آیا غیر فقیه می‌تواند حاکم اسلامی باشد و مسائل دینی و فقهی را از فقهاء و مراجع عصر بگیرد؟‌ ‌
مسؤول هر مؤسّسه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و… باید سه ویژگی داشته باشد؛ یکی ‌آنکه کارشناس و متخصص باشد در همان رشته‌ای که مؤسّسه برای آن هدف تشکیل شده است؛ تا بتواند آن ‌را بخوبی اداره کند. دیگر آنکه باید امین باشد و سوم اینکه توانایی مدیریت عملی را داشته باشد و این، امری ‌روشن و واضح است که در همه جای جهان بدان عمل می‌کنند. حاکم هر کشوری، باید علاوه بر شایستگی ‌در صفات عملی، کسی باشد که به قانون اداره آن کشور آگاهی دقیق و کامل داشته باشد و به آن متعهد ‌بوده، توان اجرای آن را داشته باشد. به طور طبیعی، حاکم کشور اسلامی نیز باید کارشناس اسلامی و آگاه ‌به معارف و احکام دین باشد تا بتواند کشور را بر اساس رهنمودهای اسلام اداره کند. چنین شخصی، همان ‌فقیه جامع الشرایط است که با دلیل‌های سه‌گانه عقلی محض، دلیل تلفیقی از عقل و نقل، و اجمالی از دلیل ‌نقلی، ولایت او اثبات شد(1).‌‌ ‌اکنون سؤال این است که آیا می‌شود شخص غیر فقیه و غیر آشنا با مسائل دینی، حکومت اسلامی را به ‌دست گیرد و احکام فقهی و مسائل اسلامی را از فقیه اَعلم زمان فرا بگیرد؟‌ ‌این مسأله دو فرض دارد؛ یکی آنکه شخص حاکم، الزاماً مسائل دینی را از فقیه جامع شرائط فرا بگیرد که در ‌این صورت، ولایت و حکومت از آنِ فقیه جامع شرائط است و شخص مزبور فقط مجری احکام است و چنین ‌چیزی حتی در قانون اساسی نیز آمده است که رهبر می‌تواند بخشی از اختیارات خود را به شخصی واگذار ‌کند(2). در این فرض، شخص حاکم، منصوبِ از طرف فقیه جامع الشرایط است نه آنکه خود به طور مستقل ‌حکومت نماید. امّا فرض دیگر آن است که شخص حاکم، ملزم به دریافت نظر فقیه و اجرای آن نباشد، بلکه هر ‌زمان که صلاح دانست و هر موردی که میل داشت، چنین کاری را انجام بدهد. در این فرض، هیچ تضمینی ‌وجود ندارد که حکومت به صورت اسلامی اداره شود و چه بسا که با گذشت زمان، شخص حاکم که قدرت و ‌قوای مسلّح و ارتش را در دست دارد، حکومت را به حکومتی غیر دینی تبدیل کند.‌‌ ‌در اینجا باید به این نکته توجّه داشت که حکومت فقیه جامع الشرایط، واجد همه مزایای حکومت غیر فقیه، از ‌کارشناسی و تخصص و غیر آن است که به خواست خدا، در پاسخ به برخی از اشکالات، به تفصیل خواهد ‌آمد.‌‌ ‌‌ ‌‌(1) ر ک: کتاب ولایت فقیه، ص 150.‌ ‌(2) قانون اساسی، اصل یکصد و دهم.‌ ‌ ‌‌ مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 362، 363)‌
عنوان سوال:

آیا غیر فقیه می‌تواند حاکم اسلامی باشد و مسائل دینی و فقهی را از فقهاء و مراجع عصر بگیرد؟‌ ‌


پاسخ:

مسؤول هر مؤسّسه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و… باید سه ویژگی داشته باشد؛ یکی ‌آنکه کارشناس و متخصص باشد در همان رشته‌ای که مؤسّسه برای آن هدف تشکیل شده است؛ تا بتواند آن ‌را بخوبی اداره کند. دیگر آنکه باید امین باشد و سوم اینکه توانایی مدیریت عملی را داشته باشد و این، امری ‌روشن و واضح است که در همه جای جهان بدان عمل می‌کنند. حاکم هر کشوری، باید علاوه بر شایستگی ‌در صفات عملی، کسی باشد که به قانون اداره آن کشور آگاهی دقیق و کامل داشته باشد و به آن متعهد ‌بوده، توان اجرای آن را داشته باشد. به طور طبیعی، حاکم کشور اسلامی نیز باید کارشناس اسلامی و آگاه ‌به معارف و احکام دین باشد تا بتواند کشور را بر اساس رهنمودهای اسلام اداره کند. چنین شخصی، همان ‌فقیه جامع الشرایط است که با دلیل‌های سه‌گانه عقلی محض، دلیل تلفیقی از عقل و نقل، و اجمالی از دلیل ‌نقلی، ولایت او اثبات شد(1).‌‌ ‌اکنون سؤال این است که آیا می‌شود شخص غیر فقیه و غیر آشنا با مسائل دینی، حکومت اسلامی را به ‌دست گیرد و احکام فقهی و مسائل اسلامی را از فقیه اَعلم زمان فرا بگیرد؟‌ ‌این مسأله دو فرض دارد؛ یکی آنکه شخص حاکم، الزاماً مسائل دینی را از فقیه جامع شرائط فرا بگیرد که در ‌این صورت، ولایت و حکومت از آنِ فقیه جامع شرائط است و شخص مزبور فقط مجری احکام است و چنین ‌چیزی حتی در قانون اساسی نیز آمده است که رهبر می‌تواند بخشی از اختیارات خود را به شخصی واگذار ‌کند(2). در این فرض، شخص حاکم، منصوبِ از طرف فقیه جامع الشرایط است نه آنکه خود به طور مستقل ‌حکومت نماید. امّا فرض دیگر آن است که شخص حاکم، ملزم به دریافت نظر فقیه و اجرای آن نباشد، بلکه هر ‌زمان که صلاح دانست و هر موردی که میل داشت، چنین کاری را انجام بدهد. در این فرض، هیچ تضمینی ‌وجود ندارد که حکومت به صورت اسلامی اداره شود و چه بسا که با گذشت زمان، شخص حاکم که قدرت و ‌قوای مسلّح و ارتش را در دست دارد، حکومت را به حکومتی غیر دینی تبدیل کند.‌‌ ‌در اینجا باید به این نکته توجّه داشت که حکومت فقیه جامع الشرایط، واجد همه مزایای حکومت غیر فقیه، از ‌کارشناسی و تخصص و غیر آن است که به خواست خدا، در پاسخ به برخی از اشکالات، به تفصیل خواهد ‌آمد.‌‌ ‌‌

‌‌(1) ر ک: کتاب ولایت فقیه، ص 150.‌
‌(2) قانون اساسی، اصل یکصد و دهم.‌

‌‌ مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 362، 363)‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین