آیا بهتر نیست برای اینکه استفاده ابزاری و نادرست از دین در سیاست نشود دین را از سیات جدا کرد؟
در پاسخ به این سؤال به سه بخش می‌پردازیم: بخش اول: اثبات پیوند دین و سیاست. به دلایل متعدد دین باید در سیاست دخالت کند و این در منابع دینی اثبات شده است. در حدیث آمده است (امر دین (جامعه) و امت به پیامبر سپرده شده تا به سیاست‌گذاری بپردازد[1] در ادعیه معتبر ما نیز آمده است؛ (ساسه العباد)[2] شهید بزرگوار آیت الله بهشتی(ره) می‌فرمودند: (سیاست از دیانت و حتی از عبادت جدا نیست.)[3] و امام در تعریف سیاست می‌گوید: (مگر سیاست چیست؟ روابط ما بین حاکم و ملت‌ها؛ روابط ما بین حاکم با سایر حکومت‌ها و اسلام همین را می‌گوید.)[4] یکی از تلاش‌های ارزندة امام خمینی(ره) تفهیم موضوع پیوند دین و سیاست به شمار می‌رود امام در حالی که دست به این حرکت و نهضت فکری زد که اندیشه جدایی دین از سیاست، سالها در بین روحانیون مطرح شده بود و به صورت اعتقاد و باور درآمده بود: (حال چند سال است که تبلیغ کردند، به طوری که ما خود آخوندها هم باور کردیم ما را چه با سیاست...)[5] در این راستا امام حضرت (ره) در سال 1320 در پاسخ به کتاب (اسرار هزار ساله) کتاب ارزشمند (کشف الاسرار) را به نگارش درآورد و به نظارت روحانیت در امور اجرایی و سیاسی کشور تأکید نمود. پس از رفتن به نجف اشرف در نخستین سخنرانی خود رسماً اعلام کردند که اسلام برنامه زندگی دارد اسلام برنامة حکومت دارد.[6] امام در آثار فقهی خود از جمله کتاب (البیع)‌برای فقیهان رسالتی بالاتر از نظارت قائل شد و تشکیل حکومت را برای آنان امری واجب شمرد و در کتاب (تحریر الوسیله) (که رساله عملیه تلقی می‌شود) در بحث امر به معروف و نهی از منکر بحث حکومت و سیاست را مطرح نمود و به صراحت فرمود: (در عصر غیبت ولی امر و سلطان عصر، نایبان عام آن حضرت، واجد شرایط فتوا و قضا هستند...[7] در کتاب (ولایت فقیه) به طور مشروح مباحث حکومت اسلامی را مطرح نمودند و با دلایل مختلف عقلی و نقلی بر ضرورت تشکیل حکومت تأکید فرمودند. امام از یک سوی، به آثار و نتایج جدایی دین از سیاست می‌پردازند و از سوی دیگر با ارائه دلایل متقن پیوند دین و سیاست را اثبات می‌کنند. بخش دوم، در تعامل میان دین و سیاست در تعامل صحیح میان دین و سیاست این سیاست است که در خدمت دین قرار می‌گیرد نه دین در خدمت سیاست، اساساً در بینش توحیدی اسلام هیچ گاه دنیا و آخرت در برابر یکدیگر قرار ندارند تا رفتارهای مربوط به جنبه‌های دنیایی زندگی انسان‌ها را بتوان از مسائل عبادی و معنوی جدا کرد. لذا امام خمینی(ره) بارها می فرمودند که اسلام همه‌اش سیاست است و سیاستش عین عبادت و عبادتش عین سیاست. پس این سیاست است که در خدمت دین قرار می‌گیرد. در بینش دینی، مسلمان مکلف است از قانون خدا در همه رفتارهای ارادی خود پیروی کند و دین اسلام به استثناء آیات قرآنی احادیث و سیرة عملی معصومین و آراء بزرگان دین با رهبانیت و گوشه‌گیری و عزلت (به معنای منفی آن) به شدت مبارزه کرده است و از این روست که در لسان آیات و روایات اخلاقی گاهی اثر یک حرکت اجتماعی نزد خداوند بارها مطلوبتر از صدها ذکر و نیایش است چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: (ضربه علیّ یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) و این منطق یک مسلمان واقعی است که؛ (انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین)[8] در جایی دیگر می‌فرماید: (اسلام و حکومت اسلامی پدیدة الهی است که با به کاربستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می‌کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگری‌ها و چپاول‌گری‌ها، فساد و تجاوزها بکشد و انسان را به کمال مطلوب خود برساند. مکتبی است که برخلاف مکتب های غیر توحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است.)[9] این کلام امام گرفته از سخن نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که در حجة الوداع فرمودند: (ای مردم هیچ چیز از آنچه شما را به بهشت نزدیک و از آتش دور گرداند وجود ندارد، مگر این که شما را به آن مأمور کردم و هیچ چیز از آنچه شما را به آتش نزدیک و از بهشت دور سازد وجود نداشت، مگر آن که شما را از آن نهی کردم.) بخش سوم، سوء استفاده از سیاست سیاست نامطلوب در جهان امروز معلول جدایی آن از اخلاق و دین است و در صورت عدم تعامل بین این دو، سیاست نامطلوب جلوه می‌کند. سیاست بدون دین قابل مهار نیست، یعنی حاکمان دارای قدرتی هستند که به وسیلة دین و اخلاق مهار نشده است. غالب پیامبران بزرگ الهی در برخورد با حاکمان عصر خود به دنبال حل همین مشکل بودند مثلاً ابراهیم علیه السلام قصد مهار حکومت و قدرت افسار گسیخته نمرود را داشت[10] یا موسی علیه السلام قصد ابلاغ رسالت و قصد کنترل قدرت فرعون را داشت.[11] حکام، سیاست‌مداران غیر متدین بودند، لذا قدرتی مهار نشدنی داشتند تا حدی که هارون ‌الرشید در قرن دوم هجری قمری مدعی بود که ابر و آسمان در هر جا که ببارد در حدود حکومتی او خواهد بارید. این حاکمیت بسیار وسیع به وسیلة چیزی جز دین قابل کنترل نبود، و اتفاقاً در این حکومت‌ها خبری از دین و دین‌داری نبود. ائمه علیهم السّلام با آنها در همین زمینه برخورد داشتند و قصد کنترل قدرت آنها را با دین داشتند. نمونه دیگر، ابرقدرتهای بزرگ عصر حاضر هستند، که در اثر عدم کنترل به وسیلة نهادهای نظارتی دینی، تبدیل به غول‌های بزرگ ثروت و قدرت شده اند و خود را حاکمان علی الاطلاق زمین می‌شمارند. پس از اثبات لزوم هماهنگی میان دین و سیاست (البته ممکن است آفت‌هایی هم متوجه این امر باشد) و در مواردی از حکومت‌های دینی که رهبران دینی یا کسانی با صبغه دینی قدرت را به دست گرفته‌اند هر کجا با مشکلی اجتماعی و مردمی مواجه شده‌اند از حرمت دین و قداست آن سوء استفاده کرده‌اند و پای دین را برای گریز از ناتوانی و پرده‌پوشی کارهای خود به میان کشیده‌اند. که باید راه کارهای رفع چنین مسائلی در حکومت های یعنی اندیشیده و فراهم گردد و ساختار قدرت و نظارت بر آن به گونه‌ای طراحی شود که امکان چنین سوء استفاده‌ای را به حداقل ممکن برساند یا آن را کاملاً‌ منتفی سازد. امکان آلوده شدن حکومت دینی به آفت نباید ما را به این نتیجه برساند که از اساس حکومت دینی قطع نظر کنیم و آن را که به دست آمده از متن اسلام است از ریشه برداریم. به عنوان مثال خیلی‌ها در نماز ریاء می‌کنند آیا این دلیل خواهد شد که مردم بگویند نماز نخوانیم تا ریا صورت نپذیرد یا اینکه نماز واجب است و باید صورت پذیرد و ریا هم نباید بشود. دخالت دین در سیاست اگر واجب است (که همینطور نیز است) باید انجام پذیرد ضمناً سوء استفاده از آن نیز نباید صورت پذیرد. باید توجه داشت که دخالت نکردن دین در سیاست نیز به مراتب خطراتی بالاتر دارد که سیاست امروزه دنیای معاصر که عاری از اخلاق و دین است گواه این آفت‌ها و خطرات است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: محدث قمی، سفینه البحار، ذیل ماده حسن. [2] . (ساسه) جمع سائس به معنی مرد سیاست و نیز متولی امر است. این تعبیر در زیارت کبیره وارد شده است و علامه مجلسی فرموده است که بهترین زیارات، زیارت جامعه است (مفاتیح الجنان) در این زیارت زائر خطاب به معصومین می‌خواند: (السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله... و دعائم الاخیار و ساسه العباد و ارکان البلاد...) (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 370، ابواب زیارات،‌ باب 225، حدیث 2). [3] . حسینی، یادنامه شهید مظلوم آیت الله بهشتی، ص 199. [4] . کوثر، ج 1، ص 386، سخنرانی امام در نجف، 6 مهر 1365. [5] . صحیفه نور، ج 1، ص 27. [6] . عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، (چ دوم، انتشارات خوارزمی، ج 2، ص 157). [7] . امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1، ص 428. [8] . کوثر، مجموعه سخنرانی‌های امام خمینی، ج 3، ص 114،‌چ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. [9] . صحیفه نور، ج 21،‌ص 91. [10] . ابراهیم/44 و 45 423. [11] . آل عمران/‌12، 14، ابراهیم/ 6 و 8.
عنوان سوال:

آیا بهتر نیست برای اینکه استفاده ابزاری و نادرست از دین در سیاست نشود دین را از سیات جدا کرد؟


پاسخ:

در پاسخ به این سؤال به سه بخش می‌پردازیم:
بخش اول: اثبات پیوند دین و سیاست.
به دلایل متعدد دین باید در سیاست دخالت کند و این در منابع دینی اثبات شده است. در حدیث آمده است (امر دین (جامعه) و امت به پیامبر سپرده شده تا به سیاست‌گذاری بپردازد[1] در ادعیه معتبر ما نیز آمده است؛ (ساسه العباد)[2] شهید بزرگوار آیت الله بهشتی(ره) می‌فرمودند: (سیاست از دیانت و حتی از عبادت جدا نیست.)[3] و امام در تعریف سیاست می‌گوید: (مگر سیاست چیست؟ روابط ما بین حاکم و ملت‌ها؛ روابط ما بین حاکم با سایر حکومت‌ها و اسلام همین را می‌گوید.)[4]
یکی از تلاش‌های ارزندة امام خمینی(ره) تفهیم موضوع پیوند دین و سیاست به شمار می‌رود امام در حالی که دست به این حرکت و نهضت فکری زد که اندیشه جدایی دین از سیاست، سالها در بین روحانیون مطرح شده بود و به صورت اعتقاد و باور درآمده بود: (حال چند سال است که تبلیغ کردند، به طوری که ما خود آخوندها هم باور کردیم ما را چه با سیاست...)[5]
در این راستا امام حضرت (ره) در سال 1320 در پاسخ به کتاب (اسرار هزار ساله) کتاب ارزشمند (کشف الاسرار) را به نگارش درآورد و به نظارت روحانیت در امور اجرایی و سیاسی کشور تأکید نمود. پس از رفتن به نجف اشرف در نخستین سخنرانی خود رسماً اعلام کردند که اسلام برنامه زندگی دارد اسلام برنامة حکومت دارد.[6]
امام در آثار فقهی خود از جمله کتاب (البیع)‌برای فقیهان رسالتی بالاتر از نظارت قائل شد و تشکیل حکومت را برای آنان امری واجب شمرد و در کتاب (تحریر الوسیله) (که رساله عملیه تلقی می‌شود) در بحث امر به معروف و نهی از منکر بحث حکومت و سیاست را مطرح نمود و به صراحت فرمود: (در عصر غیبت ولی امر و سلطان عصر، نایبان عام آن حضرت، واجد شرایط فتوا و قضا هستند...[7] در کتاب (ولایت فقیه) به طور مشروح مباحث حکومت اسلامی را مطرح نمودند و با دلایل مختلف عقلی و نقلی بر ضرورت تشکیل حکومت تأکید فرمودند. امام از یک سوی، به آثار و نتایج جدایی دین از سیاست می‌پردازند و از سوی دیگر با ارائه دلایل متقن پیوند دین و سیاست را اثبات می‌کنند.
بخش دوم، در تعامل میان دین و سیاست
در تعامل صحیح میان دین و سیاست این سیاست است که در خدمت دین قرار می‌گیرد نه دین در خدمت سیاست، اساساً در بینش توحیدی اسلام هیچ گاه دنیا و آخرت در برابر یکدیگر قرار ندارند تا رفتارهای مربوط به جنبه‌های دنیایی زندگی انسان‌ها را بتوان از مسائل عبادی و معنوی جدا کرد. لذا امام خمینی(ره) بارها می فرمودند که اسلام همه‌اش سیاست است و سیاستش عین عبادت و عبادتش عین سیاست. پس این سیاست است که در خدمت دین قرار می‌گیرد.
در بینش دینی، مسلمان مکلف است از قانون خدا در همه رفتارهای ارادی خود پیروی کند و دین اسلام به استثناء آیات قرآنی احادیث و سیرة عملی معصومین و آراء بزرگان دین با رهبانیت و گوشه‌گیری و عزلت (به معنای منفی آن) به شدت مبارزه کرده است و از این روست که در لسان آیات و روایات اخلاقی گاهی اثر یک حرکت اجتماعی نزد خداوند بارها مطلوبتر از صدها ذکر و نیایش است چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: (ضربه علیّ یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) و این منطق یک مسلمان واقعی است که؛ (انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین)[8]
در جایی دیگر می‌فرماید: (اسلام و حکومت اسلامی پدیدة الهی است که با به کاربستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می‌کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگری‌ها و چپاول‌گری‌ها، فساد و تجاوزها بکشد و انسان را به کمال مطلوب خود برساند. مکتبی است که برخلاف مکتب های غیر توحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است.)[9]
این کلام امام گرفته از سخن نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که در حجة الوداع فرمودند: (ای مردم هیچ چیز از آنچه شما را به بهشت نزدیک و از آتش دور گرداند وجود ندارد، مگر این که شما را به آن مأمور کردم و هیچ چیز از آنچه شما را به آتش نزدیک و از بهشت دور سازد وجود نداشت، مگر آن که شما را از آن نهی کردم.)
بخش سوم، سوء استفاده از سیاست
سیاست نامطلوب در جهان امروز معلول جدایی آن از اخلاق و دین است و در صورت عدم تعامل بین این دو، سیاست نامطلوب جلوه می‌کند. سیاست بدون دین قابل مهار نیست، یعنی حاکمان دارای قدرتی هستند که به وسیلة دین و اخلاق مهار نشده است.
غالب پیامبران بزرگ الهی در برخورد با حاکمان عصر خود به دنبال حل همین مشکل بودند مثلاً ابراهیم علیه السلام قصد مهار حکومت و قدرت افسار گسیخته نمرود را داشت[10] یا موسی علیه السلام قصد ابلاغ رسالت و قصد کنترل قدرت فرعون را داشت.[11] حکام، سیاست‌مداران غیر متدین بودند، لذا قدرتی مهار نشدنی داشتند تا حدی که هارون ‌الرشید در قرن دوم هجری قمری مدعی بود که ابر و آسمان در هر جا که ببارد در حدود حکومتی او خواهد بارید.
این حاکمیت بسیار وسیع به وسیلة چیزی جز دین قابل کنترل نبود، و اتفاقاً در این حکومت‌ها خبری از دین و دین‌داری نبود. ائمه علیهم السّلام با آنها در همین زمینه برخورد داشتند و قصد کنترل قدرت آنها را با دین داشتند.
نمونه دیگر، ابرقدرتهای بزرگ عصر حاضر هستند، که در اثر عدم کنترل به وسیلة نهادهای نظارتی دینی، تبدیل به غول‌های بزرگ ثروت و قدرت شده اند و خود را حاکمان علی الاطلاق زمین می‌شمارند.
پس از اثبات لزوم هماهنگی میان دین و سیاست (البته ممکن است آفت‌هایی هم متوجه این امر باشد) و در مواردی از حکومت‌های دینی که رهبران دینی یا کسانی با صبغه دینی قدرت را به دست گرفته‌اند هر کجا با مشکلی اجتماعی و مردمی مواجه شده‌اند از حرمت دین و قداست آن سوء استفاده کرده‌اند و پای دین را برای گریز از ناتوانی و پرده‌پوشی کارهای خود به میان کشیده‌اند. که باید راه کارهای رفع چنین مسائلی در حکومت های یعنی اندیشیده و فراهم گردد و ساختار قدرت و نظارت بر آن به گونه‌ای طراحی شود که امکان چنین سوء استفاده‌ای را به حداقل ممکن برساند یا آن را کاملاً‌ منتفی سازد.
امکان آلوده شدن حکومت دینی به آفت نباید ما را به این نتیجه برساند که از اساس حکومت دینی قطع نظر کنیم و آن را که به دست آمده از متن اسلام است از ریشه برداریم. به عنوان مثال خیلی‌ها در نماز ریاء می‌کنند آیا این دلیل خواهد شد که مردم بگویند نماز نخوانیم تا ریا صورت نپذیرد یا اینکه نماز واجب است و باید صورت پذیرد و ریا هم نباید بشود.
دخالت دین در سیاست اگر واجب است (که همینطور نیز است) باید انجام پذیرد ضمناً سوء استفاده از آن نیز نباید صورت پذیرد. باید توجه داشت که دخالت نکردن دین در سیاست نیز به مراتب خطراتی بالاتر دارد که سیاست امروزه دنیای معاصر که عاری از اخلاق و دین است گواه این آفت‌ها و خطرات است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: محدث قمی، سفینه البحار، ذیل ماده حسن.
[2] . (ساسه) جمع سائس به معنی مرد سیاست و نیز متولی امر است. این تعبیر در زیارت کبیره وارد شده است و علامه مجلسی فرموده است که بهترین زیارات، زیارت جامعه است (مفاتیح الجنان) در این زیارت زائر خطاب به معصومین می‌خواند: (السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله... و دعائم الاخیار و ساسه العباد و ارکان البلاد...) (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 370، ابواب زیارات،‌ باب 225، حدیث 2).
[3] . حسینی، یادنامه شهید مظلوم آیت الله بهشتی، ص 199.
[4] . کوثر، ج 1، ص 386، سخنرانی امام در نجف، 6 مهر 1365.
[5] . صحیفه نور، ج 1، ص 27.
[6] . عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، (چ دوم، انتشارات خوارزمی، ج 2، ص 157).
[7] . امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1، ص 428.
[8] . کوثر، مجموعه سخنرانی‌های امام خمینی، ج 3، ص 114،‌چ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
[9] . صحیفه نور، ج 21،‌ص 91.
[10] . ابراهیم/44 و 45 423.
[11] . آل عمران/‌12، 14، ابراهیم/ 6 و 8.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین