پاسخ این سوال از 4 بخش تشکیل میشود. اولاً: شکی نیست که این عالم نظم دارد و نظم آن ذاتی است. و بین اجزای آن رابطۀ حقیقی برقرار است؛ مثل مراتب اعداد. در اعداد میبینیم که عدد (یک) قبل از عدد (دو) و عدد (دو) قبل از عدد (سه) و بعد از عدد (یک) است. همچنین هر عددی غیر از عدد یک، بعد از عددی و قبل از عدد دیگری است. هر عددی مرتبهای را اشغال کرده و در مرتبه خود احکام و آثاری دارد و مجموع اعداد که محدود به حدی نیستند نظامی را به وجود آوردهاند. این نظم و نظامی که در مراتب اعداد وجود دارد ذاتی اعداد است. همین نظم ذاتی در میان مخلوقات در جهان هستی نیز حاکم است. یعنی این طور نیست که خداوند مجموعهای از اشیا را خلق کرده باشد، ولی هیچ رابطۀ واقعی میان آنها نباشد، بعد آنها را به صف کشیده باشد و یکی را پشت سر دیگری قرار داده باشد. ثانیاً: نظامی که در جهان هستی حاکم است، نظام احسن است. یعنی هرچه در این جهان است در نهایت نیکویی و در بهترین حالات خلق شده است، به طوری که بهتر از این تصور نمیشود. و قرآن کریم در این باره میفرماید: "او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید ...".[1] ثالثاً: یک سری قوانین کلی بر این نظام هستی حاکم است که خداوند متعال طبق آن قوانین جهان هستی را اداره میکند و هرگز کاری را خارج از این قوانین انجام نمیدهد و هیچ تغییر و تبدیلی هم در این قوانین راه ندارد. چنانچه قرآن می فرماید: "هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت".[2] رابعاً: یکی از قوانین این عالم قانون علت و معلول است. که به موجب آن قانون هر موجودی در نظام هستی جایگاه و مقام معلومی دارد. نبودن قانون علت و معلول به معنای این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی شود و ممکن باشد که هر معلولی به جای هر علت وهر علتی به جای هر معلول بیاید ؛ مثلاً اثر شعله کبریت با اثر شعله خورشید یکی باشد و حال این که این طور نیست . حکومت قانون علت و معلول بر جهان به وضوح نمایان است چرا که هر معلولی علت خاص خود را دارد و هر علتی اثر و معلول خود را دارد و مراتب موجودات هستی از قبیل مراتب قرار دادی و اعتباری رایج در مناسبات اجتماعی نیست که فرقی نداشته باشد که فلان رئیس مرؤوس شود، یا برعکس؛ اما مراتب موجودات هستی مراتب حقیقی و واقعی است که بر اساس آن گوسفند نمی تواند انسان باشد و انسان هم نمی تواند گوسفند یا نبات باشد. چرایی این جا معنا ندارد که چرا یکی گیاه، یکی انسان و یکی حیوان خلق شده است. در یک کلمه باید گفت تفاوت موجودات جهان ذاتی آنها و لازمۀ نظام علت و معلول است.[3] بنابراین این که گفته شده است هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی خداوند بر حسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا آنها را خلق میکند. درجات و موقعیتهایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است که یکی لیاقتش و ظرفیتش این باشد که جز جمادات یا نباتات و یا غیره باشد، مانند پستهای اجتماعی(رئیس و مرئوس) نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد، بلکه این موقعیت ها مانند خواص اشکال هندسی ذاتی موجودات است. وقتی میگوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویههایش برابر با دو قائمه باشد و خاصیت مربع این است که مجموع زاویههایش برابر با چهار قائمه باشد، به این معنا نیست که به یکی خاصیت دو قائمه داشتن و به دیگری خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کردهاند. و لذا نمی توان گفت:" که چرا به مثلث ستم کرده و خاصیت 4 قائمه را ندادهاند یا بالعکس. "زیرامثلث جز همان خاصیت معین و همان ظرفیت معین نمیتواند داشته باشد. مراتب موجودات جهان نیز همین طور است. این که جماد رشد و درک ندارد، ولی گیاه رشد دارد و درک ندارد و حیوان هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجودی هر یک از آنهاست. نه آن که همه اوّل یکسان بودهاند و بعد آفریدگار به یکی لیاقت و ظرفیت رشد و درک را داده، به یکی هیچ کدام را نداده و به یکی، یک جنبه را داده و به دیگری آن را نداده است. پس این تصور غلط است که فکر کنیم خداوند ابتدا همه موجودات را به طور مساوی آفریده و بعد بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده است. بلکه صحیح آن است که بگوئیم هر چیز در جهان، فقط گونهای خاص از وجود را میتواند بپذیرد و بس، که خداوند هم همان خلقت را به او میدهد. همانگونه که بوعلی سینا میفرماید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه آن را (از اول به صورت زرد آلو) ایجاد کرده است.[4] برای روشن تر شدن مسئله به این مثال توجه کنید:: یک خودرو از اجزای زیادی همچون پیچ ، مهرههای کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و.... تشکیل شده است. ولی این طور نبوده که سازنده ابتدا تمام قطعات مساوی را یکسان تولید کرده و بعد یکی را فرمان و دیگری را چرخ و ... قرار داده است بلکه از اول هریک از پیچ ، مهرههای کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و... را به طور جداگانه تولید کرده و هریک را در جای خود قرار داده است تا ماشین بتواند کار خودش را درست انجام دهد. پی نوشتها: [1]. (الذی احسن کل شیء خلقَهُ)، سجده، 7. [2]. (ولن تجدَ لسُنةِ تبدیلاً). احزاب، 62. [3]. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 102 - 107، صدرا، چاپ 30، 1378. [4]. (وما جعل اللهُ المشمشة * مشمشةً بل أوجدها). منبع: http://farsi.islamquest.net
اساس خلقت موجودات چگونه است که یکی انسان و دیگری گیاه یا حیوان خلق می شود؟ و این که هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی چه؟
پاسخ این سوال از 4 بخش تشکیل میشود.
اولاً: شکی نیست که این عالم نظم دارد و نظم آن ذاتی است. و بین اجزای آن رابطۀ حقیقی برقرار است؛ مثل مراتب اعداد. در اعداد میبینیم که عدد (یک) قبل از عدد (دو) و عدد (دو) قبل از عدد (سه) و بعد از عدد (یک) است. همچنین هر عددی غیر از عدد یک، بعد از عددی و قبل از عدد دیگری است. هر عددی مرتبهای را اشغال کرده و در مرتبه خود احکام و آثاری دارد و مجموع اعداد که محدود به حدی نیستند نظامی را به وجود آوردهاند. این نظم و نظامی که در مراتب اعداد وجود دارد ذاتی اعداد است. همین نظم ذاتی در میان مخلوقات در جهان هستی نیز حاکم است. یعنی این طور نیست که خداوند مجموعهای از اشیا را خلق کرده باشد، ولی هیچ رابطۀ واقعی میان آنها نباشد، بعد آنها را به صف کشیده باشد و یکی را پشت سر دیگری قرار داده باشد.
ثانیاً: نظامی که در جهان هستی حاکم است، نظام احسن است. یعنی هرچه در این جهان است در نهایت نیکویی و در بهترین حالات خلق شده است، به طوری که بهتر از این تصور نمیشود. و قرآن کریم در این باره میفرماید: "او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید ...".[1]
ثالثاً: یک سری قوانین کلی بر این نظام هستی حاکم است که خداوند متعال طبق آن قوانین جهان هستی را اداره میکند و هرگز کاری را خارج از این قوانین انجام نمیدهد و هیچ تغییر و تبدیلی هم در این قوانین راه ندارد. چنانچه قرآن می فرماید: "هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت".[2]
رابعاً: یکی از قوانین این عالم قانون علت و معلول است. که به موجب آن قانون هر موجودی در نظام هستی جایگاه و مقام معلومی دارد. نبودن قانون علت و معلول به معنای این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی شود و ممکن باشد که هر معلولی به جای هر علت وهر علتی به جای هر معلول بیاید ؛ مثلاً اثر شعله کبریت با اثر شعله خورشید یکی باشد و حال این که این طور نیست .
حکومت قانون علت و معلول بر جهان به وضوح نمایان است چرا که هر معلولی علت خاص خود را دارد و هر علتی اثر و معلول خود را دارد و مراتب موجودات هستی از قبیل مراتب قرار دادی و اعتباری رایج در مناسبات اجتماعی نیست که فرقی نداشته باشد که فلان رئیس مرؤوس شود، یا برعکس؛ اما مراتب موجودات هستی مراتب حقیقی و واقعی است که بر اساس آن گوسفند نمی تواند انسان باشد و انسان هم نمی تواند گوسفند یا نبات باشد. چرایی این جا معنا ندارد که چرا یکی گیاه، یکی انسان و یکی حیوان خلق شده است. در یک کلمه باید گفت تفاوت موجودات جهان ذاتی آنها و لازمۀ نظام علت و معلول است.[3]
بنابراین این که گفته شده است هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی خداوند بر حسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا آنها را خلق میکند. درجات و موقعیتهایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است که یکی لیاقتش و ظرفیتش این باشد که جز جمادات یا نباتات و یا غیره باشد، مانند پستهای اجتماعی(رئیس و مرئوس) نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد، بلکه این موقعیت ها مانند خواص اشکال هندسی ذاتی موجودات است. وقتی میگوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویههایش برابر با دو قائمه باشد و خاصیت مربع این است که مجموع زاویههایش برابر با چهار قائمه باشد، به این معنا نیست که به یکی خاصیت دو قائمه داشتن و به دیگری خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کردهاند. و لذا نمی توان گفت:" که چرا به مثلث ستم کرده و خاصیت 4 قائمه را ندادهاند یا بالعکس. "زیرامثلث جز همان خاصیت معین و همان ظرفیت معین نمیتواند داشته باشد.
مراتب موجودات جهان نیز همین طور است. این که جماد رشد و درک ندارد، ولی گیاه رشد دارد و درک ندارد و حیوان هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجودی هر یک از آنهاست. نه آن که همه اوّل یکسان بودهاند و بعد آفریدگار به یکی لیاقت و ظرفیت رشد و درک را داده، به یکی هیچ کدام را نداده و به یکی، یک جنبه را داده و به دیگری آن را نداده است. پس این تصور غلط است که فکر کنیم خداوند ابتدا همه موجودات را به طور مساوی آفریده و بعد بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده است. بلکه صحیح آن است که بگوئیم هر چیز در جهان، فقط گونهای خاص از وجود را میتواند بپذیرد و بس، که خداوند هم همان خلقت را به او میدهد. همانگونه که بوعلی سینا میفرماید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه آن را (از اول به صورت زرد آلو) ایجاد کرده است.[4]
برای روشن تر شدن مسئله به این مثال توجه کنید:: یک خودرو از اجزای زیادی همچون پیچ ، مهرههای کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و.... تشکیل شده است. ولی این طور نبوده که سازنده ابتدا تمام قطعات مساوی را یکسان تولید کرده و بعد یکی را فرمان و دیگری را چرخ و ... قرار داده است بلکه از اول هریک از پیچ ، مهرههای کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و... را به طور جداگانه تولید کرده و هریک را در جای خود قرار داده است تا ماشین بتواند کار خودش را درست انجام دهد.
پی نوشتها:
[1]. (الذی احسن کل شیء خلقَهُ)، سجده، 7.
[2]. (ولن تجدَ لسُنةِ تبدیلاً). احزاب، 62.
[3]. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 102 - 107، صدرا، چاپ 30، 1378.
[4]. (وما جعل اللهُ المشمشة * مشمشةً بل أوجدها).
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] اساس خلقت موجودات چگونه است که یکی انسان و دیگری گیاه یا حیوان خلق می شود؟ و این که هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی چه؟
- [سایر] اساس تفاوت در خلقت موجودات چگونه است که یکی انسان و دیگری حیوان یا گیاه شده است؟
- [سایر] در آیه 28 سوره بقره می فرماید: "او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد، پس از آن به خلقت آسمان نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به همه چیز دانا است. اگر همه موجودات برای انسان خلق شدند. موجوداتی که میلیون ها سال قبل از خلقت انسان، نسلشان منقرض شده بود برای چه خلق شدند. از طرفی انسان جوان ترین مخلوق است، چگونه موجودات دیگر میلیون ها و شاید میلیاردها سال زودتر برای او آفریده شدند؟ و آیا خلقت زمین، قبل از خلقت آسمان است؟ کرات و سیاراتی بسیار بسیار کهن تر از زمین در کهکشان ها وجود دارد که عمر زمین نسبت به آنها بسیار جوان است. و هیچ فضانوردی نگفته که آسمان هفت طبقه است.
- [سایر] با عنایت به آیه 29 سوره بقره آیا قبل از خلقت آدم و حوا خداوند موجودات دیگری را نیز خلق کرده بود که به فساد و تباهی برخیزند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] ساختن عروسک و مجسمه و نقاشی و ترسیم چهره موجودات زنده اعمّ از گیاه، حیوان، و انسان چه حکمی دارد آیا خرید و فروش و نگهداری آن جایز است؟
- [سایر] آیا خداوند انسان یا ماده را بدون واسطه خلق کرده است؟ نقش واسطه فیض در خلقت انسان چیست؟
- [سایر] تعداد موجودات در هر گروه مثل انسان بر چه اساسی است؟ چون موجود وجود نداشته، بلکه خلق شده است و فقط هر موجودی یک (من) است که به او اراده داده میشود، تعداد بر چه اساسی میتواند باشد که یک عدد ثابتی باشد که نه اینکه موجودی خلق نشود و نه موجودی اضافه خلق شود؟ آفرینش (من) بر چه اساسی است تا مطمئن شویم موجودی نیست که خلق نشده باشد؟
- [سایر] آیا برای خلق شدن روح باید اول جسم خلق شود؟ و یا همهی ارواح انسانها تا آخر دنیا خلق شده است؟ خداوند بعد از ساختن جسم حضرت آدم(ع)، در او روح دمید و انسان خلق شد، آیا این دلیل بر تقدم خلقت جسم بر روح نمیباشد؟ با توجه به اینکه در روایات آمده است که حدود دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، ارواح ائمه اطهار خلق شده بود و جسم ایشان هنوز خلق نشده بود.
- [سایر] به نام خدا، سلام، در فلسفه خلقت انسان گفته میشود؛ از دلایل آن خالق بودن خداوند است؛ یعنی گفته میشود چون خلاقیت صفت خداوند است، انسان را خلق کرده است. 1. مگر خداوند (نعوذ بالله) غیر ارادی این کار را انجام داده است؟ 2. اگر خداوند ما را بر اساس صفت خلاقیت خلق فرمودند، پس بر همین اساس بینهایت کره زمین عیناً مانند شرایط ما - با توجه به اینکه خداوند ما را به بهترین وجه خلق کردند- باید وجود داشته باشد، چنین چیزی درست است؟!
- [سایر] قبل از اینکه ما به وارد دنیا بشوییم کجا بودیم؟ اساس خلقت انسان از کجا نشات گرفته است ؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] حیوان اهلی حلال گوشت، از سه راه حرام گوشت می شود: اوّل: اینکه جلاّل باشد، یعنی خوراک آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان باشد که در اینصورت گوشت و شیر آن حرام و بنابر احتیاط واجب بول و مدفوع آن نجس می شود. دوّم: اینکه انسان با حیوان چهار پا نزدیکی کند و عمل زشت انجام دهد. در اینصورت گوشت و شیر آن بلکه بنابر احتیاط واجب نسل آن هم حرام می شود و نیز بول و مدفوع آن بنابر احتیاط نجس است. سوّم: برّه و بزغاله و گوساله ای که از شیر خوک بخورد تا نمو کند و استخوانش محکم شود گوشت و شیر و نسلش حرام می شود و بنابر احتیاط واجب بول و مدفوع آن نجس است ولی اگر از شیر انسان بخورند تا بزرگ شوند گوشت و شیرشان حرام نمی شود بلکه کراهت دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بترسد که در صورت صرف اب در وضو یا غسل گرفتار بعضی از مشکلات ذیل می شود باید تیمم نماید ان که خودش فعلا یا بعد به تشنگی که باعث تلف یا مرضش می شود یا تحملش بر او حرجی است مبتلا شود ان که بر کسانی که حفظشان بر او واجب است بترسد که از تشنگی تلف یا بیمار شوند ان که بر انسان یا حیوانی که تلف یا بیماری یا بی تابی انها بر او حرجی باشد بترسد و یا در تلف ان حیوان ضرر معتنابه به حسب حال او باشد
- [آیت الله اردبیلی] حیوان اهلیِ حلال گوشت به یکی از سه راه حرام گوشت میشود: اوّل:این که (جَلاّل) باشد، یعنی به خوردن مدفوع انسان عادت کرده باشد که در این صورت گوشت، تخم و شیر آن حرام و بنابر احتیاط ادرار و مدفوع آن نجس میباشد. دوم: این که انسان با حیوان چهارپا نزدیکی کند که در این صورت گوشت و شیر آن حرام میشود و بنابر احتیاط واجب، ادرار و مدفوع آن نیز نجس است و همچنین بنابر احتیاط واجب، نسل آن نیز که پس از وطی متولد میشود، حرام است، گرچه قبل از وطی در شکم او موجود باشد. سوم:برّه و بزغاله که از شیر خوک بخورد تا رشد کند و گوشت آن محکم شود که در این حالت گوشت و شیر و نسل آنها حرام میشود و بنابر احتیاط واجب ادرار و مدفوع آنها نیز نجس است.
- [آیت الله سیستانی] در بعضی روایات چند چیز در کشتن حیوانات مکروه شمرده شده است : 1 پیش از بیرون آمدن روح ، پوست حیوان را بکنند . 2 در جائی حیوان را بکشند که حیوان دیگر که از جنس اوست آن را ببیند . 3 در شب ذبح کنند یا پیش از ظهر روز جمعه ، ولی در صورت احتیاج کراهت ندارد . 4 خود انسان چهارپائی را که پرورش داده است بکشد . احکام شکار کردن با اسلحه مسأله ???? اگر حیوان حلالگوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند و بمیرد، با پنج شرط، حلال و بدنش پاک است: اوّل: آنکه اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر باشد که بدن حیوان را پاره میکند، و در قسم دوّم اگر سلاح سرنیزه نداشته باشد، شرط حلال شدن این است که بدن حیوان را مجروح و پاره کند، و اگر سرنیزه داشته باشد کافی است که آن را بکشد هرچند مجروح نسازد، و اگر بهوسیله دام یا چوب، و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند و بمیرد پاک نمیشود، و خوردن آن هم حرام است. و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر با چیز تیزی که سلاح نیست مانند سوزنهای بزرگ یا چنگال، یا سیخ کباب و مانند آن حیوان را شکار کنند، و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است، چه گلوله تیز و مخروطی باشد چه نباشد، و لازم نیست گلوله از جنس آهن باشد، ولی اگر گلوله در بدن حیوان فرو نرود بلکه آن را به سبب فشار بکشد، یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش اشکال دارد. دوّم: کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر غیر کتابی، یا کسی که در حکم کافر است مانند نواصب حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست، بلکه کافر کتابی هم اگر حیوانی را شکار کند و نام خدا را هم ببرد، آن حیوان بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود. سوّم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان بکار برد، و اگر مثلاً جایی را نشانه بگیرد و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست، و خوردن آن هم حرام است، ولی اگر به قصد شکار حیوان بخصوصی تیراندازی کند و بجای آن دیگری را بکشد، حلال است. چهارم: در وقت بکار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه پیش از خوردن به هدف نام خدا را ببرد نیز کافی است، و اگر عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: وقتی صیاد به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد، و چنانچه بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است. مسأله ???? اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند، و یکی از آنان شرایط گذشته را رعایت کند، ولی دیگری رعایت نکند، مثلاً یکی از آن دو نام خدا را ببرد، و دیگری عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان حلال نیست. مسأله ???? اگر بعد از آنکه حیوانی را تیر زدند مثلاً در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان به واسطه هر دو تیر و افتادن در آب جان داده است، حلال نیست، بلکه اگر نداند که جان دادن آن فقط به واسطه تیر بوده است، نیز حلال نمیباشد. مسأله ???? اگر با سگ غصبی یا اسلحه غصبی، حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او میشود، ولی گذشته از اینکه گناه کرده، باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد. مسأله ???? اگر با وسیله شکار چون شمشیر بعضی از اعضای بدن حیوان مانند دست و پا را از او جدا کنند، آن عضو حرام میباشد، ولی چنانچه آن حیوان را با مراعات شرایط گذشته در مسأله (????) سر ببرند، باقیمانده بدن او حلال میشود؛ و اما اگر وسیله شکار با شرایط گذشته بدن حیوان را دو قسمت کند، و سر و گردن در یک قسمت بماند، و انسان وقتی برسد که حیوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است. و همچنین است اگر حیوان زنده باشد ولی بهاندازه سربریدن وقت نباشد، اما اگر بهاندازه سربریدن وقت باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر با چوب یا سنگ، یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام است، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند و سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن قسمت هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه زندهای از آن بیرون آید، چنانچه آن بچه را به دستوری که قبلاً گذشت سر ببرند، حلال، وگرنه حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه مردهای از شکمش بیرون آورند، در صورتی که مردن بچه پیش از کشتن آن حیوان نباشد، و همچنین به سبب دیر بیرون آوردنش از شکم آن حیوان نمرده باشد، چنانچه خلقت آن بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد، پاک و حلال است. شکار کردن با سگ شکاری مسأله ???? اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلالگوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل: سگ بهطوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود، و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر پس از نزدیک شدن به شکار و دیدن آن نتوان از او جلوگیری کرد، ضرر ندارد، و اگر عادتش این باشد که پیش از رسیدن صاحبش از شکار میخورد، ضرر ندارد، و همچنین اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد، اشکال ندارد، ولی بنا بر احتیاط واجب شرط است که عادتش چنین باشد که اگر صاحبش خواست شکار را از او بگیرد به ممانعت و ستیز برنخیزد. دوّم: صاحبش آن را بفرستد، و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش صدا بزند که زودتر آن را به شکار برساند، اگرچه به واسطه صدای صاحبش شتاب کند بنا بر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نماید. سوّم: کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد، به تفصیلی که در شرایط شکار با اسلحه گذشت. چهارم: شکارچی وقت فرستادن سگ، یا پیش از رسیدنش به حیوان، نام خدا را ببرد، و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده است بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده است، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد ولی نه از جهت تأخیر غیر معمول در رسیدن به شکار اما اگر وقتی برسد که بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست. مسأله ???? کسی که سگ را فرستاده اگر وقتی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه به واسطه تهیه مقدمات آن مانند بیرون آوردن کارد وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد، حلال است، ولی اگر چیزی همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود، البته در این حال اگر آن حیوان را رها کند که سگ او را بکشد، حلال میشود. مسأله ???? اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در مسأله (????) گفته شد بودهاند، شکار حلال است، و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است. مسأله ???? اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است، و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دوی آنها حلال و پاک میباشد. مسأله ???? اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آنها عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، و نیز اگر یکی از سگهایی را که فرستادهاند بهطوری که در مسأله (????) گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام میباشد. مسأله ???? اگر باز، یا حیوان دیگری غیر سگ شکاری، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که قبلاً گذشت سر آن را ببرند، حلال است. صید ماهی و ملخ مسأله ???? اگر ماهیای که در اصل خلقتش فلس دار باشد هرچند از جهت عارضی فلس از او جدا شده باشد زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است. و چنانچه در آب بمیرد پاک است، ولی خوردن آن حرام میباشد، هرچند با وسیلهای مانند زهر بمیرد، مگر اینکه در تور ماهیگیر در آب بمیرد که در این صورت خوردنش حلال است. و ماهی بیفلس را اگرچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است. مسأله ???? اگر ماهی از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند، چنانچه پیش از آنکه بمیرد، با دست یا بهوسیله دیگر کسی آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است، و اگر قبل از گرفتن بمیرد، حرام است. مسأله ???? کسی که ماهی را صید میکند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید ببیند، یا از راه دیگری اطمینان داشته باشد که او را زنده از آب گرفته، یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد و در آن تصرفی میکند که دلیل بر حلال بودن آن است مانند فروختن یا خوردن، حلال است، و اگر در دست کافر باشد، اگرچه بگوید آن را زنده گرفتهام، حرام میباشد، مگر آنکه انسان اطمینان کند که او را زنده از آب گرفته یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? خوردن ماهی زنده جایز است. مسأله ???? اگر ماهی زنده را بریان کنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، خوردنش جایز است. مسأله ???? اگر ماهی را بیرون آب دو قسمت کنند، و یک قسمت آن در حالی که زنده است در آب بیفتد، خوردن قسمتی را که بیرون آب مانده جایز است. مسأله ???? اگر ملخ را با دست یا بهوسیله دیگری زنده بگیرد، بعد از جان دادن آن حلال است، و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد، و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مردهای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته است یا نه، اگرچه بگوید زنده گرفتهام حرام است. مسأله ???? خوردن ملخی که بال درنیاورده است و نمیتواند پرواز کند، حرام است.