کار با رشد استعدادهای انسان چه ارتباطی دارد؟
کار علاوه بر اینکه مانع انفجار عملی می شود، مانع افکار و وساوس و خیالات شیطانی می گردد. پس در مورد کار می گویند که هر کسی باید کاری را انتخاب کند که در آن استعداد دارد تا آن کار، علاقه او را به خود جذب کند. اگر کار، مطابق استعداد و مورد علاقه نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد بخواهد انجام دهد، این اثر تربیتی را ندارد و شاید فاسد کننده روح هم باشد. انسان وقتی کاری را انتخاب می کند، باید استعدادیابی هم شده باشد. هیچ کس نیست که فاقد همه استعدادها باشد، ولی انسان خودش نمی داند که استعداد چه کاری را دارد. چون نمی داند، دنبال کاری می رود که استعداد آن را ندارد و همیشه ناراحت است. مثلاً وضع دانشجویان ما با این کنکورهای سراسری وضع بسیار ناهنجاری است. دانشجو می خواهد به شکلی که هست، این دو سال سربازی را نرود و عجله هم دارد به هر شکلی که هست در دانشگاه راه پیدا کند. وقتی آن ورقه ها و پرسش نامه ها را پر می کند، چند جا که دیپلمش به او اجازه می دهد، نام نویسی می کند. هرجا را که در آمدش بیشتر است، انتخاب می کند و چه بسا جایی را انتخاب می کند که اصلاً ذوق آن را ندارند؛ یعنی سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست یک تصادف می دهد. این آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد. چه بسا این فرد ذوق ادبی اصلاً ندارد، ولی با وجود دیپلم ریاضی احتیاطا در ادبیات یا الهیّات [هم اسم] می نویسد. بعد آنجاها قبول نمی شود و می آید اینجا؛ جایی که نه استعدادش را دارد و نه ذوقش را و تا آخر عمر کاری دارد که آن کار، روح و ذوقش را جذب نمی کند. [بیشتر] کارهای اداری هم این[گونه] است. البتّه ممکن است به بعضی کارها شوق داشته باشند، ولی در اکثر موارد، خود کار اداری ابتکار ندارد و فقط تکرار است و شخص اجبارا برای اینکه گزارش غیبت ندهند و حقوقش کم نشود، با وجود بی میلی شدید، آن چند ساعت را پشت میز می نشیند. این مسئله هم صدمه ای به فکر و روح انسان می زند. انسان باید کاری را انتخاب کند که آن کار عشق و علاقه او را جذب کند و از کاری که علاقه ندارد، باید صرف نظر کند هرچند درآمدش زیاد باشد. منبع : تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 419 421.
عنوان سوال:

کار با رشد استعدادهای انسان چه ارتباطی دارد؟


پاسخ:

کار علاوه بر اینکه مانع انفجار عملی می شود، مانع افکار و وساوس و خیالات شیطانی می گردد. پس در مورد کار می گویند که هر کسی باید کاری را انتخاب کند که در آن استعداد دارد تا آن کار، علاقه او را به خود جذب کند. اگر کار، مطابق استعداد و مورد علاقه نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد بخواهد انجام دهد، این اثر تربیتی را ندارد و شاید فاسد کننده روح هم باشد. انسان وقتی کاری را انتخاب می کند، باید استعدادیابی هم شده باشد. هیچ کس نیست که فاقد همه استعدادها باشد، ولی انسان خودش نمی داند که استعداد چه کاری را دارد. چون نمی داند، دنبال کاری می رود که استعداد آن را ندارد و همیشه ناراحت است. مثلاً وضع دانشجویان ما با این کنکورهای سراسری وضع بسیار ناهنجاری است. دانشجو می خواهد به شکلی که هست، این دو سال سربازی را نرود و عجله هم دارد به هر شکلی که هست در دانشگاه راه پیدا کند. وقتی آن ورقه ها و پرسش نامه ها را پر می کند، چند جا که دیپلمش به او اجازه می دهد، نام نویسی می کند. هرجا را که در آمدش بیشتر است، انتخاب می کند و چه بسا جایی را انتخاب می کند که اصلاً ذوق آن را ندارند؛ یعنی سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست یک تصادف می دهد. این آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد. چه بسا این فرد ذوق ادبی اصلاً ندارد، ولی با وجود دیپلم ریاضی احتیاطا در ادبیات یا الهیّات [هم اسم] می نویسد. بعد آنجاها قبول نمی شود و می آید اینجا؛ جایی که نه استعدادش را دارد و نه ذوقش را و تا آخر عمر کاری دارد که آن کار، روح و ذوقش را جذب نمی کند.
[بیشتر] کارهای اداری هم این[گونه] است. البتّه ممکن است به بعضی کارها شوق داشته باشند، ولی در اکثر موارد، خود کار اداری ابتکار ندارد و فقط تکرار است و شخص اجبارا برای اینکه گزارش غیبت ندهند و حقوقش کم نشود، با وجود بی میلی شدید، آن چند ساعت را پشت میز می نشیند. این مسئله هم صدمه ای به فکر و روح انسان می زند. انسان باید کاری را انتخاب کند که آن کار عشق و علاقه او را جذب کند و از کاری که علاقه ندارد، باید صرف نظر کند هرچند درآمدش زیاد باشد.
منبع : تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 419 421.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین