در پاسخ به این سؤال سه محور باید مورد بررسی قرار بگیرد: 1. ضرورت حکومت در تمامی جوامع. 2. دلایل جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت. 3. ویژگیهای حکومت مطلوب و مورد نظر اسلام. الف) ضرورت حکومت: در خصوص ضرورت حکومت باید بگوییم (انسان که برای تأمین هرچه بیشتر و بهتر مصالح خود به زندگی اجتماعی روی میآورد در اولین مراحل زندگی جمعی با یک مشکل اساسی مواجه میشود که میتواند همة فواید زندگی اجتماعی را از بین ببرد و آن تزاحم خواستهها و درگیری در مورد چگونگی تأمین نیازها و بهرهبرداری از مواهب زندگی جمعی است، وجود نیازهای مشترک از یک سو و محدودیت اشیاء و کالاهای مورد نیاز انسانها از طرف دیگر خواه ناخواه به اختلاف میانجامد، در چنین شرایطی است که ضرورت وجود نظام حقوقی (حکومت) را به منظور تعیین حق و تکلیف انسانها در زندگی جمعی اجتناب ناپذیر مینماید)[1] پس نیاز به حکومت برای جلوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام معیشت انسانها ضروری و بدیهی است و تنها آنارشیستها منکر ضرورت حکومت هستند آنها معتقدند بشر قادر است با اصولِ اخلاقی، زندگی اجتماعی خویش را اداره کند. همانطور که مشخص است این نظریه غیر واقع بینانه است و وجود قوانین معتبر بدون ضمانت اجرا، مجری و حکومت معقول نیست. در اسلام نیز وجود حکومت به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای جامعه مورد تصدیق قرار گرفته است: (اسلام دینی است دارای کاملترین و مطلوبترین حقوقی که تا روز قیامت از ارزش و اعتبار برخوردار است و مدعی است که برای جمیع ابعاد و وجوه زندگی فردی و اجتماعی همة آدمیان در همة اعصار و امصار احکام و مقررات دارد، چنین دینی نمیتواند وجوبِ حکومت را ضروری و بایسته نداند).[2] ب) (دلائل جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت): برای جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت دلائل مختلفی مطرح شده است[3] یکی از ادله جواز تشکیل حکومت (اصل تنزل تدریجی)[4] است به این بیان که (اولاً : برای تأمین نیازمندیهای اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج، فساد و اختلال نظام وجود حکومت در جامعه امری ضروری است ثانیاً: اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری است و باید در همة زمانها و مکانها اجرا گردد. ثالثاً: حکومت ایدهآل و مطلوب در اسلام، حکومتی است که معصوم علیهم السّلام در رأس آن باشد رابعاً: هنگامی که تحصیل مصلحت ملزمهای که تأمین آن لازم است در حد مطلوب و ایدهال میسّر نشد باید نزدیکترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد پس در مسأله مورد بحث هنگامی که مردم از مصالح حکومت معصوم محروم بودند باید به دنبال نزدیکترین و شبیهترین حکومت به حکومت امام معصوم بروند، نزدیک ترین حکومت به امام معصوم علیهم السّلام در سه امر متبلور میشود. نخست علم به احکام کلی اسلام (فقاهت)، دوم شایستگی روحی و اخلاقی به گونهای که تحت تأثیر هواهای نفسانی و تهدید و تطمیعها قرار نگیرد (تقوا) و سوم کارآیی در مقام مدیریت جامعه که به خصلتهای فرعی از قبیل درک سیاسی و اجتماعی، آگاهی از مسائل بینالمللی، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران قابل تحلیل است.[5] پس با توجّه به اینکه وجودِ حکومت برای اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری است و این ضرورت مختص به زمان حضور پیامبر و امامان معصوم علیهم السّلام نیست چون اسلام کاملترین و آخرین دین الهی است و احکام اسلام از جاودانگی برخوردار است. لذا در زمان غیبت که امکان دسترسی به معصومین علیهم السّلام به عنوان حکومت مطلوب و ایدهآل نیست باید به دنبال نزدیکترین و مطمئنترین شیوه برای حکومت در عصر غیبت باشیم و ولیفقیه چون جانشین معصوم علیهم السّلام است با توجّه به ویژگیهای عدالت، تقوا، فقاهت و مدیریت بهترین گزینه برای تشکیل و رهبری حکومت اسلام در عصر غیبت است. ج) ویژگیهای حکومت مطلوب و مورد نظر اسلام در عصر غیبت بعد از پی بردن به ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت نوبت به این میرسد که ویژگیهای حکومت مطلوب از دیدگاه اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم (فلسفهای که در این نظام از حکومت منظور است اقامة دین، اجرای برنامههای اسلام، عدالت، امر به معروف و نهی از منکر، ترقی و رشد فکری، تهذیب، تربیت نفس، تکمیل افراد در معارف علم و عمل، عمران زمین، تأمین رفاه و آسایش تمام بندگانِ خدا و متحد کردن مردم است که قرآن در این زمینه میفرمایند: (الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ)[6] آنان که اگر در زمین تمکّنشان بخشیم، نماز بر پا دارند و زکات دهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند) برنامة این نظام شرعی و الهی و ماهیت و حقیقتش با حکومتهای دیگر متفاوت است، حقیقتش خلافت الله و برنامهاش احکام الله است)[7] نتیجه اینکه: ضرورت حکومت امری بدیهی است و اسلام نیز این ضرورت را مورد تصدیق قرار داده و در زمان حضور پیامبر و امامان علیهم السّلام ایشان عهدهدار رهبری و اداره حکومت اسلامی هستند و در زمان غیبت با توجّه به جاودانگی احکام اسلام و عدم اختصاص آنها به زمان حضور این وظیفه به عهده نزدیکترین فرد به معصومین علیهم السّلام که ولی فقیه است، می باشد ایشان در زمان غیبت عهدهدار رهبری جامعه هستند و وظیفه این حکومت تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه بطور کلی است. تا انسانها آماده زمان ظهور امام عصر (عج) شوند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ولایت فقیه، آیتالله مصباح یزدی. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. فلسفة حقوق، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص 28. [2]. مصباح یزدی، محمّدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 192. [3]. برای مطالعه بیشتر به کتاب: مصباح یزدی، محمدتقی، نظام سیاسی اسلام؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، مراجعه شود. [4]. مراد از اصل تنزل تدریجی این است که هرگاه مصلحتی در حد ایدهآل آن قابل دستیابی نبود باید به یک درجة ممکنة پایینتر از آن رضایت داد نه کمتر و پایینتر از آن. نظیر اینکه اگر رجوع به پزشک متخصص ممکن نشد باید به پزشک عمومی رجوع کرد نه پایینتر از او. [5]. مصباح یزدی، محمدتقی، نظام سیاسی اسلام، ص 200. [6]. حج/41. [7]. صافی گلپایگانی، لطف الله، نظام امامت و رهبری، ص 27.
آیا در دوران غیبت امام زمان (عج) تشکیل حکومت جایز است؟ اگر جایز است چه نوع حکومتی از دیدگاه اسلام مطلوب است.
در پاسخ به این سؤال سه محور باید مورد بررسی قرار بگیرد:
1. ضرورت حکومت در تمامی جوامع.
2. دلایل جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت.
3. ویژگیهای حکومت مطلوب و مورد نظر اسلام.
الف) ضرورت حکومت:
در خصوص ضرورت حکومت باید بگوییم (انسان که برای تأمین هرچه بیشتر و بهتر مصالح خود به زندگی اجتماعی روی میآورد در اولین مراحل زندگی جمعی با یک مشکل اساسی مواجه میشود که میتواند همة فواید زندگی اجتماعی را از بین ببرد و آن تزاحم خواستهها و درگیری در مورد چگونگی تأمین نیازها و بهرهبرداری از مواهب زندگی جمعی است، وجود نیازهای مشترک از یک سو و محدودیت اشیاء و کالاهای مورد نیاز انسانها از طرف دیگر خواه ناخواه به اختلاف میانجامد، در چنین شرایطی است که ضرورت وجود نظام حقوقی (حکومت) را به منظور تعیین حق و تکلیف انسانها در زندگی جمعی اجتناب ناپذیر مینماید)[1] پس نیاز به حکومت برای جلوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام معیشت انسانها ضروری و بدیهی است و تنها آنارشیستها منکر ضرورت حکومت هستند آنها معتقدند بشر قادر است با اصولِ اخلاقی، زندگی اجتماعی خویش را اداره کند. همانطور که مشخص است این نظریه غیر واقع بینانه است و وجود قوانین معتبر بدون ضمانت اجرا، مجری و حکومت معقول نیست.
در اسلام نیز وجود حکومت به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای جامعه مورد تصدیق قرار گرفته است: (اسلام دینی است دارای کاملترین و مطلوبترین حقوقی که تا روز قیامت از ارزش و اعتبار برخوردار است و مدعی است که برای جمیع ابعاد و وجوه زندگی فردی و اجتماعی همة آدمیان در همة اعصار و امصار احکام و مقررات دارد، چنین دینی نمیتواند وجوبِ حکومت را ضروری و بایسته نداند).[2]
ب) (دلائل جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت):
برای جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت دلائل مختلفی مطرح شده است[3] یکی از ادله جواز تشکیل حکومت (اصل تنزل تدریجی)[4] است به این بیان که (اولاً : برای تأمین نیازمندیهای اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج، فساد و اختلال نظام وجود حکومت در جامعه امری ضروری است ثانیاً: اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری است و باید در همة زمانها و مکانها اجرا گردد. ثالثاً: حکومت ایدهآل و مطلوب در اسلام، حکومتی است که معصوم علیهم السّلام در رأس آن باشد رابعاً: هنگامی که تحصیل مصلحت ملزمهای که تأمین آن لازم است در حد مطلوب و ایدهال میسّر نشد باید نزدیکترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد پس در مسأله مورد بحث هنگامی که مردم از مصالح حکومت معصوم محروم بودند باید به دنبال نزدیکترین و شبیهترین حکومت به حکومت امام معصوم بروند، نزدیک ترین حکومت به امام معصوم علیهم السّلام در سه امر متبلور میشود. نخست علم به احکام کلی اسلام (فقاهت)، دوم شایستگی روحی و اخلاقی به گونهای که تحت تأثیر هواهای نفسانی و تهدید و تطمیعها قرار نگیرد (تقوا) و سوم کارآیی در مقام مدیریت جامعه که به خصلتهای فرعی از قبیل درک سیاسی و اجتماعی، آگاهی از مسائل بینالمللی، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران قابل تحلیل است.[5] پس با توجّه به اینکه وجودِ حکومت برای اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری است و این ضرورت مختص به زمان حضور پیامبر و امامان معصوم علیهم السّلام نیست چون اسلام کاملترین و آخرین دین الهی است و احکام اسلام از جاودانگی برخوردار است. لذا در زمان غیبت که امکان دسترسی به معصومین علیهم السّلام به عنوان حکومت مطلوب و ایدهآل نیست باید به دنبال نزدیکترین و مطمئنترین شیوه برای حکومت در عصر غیبت باشیم و ولیفقیه چون جانشین معصوم علیهم السّلام است با توجّه به ویژگیهای عدالت، تقوا، فقاهت و مدیریت بهترین گزینه برای تشکیل و رهبری حکومت اسلام در عصر غیبت است.
ج) ویژگیهای حکومت مطلوب و مورد نظر اسلام در عصر غیبت
بعد از پی بردن به ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت نوبت به این میرسد که ویژگیهای حکومت مطلوب از دیدگاه اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم (فلسفهای که در این نظام از حکومت منظور است اقامة دین، اجرای برنامههای اسلام، عدالت، امر به معروف و نهی از منکر، ترقی و رشد فکری، تهذیب، تربیت نفس، تکمیل افراد در معارف علم و عمل، عمران زمین، تأمین رفاه و آسایش تمام بندگانِ خدا و متحد کردن مردم است که قرآن در این زمینه میفرمایند: (الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ)[6] آنان که اگر در زمین تمکّنشان بخشیم، نماز بر پا دارند و زکات دهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند) برنامة این نظام شرعی و الهی و ماهیت و حقیقتش با حکومتهای دیگر متفاوت است، حقیقتش خلافت الله و برنامهاش احکام الله است)[7]
نتیجه اینکه: ضرورت حکومت امری بدیهی است و اسلام نیز این ضرورت را مورد تصدیق قرار داده و در زمان حضور پیامبر و امامان علیهم السّلام ایشان عهدهدار رهبری و اداره حکومت اسلامی هستند و در زمان غیبت با توجّه به جاودانگی احکام اسلام و عدم اختصاص آنها به زمان حضور این وظیفه به عهده نزدیکترین فرد به معصومین علیهم السّلام که ولی فقیه است، می باشد ایشان در زمان غیبت عهدهدار رهبری جامعه هستند و وظیفه این حکومت تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه بطور کلی است. تا انسانها آماده زمان ظهور امام عصر (عج) شوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ولایت فقیه، آیتالله مصباح یزدی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. فلسفة حقوق، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص 28.
[2]. مصباح یزدی، محمّدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 192.
[3]. برای مطالعه بیشتر به کتاب: مصباح یزدی، محمدتقی، نظام سیاسی اسلام؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، مراجعه شود.
[4]. مراد از اصل تنزل تدریجی این است که هرگاه مصلحتی در حد ایدهآل آن قابل دستیابی نبود باید به یک درجة ممکنة پایینتر از آن رضایت داد نه کمتر و پایینتر از آن. نظیر اینکه اگر رجوع به پزشک متخصص ممکن نشد باید به پزشک عمومی رجوع کرد نه پایینتر از او.
[5]. مصباح یزدی، محمدتقی، نظام سیاسی اسلام، ص 200.
[6]. حج/41.
[7]. صافی گلپایگانی، لطف الله، نظام امامت و رهبری، ص 27.
- [سایر] وظیفه شیعیان در دوران غیبت امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] دعای فرج برای تعجیل ظهور در دوران غیبت امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] نظر مشهور فقها راجع به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت امام زمان (علیه السّلام) چیست؟ آیا تشکیل حکومت را واجب میدانند یا خیر؟ چرا؟
- [سایر] پناه خواهی شیعه در دوران غیبت امام زمان (عج) چگونه است؟
- [سایر] آیا چون غیبت امام زمان (عج) طولانی شده، به مرگ عقائد و مرگ اسلام خواهیم رسید؟
- [سایر] پرسش: فلسفه غیبت امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] علل غیبت امام زمان(عج)چیست؟
- [سایر] چه درسهایی میتوان از غیبت امام زمان (عج) گرفت؟
- [سایر] فلسفه و علت غیبت امام زمان(عج) چیست؟
- [سایر] حدیث با موضوع غیبت امام زمان عج بفرمایید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل دادن میت مسلمان و کفن کردن او چنان که گفته شد واجب است ولی دو گروه از این حکم مستثنا هستند: اول (شهیدان راه خدا) یعنی کسانی که در میدان جهاد در راه اسلام، همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیه السلام) یا نایب خاص او کشته شده اند، همچنین کسانی که در حال غیبت امام زمان(ارواحنا فداه) برای دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته می شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آنها را با همان لباسهایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله شبیری زنجانی] گوشت و پیه و چرمی که احتمال برود از حیوانیست که به دستور شرع کشتهاند در چهار صورت پاک است و خوردن گوشت و پیه جایز میباشد: 1 - از بازار مسلمانان تهیه شده باشد، اگر چه از دست کافر گرفته شده باشد. 2 - از مکانی در سرزمین اسلام - یعنی سرزمینی که مسلمانان بر آن حکومت میکنند - تهیه شده باشد که در این دو صورت اگر از بازار غیر اسلامی یا سرزمین غیر اسلامی وارد شده باشد، چنانچه احتمال برود که در پاکی و نجسی آن تحقیق شده، پاک وگرنه نجس است، همچنین در برخی از فرضهای این دو صورت تفصیلی وجود دارد که در مسأله بعد خواهد آمد. 3 - اگر کسی که آن چیز در دست اوست به پاک بودن آن خبر دهد، با تفصیلی که در مسأله بعد میآید. 4 - اگر ببیند که مسلمانان در آن چرم نماز میخوانند. و در غیر این چهار صورت در حکم مردار است و تمام احکام مردار شامل آن میشود، بنابراین نجس است و نماز خواندن در آن چرم جایز نیست و خوردن آن گوشت و پیه حرام است و خرید و فروش آن هم باطل است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام مکر و خدعه با مسلمانان است و کراراً در قرآن شریف علاوه بر اینکه آن را حرام میداند گوشزد میکند که مکر مکرکننده، به خودش باز میگردد: (وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِءُ الّا بِاهْلِهِ)[1] (و نیرنگ زشت، جز دامان صاحبش را نگیرد.) و آن اقسامی دارد: الف) مکر و خدعه با خداوند تبارک و تعالی نظیر مکر و خدعه در تضعیف دین و افرادی که وابسته به دین هستند، نظیر علما و متّقین و نظیر تقلّب در قانون، مثل آنچه در مورد اصحاب سبت که در قرآن آمده است، و این قسم مکر در میان مردم زیاد دیده میشود، و حیلههایی که در حلال کردن حرام نظیر خوردن ربا و فرار نمودن از واجبات نظیر فرار از خمس و از حقوق دیگران و محروم کردن وارث بدون جهت از ارث و محروم نمودن زوجه از مهریه بهکار برده میشود که از مصادیق همین مکر و خدعه و تقلّب در قانون است. ب) مکر و خدعه برای جلب مال دیگران، یا ضایع نمودن حقوق دیگران نظیر غش در معاملات و فریب دادن مردم در معاملات که این قسم علاوه بر اینکه حرام است، حقّالنّاس نیز میباشد و به حقّالنّاس در اسلام زیاد اهمیّت داده شده است. ج) مکر و خدعه در ضایع نمودن عرض و آبروی دیگران و یا ایجاد دشمنی میان مسلمانان و امثال اینها که این صورت گرچه ضمانآور نیست، ولی گناهش از قسم دوّم بزرگتر است. د) مکر و خدعه در جلب منافع و احراز شخصیّت بدون اینکه ضرری برای کسی داشته باشد، و این قسم مکر و خدعه اگر حرامی بر آن مترتّب نباشد نظیر دروغ یا غیبت و امثال آن، جایز است، ولی مسلمان از این کارها نمیکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در خطبه اول واجب است حمد الهی، گر چه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است، ولی احتیاط مستحب آن است که به لفظ جلاله (الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سوره کوچک از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی (به صورتی که ذکر شد) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است. و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن تلاوت نماید. و احتیاط مستحب و مؤکد آن است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند. و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین(علیه السلام) یا آنچه از ائمه معصومین(علیهم السلام)وارد شده انتخاب کند.