از آنجا که این کلام (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) ؛ (هر روزی عاشورا و هر مکانی کربلاست) دارای معنایی والا و عالی میباشد، برخی پنداشتهاند این عبارت حدیث میباشد؛ ولی تتبّع دقیق اهل حدیث این مطلب را روشن ساخته که این کلام حدیث نیست. هم چنین بارها و بارها پژوهشگرانی با ابزار پیشرفته کامپیوتری و نرم افزاری جستجو کرده و در هیچ یک از منابع اصلی روایی آنرا نیافتهاند و حدیث نبودن آن تقریباً قطعی شده است . ظاهراً این کلام با اندکی تفاوتی ، اولین بار در شعر یکی از شاعران ارادتمند به ابا عبدالله الحسین علیه السّلام به نام (عبدالحسین اعصم) که (سید جواد شبّر) در کتاب (ادب الطف) (شعراء الحسین) نام ایشان را ذکر کرده ، میباشد. این کلام درخشان، برای شیعه پیامی بزرگ دارد که باید در هر جا و هر مکان و زمان از کربلا و عاشورا الگو بگیرد، همه جا و همیشه الگوی او کربلا و عاشورا باشد. (امام خمینی قدس سره) نیز این مطلب را چنین بیان میفرمایند: (این کلمه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یک کلمة بزرگی است که اشتباهی از او میفهمند. آنها خیال میکنند که یعنی هر روز باید گریه کرد ، لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد ؟! و ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟! عدهای معدود آمدند کربلا و ایستادند و در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبّآر در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند ولکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را، همه جا باید اینطور باشد و همه روز هم باید اینطور باشد همه روز باید ملت ما این معنا را دانسته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم ؛ انحصار به یک زمین ندارد منحصر به یک افراد خاص نمیشود قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبود. همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها).[1] پی نوشت: [1] . موسوی خمینی، روح الله ؛ صحیفة نور، ج9، ص202. منبع: اندیشه قم
از آنجا که این کلام (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) ؛ (هر روزی عاشورا و هر مکانی کربلاست) دارای معنایی والا و عالی میباشد، برخی پنداشتهاند این عبارت حدیث میباشد؛ ولی تتبّع دقیق اهل حدیث این مطلب را روشن ساخته که این کلام حدیث نیست. هم چنین بارها و بارها پژوهشگرانی با ابزار پیشرفته کامپیوتری و نرم افزاری جستجو کرده و در هیچ یک از منابع اصلی روایی آنرا نیافتهاند و حدیث نبودن آن تقریباً قطعی شده است .
ظاهراً این کلام با اندکی تفاوتی ، اولین بار در شعر یکی از شاعران ارادتمند به ابا عبدالله الحسین علیه السّلام به نام (عبدالحسین اعصم) که (سید جواد شبّر) در کتاب (ادب الطف) (شعراء الحسین) نام ایشان را ذکر کرده ، میباشد.
این کلام درخشان، برای شیعه پیامی بزرگ دارد که باید در هر جا و هر مکان و زمان از کربلا و عاشورا الگو بگیرد، همه جا و همیشه الگوی او کربلا و عاشورا باشد. (امام خمینی قدس سره) نیز این مطلب را چنین بیان میفرمایند:
(این کلمه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یک کلمة بزرگی است که اشتباهی از او میفهمند. آنها خیال میکنند که یعنی هر روز باید گریه کرد ، لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد ؟! و ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟! عدهای معدود آمدند کربلا و ایستادند و در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبّآر در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند ولکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را، همه جا باید اینطور باشد و همه روز هم باید اینطور باشد همه روز باید ملت ما این معنا را دانسته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم ؛ انحصار به یک زمین ندارد منحصر به یک افراد خاص نمیشود قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبود. همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها).[1]
پی نوشت:
[1] . موسوی خمینی، روح الله ؛ صحیفة نور، ج9، ص202.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم التغابن» می نامند چیست؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم الحسرة» می نامند چیست؟
- [سایر] در مورد کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا توضیح دهید؟
- [سایر] در مورد کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا توضیح دهید؟
- [سایر] در آیه شریفه «یوم تُبلی السرائر و یوم هم بارزون» قیامت را چگونه توصیف می کند؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] منظور از این آیه شریفه «یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات» چیست؟
- [سایر] آیه شریفه «یوم تکون السماء کالمُهْل»، توصیف کننده چه روزی است؟
- [سایر] منظور از روح در آیه «یوم یقوم الروح» چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنای وقف به حرکت: آن است که حرکت آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدینِ) و معنی وصل به سکون: آن است که حرکت آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند؛ مثل آن که بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) را زیر ندهد و فوراً (مالکِ یَوْمِ الدینِ) را بگوید.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است که در نماز (وقف به حرکت) و (وصل به سکون) ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره یا ضمه آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را کسره بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدِّین) و معنی وصل به سکون آن است که کسره، فتحه یا ضمه آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمْ) و میم (الرحیم) را کسره ندهد و فورا (مالِکِ یَوْمِ الدِّین) را بگوید.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد؛ مثلاً بگوید:(الرَّحمنِ الرَّحِیمِ) و میم (اَلرَّحِیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:(مالِکِ یومِ الدّینِ).و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:(اَلرَّحمنِ اَلرَّحِیم) و میم (اَلرَّحِیم) را زیر ندهد و فوراً (مالِکِ یومِ الدّین) را بگوید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . احتیاط آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد مثلاً بگوید "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم رحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم الرحیم را زیر ندهد وفوراً "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" را بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اقوی این است که لازم نیست در نماز وقف به سکون و وصل به حرکت را مراعات نماید لذا اگر زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. یا این که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید نماز باطل نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] احتیاط مستحب آن است که در نماز؛ وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد؛ مثلا بگوید: الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فورا مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله خوئی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید، و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلًا بگوید" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:" مالک یوم الدین" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر ندهد و فورا" مالک یوم الدین" را بگوید.
- [امام خمینی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلم? بعدش فاصله دهد. مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصلبه سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلم? بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.