پس از مالک عصر طلائی حدیث شروع می شود و در این عصر است که مجامع حدیث اهل سنت که در رأس آنان صحاح سته (ششگانه) است بوجود آمد.صحاح به ترتیب زمان از این قرار است: 1 صحیح بخاری (1) یا (الجامع الصحیح) از ابو عبد الله محمد بن اسمعیل بخاری متوفی 256 ق. 2 صحیح مسلم از ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری متوفی 261ق. 3 سنن ابن ماجه از محمد بن یزید بن ماجه قزوینی متوفی 273 ق. 4 سنن ابی داود از سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانی متوفی 275 ق. 5 جامع ترمذی یا (سنن ترمذی) از ابو عیسی محمد بن عیسی بن سوره (2) متوفی 279 ق. 6 سنن نسائی (مسمی به مجتبی) از ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب متوفی 303 ق. کتب ششگانه مذکور در فوق به اضافه موطأ مالک و مسند ابن حنبل متوفی 241 ق جوامع اولیه حدیث اهل سنت را تشکیل می دهد. مؤلفین صحاح اینک ترجمه مختصری از مؤلفین جوامع مزبور ضمیمه توضیحاتی درباره هر کتاب تقدیم می شود . الف) (بخاری): ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره جعفی بخاری است که در بخارا به سال 194 ق متولد و در سال 256 ق در گذشت و از وی اولاد ذکور نماند. اجداد وی زردشتی بودند و اول کسی که از آنان به دین اسلام مشرف شد، مغیره (پدر سوم بخاری) بوده و به واسطه انتساب (ولاء) به سعید جعفی (والی خراسان)، به جعفی مشهور شد. پدرش هنگامی که وی کودک بود در گذشت و ثروت سرشاری برای او به ارث گذارد لذا بخاری برای اخذ حدیث و تکمیل معلومات خود به بیشتر بلاد مشهور از قبیل شهرهای خراسان و عراق و حجاز و شام و مصر مسافرت نمود در نیشابور ابتداء مورد تکریم دانشمندان آن شهرستان واقع شد .ولی بواسطه اختلافی که بین وی و محمد بن یحیی نیشابوری (شیخ حدیث آن سامان) رخ داد مجبور به مهاجرت گردید. w3.hadith.net
پس از مالک عصر طلائی حدیث شروع می شود و در این عصر است که مجامع حدیث اهل سنت که در رأس آنان صحاح سته (ششگانه) است بوجود آمد.صحاح به ترتیب زمان از این قرار است:
1 صحیح بخاری (1) یا (الجامع الصحیح) از ابو عبد الله محمد بن اسمعیل بخاری متوفی 256 ق.
2 صحیح مسلم از ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری متوفی 261ق.
3 سنن ابن ماجه از محمد بن یزید بن ماجه قزوینی متوفی 273 ق.
4 سنن ابی داود از سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانی متوفی 275 ق.
5 جامع ترمذی یا (سنن ترمذی) از ابو عیسی محمد بن عیسی بن سوره (2) متوفی 279 ق.
6 سنن نسائی (مسمی به مجتبی) از ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب متوفی 303 ق.
کتب ششگانه مذکور در فوق به اضافه موطأ مالک و مسند ابن حنبل متوفی 241 ق جوامع اولیه حدیث اهل سنت را تشکیل می دهد.
مؤلفین صحاح
اینک ترجمه مختصری از مؤلفین جوامع مزبور ضمیمه توضیحاتی درباره هر کتاب تقدیم می شود .
الف) (بخاری): ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره جعفی بخاری است که در بخارا به سال 194 ق متولد و در سال 256 ق در گذشت و از وی اولاد ذکور نماند.
اجداد وی زردشتی بودند و اول کسی که از آنان به دین اسلام مشرف شد، مغیره (پدر سوم بخاری) بوده و به واسطه انتساب (ولاء) به سعید جعفی (والی خراسان)، به جعفی مشهور شد.
پدرش هنگامی که وی کودک بود در گذشت و ثروت سرشاری برای او به ارث گذارد لذا بخاری برای اخذ حدیث و تکمیل معلومات خود به بیشتر بلاد مشهور از قبیل شهرهای خراسان و عراق و حجاز و شام و مصر مسافرت نمود در نیشابور ابتداء مورد تکریم دانشمندان آن شهرستان واقع شد .ولی بواسطه اختلافی که بین وی و محمد بن یحیی نیشابوری (شیخ حدیث آن سامان) رخ داد مجبور به مهاجرت گردید.
w3.hadith.net
- [سایر] خدا در کتب اهل سنت مخصوصا صحاح سته چگونه معرفی شده است؟( توضیح کامل و جامع)
- [سایر] مجموع صحاح و مسانید معروف اهل سنت و نیز خصوصیات آنها چیست؟
- [سایر] صحاح سته اهل سنت کداماند و تا چه میزان معتبر میباشند؟
- [سایر] آیا حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت یا صحاح سته ایشان نیز آمده است؟
- [سایر] آیا حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت یا صحاح سته ایشان نیز آمده است؟
- [سایر] با توجه به منابع روایی اهل سنت حدیث غدیر تایید می شود یا رد؟
- [سایر] لطفا برای شناخت شیعه و سنی منابعی معرفی کنید؟
- [سایر] میخواستم بدانم هند بنت عتبه در منابع تاریخی و روایی به خصوص اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ سند خوردن جگر حضرت حمزه توسط هند را از منابع اهل سنت بیاورید؟
- [سایر] اهل تسنن میگویند اهل بیت سنی هستند؟
- [سایر] لطفاً بفرمایید مبانی سلفیه و اهلسنت در خلافت چیست و کتابها و منابع متقنی در این رابطه معرفی کنید؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.