در حکمت 1 نهج البلاغه روش برخورد با فتنه‌ها را ترجمه و تفسیر کنید.
فتنه از مادة (فِتْن) به معنای داخل نمودن طلا در آتش است، و به معنای داخل نمودن انسان در آتش نیز آمده است. امّا خود کلمه (فتنه) در قرآن به معنای گونه گون آمده است. به معنای عذاب، محصول عذاب، آزمایش و امتحان و واقع نمودن خود یا دیگران درعذاب.[1] آخرین معنی همان است که در قرآن، بدتر از قتل شمرده شده و نزدیک به معنای افساد است، آنجا که قرآن می‌فرماید: (الفتنة اَشدّ من القتل)[2] امّا در نهج البلاغه بحث‌های مُختلفی در رابطه با فتنه مطرح شده است، گاه حضرت از آتش فتنه‌ها خبر می‌دهد،‌ مانند خبر از فتنه عبدالملک مروان،[3] خبر از فتنه‌های بصره،[4] خبر از فتنه‌ها و تحولات سیاسی عراق آن زمان،[5] خبر از فتنه‌های جنگ صفین و بازداشتن ابوموسی اشعری از فتنه‌های آینده،[6] خبر از فتنه‌ها و شهادت خویش،[7] و همین طور خبر از فتنه‌های مختلف آینده داده است.[8] و گاه از ره‌آورد شوم فتنه‌ها و آتش‌ خانمان سوز آن سخن به میان آورده است.[9] و گاه علل پیدایش فتنه‌ها را گوشزد نموده،[10] و نشان‌های فتنه جویان را مورد بررسی قرار داده است.[11] و برخی اوقات نیز به راه‌های مقابله با فتنه‌ها و روش مبارزه با آن و عوامل رهایی و نجات انسان‌ها از فتنه پرداخته است، که برخی از آنها عبارتنداز: روش برخورد با فتنه‌ها: حضرت امیر مؤمنان علیه السلام برای مقابله و برخورد با فتنه‌ها و راهکارهای فراوانی را فرا روی بشریت قرار داده که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود. 1. تمسک به اهل‌بیت: یکی از راهکارها این است که در فتنه‌ها به دامان اهل بیت علیهم السلام که کشتی نجات بشریتند پناه برید. فرمود: (اَیّها النّاسُ، شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ ... ؛ ای مردم، امواج فتنه‌ها را با کشتی‌های نجات (یعنی اهل بیت علیهم السلام ) در هم بشکنید و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و تاج‌های فخر و برتری‌جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست، یا کنار‌گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت.)[12] (ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از آن فتنه‌ها در امانیم، و مردم را بدان نمی‌خوانیم. سپس خدا فتنه‌های بنی‌امیه را نابود و از شما جدا خواهد ساخت، مانند جدا شدن پوست از گوشت.)[13] 2. آگاهی یافتن: راهکار دیگر این است که انسان خود را نسبت به فتنه و فتنه انگیزان از نظر آگاهی و اطلاعات مجهّز سازد تا بتواند به راحتی با آن برخورد نماید، حضرت در این باره می‌فرماید: (شما ای عرب‌ها ... در فتنه‌ در هم پیچیده، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه‌ها و آشکار شدن باطن آن‌ها، و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آن، با آگاهی قدم بردارید. فتنه‌هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد، و به زشتی و رسوایی گراید، آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ‌های سخت زشت و دیرپاست.)[14] 3. پایبندی به سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : حضرت درباره برخورد با فتنه‌ خونین عبدالملک مروان خلیفه اموی و هجوم آن به کوفه فرمود: (... این وضع خونبار تداوم یابد تا آن که عقل از دست رفته عرب بازآید، پس باید بر سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله باقی بمانید که برپاست، و بر آثار رسالت تکیه نمایید که آشکار است، به عهد نزدیکی که بسته‌اید وفادار مانید که یادگار پیامبر بر آن تکیه دارد.)[15] 4. با زیرکی و هوشمندی برخورد نمودن: در حکمت شماره 1 می‌خوانیم، (کُنْ فی ‌الفِتْنَة کابْنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فیرکب، وَ لا ضَرْعٌ فیُحْلَبْ؛[16] در فتنه‌ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.) این تشبیه در واقع به این معنی است که در فتنه‌ها انسان به گونه ای زیرکانه برخورد کند که هیچ یک از دو طرف از او نتواند بهره برداری کند، نه وسیله‌ای برای تاخت و تاز فتنه‌انگیزان باشد و نه چون شتر شیرده باعث تقویت مالی و روحی آن‌ها گردد. ابن ابی‌الحدید در توضیح این بخش می‌گوید: (ایّام فتنه که همان ایام خصومت و جنگ و درگیری است، بین دو رهبر گمراه که هردو مردم را به گمراهی دعوت می‌کند، مانند فتنه عبدالملک و ابن زبیر و فتنه مروان و ضحاک و فتنه حجاج و ابن اشعث)؛[17] در این موارد باید به گونه‌ای حرکت کرد که هیچ یک از دو طرف را تقویت نکند، نه به صورت مستقیم در منازعه و درگیری آن ها شرکت داشته باشد و نه به صورت تدارکاتی و غیرمستقیم (وگاه یکی از دو طرف برحق است این را نمی‌شود گفت ایام فتنه است مانند جنگ جمل و صفین (که علی علیه السلام طرف حق بود) و مانند آن که در این صورت جهاد همراه طرفداران حق (و علیه رهبران گمراه و فتنه‌انگیز) واجب است و کشیدن شمشیر و نهی از منکر و بذل جان در اثبات و عزت بخشیدن دین و اظهار حق لازم و ضروری است.)[18] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شرح نهج البلاغه، اثر ابن ابی الحدید، ذیل حکمت اول. 2. شرح نهج البلاغه، دیگران، ذیل حکمت اول. [1] . اصفهانی، راغب، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص371 372. [2] . بقره/191. [3] . نهج البلاغه، خطبه 101، شماره 5. [4] . همان، خطبه 102، شماره 5. [5] . همان، شماره 3. [6] . نامه 63. [7] . همان، خطبه 156. [8] . همان، خطبه 93، و خطبه 150، شماره 1 و 2. [9] . خطبه، 151 ... . [10]. همان، خطبه 7 و 5. [11] . همان، خطبه151. [12] . همان، خطبه 5، ص50. [13] . خطبه 93، ص174 شماره، 12-13. [14] . همان، خطبه 151، ص276. [15] . همان، خطبه138، ص258. [16] . همان، حکمت 1،‌ص624. [17] . ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، 1387 ه‌ ، ج17-18، ص82. [18] . همان.
عنوان سوال:

در حکمت 1 نهج البلاغه روش برخورد با فتنه‌ها را ترجمه و تفسیر کنید.


پاسخ:

فتنه از مادة (فِتْن) به معنای داخل نمودن طلا در آتش است، و به معنای داخل نمودن انسان در آتش نیز آمده است.
امّا خود کلمه (فتنه) در قرآن به معنای گونه گون آمده است. به معنای عذاب، محصول عذاب، آزمایش و امتحان و واقع نمودن خود یا دیگران درعذاب.[1]
آخرین معنی همان است که در قرآن، بدتر از قتل شمرده شده و نزدیک به معنای افساد است، آنجا که قرآن می‌فرماید: (الفتنة اَشدّ من القتل)[2]
امّا در نهج البلاغه بحث‌های مُختلفی در رابطه با فتنه مطرح شده است، گاه حضرت از آتش فتنه‌ها خبر می‌دهد،‌ مانند خبر از فتنه عبدالملک مروان،[3] خبر از فتنه‌های بصره،[4] خبر از فتنه‌ها و تحولات سیاسی عراق آن زمان،[5] خبر از فتنه‌های جنگ صفین و بازداشتن ابوموسی اشعری از فتنه‌های آینده،[6] خبر از فتنه‌ها و شهادت خویش،[7] و همین طور خبر از فتنه‌های مختلف آینده داده است.[8]
و گاه از ره‌آورد شوم فتنه‌ها و آتش‌ خانمان سوز آن سخن به میان آورده است.[9]
و گاه علل پیدایش فتنه‌ها را گوشزد نموده،[10] و نشان‌های فتنه جویان را مورد بررسی قرار داده است.[11]
و برخی اوقات نیز به راه‌های مقابله با فتنه‌ها و روش مبارزه با آن و عوامل رهایی و نجات انسان‌ها از فتنه پرداخته است، که برخی از آنها عبارتنداز:
روش برخورد با فتنه‌ها:
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام برای مقابله و برخورد با فتنه‌ها و راهکارهای فراوانی را فرا روی بشریت قرار داده که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
1. تمسک به اهل‌بیت:
یکی از راهکارها این است که در فتنه‌ها به دامان اهل بیت علیهم السلام که کشتی نجات بشریتند پناه برید.
فرمود: (اَیّها النّاسُ، شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ ... ؛ ای مردم، امواج فتنه‌ها را با کشتی‌های نجات (یعنی اهل بیت علیهم السلام ) در هم بشکنید و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و تاج‌های فخر و برتری‌جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست، یا کنار‌گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت.)[12]
(ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از آن فتنه‌ها در امانیم، و مردم را بدان نمی‌خوانیم. سپس خدا فتنه‌های بنی‌امیه را نابود و از شما جدا خواهد ساخت، مانند جدا شدن پوست از گوشت.)[13]
2. آگاهی یافتن:
راهکار دیگر این است که انسان خود را نسبت به فتنه و فتنه انگیزان از نظر آگاهی و اطلاعات مجهّز سازد تا بتواند به راحتی با آن برخورد نماید، حضرت در این باره می‌فرماید: (شما ای عرب‌ها ... در فتنه‌ در هم پیچیده، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه‌ها و آشکار شدن باطن آن‌ها، و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آن، با آگاهی قدم بردارید. فتنه‌هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد، و به زشتی و رسوایی گراید، آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ‌های سخت زشت و دیرپاست.)[14]
3. پایبندی به سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
حضرت درباره برخورد با فتنه‌ خونین عبدالملک مروان خلیفه اموی و هجوم آن به کوفه فرمود: (... این وضع خونبار تداوم یابد تا آن که عقل از دست رفته عرب بازآید، پس باید بر سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله باقی بمانید که برپاست، و بر آثار رسالت تکیه نمایید که آشکار است، به عهد نزدیکی که بسته‌اید وفادار مانید که یادگار پیامبر بر آن تکیه دارد.)[15]
4. با زیرکی و هوشمندی برخورد نمودن:
در حکمت شماره 1 می‌خوانیم، (کُنْ فی ‌الفِتْنَة کابْنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فیرکب، وَ لا ضَرْعٌ فیُحْلَبْ؛[16] در فتنه‌ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.)
این تشبیه در واقع به این معنی است که در فتنه‌ها انسان به گونه ای زیرکانه برخورد کند که هیچ یک از دو طرف از او نتواند بهره برداری کند، نه وسیله‌ای برای تاخت و تاز فتنه‌انگیزان باشد و نه چون شتر شیرده باعث تقویت مالی و روحی آن‌ها گردد.
ابن ابی‌الحدید در توضیح این بخش می‌گوید: (ایّام فتنه که همان ایام خصومت و جنگ و درگیری است، بین دو رهبر گمراه که هردو مردم را به گمراهی دعوت می‌کند، مانند فتنه عبدالملک و ابن زبیر و فتنه مروان و ضحاک و فتنه حجاج و ابن اشعث)؛[17] در این موارد باید به گونه‌ای حرکت کرد که هیچ یک از دو طرف را تقویت نکند، نه به صورت مستقیم در منازعه و درگیری آن ها شرکت داشته باشد و نه به صورت تدارکاتی و غیرمستقیم (وگاه یکی از دو طرف برحق است این را نمی‌شود گفت ایام فتنه است مانند جنگ جمل و صفین (که علی علیه السلام طرف حق بود) و مانند آن که در این صورت جهاد همراه طرفداران حق (و علیه رهبران گمراه و فتنه‌انگیز) واجب است و کشیدن شمشیر و نهی از منکر و بذل جان در اثبات و عزت بخشیدن دین و اظهار حق لازم و ضروری است.)[18]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شرح نهج البلاغه، اثر ابن ابی الحدید، ذیل حکمت اول.
2. شرح نهج البلاغه، دیگران، ذیل حکمت اول.


[1] . اصفهانی، راغب، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص371 372.
[2] . بقره/191.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 101، شماره 5.
[4] . همان، خطبه 102، شماره 5.
[5] . همان، شماره 3.
[6] . نامه 63.
[7] . همان، خطبه 156.
[8] . همان، خطبه 93، و خطبه 150، شماره 1 و 2.
[9] . خطبه، 151 ... .
[10]. همان، خطبه 7 و 5.
[11] . همان، خطبه151.
[12] . همان، خطبه 5، ص50.
[13] . خطبه 93، ص174 شماره، 12-13.
[14] . همان، خطبه 151، ص276.
[15] . همان، خطبه138، ص258.
[16] . همان، حکمت 1،‌ص624.
[17] . ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، 1387 ه‌ ، ج17-18، ص82.
[18] . همان.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین