گزارشی از سیر تدوین حدیث در شیعه در قرون اولیه اسلام را بنویسید؟
مدار حدیث اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن حافظه روات بود، زیرا عامه به واسطه نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث، به تدوین و ضبط آن نپرداختند. هروی (در کتاب ذم الکلام به نقل سیوطی در تنویر الحوالک از وی) از عبد الله بن دینار نقل کرده که صحابه و تابعین، حدیث را نمی نوشتند و فقط به حفظ می سپردند.تا اینکه به واسطه گذشت زمان و در گذشت علماء، ترس نابودی حدیث پیش آمد. لذا عمر بن عبد العزیز به ابابکر حزمی نوشت: که سنن و احادیث را جمع نماید. ولی این روش در عقیده اهل بیت رسالت (ع) مورد مخالفت بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند. چنانکه ابن حجر و سیوطی امام علی (ع) و امام حسن (ع) را در شمار صحابه رسول اکرم (ص) که نوشتن احادیث پیغمبر را روا می دانستند، شمرده اند. لذا اول کتاب حدیث، طبق نوشته شیعه و بعض عامه از آن علی بن ابیطالب (ع) و به املاء پیغمبر است (1)؛ این کتاب نزد امام باقر (ع) وجود داشته که حضرتش آن را به حکم بن عتیبه نشان داده (2) و همچنین کتاب السنن و الاحکام و القضاء از آن ابو رافع آزاد کرده رسول خدا (ص) (3) و خزانه دار امیر المؤمنین (ع) است که شیخ نجاشی (ص 5 رجال نجاشی طبع تهران) وی را از متقدمان شیعه شمرده و اسناد خود را به کتاب او پیوسته و هم اوست که برای اولین بار به تبویب اخبار پرداخت. فوت ابو رافع به نقل ابن حجر در تقریب (4) در سال 35 هجری بوده است (مطابق با اولین سال خلافت امیر المؤمنین (ع))؛ ولی طبق نقل رجالیون شیعه، وی در جنگهای آن جناب شرکت داشته است. دیگر از پیشینیان شیعه، که به تألیف کتاب حدیث نامبرده شده اند (سلمان فارسی و ابوذر غفاری) است که اولی حدیث جاثلیق و دومی وقایع پس از رسول اکرم (ص) را جمع آوری و تدوین نموده اند (5). به نقل ابوحاتم (در کتاب الزینة) عنوان شیعه بر چهار تن از صحابه در زمان پیغمبر (ص) اطلاق می شده است: سلمان و اباذر و مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر (6) . از آن پس علی بن ابی رافع و برادرش عبد الله، که هر دو کاتب امیر المؤمنین (ع) بوده اند (7) و سلیم بن قیس که از جمله اولیاء اصحاب آن جناب بوده (8) در حدیث و قضایای بعد از پیغمبر به نگارش کتاب پرداختند. علی بن ابی رافع کتابی در فنون فقه مشتمل بر وضوء و نماز و سایر ابواب نوشته و کتاب سلیم از کتبی است که مرجع شیعه بوده است (9) بگونه ای که شیخ حر عاملی آن را از مدارک وسائل الشیعة و هدایة الامیة خود قرار داده است. مدتی هم به واسطه کنترل شدیدی که از ناحیه بنی امیه و عمال آنان چون زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به شیعه اعمال می شد بازار حدیث از رونق افتاد. البته اوضاع سیاسی زمان و جنگهای داخلی و خارجی خاصه موضوع خوارج و قیامهای پیاپی آنان کمتر به مسلمین فرصت درس و بحث حدیث را می داد. به اضافه که با وجود صحابه و تابعین و دسترسی به احادیث نبوی کمتر نیازی به جمع و تدوین حدیث حس می شد.ولی از آغاز سده دوم به بعد خاصه در زمان حضرت باقر (114 ق) و حضرت صادق (148 ق)، روات و مؤلفین شیعه در علم الحدیث بطور محسوس، فزونی یافتند، چنانکه ذهبی در ترجمه ابان بن تغلب گوید: تشیع در طبقه تابعان و تابع تابعان و در میان دینداران و پارسایان و ثقات، فراوان و بسیار گشت. آنگاه گفته: چنانچه احادیث اینان را با همه کثرت و شیوعی که دارند، مردود بدانیم قسمتی از آثار نبویه از میان خواهد رفت و مفسده اینکار ظاهر است و به دلیل، نیازی نیست.حسن بن علی بن زیاد وشّاء [و کان من وجوه هذه الطائفة (نجاشی)] که از اصحاب حضرت رضا (ع) است گوید: من در مسجد کوفه نهصد شیخ را درک کردم که همه می گفتند (حدثنا جعفر بن محمد) (10) . شیخ مفید متوفی 413 ق فرموده: امامیه از عهد امیر المؤمنین (ع) تا عهد حضرت عسکری (ع) چهارصد کتاب به نام (اصول) تصنیف نموده اند. همین مطلب را محقق متوفی 676 ق در معتبر و شهید متوفای 786 ق در ذکری با (اختلاف عبارت) آورده اند. (11) نیز مفید ضمن حالات حضرت صادق (ع) در کتاب ارشاد و ابن شهر آشوب در مناقب و طبرسی متوفی 548 ق (12) در اعلام الوری نوشته اند: کسانی که از ثقات با اختلاف مقالاتشان از امام صادق روایت کرده اند، چهار هزار تن بوده اند. و نیز گفته شده از میان شاگردان حضرتش چهارصد کتاب از احادیثی که جنابش تدریس و املاء می فرموده پرداختند و آن کتابها را (اصول) می نامند و چون فوت حضرتش در سال 148 ق بوده، قهرا شاگردان (یعنی نویسندگان اصول نامبرده) مقدم یا معاصر گروهی که از اهل تسنن به جمع حدیث پرداختند می باشند. زیرا جمع کثیری از نامبردگان، از شاگردان حضرت باقر که در 114 یا 112 ق وفات فرموده بوده اند و کلیه کسانی که از اهل سنت بجمع تدوین حدیث پرداخته و ما نامشان را یاد کردیم سال فوتشان پس از این دو امام خاصه حضرت باقر است (مثلا بین وفات حضرت باقر ومالک بیش از نیم قرن فاصله است و هکذا) برای نمونه جابر بن یزید جعفی در 128 ق در گذشته و وفات ابان بن تغلب در زمان حضرت صادق بوده و محمد بن قیس بجلی از اصحاب حضرت سجاد و باقر (114 ق) بوده اند و ابو حمزه ثمالی بسال 150 ق درگذشته است. فوت زراره در سال 150 ق و محمد بن مسلم نیز در همین سال و ابو عبیده حذاء و بسام صیرفی در قرن دوم بوده و به نقل رجالیون هر یک از نامبردگان دارای تألیف یا تألیفاتی در حدیث بوده اند، حتی مانند ابان بن تغلب و ابان بن عثمان الاحمر نه تنها در حدیث کتاب نوشته اند بلکه در قرائت و تفسیر و تاریخ و ادب در شمار پیشوایان این دانشها قرار داشتند (رک: تأسیس الشیعه فصل 7 و 8 و 12) . اصل.کتاب.مصنف اصل در اصطلاح علمای حدیث مجموعه ای از روایات است که راوی بلاواسطه از لسان امام شنیده و ضبط نموده باشد، ولی چنانچه به واسطه کتاب دیگر (که از امام اخذ شده) مجموعه ای گردآورد به این مجموعه (فرع) و به مرجع اولی (اصل) گویند (13) . یا مراد باصل، مجرد کلام امام (ع) است در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام ائمه، از خود مؤلف نیز بیاناتی هست (14) . مؤلفین کتب رجال در آغاز، اصحاب اصول را از مصنفین جدا می کردند، اول کسی که اینکار را به حد استیفاء انجام داد احمد بن حسین بن عبید الله غضائری (متوفی 411 ق) (15) ، و معاصر شیخ طوسی (16) است که دو کتاب، یکی در ذکر مصنفات و دیگری در ذکر اصول تألیف کرد که شیخ طوسی پس از وی ترجمه مصنفین و اصحاب اصول را در یکجا جمع نمود (17) ، نیز باری ابن عقده کتابی در اسامی روات و ناقلین از حضرت صادق تصنیف کرده است. همچنین ترجمه پاره ای از این بزرگان و کتب مؤلفه آنان در کتابهای فهرست ابن ندیم (متوفی 385 ق) (18) و رجال کشی تلمیذ عیاشی و رجال نجاشی (متوفی 450 ق) و رجال و فهرست شیخ طوسی (متوفی 460 ق) و معالم العلماء معروف به فهرست ابن شهرآشوب سروی مازندرانی (متوفی 588 ق) و فهرست شیخ منتجب الدین (متوفی 585 ق) و سایر کتب رجالیه متأخره آمده است(19) . با این همه شیخ طوسی که در زمان خویش ریاست امامیه را داشته و در مدت اقامت در بغداد نیز دسترسی به کتابخانه بسیار نفیس دار العلم شاپور و کتابخانه پر ارج استادش سید مرتضی داشته، در آغاز فهرست می نویسد: من هیچگاه تعهد نمی کنم که همه تصانیف و اصول روائی شیعه را در این کتاب نام برم، زیرا این کار با کثرت انتشار شیعه در بلاد مختلف، عملی و قابل ضبط نیست. باری علامه بزرگوار حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی در جلد دوم کتاب شریف (الذریعة الی تصانیف الشیعة) یکصد و هفده اصل و ترجمه مصنفین آنها را ذکر می کند و شیخ حر عاملی در فائده پنجم هدایة الامة (که اختصاری از وسائل الشیعه است) می نویسد: نام آنچه از مصنفات شیعه که در زمان ائمه و یا غیبت صغری و اوائل غیبت کبری در کتاب رجال استرآبادی آمده، بالغ بر شش هزار کتاب است. باری همین اصول و نقل شفاهی محدثین معتمد شیعه مجامع حدیث امامیه را فراهم ساخت، چنانکه شیخ اجل اقدم ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی (متوفای 274 یا 280 ق) کتاب محاسن را که شامل تعداد کثیری از ابواب حدیث است در قرن سوم تألیف فرمود. از آن پس کوششی در جمع احادیث متفرقه و ترتیب و تنسیق و مجموعه ساختن آن در میان محدثین امامیه پیدا گشت، که از آن میان کتابهای (کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضره الفقیه) بواسطه اشتمال بر اغلب روایات شیعه و اهمیت و وثاقت جامعین آن اشتهار بیشتری کسب کرد . پی نوشت ها: 1 تأسیس الشیعة ص .279 2 در کتاب تأسیس الشیعة ص 279 قضیه را چنین می نگارد.عن عذافر الصیرفی قال کنت مع الحکم بن عتیبة عندابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) فجعل یسأله و کان ابو جعفر له مکرها (مکرما .کذا فی النجاشی) فاختلفا فی شی ء فقال ابو جعفر یا بنی قم فاخرج کتاب علی فاخرج کتابا مدرجا عظیما ففتحه و جعل ینظر حتی اخرج المسئلة.فقال ابو جعفر هذا خط علی و املاء رسول الله (ص) و اقبل علی الحکم و قال یا ابا محمد اذهب انت و سلمة و المقداد حیث شئتم یمینا و شمالا فو الله لا تجدون العلم اوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرائیل.گرچه در کتاب مزبور (حکم بن عیینه بادویاء) نوشته ولی مسلما (حکم بن عتیبه است زیرا علاوه بر اینکه در رجال نجاشی در ترجمه محمد بن عذافر (ص 279 نجاشی چاپ تهران) (عتیبه) آمده.اصلا حکم بن عیینه در کتب رجالیه مذکور نیست و همان حکم بن عتیبه است که زیدی مسلک و (بتری.منسوب به فرقه ای از زیدیه) بوده و بسال 113 یا 114 یا 115 فوت کرده وی استاد زراره و حمران پسران اعین (قبل از استبصارشان) بوده است.بعضی او را جزو مرجئه دانسته اند چنانکه در رجال ابو علی (منتهی المقال ص 117) ویرا از فقهای عامه شمرده و همین قول را از کشی نیز نقل نموده در تقریب التهذیب آمده: ثقة.ثبت.فقیه.الا انه ربما دلس.من الخامسة.مات سنة ثلاث عشرة او بعدها، و له نیف و ستون) ظاهرا وی قاضی کوفه بوده.و چون استاد زراه و حمران و علاوه مردی مسن بوده، مورد احترام حضرت واقع گردیده.و مسلما عبارت تأسیس الشیعه (کان (ع) له مکرها) تحریف مکرما است. (رک به خلاصة الاقوال و رجال شیخ و رجال بو علی و رجال کشی و تقریب التهذیب 1/192) . 3 وی از آن عباس عموی پیغمبر بوده که به آن جناب بخشید.و چون خبر اسلام عباس را به پیغمبر نوید داد، حضرت وی را آزاد فرمود (نجاشی ص 3) . 4 ابو رافع القبطی مولی رسول الله (ص)، اسمه ابراهیم...مات فی اول خلافة علی علی الصحیح (تقریب التهذیب 2/421) . 5 تأسیس الشیعة ص 280 و .281 6 روضات الجنات. 7 رجال نجاشی ص .3 8 به نقل علامه از برقی (رک: نقد الرجال ص 159) . 9 ابو عبد الله نعمانی در کتاب (الغیبة) فرماید: و هو من الاصول التی یرجع الشیعة الیها و یعول علیها.کتاب سلیم اخیرا در نجف چاپ شده است.ولی آیا از آن سلیم است یا کتابی است که اصحاب آنرا از موضوعات ابان بن عیاش می دانند، احتیاج بفرصتی مناسب دارد.بهرحال درباره کتاب سلیم علامه فرماید: (الوجه عندی الحکم بتعدیل مؤلفه و التوقف فی الفاسد من کتابه) . 10 الذریعة ج 1 ص 17.رجال نجاشی ص 31 11 به نقل از الذریعه ج 2 ص 129.و تأسیس الشیعة ص .28 12 ترجمه مفصل وی را در مجله آستان قدس (شماره 9) به قلم نویسنده این سطور ببینید. 13 الذریعة ج 2 ص .126 14 رجال بوعلی ص 11.توضیح المقال کنی ص 49 (طبع ضمیمه رجال بوعلی) . 15 هم او است که اقوالش در رجال مخصوصا در جرح روات بازگو میشود، پدرش حسین نیز از مشایخ شیعه و معاصر شیخ مفید و استاد حدیث نجاشی و شیخ طوسی است. (ریحانة الادب) 16 اعیان الشیعة ج .1 17 خاندان نوبختی ص 71 فهرست شیخ ص 1 و 2 حاشیه آقای بهبهانی بر منهج المقال (در حاشیه کتاب مزبور ص 35) . 18 در یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 233، وفات ابن ندیم را به سال 385 نوشته است. 19 در فهرست ابن ندیم نام کثیری از دانشمندان شیعه و تعداد کثیری از کتب امامیه، برده شده است. در رجال نجاشی 1200 تن از دانشمندان شیعه با ذکر مؤلفات آنان، و در فهرست شیخ، نام هفتصد نفر، و در معالم العلماء نام سیصد تن (غیر از آنانکه شیخ در فهرست متعرض شده) ضبط گردیده و چون تألیف فهرست ابن ندیم در سال 377 ق و کتب نجاشی و شیخ قبل از نیمه دوم قرن پنجم بوده، چنین نتیجه می گیریم که مؤلفین شیعه (که تألیفات آنان بیشتر جنبه روائی و علم الحدیث داشته) با آن کثرت قبل از تاریخ مزبور می زیسته اند. منبع: علم الحدیث؛ کاظم مدیر شانه چی / ص 66
عنوان سوال:

گزارشی از سیر تدوین حدیث در شیعه در قرون اولیه اسلام را بنویسید؟


پاسخ:

مدار حدیث اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن حافظه روات بود، زیرا عامه به واسطه نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث، به تدوین و ضبط آن نپرداختند.
هروی (در کتاب ذم الکلام به نقل سیوطی در تنویر الحوالک از وی) از عبد الله بن دینار نقل کرده که صحابه و تابعین، حدیث را نمی نوشتند و فقط به حفظ می سپردند.تا اینکه به واسطه گذشت زمان و در گذشت علماء، ترس نابودی حدیث پیش آمد. لذا عمر بن عبد العزیز به ابابکر حزمی نوشت: که سنن و احادیث را جمع نماید.
ولی این روش در عقیده اهل بیت رسالت (ع) مورد مخالفت بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند. چنانکه ابن حجر و سیوطی امام علی (ع) و امام حسن (ع) را در شمار صحابه رسول اکرم (ص) که نوشتن احادیث پیغمبر را روا می دانستند، شمرده اند.
لذا اول کتاب حدیث، طبق نوشته شیعه و بعض عامه از آن علی بن ابیطالب (ع) و به املاء پیغمبر است (1)؛ این کتاب نزد امام باقر (ع) وجود داشته که حضرتش آن را به حکم بن عتیبه نشان داده (2) و همچنین کتاب السنن و الاحکام و القضاء از آن ابو رافع آزاد کرده رسول خدا (ص) (3) و خزانه دار امیر المؤمنین (ع) است که شیخ نجاشی (ص 5 رجال نجاشی طبع تهران) وی را از متقدمان شیعه شمرده و اسناد خود را به کتاب او پیوسته و هم اوست که برای اولین بار به تبویب اخبار پرداخت.
فوت ابو رافع به نقل ابن حجر در تقریب (4) در سال 35 هجری بوده است (مطابق با اولین سال خلافت امیر المؤمنین (ع))؛ ولی طبق نقل رجالیون شیعه، وی در جنگهای آن جناب شرکت داشته است.
دیگر از پیشینیان شیعه، که به تألیف کتاب حدیث نامبرده شده اند (سلمان فارسی و ابوذر غفاری) است که اولی حدیث جاثلیق و دومی وقایع پس از رسول اکرم (ص) را جمع آوری و تدوین نموده اند (5). به نقل ابوحاتم (در کتاب الزینة) عنوان شیعه بر چهار تن از صحابه در زمان پیغمبر (ص) اطلاق می شده است: سلمان و اباذر و مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر (6) .
از آن پس علی بن ابی رافع و برادرش عبد الله، که هر دو کاتب امیر المؤمنین (ع) بوده اند (7) و سلیم بن قیس که از جمله اولیاء اصحاب آن جناب بوده (8) در حدیث و قضایای بعد از پیغمبر به نگارش کتاب پرداختند.
علی بن ابی رافع کتابی در فنون فقه مشتمل بر وضوء و نماز و سایر ابواب نوشته و کتاب سلیم از کتبی است که مرجع شیعه بوده است (9) بگونه ای که شیخ حر عاملی آن را از مدارک وسائل الشیعة و هدایة الامیة خود قرار داده است.
مدتی هم به واسطه کنترل شدیدی که از ناحیه بنی امیه و عمال آنان چون زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به شیعه اعمال می شد بازار حدیث از رونق افتاد. البته اوضاع سیاسی زمان و جنگهای داخلی و خارجی خاصه موضوع خوارج و قیامهای پیاپی آنان کمتر به مسلمین فرصت درس و بحث حدیث را می داد. به اضافه که با وجود صحابه و تابعین و دسترسی به احادیث نبوی کمتر نیازی به جمع و تدوین حدیث حس می شد.ولی از آغاز سده دوم به بعد خاصه در زمان حضرت باقر (114 ق) و حضرت صادق (148 ق)، روات و مؤلفین شیعه در علم الحدیث بطور محسوس، فزونی یافتند، چنانکه ذهبی در ترجمه ابان بن تغلب گوید: تشیع در طبقه تابعان و تابع تابعان و در میان دینداران و پارسایان و ثقات، فراوان و بسیار گشت.
آنگاه گفته: چنانچه احادیث اینان را با همه کثرت و شیوعی که دارند، مردود بدانیم قسمتی از آثار نبویه از میان خواهد رفت و مفسده اینکار ظاهر است و به دلیل، نیازی نیست.حسن بن علی بن زیاد وشّاء [و کان من وجوه هذه الطائفة (نجاشی)] که از اصحاب حضرت رضا (ع) است گوید: من در مسجد کوفه نهصد شیخ را درک کردم که همه می گفتند (حدثنا جعفر بن محمد) (10) .
شیخ مفید متوفی 413 ق فرموده: امامیه از عهد امیر المؤمنین (ع) تا عهد حضرت عسکری (ع) چهارصد کتاب به نام (اصول) تصنیف نموده اند.
همین مطلب را محقق متوفی 676 ق در معتبر و شهید متوفای 786 ق در ذکری با (اختلاف عبارت) آورده اند. (11) نیز مفید ضمن حالات حضرت صادق (ع) در کتاب ارشاد و ابن شهر آشوب در مناقب و طبرسی متوفی 548 ق (12) در اعلام الوری نوشته اند: کسانی که از ثقات با اختلاف مقالاتشان از امام صادق روایت کرده اند، چهار هزار تن بوده اند. و نیز گفته شده از میان شاگردان حضرتش چهارصد کتاب از احادیثی که جنابش تدریس و املاء می فرموده پرداختند و آن کتابها را (اصول) می نامند و چون فوت حضرتش در سال 148 ق بوده، قهرا شاگردان (یعنی نویسندگان اصول نامبرده) مقدم یا معاصر گروهی که از اهل تسنن به جمع حدیث پرداختند می باشند. زیرا جمع کثیری از نامبردگان، از شاگردان حضرت باقر که در 114 یا 112 ق وفات فرموده بوده اند و کلیه کسانی که از اهل سنت بجمع تدوین حدیث پرداخته و ما نامشان را یاد کردیم سال فوتشان پس از این دو امام خاصه حضرت باقر است (مثلا بین وفات حضرت باقر ومالک بیش از نیم قرن فاصله است و هکذا) برای نمونه جابر بن یزید جعفی در 128 ق در گذشته و وفات ابان بن تغلب در زمان حضرت صادق بوده و محمد بن قیس بجلی از اصحاب حضرت سجاد و باقر (114 ق) بوده اند و ابو حمزه ثمالی بسال 150 ق درگذشته است. فوت زراره در سال 150 ق و محمد بن مسلم نیز در همین سال و ابو عبیده حذاء و بسام صیرفی در قرن دوم بوده و به نقل رجالیون هر یک از نامبردگان دارای تألیف یا تألیفاتی در حدیث بوده اند، حتی مانند ابان بن تغلب و ابان بن عثمان الاحمر نه تنها در حدیث کتاب نوشته اند بلکه در قرائت و تفسیر و تاریخ و ادب در شمار پیشوایان این دانشها قرار داشتند (رک: تأسیس الشیعه فصل 7 و 8 و 12) .
اصل.کتاب.مصنف
اصل در اصطلاح علمای حدیث مجموعه ای از روایات است که راوی بلاواسطه از لسان امام شنیده و ضبط نموده باشد، ولی چنانچه به واسطه کتاب دیگر (که از امام اخذ شده) مجموعه ای گردآورد به این مجموعه (فرع) و به مرجع اولی (اصل) گویند (13) .
یا مراد باصل، مجرد کلام امام (ع) است در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام ائمه، از خود مؤلف نیز بیاناتی هست (14) . مؤلفین کتب رجال در آغاز، اصحاب اصول را از مصنفین جدا می کردند، اول کسی که اینکار را به حد استیفاء انجام داد احمد بن حسین بن عبید الله غضائری (متوفی 411 ق) (15) ، و معاصر شیخ طوسی (16) است که دو کتاب، یکی در ذکر مصنفات و دیگری در ذکر اصول تألیف کرد که شیخ طوسی پس از وی ترجمه مصنفین و اصحاب اصول را در یکجا جمع نمود (17) ، نیز باری ابن عقده کتابی در اسامی روات و ناقلین از حضرت صادق تصنیف کرده است.
همچنین ترجمه پاره ای از این بزرگان و کتب مؤلفه آنان در کتابهای فهرست ابن ندیم (متوفی 385 ق) (18) و رجال کشی تلمیذ عیاشی و رجال نجاشی (متوفی 450 ق) و رجال و فهرست شیخ طوسی (متوفی 460 ق) و معالم العلماء معروف به فهرست ابن شهرآشوب سروی مازندرانی (متوفی 588 ق) و فهرست شیخ منتجب الدین (متوفی 585 ق) و سایر کتب رجالیه متأخره آمده است(19) .
با این همه شیخ طوسی که در زمان خویش ریاست امامیه را داشته و در مدت اقامت در بغداد نیز دسترسی به کتابخانه بسیار نفیس دار العلم شاپور و کتابخانه پر ارج استادش سید مرتضی داشته، در آغاز فهرست می نویسد: من هیچگاه تعهد نمی کنم که همه تصانیف و اصول روائی شیعه را در این کتاب نام برم، زیرا این کار با کثرت انتشار شیعه در بلاد مختلف، عملی و قابل ضبط نیست.
باری علامه بزرگوار حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی در جلد دوم کتاب شریف (الذریعة الی تصانیف الشیعة) یکصد و هفده اصل و ترجمه مصنفین آنها را ذکر می کند و شیخ حر عاملی در فائده پنجم هدایة الامة (که اختصاری از وسائل الشیعه است) می نویسد: نام آنچه از مصنفات شیعه که در زمان ائمه و یا غیبت صغری و اوائل غیبت کبری در کتاب رجال استرآبادی آمده، بالغ بر شش هزار کتاب است.
باری همین اصول و نقل شفاهی محدثین معتمد شیعه مجامع حدیث امامیه را فراهم ساخت، چنانکه شیخ اجل اقدم ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی (متوفای 274 یا 280 ق) کتاب محاسن را که شامل تعداد کثیری از ابواب حدیث است در قرن سوم تألیف فرمود.
از آن پس کوششی در جمع احادیث متفرقه و ترتیب و تنسیق و مجموعه ساختن آن در میان محدثین امامیه پیدا گشت، که از آن میان کتابهای (کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضره الفقیه) بواسطه اشتمال بر اغلب روایات شیعه و اهمیت و وثاقت جامعین آن اشتهار بیشتری کسب کرد .
پی نوشت ها:

1 تأسیس الشیعة ص .279
2 در کتاب تأسیس الشیعة ص 279 قضیه را چنین می نگارد.عن عذافر الصیرفی قال کنت مع الحکم بن عتیبة عندابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) فجعل یسأله و کان ابو جعفر له مکرها (مکرما .کذا فی النجاشی) فاختلفا فی شی ء فقال ابو جعفر یا بنی قم فاخرج کتاب علی فاخرج کتابا مدرجا عظیما ففتحه و جعل ینظر حتی اخرج المسئلة.فقال ابو جعفر هذا خط علی و املاء رسول الله (ص) و اقبل علی الحکم و قال یا ابا محمد اذهب انت و سلمة و المقداد حیث شئتم یمینا و شمالا فو الله لا تجدون العلم اوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرائیل.گرچه در کتاب مزبور (حکم بن عیینه بادویاء) نوشته ولی مسلما (حکم بن عتیبه است زیرا علاوه بر اینکه در رجال نجاشی در ترجمه محمد بن عذافر (ص 279 نجاشی چاپ تهران) (عتیبه) آمده.اصلا حکم بن عیینه در کتب رجالیه مذکور نیست و همان حکم بن عتیبه است که زیدی مسلک و (بتری.منسوب به فرقه ای از زیدیه) بوده و بسال 113 یا 114 یا 115 فوت کرده وی استاد زراره و حمران پسران اعین (قبل از استبصارشان) بوده است.بعضی او را جزو مرجئه دانسته اند چنانکه در رجال ابو علی (منتهی المقال ص 117) ویرا از فقهای عامه شمرده و همین قول را از کشی نیز نقل نموده در تقریب التهذیب آمده: ثقة.ثبت.فقیه.الا انه ربما دلس.من الخامسة.مات سنة ثلاث عشرة او بعدها، و له نیف و ستون) ظاهرا وی قاضی کوفه بوده.و چون استاد زراه و حمران و علاوه مردی مسن بوده، مورد احترام حضرت واقع گردیده.و مسلما عبارت تأسیس الشیعه (کان (ع) له مکرها) تحریف مکرما است.
(رک به خلاصة الاقوال و رجال شیخ و رجال بو علی و رجال کشی و تقریب التهذیب 1/192) .
3 وی از آن عباس عموی پیغمبر بوده که به آن جناب بخشید.و چون خبر اسلام عباس را به پیغمبر نوید داد، حضرت وی را آزاد فرمود (نجاشی ص 3) .
4 ابو رافع القبطی مولی رسول الله (ص)، اسمه ابراهیم...مات فی اول خلافة علی علی الصحیح (تقریب التهذیب 2/421) .
5 تأسیس الشیعة ص 280 و .281
6 روضات الجنات.
7 رجال نجاشی ص .3
8 به نقل علامه از برقی (رک: نقد الرجال ص 159) .
9 ابو عبد الله نعمانی در کتاب (الغیبة) فرماید: و هو من الاصول التی یرجع الشیعة الیها و یعول علیها.کتاب سلیم اخیرا در نجف چاپ شده است.ولی آیا از آن سلیم است یا کتابی است که اصحاب آنرا از موضوعات ابان بن عیاش می دانند، احتیاج بفرصتی مناسب دارد.بهرحال درباره کتاب سلیم علامه فرماید: (الوجه عندی الحکم بتعدیل مؤلفه و التوقف فی الفاسد من کتابه) .
10 الذریعة ج 1 ص 17.رجال نجاشی ص 31
11 به نقل از الذریعه ج 2 ص 129.و تأسیس الشیعة ص .28
12 ترجمه مفصل وی را در مجله آستان قدس (شماره 9) به قلم نویسنده این سطور ببینید.
13 الذریعة ج 2 ص .126
14 رجال بوعلی ص 11.توضیح المقال کنی ص 49 (طبع ضمیمه رجال بوعلی) .
15 هم او است که اقوالش در رجال مخصوصا در جرح روات بازگو میشود، پدرش حسین نیز از مشایخ شیعه و معاصر شیخ مفید و استاد حدیث نجاشی و شیخ طوسی است. (ریحانة الادب)
16 اعیان الشیعة ج .1
17 خاندان نوبختی ص 71 فهرست شیخ ص 1 و 2 حاشیه آقای بهبهانی بر منهج المقال (در حاشیه کتاب مزبور ص 35) .
18 در یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 233، وفات ابن ندیم را به سال 385 نوشته است.
19 در فهرست ابن ندیم نام کثیری از دانشمندان شیعه و تعداد کثیری از کتب امامیه، برده شده است. در رجال نجاشی 1200 تن از دانشمندان شیعه با ذکر مؤلفات آنان، و در فهرست شیخ، نام هفتصد نفر، و در معالم العلماء نام سیصد تن (غیر از آنانکه شیخ در فهرست متعرض شده) ضبط گردیده و چون تألیف فهرست ابن ندیم در سال 377 ق و کتب نجاشی و شیخ قبل از نیمه دوم قرن پنجم بوده، چنین نتیجه می گیریم که مؤلفین شیعه (که تألیفات آنان بیشتر جنبه روائی و علم الحدیث داشته) با آن کثرت قبل از تاریخ مزبور می زیسته اند.
منبع: علم الحدیث؛ کاظم مدیر شانه چی / ص 66





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین