفّار به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پیشنهاد کرده بودند تا به خدایانشان تعرّض نکند و ایشان هم متقابلا، متعرّض پروردگار او نشوند.[7] بنا بر این، مداهنه به معنای دست برداشتن از اصول و مبانی و ارزش ها و آرمان های الهی است تا مخالفان را خوش آید، که این کار از نظر قرآن کریم، کاری ناپسند است؛ امّا معنای مدارا، عام تر از مداهنه است و به معنای عام، شامل مداهنه نیز می شود؛ و اگر روایاتی که مؤمنان را سفارش به مدارا می کنند همین معنای عام را قصد کرده باشند، خلاف قرآن خواهند بود و از اعتبار ساقط می شوند؛ لیکن مقصود از مدارایی که ائمه ی طاهرین(علیهم السلام) در این روایات، به آن سفارش نموده اند، دستورالعمل چگونگی رفتار و برخورد مؤمنان با مردم و مخصوصاً مؤمنان دیگر است؛ مثلا در امور شخصی به مؤمنان دستور داده اند که اهل گذشت باشند و با مردم به نرمی سخن بگویند؛ توصیه به چنین مدارایی برگرفته از تعلیمات خود قرآن کریم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را به نرم خویی و خوش برخورد بودن با مردم توصیف می فرماید: فبما رحمة من اللّه لِنْتَ لَهُمْ و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک...[8]؛ به (برکت) رحمت الهی در برابر آنان = مردم نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند ... این آیه ی شریفه، مدارا و مهربانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را عامل خوب و مؤثّری برای جلب قلوب مردم معرفی می نماید. پی نوشتها: [1]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج 12، ص 18119. [2]. همان، ص 18125. [3]. محمدبن یعقوب کلینی(رحمه الله)، اصول کافی، ج 3، ص 180، (باب المداراة). [4]. سوره ی قلم (68)، آیه ی 8. [5]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 19، ص 620. [6]. سوره ی قلم (68)، آیه ی 9. [7]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 19، ص 620. [8]. سوره ی آل عمران (3)، آیه ی 159. منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
ابتدا باید دید این دو کلمه به چه معنا هستند. کلمه ی (مدارا) به معنای رعایت کردن و صلح و آشتی نمودن و با ملایمت و آرامی و آهستگی، سلوک و رفتار داشتن است[1]. و امّا (مداهنه) عبارت است از: مشاهده ی منکر ناپسندی از کسی و قادر بودن بر رفع آن، ولی به خاطر رعایت جانب مرتکب یا به علّت کم مبالاتی و سستی در کار دین، متعرّض او نشدن و او را دفع نکردن[2].
در اسلام رفق و مدارای با مردم، سفارش شده است؛ تا جایی که در مجامع روایی، باب هایی با این عنوان وجود دارد؛ به عنوان نمونه در اصول کافی روایاتی در این باره آمده است. از جمله این روایت از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) که فرموده اند:
مداراةُ الناسِ نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش[3]؛ مدارا و نرمی با مردمْ نصف ایمان و دوستی با آنان نیمی از زندگی است.
امّا مداهنه در قرآن کریم امری مذموم شمرده شده است. خدای متعال در سوره ی قلم، ابتدا پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) را از هر گونه پیروی از تکذیب کنندگان آیات الهی و رسالت پیامبر، باز می دارد و می فرماید: (فلاتطع المکذّبین)[4]. علاّمه ی طباطبایی در ذیل این آیه ی شریفه می فرماید:
این جمله به دلیل این که (فای تفریع) در آغاز آن آمده است، نتیجه گیری از آیات سابق است و (الف و لام) در (المکذّبین) الف و لام عهد است و منظور از کلمه ی (لا تُطِع) مطلقِ موافقت است؛ چه موافقت عملی و چه زبانی؛ و معنای جمله این است که، حال که معلوم شد تکذیب گرانِ سابق الذکر، مفتون و گمراه اند، پس با ایشان به هیچ وجه، نه زبانی و نه عملی، موافقت مکن.[5]
آنگاه در آیه ی بعدی می فرماید: (وَدّوُا لوتُدْهِنُ فیُدْهِنون)[6].
کلمه ی (یُدْهِنون) از مصدر (اِدْهان) است که مصدر باب اِفعال از مادّه ی (دُهْن) است و دُهْن به معنای روغن، و ادهان و مداهنه به معنای روغن مالی و به اصطلاح فارسی (ماست مالی) است که کنایه از نرمی و روی خوش نشان دادن است. و معنای آیه این است که این تکذیبگران، دوست می دارند تو با نزدیک شدن به دین آنان، روی خوش به ایشان نشان دهی؛ ایشان هم با نزدیک شدن به دین تو، روی خوش به تو نشان دهند؛ و خلاصه این که دوست دارند کمی تو از دینت مایه بگذاری، کمی هم آنان از دین خودشان مایه بگذارند و هر یک درباره ی دین دیگری مسامحه روا بدارید؛ هم چنان که نقل شده است که کفّار به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پیشنهاد کرده بودند تا به خدایانشان تعرّض نکند و ایشان هم متقابلا، متعرّض پروردگار او نشوند.[7]
بنا بر این، مداهنه به معنای دست برداشتن از اصول و مبانی و ارزش ها و آرمان های الهی است تا مخالفان را خوش آید، که این کار از نظر قرآن کریم، کاری ناپسند است؛ امّا معنای مدارا، عام تر از مداهنه است و به معنای عام، شامل مداهنه نیز می شود؛ و اگر روایاتی که مؤمنان را سفارش به مدارا می کنند همین معنای عام را قصد کرده باشند، خلاف قرآن خواهند بود و از اعتبار ساقط می شوند؛ لیکن مقصود از مدارایی که ائمه ی طاهرین(علیهم السلام) در این روایات، به آن سفارش نموده اند، دستورالعمل چگونگی رفتار و برخورد مؤمنان با مردم و مخصوصاً مؤمنان دیگر است؛ مثلا در امور شخصی به مؤمنان دستور داده اند که اهل گذشت باشند و با مردم به نرمی سخن بگویند؛ توصیه به چنین مدارایی برگرفته از تعلیمات خود قرآن کریم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را به نرم خویی و خوش برخورد بودن با مردم توصیف می فرماید:
فبما رحمة من اللّه لِنْتَ لَهُمْ و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک...[8]؛ به (برکت) رحمت الهی در برابر آنان = مردم نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند ...
این آیه ی شریفه، مدارا و مهربانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را عامل خوب و مؤثّری برای جلب قلوب مردم معرفی می نماید.
پی نوشتها:
[1]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج 12، ص 18119.
[2]. همان، ص 18125.
[3]. محمدبن یعقوب کلینی(رحمه الله)، اصول کافی، ج 3، ص 180، (باب المداراة).
[4]. سوره ی قلم (68)، آیه ی 8.
[5]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 19، ص 620.
[6]. سوره ی قلم (68)، آیه ی 9.
[7]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 19، ص 620.
[8]. سوره ی آل عمران (3)، آیه ی 159.
منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] معنای رفق و مدارا در سیره نبوی چیست ؟
- [سایر] سلام خدا قوت موضوع تولی و تبری و مدارا کردن با دشمن دقیقا تفسیرش چیه؟؟؟چه موقع مدارا؟؟؟ چه موقع دشمنی؟؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] حدود و مرز آزادی تا کجاست؟
- [سایر] حدود و مرز آزادی تا کجاست؟
- [سایر] حدود و مرز آزادی تا کجاست؟
- [سایر] مدارا که در روایات آمده، به چه معنا است و آثار آن چیست؟
- [آیت الله سبحانی] شوهرم زن دیگری را عقد نموده است. آیا واجب است که با او مدارا نمایم؟
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرض دادن از کارهای بسیار مستحب است و در آیات قرآن مجید و اخبار معصومین(علیهم السلام) درباره آن زیاد سفارش شده، از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که (هرکس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام می شود) و نیز در روایتی آمده است که (ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هیجده برابر!)
- [آیت الله سیستانی] نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب بعد از رکوع دو سجده کند ، و سجده محقق میشود به این که به هیئت مخصوص پیشانی را به قصد خضوع به زمین بگذارد . و در حال سجده در نماز ، واجب است که کف دو دست ، و دو زانو ، و دو انگشت بزرگ پاها را ، بر زمین بگذارد ، ومنظور از پیشانی بنابر احتیاط واجب وسط آن است ، وآن مستطیلی است که از کشیدن دو خط فرضی بین دو ابرو در وسط پیشانی تا مرز موی سر به دست میآید .
- [آیت الله اردبیلی] بر اساس احکام اسلام، باید به آبادی دنیا و رفاه خانواده و جامعه، کمال توجّه را داشت و با دیدگاهی اُخروی و عادلانه و نیز با تدبیر و آگاهی از احکام معاملات، به تجارت و زراعت و کسب حسنات دنیا و رشد اقتصادی و وسعت در رزق و معاش رسید. در روایت آمده است که تجارت موجب توانگری و فزونی عقل وعزت است(1) و نیز آن کسی که به جهت بینیازی از مردم و تأمین خانواده و نیکی به همسایگان به طلب دنیا رود، در روز قیامت چهرهای چون ماه درخشنده خواهد داشت(2) و نیز در روایات، بازرگانان و کسبه به آموختن فقه و پرهیز از ربا و راستگویی و مدارا امر شدهاند (3).
- [آیت الله وحید خراسانی] قرض دادن به مسلمان مخصوصا به مومنین از کارهای مستحب است و در قران مجید به ان امر شده و قرض دادن به مومن قرض دادن به خدا شمرده شده و وعده مغفرت به قرض دهنده داده شده و در اخبار راجع به ان سفارش شده است و از پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده که کسی که به برادر مسلمان خود قرض بدهد برای او به هر درهمی که قرض داده به وزن کوه احد از کوههای رضوی و طور سیناء حسنات است و اگر با او در طلب قرض مدارا کند بر صراط مانند برق بدون حساب و عذاب می گذرد و کسی که برادر مسلمان به او شکایت کند و قرض ندهد خداوندعزوجل بهشت را بر او حرام می کند و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که اگر قرض بدهم برای من محبوب تر است از ان که به مانند ان صدقه بدهم
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.