این حدیث شریف که از حضرت صادق (ع) است نشانگر این است که عاشورا فرهنگی جاری بر بستر زمان و کربلا نماد استقامت در راه هدف و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. این گونه نیست که عاشورا حادثه ای محدود در چارچوب زمان و واقع در چارچوب مکان معین باشد. پیام این حدیث نورانی این است که هر سرزمینی که صحنه یک و تاز سپاهیان جور و ظلم و بی عدالتی و دین ستیزی باشد در حکم کربلاست و باید همان ایثار و جانبازی و صبر و استقامتی که از طرف امام حسین (ع) و خانواده و یاران فداکارش به ظهور پیوست، در این سرزمین توسط اهل ایمان و معتقدان به امام حسین (ع) و راه مقدس او ظهور یابد و همان صفات عالی انسانی و خدایی که در روز عاشورا متبلور گردید باید در هر زمانی که نیاز به کاری حسینی و شجاعت و از جان گذشتگی حسینی (ع) است تبلور پیدا کند. مهم، داشتن هدفی حسینی (ع) و درد دین و خدا و فضیلت داشتن است. مهم، در راه بودن و در جاده بندگی گام برداشتن و از آن منحرف نشدن است. در کدام سرزمین بودن و در چه روزگاری به سر بردن چندان اهمیتی ندارد. پس انسان با عقاید و باورها و گفتار و کردارش می تواند کربلایی و عاشورایی و حسینی (ع) باشد و با شناخت حسین (ع) و راه او و هدف مقدس او و معرفت و عشق و اخلاص و شجاعت و ایثار و صبر و استقامت می تواند دنباله رو و پیرو سید الشهدا (ع) باشد. جنبه دیگر این حدیث شریف بیان مسؤولیتی است که هر مسلمان شیعه معتقد در هر عصر و زمان و در هر مکانی باید بر عهده بگیرد و متوجه باشد که هر روز و بلکه هر لحظه از عمرش، کربلا و عاشورا و صحنه تقابل و درگیری سپاهیان حق و باطل است و لذا باید هماره بیدار باشد و مواظبت کند که از جمله لشکریان حق و سپاه حسین (ع) باشد نه از جنود باطل و اعوان و انصار یزید و یزیدیان. هر لحظه و هر ساعت و هر روز، زمان امتحان و سنجش است و در این آزمایش ها صفوف اهل حق از اهل باطل و صفوف حسینیان از یزیدیان از هم جدا می گردد و این ما هستیم که باید صف خود را در این میدان و معرکه مشخص نماییم و نیت و باور و اعمال خود را حسینی (ع) نماییم.
این حدیث شریف که از حضرت صادق (ع) است نشانگر این است که عاشورا فرهنگی جاری بر بستر زمان و کربلا نماد استقامت در راه هدف و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. این گونه نیست که عاشورا حادثه ای محدود در چارچوب زمان و واقع در چارچوب مکان معین باشد. پیام این حدیث نورانی این است که هر سرزمینی که صحنه یک و تاز سپاهیان جور و ظلم و بی عدالتی و دین ستیزی باشد در حکم کربلاست و باید همان ایثار و جانبازی و صبر و استقامتی که از طرف امام حسین (ع) و خانواده و یاران فداکارش به ظهور پیوست، در این سرزمین توسط اهل ایمان و معتقدان به امام حسین (ع) و راه مقدس او ظهور یابد و همان صفات عالی انسانی و خدایی که در روز عاشورا متبلور گردید باید در هر زمانی که نیاز به کاری حسینی و شجاعت و از جان گذشتگی حسینی (ع) است تبلور پیدا کند.
مهم، داشتن هدفی حسینی (ع) و درد دین و خدا و فضیلت داشتن است. مهم، در راه بودن و در جاده بندگی گام برداشتن و از آن منحرف نشدن است. در کدام سرزمین بودن و در چه روزگاری به سر بردن چندان اهمیتی ندارد. پس انسان با عقاید و باورها و گفتار و کردارش می تواند کربلایی و عاشورایی و حسینی (ع) باشد و با شناخت حسین (ع) و راه او و هدف مقدس او و معرفت و عشق و اخلاص و شجاعت و ایثار و صبر و استقامت می تواند دنباله رو و پیرو سید الشهدا (ع) باشد. جنبه دیگر این حدیث شریف بیان مسؤولیتی است که هر مسلمان شیعه معتقد در هر عصر و زمان و در هر مکانی باید بر عهده بگیرد و متوجه باشد که هر روز و بلکه هر لحظه از عمرش، کربلا و عاشورا و صحنه تقابل و درگیری سپاهیان حق و باطل است و لذا باید هماره بیدار باشد و مواظبت کند که از جمله لشکریان حق و سپاه حسین (ع) باشد نه از جنود باطل و اعوان و انصار یزید و یزیدیان. هر لحظه و هر ساعت و هر روز، زمان امتحان و سنجش است و در این آزمایش ها صفوف اهل حق از اهل باطل و صفوف حسینیان از یزیدیان از هم جدا می گردد و این ما هستیم که باید صف خود را در این میدان و معرکه مشخص نماییم و نیت و باور و اعمال خود را حسینی (ع) نماییم.
- [سایر] در مورد کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا توضیح دهید؟
- [سایر] آیا «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» حدیث است؟
- [سایر] نقش فرهنگ عاشورا در بازنمایی افق سیاسی جامعه منتظر چیست؟
- [سایر] چه ارتباطی بین فرهنگ انتظار با فرهنگ عاشورا وجود دارد؟
- [سایر] آیا قیام امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا، میتواند دلیلی بر بطلان طرفداران جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد؟
- [سایر] میخواستم بدانم در نماز در سوره حمد: (مالک یوم الدین) درست است یا (ملک یوم الدین)؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت یوم الحسرة است، یوم الحسرة به چه معناست؟
- [سایر] از قیامت به یوم التنّاد تعبیر شده، یوم التنّاد به چه معناست؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت، یوم ثقیل است، یوم ثقیل به چه معناست؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت، یوم الأزفة است، یوم الأزفة به چه معناست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنای وقف به حرکت: آن است که حرکت آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدینِ) و معنی وصل به سکون: آن است که حرکت آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند؛ مثل آن که بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) را زیر ندهد و فوراً (مالکِ یَوْمِ الدینِ) را بگوید.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است که در نماز (وقف به حرکت) و (وصل به سکون) ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره یا ضمه آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را کسره بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدِّین) و معنی وصل به سکون آن است که کسره، فتحه یا ضمه آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمْ) و میم (الرحیم) را کسره ندهد و فورا (مالِکِ یَوْمِ الدِّین) را بگوید.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد؛ مثلاً بگوید:(الرَّحمنِ الرَّحِیمِ) و میم (اَلرَّحِیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:(مالِکِ یومِ الدّینِ).و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:(اَلرَّحمنِ اَلرَّحِیم) و میم (اَلرَّحِیم) را زیر ندهد و فوراً (مالِکِ یومِ الدّین) را بگوید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . احتیاط آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد مثلاً بگوید "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم رحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم الرحیم را زیر ندهد وفوراً "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" را بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اقوی این است که لازم نیست در نماز وقف به سکون و وصل به حرکت را مراعات نماید لذا اگر زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. یا این که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید نماز باطل نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] احتیاط مستحب آن است که در نماز؛ وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد؛ مثلا بگوید: الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فورا مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله خوئی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید، و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلًا بگوید" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:" مالک یوم الدین" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر ندهد و فورا" مالک یوم الدین" را بگوید.
- [امام خمینی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلم? بعدش فاصله دهد. مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصلبه سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلم? بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.