برای پاسخگویی به این پرسش ابتدا لازم است فرق میان مبنای انتصاب و انتخاب را به طور اجمالی بیان کنیم. انتصاب در این مبنای فقهی، فقهای جامعالشرایط از طرف امام معصوم علیه السلام منصوب میشوند و از نظر شرعی مجاز به اعمال ولایت هستند و بر این اساس، پذیرش مردمی، زمینهساز اعمال ولایت است (نه اصل ولایت). ازاینرو، رأی خبرگان که منتخبان مردم هستند، راه شناخت رهبر است. انتخاب1 بنابراین دیدگاه، ائمه معصومین علیهمالسلام تنها فقهای جامعالشرائط را نامزد احراز این مقام معرفی کردهاند تا مردم سزاوارترین را انتخاب کنند و به رهبری برگزینند. بنابراین، گزینش با واسطه یا بلاواسطه مردم، جزء اخیر علت تامه است و موضوعیت دارد. پس از ذکر این مقدمات نکاتی برای حل این مشکلات ارائه میشود: 1. بر طبق نظریه مشهور ولایت فقیه، ولایت از آن هر یک از فقهای جامعالشرایطی است که از طرف معصومین علیه السلام به این مقام منصوب شوند. برای روشن شدن مطلب، خلاصهای از این انتصاب را بیان میکنیم: اولاً، همه افراد بشر یکسان هستند و هیچکس حق تحمیل رأی و ولایت بر دیگران را ندارد؛ بنابراین اصل، اولی بر عدم ولایت است و اعمال ولایت نیازمند دلیل است. ثانیا، در مورد خداوند متعال، علاوه بر ادله نقلی، عقل حکم میکند که شکر منعم علی الاطلاق، واجب و اطاعت از او لازم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیه السلام نیز به دستور الهی، لازمالاطاعه هستند: (اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامرِ منکم). همچنین در مورد فقها، ادله عقلی و نقلی، اثبات ولایت از طرف ائمه معصوم علیه السلام میکند؛ مثلا جعل و نصب فقها از سوی ائمه اطهار علیه السلام را میتوان از روایاتی چون مکاتبه اسحاق بن یعقوب با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به دست آورد، انجا که فرمود: (فانّهم حُجَّتی علیکم و أنا حجّة الله)2 امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف فقهای عدول را حجت خود بر مردم معرفی کرده همچنین در مقبوله عمر بن حنظله، امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: (فانّی قد جعلته علیکم حاکماً)3 ایشان فقهای جامع الشرائط را بر مردم جعل و نصب کرد. 2. فایده این نصب عام دو امر است: اولاً، قبل از تشکیل حکومت اسلامی، اجازه اعمال ولایت در محدوده امکانات و تواناییها از قبیل اجرای حدود، تعزیرات، قضاوت و... است و به اصطلاح، دولت در دولت را تشکیل میدهد. ثانیا، مشروعیت فقیه در هیچ زمانی به تحصیل رضایت مردم نیاز ندارد و ناشی از نصب ائمه علیه السلام است، اما بدون داشتن مقبولیت، حکومت اسلامی عملا امکان فعالیت نخواهد داشت. جمله معروف امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهجالبلاغه (لا رأی لِمَن لا یطاع) به همین مطلب اشاره دارد. همچنین طبق نقل مرحوم سید بن طاوس در کتاب کشف المحجه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: (یا ابن ابیطالب لک ولاء امتی فان و لوک فی عافیه و اجمعوا علیک بالرضا فقم بامرهم و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم خیر؛ای پسر ابیطالب! بر توست ولایت امت من، اگر در کمال آرامش و عافیت و به دلخواه ولایت تو را پذیرفتند و با رضایت و طیب نفس بر ولایت تو اجتماع کردند، امر اداره حکومت را برپا دار و اگر با ولایت تو مخالفت نمودند، رهاشان کن). مطابق این روایت، اصل مقام ولایت برای حضرت علی علیه السلام ثابت است و نیازی به انتخاب فردی ندارد (لک ولاء امّتی) اما در مقام اعمال ولایت، به پذیرش مردمی نیاز است. ازاینرو، پیامبر فرمود: (فان ولوک فی عافیه...) حضرت علی علیهالسلام نیز در خطبه دوم شقشقیه خواستِ مردم را شاهد بر اعمال ولایت و قبول رهبری گرفت و فرمود: (لولا حضور الحاضر و قیام الحاضر و قیام الحجّه بوجود الناصر...) و میدانیم رأی عمومی درباره اصل ولایت او به دلیل نصب از جانب خداوند بیمعنا بود. 3. اگر بین فقهای واجد شرایط، تزاحم یا احتمال آن وجود داشت، دیگر نمیشود اعمال ولایت را برای همه قائل شد؛ زیرا موجب بر هم خوردن نظم جامعه میشود. از طرفی، نمیتوان جامعه را بدون حاکم و سرپرست رها کرد. 4. از ادله نقلی به خصوص مقبوله عمر بن حنظله استفاده میشود که در صورت تعدد واجدان شرایط رهبری، ولایت از آنِ فرد اصلح است و اگر کسی قائل شود که مقبوله خصوص بحث قضاست، میتوان به طریق اولویت از مرجحات مذکور در تعیین رهبری استفاده کرد. 5. چون منصب رهبری امری عمومی است، تشخیص فقیه اصلح بر عهده مردم است، اما چون برای شناخت اصلح، به تخصص کافی نیازمندیم، به حکم عقل و فطرت و بنا به مبنای رجوع جاهل به عالم، باید به اهل خبر، مراجعه کنیم. 6. انتخاب فرد فرد مردم در رجوع به اهل خبره، سبب هرج و مرج میشود. بنابراین، رجوع به آرای اکثریت در قالب انتخاب مجلس خبرگان، به اندازه مطلوبی از حقوق مردم محافظت میکند. نظام طراحی شده، از نظر فقهی و حقوقی، مطابق مبنای انتصاب است و انتخاب خبرگان از سوی مردم، سبب شده که نظریه نهایی در تشخیص اصلح، مقبولیت بیشتری نزد مردم پیدا کند. پینوشتها: 1. با مراجعه به نظرات فقهای امامیه مشاهده میشود که هیچ یک از آنان قائل به نظریه انتخاب نیست و همگی مبنای نصب را پذیرفتهاند؛ اما در حدود اختیارات فقیه جامع الشرائط اختلاف دارند. نظر بعضی از آقایان معاصر هم تنها در کتابهایی چون (ولایة الامر) و (دراسات فی ولایة الفقیه) آمده است و علمایی چون آیت الله مکارم شیرازی، جوادی آملی و سیدکاظم حائری نقد کردهاند. از طرفی در تفسیر قانون، راههای بین المللی مشخصی وجود دارد که از آن جمله، مراجعه به مبنای علمی مورد قبول قانونگذار در هنگام تدوین قانون و همچنین مراجعه به مذاکرات در هنگام قانونگذاری است که در هر دو روش، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مبنای فقهی حضرت امام رحمه الله ، یعنی ولایت مطلقه فقیه بر اساس نظریه انتصاب، رعایت گردیده است نه نظریه انتخاب. 2. وسایل الشیعه، ج 18، باب 11، ح 9. 3. همان، ح 1. منبع: خبرگان و پرسشهای مبنایی، علی نهاوندی‌، قم، نشر مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما، اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه، 1394.
برای پاسخگویی به این پرسش ابتدا لازم است فرق میان مبنای انتصاب و انتخاب را به طور اجمالی بیان کنیم.
انتصاب
در این مبنای فقهی، فقهای جامعالشرایط از طرف امام معصوم علیه السلام منصوب میشوند و از نظر شرعی مجاز به اعمال ولایت هستند و بر این اساس، پذیرش مردمی، زمینهساز اعمال ولایت است (نه اصل ولایت). ازاینرو، رأی خبرگان که منتخبان مردم هستند، راه شناخت رهبر است.
انتخاب1
بنابراین دیدگاه، ائمه معصومین علیهمالسلام تنها فقهای جامعالشرائط را نامزد احراز این مقام معرفی کردهاند تا مردم سزاوارترین را انتخاب کنند و به رهبری برگزینند. بنابراین، گزینش با واسطه یا بلاواسطه مردم، جزء اخیر علت تامه است و موضوعیت دارد. پس از ذکر این مقدمات نکاتی برای حل این مشکلات ارائه میشود:
1. بر طبق نظریه مشهور ولایت فقیه، ولایت از آن هر یک از فقهای جامعالشرایطی است که از طرف معصومین علیه السلام به این مقام منصوب شوند. برای روشن شدن مطلب، خلاصهای از این انتصاب را بیان میکنیم:
اولاً، همه افراد بشر یکسان هستند و هیچکس حق تحمیل رأی و ولایت بر دیگران را ندارد؛ بنابراین اصل، اولی بر عدم ولایت است و اعمال ولایت نیازمند دلیل است.
ثانیا، در مورد خداوند متعال، علاوه بر ادله نقلی، عقل حکم میکند که شکر منعم علی الاطلاق، واجب و اطاعت از او لازم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیه السلام نیز به دستور الهی، لازمالاطاعه هستند: (اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامرِ منکم).
همچنین در مورد فقها، ادله عقلی و نقلی، اثبات ولایت از طرف ائمه معصوم علیه السلام میکند؛ مثلا جعل و نصب فقها از سوی ائمه اطهار علیه السلام را میتوان از روایاتی چون مکاتبه اسحاق بن یعقوب با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به دست آورد، انجا که فرمود: (فانّهم حُجَّتی علیکم و أنا حجّة الله)2
امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف فقهای عدول را حجت خود بر مردم معرفی کرده همچنین در مقبوله عمر بن حنظله، امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: (فانّی قد جعلته علیکم حاکماً)3 ایشان فقهای جامع الشرائط را بر مردم جعل و نصب کرد.
2. فایده این نصب عام دو امر است:
اولاً، قبل از تشکیل حکومت اسلامی، اجازه اعمال ولایت در محدوده امکانات و تواناییها از قبیل اجرای حدود، تعزیرات، قضاوت و... است و به اصطلاح، دولت در دولت را تشکیل میدهد.
ثانیا، مشروعیت فقیه در هیچ زمانی به تحصیل رضایت مردم نیاز ندارد و ناشی از نصب ائمه علیه السلام است، اما بدون داشتن مقبولیت، حکومت اسلامی عملا امکان فعالیت نخواهد داشت.
جمله معروف امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهجالبلاغه (لا رأی لِمَن لا یطاع) به همین مطلب اشاره دارد.
همچنین طبق نقل مرحوم سید بن طاوس در کتاب کشف المحجه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: (یا ابن ابیطالب لک ولاء امتی فان و لوک فی عافیه و اجمعوا علیک بالرضا فقم بامرهم و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم خیر؛ای پسر ابیطالب! بر توست ولایت امت من، اگر در کمال آرامش و عافیت و به دلخواه ولایت تو را پذیرفتند و با رضایت و طیب نفس بر ولایت تو اجتماع کردند، امر اداره حکومت را برپا دار و اگر با ولایت تو مخالفت نمودند، رهاشان کن).
مطابق این روایت، اصل مقام ولایت برای حضرت علی علیه السلام ثابت است و نیازی به انتخاب فردی ندارد (لک ولاء امّتی) اما در مقام اعمال ولایت، به پذیرش مردمی نیاز است. ازاینرو، پیامبر فرمود: (فان ولوک فی عافیه...)
حضرت علی علیهالسلام نیز در خطبه دوم شقشقیه خواستِ مردم را شاهد بر اعمال ولایت و قبول رهبری گرفت و فرمود: (لولا حضور الحاضر و قیام الحاضر و قیام الحجّه بوجود الناصر...) و میدانیم رأی عمومی درباره اصل ولایت او به دلیل نصب از جانب خداوند بیمعنا بود.
3. اگر بین فقهای واجد شرایط، تزاحم یا احتمال آن وجود داشت، دیگر نمیشود اعمال ولایت را برای همه قائل شد؛ زیرا موجب بر هم خوردن نظم جامعه میشود. از طرفی، نمیتوان جامعه را بدون حاکم و سرپرست رها کرد.
4. از ادله نقلی به خصوص مقبوله عمر بن حنظله استفاده میشود که در صورت تعدد واجدان شرایط رهبری، ولایت از آنِ فرد اصلح است و اگر کسی قائل شود که مقبوله خصوص بحث قضاست، میتوان به طریق اولویت از مرجحات مذکور در تعیین رهبری استفاده کرد.
5. چون منصب رهبری امری عمومی است، تشخیص فقیه اصلح بر عهده مردم است، اما چون برای شناخت اصلح، به تخصص کافی نیازمندیم، به حکم عقل و فطرت و بنا به مبنای رجوع جاهل به عالم، باید به اهل خبر، مراجعه کنیم.
6. انتخاب فرد فرد مردم در رجوع به اهل خبره، سبب هرج و مرج میشود. بنابراین، رجوع به آرای اکثریت در قالب انتخاب مجلس خبرگان، به اندازه مطلوبی از حقوق مردم محافظت میکند.
نظام طراحی شده، از نظر فقهی و حقوقی، مطابق مبنای انتصاب است و انتخاب خبرگان از سوی مردم، سبب شده که نظریه نهایی در تشخیص اصلح، مقبولیت بیشتری نزد مردم پیدا کند.
پینوشتها:
1. با مراجعه به نظرات فقهای امامیه مشاهده میشود که هیچ یک از آنان قائل به نظریه انتخاب نیست و همگی مبنای نصب را پذیرفتهاند؛ اما در حدود اختیارات فقیه جامع الشرائط اختلاف دارند. نظر بعضی از آقایان معاصر هم تنها در کتابهایی چون (ولایة الامر) و (دراسات فی ولایة الفقیه) آمده است و علمایی چون آیت الله مکارم شیرازی، جوادی آملی و سیدکاظم حائری نقد کردهاند. از طرفی در تفسیر قانون، راههای بین المللی مشخصی وجود دارد که از آن جمله، مراجعه به مبنای علمی مورد قبول قانونگذار در هنگام تدوین قانون و همچنین مراجعه به مذاکرات در هنگام قانونگذاری است که در هر دو روش، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مبنای فقهی حضرت امام رحمه الله ، یعنی ولایت مطلقه فقیه بر اساس نظریه انتصاب، رعایت گردیده است نه نظریه انتخاب.
2. وسایل الشیعه، ج 18، باب 11، ح 9.
3. همان، ح 1.
منبع: خبرگان و پرسشهای مبنایی، علی نهاوندی، قم، نشر مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما، اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه، 1394.
- [سایر] آیا تعیین خبرگان به وسیله انتخابات، خروج از مبنای انتصاب و تسلیم به معنای انتخاب نیست؟
- [سایر] جایگاه و کارکرد مجلس خبرگان مطابق دو نظریه انتصاب و انتخاب چیست؟ آیا باعث خروج از مبانی انتصاب نمی شود؟
- [سایر] جایگاه و کارکرد مجلس خبرگان مطابق دو نظریه انتصاب و انتخاب چیست؟ آیا باعث خروج از مبانی انتصاب نمیشود؟
- [سایر] آیا انتخاب خبرگان برای تعیین رهبر, نوعی (قرارداد اجتماعی) است؟
- [سایر] ولایت فقیه در عصر غیبت انتخابی است یا انتصابی؟ چه طور میشود انتصاب از طرف خدای متعال باشد در حالی که خبرگان انتخاب میکنند؟
- [سایر] لزوم مجلس خبرگان، با نظریه «انتصاب» در ولایت فقیه سازگار است یا با نظریه «انتخاب» و «وکالت»؟
- [سایر] چرا انتخابات خبرگان مهم است؟
- [سایر] اگر تعدادی از اهل خبره، خبرگان را جهت تعیین رهبر انتخاب کنند و مردم مداخلهای نداشته باشند، چه اشکالی دارد؟
- [سایر] چرا ولی فقیه با اینکه به وسیله خبرگان منتخب مردم ایران انتخاب شده است، بر تمام شیعیان جهان ولایت دارد؟
- [سایر] می خواستم بدانم با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای از طرف مجلس خبرگان انتخاب شده اند و اعضای مجلس خبرگان نیز از سوی مردم ایران انتخاب گردیده اند یعنی مسلمانان جهان در این انتخابات شرکت نکرده اند پس چر
- [آیت الله اردبیلی] بیحس کردن حیوان توسّط دستگاه یا هر وسیله دیگری قبل از ذبح، اگر به طور کامل نباشد و مانع از خروج خون متعارف از حیوان پس از سربریدن نشود، اشکال ندارد و باید در غیر حال ناچاری از وارد کردن ضربه گیج کننده به سر حیوان قبل از ذبح اگر موجب اذیّت حیوان باشد خودداری شود، ولی موجب حرام شدن گوشت حیوان نمیشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] طرفین بیمه، باید بالغ و عاقل باشند و قرارداد بیمه را از روی اراده و اختیار انجام دهند و هیچ کدام سفیه نباشند، علاوه بر این باید تمام خصوصیات را معین کنند از جمله: 1 تعیین مورد بیمه که فلان وسیله نقلیه یا فلان ساختمان و فلان شخص است. 2 تعیین دو طرف قرارداد. 3 تعیین اقساط و مبلغی را که بیمه کننده باید بپردازد. 4 تعیین زمان بیمه که مثلاً از فلان روز تا یک سال است. 5 تعیین خطرهایی که موجب خسارت می شود، مانند خطر آتش سوزی یا بمباران یا غرق شدن یا سرقت یا وفات یا بیماری، یا هرگونه خطر دیگر. 6 تعیین سقف قیمت چیزی که بیمه شده مثلاً فلان خانه به مبلغ دومیلیون تومان یا کمتر و بیشتر بیمه شده است، یا به قیمت عادلانه روز و مانند آن و به هر حال باید اصول کلی که در بیمه در میان عرف عقلا رایج است رعایت شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که زکاْ چند مال بر او واجب شده، بهتر آن است که در وقت دادن زکاْ به وسیله نیّت هر یک را تعیین نماید مگر از جنسهای مختلف باشد که هر جنسی انصراف به جنس خود دارد . مثلاً اگر گندم و جو هر دو به نصاب رسید و از هر دو آن زکاْ پرداخت کرد، هر کدام از جو و گندم منصرف به جنس خودش میباشد. پس باید در غیر جنس خود تعیین نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] قرارداد بیمه چند رکن و پایه دارد: 1 - ایجاب از بیمه کننده یعنی انشأ عقد بیمه بر طبق بیمهنامه به وسیله بیمه کننده. 2 - قبول بیمهگر یعنی آنچه بیمهگر انشأ کند، او قبول کند. 3 - معلوم کردن آنچه بیمه میشود: حیات وسلامتی بدن اموال ماشین و یا چیزهای دیگر. 4 - تعیین بیمه ماهیانه و یا سالیانهأ
- [آیت الله خوئی] قرارداد بیمه چند رکن و پایه دارد: 1. ایجاب از بیمهکننده یعنی انشاء عقد بیمه بر طبق بیمهنامه به وسیلة بیمهکننده. 2. قبول بیمهگر یعنی آنچه بیمهکننده انشاء کرد، او قبول کند. 3. معلوم کردن آنچه بیمه میشود: حیات و سلامتی بدن- اموال- ماشین و یا چیزهای دیگر. 4. تعیین بیمة ماهیانه و یا سالیانه ...
- [آیت الله نوری همدانی] اجاره دادن درخت برای انکه ازمیوه اش استفاده کننددرصورتیکه میوه اش موجود نباشد ،صحیح است ؛ امّا اگر میوة ان فعلاً موجود است ومثل چاهی است که فعلاً اب دارد اجارة ان صحیح نیست ولی به عنوان صلح باشد اشکال ندارد وبعید نیست که فروش میوه بر درخت با تعیین مقدار ان به وسیله مشاهدة اهل خبره صحیح باشد چنانچه نیز بعید نیست که معاملة میوة بر درخت از باب فروش واجاره نباشد وخود یک معاملة مستقل باشد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفاع بر همه مسلمانان در برابر هجوم دشمنان به کشورهای اسلامی و مرزهای آن واجب است و منحصر به کشوری نیست که انسان در آن زندگی می کند، بلکه همه مسلمین دنیا باید در برابر هجوم اجانب به کشورهای اسلامی یا مقدّسات مسلمانان مدافع یکدیگر باشند، خواه از طریق بذل مال یا جان یا هر وسیله دیگر، و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست، ولی برای نظم و هماهنگی برنامه های دفاعی باید در صورت امکان فرمانده یا فرماندهان آگاه و مورد اعتمادی را با نظر حاکم شرع تعیین کنند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی چند وصی برای خود معیّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی به وصیّت عمل کنند، لازم نیست در انجام وصیّت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد چه گفته باشد که همه با هم به وصیّت عمل کنند و چه نگفته باشد باید با نظر یکدیگر به وصیّت عمل نمایند و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتی که تأخیر و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصیّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور میکند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص دهد و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معیّن مینماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد، یک نفر دیگر را به جای او تعیین مینماید.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی چند وصیّ برای خود معیّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام بهتنهایی به وصیّت عمل کنند، لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند، و همچنین است بنابر اظهر اگر در این مورد چیزی اظهار نکرده باشد، و اگر اجازه نداده باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتی که تأخیر و مهلت دادن موجب شود که عمل به وصیّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور میکند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص میدهد، و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین مینماید، و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین مینماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی چند وصی برای خود معین کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی به وصیت عمل کنند. لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصیت عمل کنند، یا نگفته باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتی که تأخیر و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصیت معطّل بماند، مجتهد جامع الشرائط آنها را مجبور می کند که تسلیم نظر کسی شوند که طبق نظر وی صلاح را تشخیص می دهد و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین می نماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین می نماید.