آیا تأکید بر زهد، قناعت و صرفه‌جویی، مانع رسیدن به توسعه‌ی اقتصادی است؟
سؤال فوق از دو بخش تشکیل شده است؛ لذا به هر قسمت به طور مستقل جواب داده می‌شود. جواب بخش اوّل: در فرهنگ و اخلاق اسلامی، نسبت به زهد و قناعت، تعریف و تمجید به عمل آمده و کسب آنها ارزشمند و پسندیده شمرده شده است؛ به طوری که در روایات از زهد به عنوان کلید هر خیر،[1] موجب درک شیرینی ایمان در قلب،[2] راحتی در دنیا،[3] هدایت و بصیرت،[4] کلید رحمت‌های الهی و مقامات اخروی، نجات از آتش[5] و به عنوان روش و اخلاق همه‌ی انبیا یاد شده است[6] و قناعت به عنوان عامل بی‌نیازی از مردم،[7] دوام نعمت،[8] بهترین کمک بر اصلاح نفس[9] و ثروتی که هرگز نابود نگردد[10] معرفی شده است. توهم ناسازگاری زهد و قناعت با توسعه اگر از دو واژه‌ی زهد و قناعت، معنای ترک دنیا و گوشه‌گیری از اجتماع و سلب مسئولیت از خود و اکتفا به نان بخور و نمیر اراده شود، از آنجا که گردش چرخ‌های تولید و صنعت و رونق اقتصادی در جوامع توسعه یافته، بر مبنای تولید هر چه بیش‌تر همراه با مصرف هر چه زیادتر است؛ لذا ناسازگاری این دو مفهوم با توسعه، امری طبیعی به نظر می‌آید و ترغیب آن دو مانع توسعه محسوب می‌شود. بحث اصلی در اینجا، حد مطلوب استفاده از نعمت‌های الهی در دنیاست و این که آیا زهد به معنای ناداری و متنعم نبودن است، یا معنای دیگری دارد؟ لذا باید نظر اسلام را درباره‌ی بهره‌مندی از دنیا بدانیم تا به طور صریح و روشن بتوانیم درباره‌ی زهد و قناعت از نظر اسلام و رابطه‌ی آن با توسعه‌ی اقتصادی قضاوت نماییم. زهد و بهره‌مندی از نعمت‌ها زهد و قناعت در راستای دنیاطلبی و آخرت خواهی تفسیر می‌شود. زهد عبارت است از: عدم تمایل و رغبت به چیزی که نسبت به آن جاذبه و میل طبیعی وجود داشته باشد و انسان در اثر عواملی، اختیاراً نسبت به آن بی‌رغبتی نشان دهد و زیبایی و ارزش‌های آن را ناچیز بشمارد.[11] مفهوم اسلامی زهد از نظر اقتصادی به معنای برداشت کم برای بازدهی زیاد است.[12] از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: زهد در این دو جمله از قرآن تفسیر و معنی شده است: تا بر آنچه از کفتان رفت تأسف نخورید و نسبت به آنچه به شما می‌رسد خوشحال و دل‌خوش نباشید؛ پس کسی که بر گذشته تأسف نخورده و نسبت به آینده شادیِ غفلت‌آمیز نداشته باشد، به طور کامل به این مقام نایل گشته است.[13] امام صادق(ع) می‌فرماید: زهد به معنای ترک هر چیزی است که انسان را از یاد خدا باز می‌دارد.[14] بنابراین، اصل زهد، جنبه‌ی روحی و قلبی دارد و آن عدم دل‌بستگی و دل‌خوش نمودن و اطمینانِ خاطر به نعمت‌ها و مظاهر دنیوی است و زهد هیچ‌گاه به معنای ناداری و متنعّم نبودن نیست؛ بلکه زاهد واقعی کسی است که مظاهر زیبا و فریبنده‌ی دنیا او را فریفته و دل‌باخته‌ی خود نسازد و توجهش از مادیات دنیا، به عنوان کمال مطلوب و نهایت آرزو، عبور کرده، متوجّه اهداف بالاتری گردد.[15] از مجموع آیاتی از قرآن کریم[16] استفاده می‌کنیم که خداوند دوست دارد که بشر با دیدن نعمت‌های الهی و استفاده از آنها بر درجات ایمان و معرفت او افزوده شود و از تماشای مناظر زیبای طبیعت لذّت برده، از آنها بهره‌مند گردد؛[17] نه این که خود را محروم ساخته، تصور نماید چنین محرومیتی مطلوب است؛ حتی در استفاده از نعمت‌ها، بندگان خوب و صالح خدا بر دیگران مقدّم‌اند. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: زمانی که نعمت‌ها وفور یافت و دنیا به انسان رو آورد، بندگان شایسته و افراد با ایمان در استفاده از آنها سزاوارترند.[18] اسلام حتی کار و تلاش برای ایجاد توسعه و گشایش بیش‌تر در زندگی را مورد ستایش قرار داده و موجب کسب مقامات اخروی و پاداش الهی می‌داند.[19] علاوه بر این، توسعه‌ی امکانات زندگی از نظر کیفی نیز مورد تأکید است؛ به طوری که اسلام زیبایی و آراستگی را از نیازهای بشر دانسته و برای اشباع آن به آراستن خود و زیباسازی زندگی ترغیب نموده است. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و در مقابل، بیچارگی و فلاکت و تظاهر به این حالات را زشت و ناپسند دانسته، دوست می‌دارد وقتی به بنده‌ای نعمت داد او را برخوردار و بهره‌مند، و اثر آن را در زندگی او آشکار ببیند.[20] آن حضرت در جای دیگر فرمود: همانا اظهار نعمت الهی در عمل، نزد خداوند، محبوب‌تر از اظهار آن با سخن است.[21] رابطه‌ی زهد و قناعت با توسعه از مجموع بحث‌های گذشته به این نتیجه می‌رسیم که گرچه برخورداری از نعمت‌ها، آراستگی و ایجاد رفاه و آسایش و گشایش در زندگی، از نظر اسلام مطلوب است و محروم نمودن خود از نعمت‌ها و امکانات، مورد نکوهش می‌باشد؛ امّا اگر رفاه و آسایش مایه‌ی دل‌بستگی به مظاهر دنیا شود، مطلوب نبوده، بلکه در چنین شرایطی زهد و ترک لذت‌ها یا کاستن از آنها ضرورت می‌یابد. هم‌چنین رفاه و بهبود کیفی زندگی، آنگاه مطلوب است که همه‌ی مردم، امکانِ برخورداری از آن را داشته باشند؛ و در شرایطی که اکثر افراد جامعه در تنگنای فقر اقتصادی باشند، افراد متمکّن و مرفه باید دیگران را بهره‌مند ساخته، زندگی خود را هماهنگ و متناسب با عامه‌ی مردم قرار دهند. این مطلب، به ویژه درباره‌ی رهبران جامعه که مسئولیت تدبیر امور و اداره‌ی جامعه را به عهده دارند، ضرورت پیدا می‌کند.[22] بنابراین، کسانی که فکر کرده‌اند وجود مفاهیمی چون زهد و قناعت و ترغیب به آن در اخلاق اسلامی، با توسعه‌ی اقتصادی سازگار نیست، یا آن دیدِ کلّی و نگرش سیستمی که با مطالعه‌ای جامع در جهان‌بینی، اخلاق و عقاید اسلامی به دست می‌آید را مورد غفلت قرار داده و تنها به یک بعد از مطالب توجّه نموده‌اند و یا دو واژه‌ی زهد و رهبانیّت (ترک دنیا) را مترادف گرفته‌اند. زهد و قناعت به معنایی که تبیین شد نه تنها مانع توسعه نیست، بلکه می‌تواند عاملی در جهت تسریع توسعه باشد؛ زیرا جامعه‌ای که مصارف اضافی خود را حذف و از تشریفات و تجملاتی که براساس نیازهای کاذب و روحیه‌ی اشرافی‌گری پدید می‌آید برحذر باشد، قادر است پس‌انداز بیش‌تری در جهت سرمایه‌گذاری‌های لازم برای توسعه داشته باشد. این نکته‌ای است که ماکس وبر بر روی آن تکیه نموده است؛ زیرا اساساً پیدایش سرمایه‌داری بر اثر زهد پروتستانتیسم بوده است. پروتستان‌ها که بازگشت به اخلاقیات و ارزش‌های مسیحیّت اصیل را هدف خود قرار داده بودند، روی زهد و کم مصرف کردن تأکید داشتند.[23] علاوه بر این، با گسترش روحیه‌ی قناعت و صرفه‌جویی در جامعه، امر واردات و صادرات و تراز پرداخت‌های آن بهبود می‌یابد و با کم شدن نیازهای وارداتی، حرکت در جهت استقلال کامل اقتصادی تسریع می‌گردد. پی نوشتها: [1]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، اصول کافی، ج 2، ص 128 و بحارالانوار، ج 73، ص 49. [2]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، همان، ص 49. [3]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، بحارالانوار، ج 73، ص 91، ح 65. [4]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، تحف العقول، ص 42. [5]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج 73، ص 315، ح 21. [6]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 51، ح 13488. [7]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج 73، ص 178، ح 21. [8]. مضمون روایتی از امام کاظم(ع)، همان، ج 78، ص 327. [9]. مضمون روایتی از حضرت علی(ع)، میزان الحکمة، ج 9، ص 300، ش 20205. [10]. مضمون روایتی از حضرت علی(ع) ، مستدرک الوسائل، ج 15، باب 9، ص 226، ح 18072. [11]. محمد رضا مهدوی کنی؛ نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ص 625. [12] . جهت مطالعه‌ی بیش‌تر ر.ک: مرتضی مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ص 210 تا 254. [13]. نهج البلاغه، حکمت 439. [14]. بحارالانوار، ج 7، ص 315، ح 4. [15]. با توجّه به آیات 22 سوره‌ی بقره؛ 14، 80 و 81 سوره‌ی نمل؛ 141 سوره‌ی انعام و آیاتی از سوره‌های کهف، فاطر و اعراف. [16]. آیات 172 سوره‌ی بقره؛ 32 سوره‌ی اعراف و 87 سوره‌ی مائده. [17]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، ص 127. [18]. بحارالانوار، ج 47، ص 232. [19]. مضمون روایتی از امام باقر(ع)، فروع کافی، ج 5، ص 78، ح 5. [20]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ص 341. [21]. اصول کافی، ج 1، ص 471. [22]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، همان، ص 135. [23]. محمد تقی مصباح، (میزگرد دین و توسعه) مجلّه‌‌ی معرفت، ش 9، تابستان 1373، ص 13. منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه (1381).
عنوان سوال:

آیا تأکید بر زهد، قناعت و صرفه‌جویی، مانع رسیدن به توسعه‌ی اقتصادی است؟


پاسخ:

سؤال فوق از دو بخش تشکیل شده است؛ لذا به هر قسمت به طور مستقل جواب داده می‌شود.
جواب بخش اوّل: در فرهنگ و اخلاق اسلامی، نسبت به زهد و قناعت، تعریف و تمجید به عمل آمده و کسب آنها ارزشمند و پسندیده شمرده شده است؛ به طوری که در روایات از زهد به عنوان کلید هر خیر،[1] موجب درک شیرینی ایمان در قلب،[2] راحتی در دنیا،[3] هدایت و بصیرت،[4] کلید رحمت‌های الهی و مقامات اخروی، نجات از آتش[5] و به عنوان روش و اخلاق همه‌ی انبیا یاد شده است[6] و قناعت به عنوان عامل بی‌نیازی از مردم،[7] دوام نعمت،[8] بهترین کمک بر اصلاح نفس[9] و ثروتی که هرگز نابود نگردد[10] معرفی شده است.
توهم ناسازگاری زهد و قناعت با توسعه
اگر از دو واژه‌ی زهد و قناعت، معنای ترک دنیا و گوشه‌گیری از اجتماع و سلب مسئولیت از خود و اکتفا به نان بخور و نمیر اراده شود، از آنجا که گردش چرخ‌های تولید و صنعت و رونق اقتصادی در جوامع توسعه یافته، بر مبنای تولید هر چه بیش‌تر همراه با مصرف هر چه زیادتر است؛ لذا ناسازگاری این دو مفهوم با توسعه، امری طبیعی به نظر می‌آید و ترغیب آن دو مانع توسعه محسوب می‌شود.
بحث اصلی در اینجا، حد مطلوب استفاده از نعمت‌های الهی در دنیاست و این که آیا زهد به معنای ناداری و متنعم نبودن است، یا معنای دیگری دارد؟ لذا باید نظر اسلام را درباره‌ی بهره‌مندی از دنیا بدانیم تا به طور صریح و روشن بتوانیم درباره‌ی زهد و قناعت از نظر اسلام و رابطه‌ی آن با توسعه‌ی اقتصادی قضاوت نماییم.
زهد و بهره‌مندی از نعمت‌ها
زهد و قناعت در راستای دنیاطلبی و آخرت خواهی تفسیر می‌شود. زهد عبارت است از: عدم تمایل و رغبت به چیزی که نسبت به آن جاذبه و میل طبیعی وجود داشته باشد و انسان در اثر عواملی، اختیاراً نسبت به آن بی‌رغبتی نشان دهد و زیبایی و ارزش‌های آن را ناچیز بشمارد.[11]
مفهوم اسلامی زهد از نظر اقتصادی به معنای برداشت کم برای بازدهی زیاد است.[12]
از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود:
زهد در این دو جمله از قرآن تفسیر و معنی شده است: تا بر آنچه از کفتان رفت تأسف نخورید و نسبت به آنچه به شما می‌رسد خوشحال و دل‌خوش نباشید؛ پس کسی که بر گذشته تأسف نخورده و نسبت به آینده شادیِ غفلت‌آمیز نداشته باشد، به طور کامل به این مقام نایل گشته است.[13]
امام صادق(ع) می‌فرماید:
زهد به معنای ترک هر چیزی است که انسان را از یاد خدا باز می‌دارد.[14]
بنابراین، اصل زهد، جنبه‌ی روحی و قلبی دارد و آن عدم دل‌بستگی و دل‌خوش نمودن و اطمینانِ خاطر به نعمت‌ها و مظاهر دنیوی است و زهد هیچ‌گاه به معنای ناداری و متنعّم نبودن نیست؛ بلکه زاهد واقعی کسی است که مظاهر زیبا و فریبنده‌ی دنیا او را فریفته و دل‌باخته‌ی خود نسازد و توجهش از مادیات دنیا، به عنوان کمال مطلوب و نهایت آرزو، عبور کرده، متوجّه اهداف بالاتری گردد.[15] از مجموع آیاتی از قرآن کریم[16] استفاده می‌کنیم که خداوند دوست دارد که بشر با دیدن نعمت‌های الهی و استفاده از آنها بر درجات ایمان و معرفت او افزوده شود و از تماشای مناظر زیبای طبیعت لذّت برده، از آنها بهره‌مند گردد؛[17] نه این که خود را محروم ساخته، تصور نماید چنین محرومیتی مطلوب است؛ حتی در استفاده از نعمت‌ها، بندگان خوب و صالح خدا بر دیگران مقدّم‌اند. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید:
زمانی که نعمت‌ها وفور یافت و دنیا به انسان رو آورد، بندگان شایسته و افراد با ایمان در استفاده از آنها سزاوارترند.[18]
اسلام حتی کار و تلاش برای ایجاد توسعه و گشایش بیش‌تر در زندگی را مورد ستایش قرار داده و موجب کسب مقامات اخروی و پاداش الهی می‌داند.[19] علاوه بر این، توسعه‌ی امکانات زندگی از نظر کیفی نیز مورد تأکید است؛ به طوری که اسلام زیبایی و آراستگی را از نیازهای بشر دانسته و برای اشباع آن به آراستن خود و زیباسازی زندگی ترغیب نموده است. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید:
خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و در مقابل، بیچارگی و فلاکت و تظاهر به این حالات را زشت و ناپسند دانسته، دوست می‌دارد وقتی به بنده‌ای نعمت داد او را برخوردار و بهره‌مند، و اثر آن را در زندگی او آشکار ببیند.[20]
آن حضرت در جای دیگر فرمود:
همانا اظهار نعمت الهی در عمل، نزد خداوند، محبوب‌تر از اظهار آن با سخن است.[21]
رابطه‌ی زهد و قناعت با توسعه
از مجموع بحث‌های گذشته به این نتیجه می‌رسیم که گرچه برخورداری از نعمت‌ها، آراستگی و ایجاد رفاه و آسایش و گشایش در زندگی، از نظر اسلام مطلوب است و محروم نمودن خود از نعمت‌ها و امکانات، مورد نکوهش می‌باشد؛ امّا اگر رفاه و آسایش مایه‌ی دل‌بستگی به مظاهر دنیا شود، مطلوب نبوده، بلکه در چنین شرایطی زهد و ترک لذت‌ها یا کاستن از آنها ضرورت می‌یابد. هم‌چنین رفاه و بهبود کیفی زندگی، آنگاه مطلوب است که همه‌ی مردم، امکانِ برخورداری از آن را داشته باشند؛ و در شرایطی که اکثر افراد جامعه در تنگنای فقر اقتصادی باشند، افراد متمکّن و مرفه باید دیگران را بهره‌مند ساخته، زندگی خود را هماهنگ و متناسب با عامه‌ی مردم قرار دهند. این مطلب، به ویژه درباره‌ی رهبران جامعه که مسئولیت تدبیر امور و اداره‌ی جامعه را به عهده دارند، ضرورت پیدا می‌کند.[22]
بنابراین، کسانی که فکر کرده‌اند وجود مفاهیمی چون زهد و قناعت و ترغیب به آن در اخلاق اسلامی، با توسعه‌ی اقتصادی سازگار نیست، یا آن دیدِ کلّی و نگرش سیستمی که با مطالعه‌ای جامع در جهان‌بینی، اخلاق و عقاید اسلامی به دست می‌آید را مورد غفلت قرار داده و تنها به یک بعد از مطالب توجّه نموده‌اند و یا دو واژه‌ی زهد و رهبانیّت (ترک دنیا) را مترادف گرفته‌اند.
زهد و قناعت به معنایی که تبیین شد نه تنها مانع توسعه نیست، بلکه می‌تواند عاملی در جهت تسریع توسعه باشد؛ زیرا جامعه‌ای که مصارف اضافی خود را حذف و از تشریفات و تجملاتی که براساس نیازهای کاذب و روحیه‌ی اشرافی‌گری پدید می‌آید برحذر باشد، قادر است پس‌انداز بیش‌تری در جهت سرمایه‌گذاری‌های لازم برای توسعه داشته باشد. این نکته‌ای است که ماکس وبر بر روی آن تکیه نموده است؛ زیرا اساساً پیدایش سرمایه‌داری بر اثر زهد پروتستانتیسم بوده است. پروتستان‌ها که بازگشت به اخلاقیات و ارزش‌های مسیحیّت اصیل را هدف خود قرار داده بودند، روی زهد و کم مصرف کردن تأکید داشتند.[23] علاوه بر این، با گسترش روحیه‌ی قناعت و صرفه‌جویی در جامعه، امر واردات و صادرات و تراز پرداخت‌های آن بهبود می‌یابد و با کم شدن نیازهای وارداتی، حرکت در جهت استقلال کامل اقتصادی تسریع می‌گردد.
پی نوشتها:
[1]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، اصول کافی، ج 2، ص 128 و بحارالانوار، ج 73، ص 49.
[2]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، همان، ص 49.
[3]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، بحارالانوار، ج 73، ص 91، ح 65.
[4]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، تحف العقول، ص 42.
[5]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج 73، ص 315، ح 21.
[6]. مضمون روایتی از پیامبر اکرم(ص)، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 51، ح 13488.
[7]. مضمون روایتی از امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج 73، ص 178، ح 21.
[8]. مضمون روایتی از امام کاظم(ع)، همان، ج 78، ص 327.
[9]. مضمون روایتی از حضرت علی(ع)، میزان الحکمة، ج 9، ص 300، ش 20205.
[10]. مضمون روایتی از حضرت علی(ع) ، مستدرک الوسائل، ج 15، باب 9، ص 226، ح 18072.
[11]. محمد رضا مهدوی کنی؛ نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ص 625.
[12] . جهت مطالعه‌ی بیش‌تر ر.ک: مرتضی مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ص 210 تا 254.
[13]. نهج البلاغه، حکمت 439.
[14]. بحارالانوار، ج 7، ص 315، ح 4.
[15]. با توجّه به آیات 22 سوره‌ی بقره؛ 14، 80 و 81 سوره‌ی نمل؛ 141 سوره‌ی انعام و آیاتی از سوره‌های کهف، فاطر و اعراف.
[16]. آیات 172 سوره‌ی بقره؛ 32 سوره‌ی اعراف و 87 سوره‌ی مائده.
[17]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، ص 127.
[18]. بحارالانوار، ج 47، ص 232.
[19]. مضمون روایتی از امام باقر(ع)، فروع کافی، ج 5، ص 78، ح 5.
[20]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ص 341.
[21]. اصول کافی، ج 1، ص 471.
[22]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، همان، ص 135. [23]. محمد تقی مصباح، (میزگرد دین و توسعه) مجلّه‌‌ی معرفت، ش 9، تابستان 1373، ص 13.
منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین