یکی از مباحثی که باید در بررسی ویژگی های مدرنیسم غربی به آن پرداخت، جهان بینی آن است که همواره از سوی سنّت گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. مدرنیست ها، بی آن که به محدودیّت های علم جدید توجه کنند، از آن جهان بینی ای ساخته اند، که مهم ترین مشخّصات آن عبارتند از:[1] 1. جهان بینی علمی مدرنیسم، متّکی بر مشاهده، آزمایش و تجربه است؛ به این معنا که از نظر معرفت شناختی، تنها راه رسیدن به معرفت حقیقی را مشاهده، آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری می داند.[2] 2. تنها به عقل ابزاری، جزئی و استدلال گر (Rationalism) معتقد است؛ عقلی که تنها شأن آن استدلال بر اساس قواعد منطق صوری است و تنها قدرت و هنر آن این است که گزاره های به دست آمده از مشاهده، آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری را در قالب استدلال های منتج منطقی بریزد و نتایج جدیدی به دست دهد.[3] 3. مادی گرایانه (Materialistic) است؛ یعنی از نظر وجودشناختی، جز به عالم ماده و مادیات، به عالم دیگری معتقد نیست. البته این ویژگی از نتایج گریزناپذیر دو ویژگی پیشین است؛ چرا که اگر دست یافتن به معرفت حقیقی جز از راه مشاهده و آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری ممکن نباشد، و کار عقل نیز صرفاً سر و سامان بخشیدن به مواد خامی باشد که از آن راه به دست آمده است، طبعاً به تدریج آنچه قابل مشاهده وآزمایش و تجربه است، با (واقعی) و (موجود) یکسان گرفته می شود و لازمه ی این یکسان انگاری آن است که آنچه قابل مشاهده و آزمایش حسی نباشد، موجود نیست.[4] 4. درباره ی وجود خدا، موضع انکاری (Atheism) یا دست کم لاادری گرایانه (Agnosticism) دارد. هرچند این دو موضع در مقام عمل یکسان اند، اما اولی آتشین و متعصّبانه و شدید می باشد، ولی دومی خونسردانه و زیرکانه است.[5] 5. انسان مدارانه (Humanistic) است؛ یعنی نخستین و یگانه هدف آن انسان محوری است. به عبارت دیگر، برای انسانیّت جایگاهی را قائل است که گویی همه چیز و همه کار باید در خدمت آن باشد؛ و این جایگاهی است که از نظر سنت گرایان منحصراً از آنِ خداست.[6] 6. فردگرایانه (Individualistic) است. در واقع، حفظ حقوق فردی انسان ها، تضمین استقلال و افزایش رشد فرد انسانی، همه ی دلمشغولی آن را تشکیل می دهد.[7] 7. برابرطلبانه (Egalitarianistic) است؛ یعنی معتقد به تساوی مطلق انسان ها در آزادی ها، حقوق، حرمت، مقبولیّت و سایر امور می باشد و در این مورد هیچ فرقی بین نژاد، جنسیّت، دین، مذهب و توانایی های بدنی، ذهنی و روحی و معنوی افراد قائل نیست.[8] 8. آزاداندیشانه (Free _ Thinking) است. در واقع با هرگونه تعبّد نسبت به هر شخصی مخالف است و هیچ کس را فوق سؤال و چون و چرا نمی داند، بلکه همگان را مشمول مطالبه ی دلیل می داند.[9] 9. شدیداً عاطفه گرا (Sentimentalistic) است. در واقع خاستگاه همه ی افعال اخلاقی و تنها معیار خوبی و بدی و درست و نادرستی اخلاقی را احساسات و عواطف انسان ها می داند.[10] 10. پیشرفت گرا (Progressionistic) است و به پیشرفت مستمر جامعه و نوع بشری پای بند است.[11] 11. سنّت ستیز (Anti _ Traditional) است؛ یعنی هیچ گاه با سنّت سازگار نیست.[12] پی نوشتها: [1] . نقد و نظر، سال 4، ش 3 و 4، مصطفی ملکیان (مصاحبه)، صص 48 49. [2] . همان. [3] . همان. [4] . همان. [5] . همان. [6] . همان. [7] . همان. [8] . همان. [9] . همان. [10] . همان. [11] . همان. [12] . همان. منبع: پرسمان مدرنیسم و پست مدرنیسم، منصور نصیری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
یکی از مباحثی که باید در بررسی ویژگی های مدرنیسم غربی به آن پرداخت، جهان بینی آن است که همواره از سوی سنّت گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. مدرنیست ها، بی آن که به محدودیّت های علم جدید توجه کنند، از آن جهان بینی ای ساخته اند، که مهم ترین مشخّصات آن عبارتند از:[1]
1. جهان بینی علمی مدرنیسم، متّکی بر مشاهده، آزمایش و تجربه است؛ به این معنا که از نظر معرفت شناختی، تنها راه رسیدن به معرفت حقیقی را مشاهده، آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری می داند.[2]
2. تنها به عقل ابزاری، جزئی و استدلال گر (Rationalism) معتقد است؛ عقلی که تنها شأن آن استدلال بر اساس قواعد منطق صوری است و تنها قدرت و هنر آن این است که گزاره های به دست آمده از مشاهده، آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری را در قالب استدلال های منتج منطقی بریزد و نتایج جدیدی به دست دهد.[3]
3. مادی گرایانه (Materialistic) است؛ یعنی از نظر وجودشناختی، جز به عالم ماده و مادیات، به عالم دیگری معتقد نیست. البته این ویژگی از نتایج گریزناپذیر دو ویژگی پیشین است؛ چرا که اگر دست یافتن به معرفت حقیقی جز از راه مشاهده و آزمایش و تجربه ی حسی ظاهری ممکن نباشد، و کار عقل نیز صرفاً سر و سامان بخشیدن به مواد خامی باشد که از آن راه به دست آمده است، طبعاً به تدریج آنچه قابل مشاهده وآزمایش و تجربه است، با (واقعی) و (موجود) یکسان گرفته می شود و لازمه ی این یکسان انگاری آن است که آنچه قابل مشاهده و آزمایش حسی نباشد، موجود نیست.[4]
4. درباره ی وجود خدا، موضع انکاری (Atheism) یا دست کم لاادری گرایانه (Agnosticism) دارد. هرچند این دو موضع در مقام عمل یکسان اند، اما اولی آتشین و متعصّبانه و شدید می باشد، ولی دومی خونسردانه و زیرکانه است.[5]
5. انسان مدارانه (Humanistic) است؛ یعنی نخستین و یگانه هدف آن انسان محوری است. به عبارت دیگر، برای انسانیّت جایگاهی را قائل است که گویی همه چیز و همه کار باید در خدمت آن باشد؛ و این جایگاهی است که از نظر سنت گرایان منحصراً از آنِ خداست.[6]
6. فردگرایانه (Individualistic) است. در واقع، حفظ حقوق فردی انسان ها، تضمین استقلال و افزایش رشد فرد انسانی، همه ی دلمشغولی آن را تشکیل می دهد.[7]
7. برابرطلبانه (Egalitarianistic) است؛ یعنی معتقد به تساوی مطلق انسان ها در آزادی ها، حقوق، حرمت، مقبولیّت و سایر امور می باشد و در این مورد هیچ فرقی بین نژاد، جنسیّت، دین، مذهب و توانایی های بدنی، ذهنی و روحی و معنوی افراد قائل نیست.[8]
8. آزاداندیشانه (Free _ Thinking) است. در واقع با هرگونه تعبّد نسبت به هر شخصی مخالف است و هیچ کس را فوق سؤال و چون و چرا نمی داند، بلکه همگان را مشمول مطالبه ی دلیل می داند.[9]
9. شدیداً عاطفه گرا (Sentimentalistic) است. در واقع خاستگاه همه ی افعال اخلاقی و تنها معیار خوبی و بدی و درست و نادرستی اخلاقی را احساسات و عواطف انسان ها می داند.[10]
10. پیشرفت گرا (Progressionistic) است و به پیشرفت مستمر جامعه و نوع بشری پای بند است.[11]
11. سنّت ستیز (Anti _ Traditional) است؛ یعنی هیچ گاه با سنّت سازگار نیست.[12]
پی نوشتها:
[1] . نقد و نظر، سال 4، ش 3 و 4، مصطفی ملکیان (مصاحبه)، صص 48 49.
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . همان.
منبع: پرسمان مدرنیسم و پست مدرنیسم، منصور نصیری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
- [سایر] جهان بینی علمی و سایر ویژگی های مدرنیسم غربی را چگونه ارزیابی می کنید؟
- [سایر] منظور از جهان بینی علمی چیست؟
- [سایر] ویژگی های جهان بینی اسلام کدام است؟
- [سایر] جهان بینی مادی چه اصولی دارد؟
- [سایر] آیا در اسلام نگاهی شبیه اصطلاح جهان وطنی داریم، یا این تنها یک اصطلاح غربی است؟
- [سایر] آیا در اسلام نگاهی شبیه اصطلاح جهان وطنی داریم، یا این تنها یک اصطلاح غربی است؟
- [سایر] عوامل پدید آمدن و رشد نهضت های دفاع از زن در جهان معاصر، به ویژه در کشورهای غربی چیست؟
- [سایر] در جهان بینی قرآن کریم، پیوند یاد معاد با یاد مبدأ چگونه است؟
- [سایر] طبق جهان بینی قرآن آیا ملاقات با خدا مختص صالحان است؟
- [سایر] با پرسیدن چه سوالاتی میتوان به جهان بینی، اندیشه و طرز فکر خواستگار پی برد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمیشود واجب نیست و شستن ظاهر بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده میشود لازم است.
- [آیت الله سبحانی] اگر در شهری اول ماه ثابت شود، برای مردم شهر دیگر که به آن نزدیک است کفایت می کند و همچنین شهرهای دور دستی که افق آنها با هم متحد است و همچنین اگر ماه در بلاد شرقی مانند مشهد دیده شود برای کسانی که در بلاد غربی هستند، کفایت می کند. ولی رؤیت در بلاد غربی برای کسانی که در قسمت شرقی آن هستند کفایت نمی کند، مگر آن دو شهر با هم نزدیک باشند، یا انسان بداند که افق آنهایکی است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمی شود، واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 22 در شهرهایی که از نظر افق با شهری که هلال در آن رؤیت شده هم افق و یا قریب الافق است و همچنین اگر در مناطق شرقی دیده شود برای مناطق غربی حجت است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اخلاط غلیظی که از بینی یا گلو میآید اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیه آن پاک است؛ پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده نجس است و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اخلاطی که از بینی یا گلو می آید، اگر خون داشته باشد; جایی که خون دارد نجس و بقیه پاک است پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده، نجس است و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] فرو بردن آب بینی و خلط سینه که در فضای دهن نیامده باشد حرام نیست ولی اخلاط بینی و سینه که در فضای دهن وارد شده احتیاط واجب ترک فرو بردن آنست و فرو بردن غذایی که موقع خلال کردن، از لای دندان بیرون می آید اگر طبیعت انسان از آن متنفر نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اخلاطی که از بینی یا گلو میآید، اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیة آن پاک است؛ پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که انسان یقین دارد جای نجسِ اخلاط به آن رسیده نجس است و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک میباشد.
- [امام خمینی] اخلاطی که از بینی یا گلو می آید اگر خون داشته باشد جایی که خون دارد نجس و بقیه آن پاک است، پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد مقداری را که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده نجس است، و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه پاک می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اخلاطی که از بینی یا گلو میآید، اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیه آن پاک است؛ پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده نجس است، و محلی که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک میباشد.