از پرسشتان چنین برمیآید که شما در مورد بطلان عقاید گروه نامبرده، تردیدی ندارید و سؤالتان تنها در ارتباط با شرکت در مجالس به ظاهر مذهبی است که توسط آنها برپا میشود. بر این اساس؛ در پاسخ؛ این موضوع را مسلم میگیریم که این مذهب، مرامی باطل بوده[1] و تنها به بررسی معاشرت و همنشینی با افراد پیرو آن میپردازیم: مولایمان امیرالمؤمنین(ع)؛ شخصیتی بینظیر در تاریخ است که گروهی؛ به دلیل بغض و عناد؛ او را از حق مسلم خود محروم ساخته و گروهی دیگر؛ که به ظاهر از دوستان ایشان به حساب میآمدند؛ پا را از حد فراتر گذاشته و ایشان را به مقام الوهیت رساندند و هر دو گروه نیز، به فرمودۀ خود ایشان، به وادی هلاکت افتادهاند[2]. ما که ایشان را امام و پیشوای خود میدانیم، باید به فرمودۀ ایشان عمل نماییم مبنی بر اینکه: کمترین اعتراضمان به اشخاص گناهکار خصوصا مشرکینی که به الوهیت حضرت علی (ع) قائلند، باید اینگونه باشد که با چهرههای گرفته و عبوس در مقابل آنها ظاهر شویم[3]. طبیعی است که شرکت در مجالسی از این نوع که چنین افرادی ترتیب میدهند، نمیتواند خالی از احترامات متقابل باشد که این نیز در تعارض با فرمودۀ دیگر امام علی(ع) است. ایشان میفرمایند: شخصی که به نزد بدعتگزار رفته و او را مورد احترام خود قرار دهد، گویا در راه انهدام اساس اسلام قدم برداشتهاست[4]. اگر یک قدم عقب نشسته و بگوییم که ما بدون احترامی به آنان، وارد مجلسشان میشویم، باز هم مشمول فرمودۀ امام صادق(ع) میشویم که در ارتباط با افراد بدعتگزار، میفرمایند: با آنان همصحبت و همنشین نشوید، تا مردم گمان ننمایند که شما نیز یکی از آنان هستید[5]! همۀ افراد نمیدانند که شما با آنها همعقیده نبوده و جهت اقامۀ شعائر حسینی با آنان همنشین شدهاید، بلکه شما را نیز همفکر و هم عقیدۀ آنان دانسته و در نتیجه، شرکت شما در چنین مجالسی، موجب تقویت آن گروه و افزودهشدن بر شکوه تجمعاتشان میشود، زیرا امام ششم(ع) توصیه فرموده که: سزاوار نیست فرد با ایمان، در مجلسی بنشیند که گناهآلود بوده و او قدرت تغییر دادن آن وضعیت را ندارد[6].در هر صورت، ممکن است هرگونه ارتباط با این اشخاص، موجب آن گردد که خشم پروردگار بر آنان، شامل تمام افراد حاضر در جمعشان شود، هرچند که برخی از آنها باطنا با آنها مخالف باشند! به این روایت توجه فرمایید: شخصی به نام جعفری نقل مینماید که امام رضا(ع) به من فرمود: چه شده که من تو را گاهی نزد عبدالرحمن پسر یعقوب میبینم؟! عرض نمودم که او دائی من است!، امام فرمودند که او عقیدۀ نادرستی نسبت به خداوند دارد! اگر میخواهی همنشینی با او را ادامه دهی، دیگر نزد ما نیا و اگر مایل به همنشینی با ما هستی، دیگر نزد او مرو! عرض نمودم: او هرچه دلش میخواهد، بگوید، من که چنین عقیدهای نداشته و سخنان او را تأیید نمینمایم، با این وجود، تنها با همنشینی با او چه گناهی مرتکب خواهم شد؟! امام(ع) فرمودند: آیا نمیترسی که اگر بنا باشد مصیبت و عذابی گریبانگیر او شود، تو هم که در کنار او هستی، از آن عذاب مصون نمانی؟! آیا داستان آن فردی که خودش از جمله یاران حضرت موسی(ع) بوده، اما پدرش در میان لشگریان فرعون بود را نشنیدی که وقتی لشگریان فرعون، حضرت موسی(ع) و پیروان او را تعقیب نموده و به آنان رسیدند، او از آن پیامبر الهی جدا شده و به قصد پند و اندرز پدرش، به میان سپاهیان فرعون رفت! و وقتی که پدرش را ملاقات نموده و در حال نصیحت او و دعوتش به کنارهگیری از فرعون و فرعونیان بود، ناگهان عذاب الهی سررسید و او به همراه پدرش؛ همانند دیگر فرعونیان؛ در دریا غرق شد! البته، این خبر به موسی(ع) رسید و ایشان فرمودند که هرچند این فرزند، اکنون در جوار رحمت الهی میباشد، ولی زمانی که بلا نازل شود، اشخاصی که در کنار مجرمان هستند نیز از آن مصون نخواهند ماند[7]! این شخص، هنگام برخورد دو گروه حق و باطل، با نیت خیر به میان لشگر باطل رفت، اما چون از طرفی، دیگر فرصت پند و موعظه گذشته بود و از طرفی او در سیاهی لشگر فرعون به حساب میآمد، دچار عذاب دنیوی شده و در دریا غرق شد. از این روایت نتیجه میگیریم که اگرچه ما با نیتهای خود محشور شده و اگر قبل از آگاهی از دستور پیشوایان اسلامی در این زمینه، خالصانه و برای رضایت خداوند در این محافل شرکت نموده و قصد تقویت آنان را نداشتیم، در آخرت مأجور خواهیم بود، اما به هر حال، هر گونه رفتاری که موجب شود تا ما در مجموعۀ افراد منحرف قرار گیریم، خطر شمول خشم و غضب الاهی را در این دنیا به دنبال خواهد داشت، خشمی که شاید در ظاهر، آثار آن نیز مشخص نباشد، اما تأثیر واقعی و عملی را در زندگی ما خواهد گذاشت. و در پایان کلام، نکتهای برگرفته از قرآن کریم را در ارتباط با سؤالتان، به استحضار میرسانیم: با اینکه اعمال حج مشرکان، تا حدود زیادی مشابه با آنچه بوده که مسلمانان انجام میدادند، خداوند کریم با نزول آیهای، آنان را از نزدیکشدن به خانۀ خدا و انجام فرایض حج منع نمود[8]!، دلیل این ممنوعیت را میتوان در این نکته دانست که افراد بیایمان را نباید حتی در انجام شعائر دینی صحیح نیز آزاد گذاشت، چه بسا، آنها از این موقعیت استفاده نموده و به تبلیغ عقاید باطل خود بپردازند! مشابه چنین وضعیتی را میتوان در موضوع پرسش شما نیز یافت، و هرچند اقامۀ شعائر حسینی، بارها و بارها از سوی پیشوایان دینی مورد تأکید قرار گرفته است، اما نباید اجازه داد که چنین مجالسی، وسیلهای برای تبلیغ مذاهب انحرافی قرار گیرد و بر همین اساس، شرکت در چنین مراسمی توصیه نمیشود. البته همۀ این سخن ها تا وقتی است که نتوانید بر آنها تأثیر بگذارید، بله همنشینی با این افراد از باب امر به معروف و نهی از منکر، به منظور تأثیرگذاری و تبلیغ با شرایط خاص خودش[9] در بعضی از موارد واجب می شود.[10] پی نوشتها: [1] - اگر در این زمینه نیز تردیدی داشته باشید، میتوانیم در پرسشی جداگانه، پاسخگوی شما باشیم. [2] - نهج البلاغه، ص 489، کلمات قصار، شماره 117، انتشارات دار الهجره، قم، بیتا(هلک فی رجلان، محب غال و مبغض قال) . [3] - حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 16، ص 143، روایت 21194، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق. [4] - همان، ج 16، ص 268-267، روایت 21533. [5] - همان، ج 12، ص 48، روایت 15610. [6] - همان، ج 16، ص 260، روایت 21512. [7] - همان، ج 16، ص 261-260، روایت 21513. [8] - توبه، 28. [9] - توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌2، ص: 756 – 758. [10] - توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌2، ص: 756، مسأله 2786، مسأله 2787، مسأله 2788 و مسأله 2789. منبع: http://farsi.islamquest.net
آیا اجازه داریم در مجلس امام حسین(ع) در خانه های کسانی که امام علی(ع) را به عنوان خدا می پرستند، شرکت کنیم؟
از پرسشتان چنین برمیآید که شما در مورد بطلان عقاید گروه نامبرده، تردیدی ندارید و سؤالتان تنها در ارتباط با شرکت در مجالس به ظاهر مذهبی است که توسط آنها برپا میشود. بر این اساس؛ در پاسخ؛ این موضوع را مسلم میگیریم که این مذهب، مرامی باطل بوده[1] و تنها به بررسی معاشرت و همنشینی با افراد پیرو آن میپردازیم:
مولایمان امیرالمؤمنین(ع)؛ شخصیتی بینظیر در تاریخ است که گروهی؛ به دلیل بغض و عناد؛ او را از حق مسلم خود محروم ساخته و گروهی دیگر؛ که به ظاهر از دوستان ایشان به حساب میآمدند؛ پا را از حد فراتر گذاشته و ایشان را به مقام الوهیت رساندند و هر دو گروه نیز، به فرمودۀ خود ایشان، به وادی هلاکت افتادهاند[2].
ما که ایشان را امام و پیشوای خود میدانیم، باید به فرمودۀ ایشان عمل نماییم مبنی بر اینکه: کمترین اعتراضمان به اشخاص گناهکار خصوصا مشرکینی که به الوهیت حضرت علی (ع) قائلند، باید اینگونه باشد که با چهرههای گرفته و عبوس در مقابل آنها ظاهر شویم[3].
طبیعی است که شرکت در مجالسی از این نوع که چنین افرادی ترتیب میدهند، نمیتواند خالی از احترامات متقابل باشد که این نیز در تعارض با فرمودۀ دیگر امام علی(ع) است. ایشان میفرمایند: شخصی که به نزد بدعتگزار رفته و او را مورد احترام خود قرار دهد، گویا در راه انهدام اساس اسلام قدم برداشتهاست[4].
اگر یک قدم عقب نشسته و بگوییم که ما بدون احترامی به آنان، وارد مجلسشان میشویم، باز هم مشمول فرمودۀ امام صادق(ع) میشویم که در ارتباط با افراد بدعتگزار، میفرمایند: با آنان همصحبت و همنشین نشوید، تا مردم گمان ننمایند که شما نیز یکی از آنان هستید[5]!
همۀ افراد نمیدانند که شما با آنها همعقیده نبوده و جهت اقامۀ شعائر حسینی با آنان همنشین شدهاید، بلکه شما را نیز همفکر و هم عقیدۀ آنان دانسته و در نتیجه، شرکت شما در چنین مجالسی، موجب تقویت آن گروه و افزودهشدن بر شکوه تجمعاتشان میشود، زیرا امام ششم(ع) توصیه فرموده که: سزاوار نیست فرد با ایمان، در مجلسی بنشیند که گناهآلود بوده و او قدرت تغییر دادن آن وضعیت را ندارد[6].در هر صورت، ممکن است هرگونه ارتباط با این اشخاص، موجب آن گردد که خشم پروردگار بر آنان، شامل تمام افراد حاضر در جمعشان شود، هرچند که برخی از آنها باطنا با آنها مخالف باشند! به این روایت توجه فرمایید:
شخصی به نام جعفری نقل مینماید که امام رضا(ع) به من فرمود: چه شده که من تو را گاهی نزد عبدالرحمن پسر یعقوب میبینم؟! عرض نمودم که او دائی من است!، امام فرمودند که او عقیدۀ نادرستی نسبت به خداوند دارد! اگر میخواهی همنشینی با او را ادامه دهی، دیگر نزد ما نیا و اگر مایل به همنشینی با ما هستی، دیگر نزد او مرو! عرض نمودم: او هرچه دلش میخواهد، بگوید، من که چنین عقیدهای نداشته و سخنان او را تأیید نمینمایم، با این وجود، تنها با همنشینی با او چه گناهی مرتکب خواهم شد؟! امام(ع) فرمودند: آیا نمیترسی که اگر بنا باشد مصیبت و عذابی گریبانگیر او شود، تو هم که در کنار او هستی، از آن عذاب مصون نمانی؟! آیا داستان آن فردی که خودش از جمله یاران حضرت موسی(ع) بوده، اما پدرش در میان لشگریان فرعون بود را نشنیدی که وقتی لشگریان فرعون، حضرت موسی(ع) و پیروان او را تعقیب نموده و به آنان رسیدند، او از آن پیامبر الهی جدا شده و به قصد پند و اندرز پدرش، به میان سپاهیان فرعون رفت! و وقتی که پدرش را ملاقات نموده و در حال نصیحت او و دعوتش به کنارهگیری از فرعون و فرعونیان بود، ناگهان عذاب الهی سررسید و او به همراه پدرش؛ همانند دیگر فرعونیان؛ در دریا غرق شد! البته، این خبر به موسی(ع) رسید و ایشان فرمودند که هرچند این فرزند، اکنون در جوار رحمت الهی میباشد، ولی زمانی که بلا نازل شود، اشخاصی که در کنار مجرمان هستند نیز از آن مصون نخواهند ماند[7]!
این شخص، هنگام برخورد دو گروه حق و باطل، با نیت خیر به میان لشگر باطل رفت، اما چون از طرفی، دیگر فرصت پند و موعظه گذشته بود و از طرفی او در سیاهی لشگر فرعون به حساب میآمد، دچار عذاب دنیوی شده و در دریا غرق شد. از این روایت نتیجه میگیریم که اگرچه ما با نیتهای خود محشور شده و اگر قبل از آگاهی از دستور پیشوایان اسلامی در این زمینه، خالصانه و برای رضایت خداوند در این محافل شرکت نموده و قصد تقویت آنان را نداشتیم، در آخرت مأجور خواهیم بود، اما به هر حال، هر گونه رفتاری که موجب شود تا ما در مجموعۀ افراد منحرف قرار گیریم، خطر شمول خشم و غضب الاهی را در این دنیا به دنبال خواهد داشت، خشمی که شاید در ظاهر، آثار آن نیز مشخص نباشد، اما تأثیر واقعی و عملی را در زندگی ما خواهد گذاشت.
و در پایان کلام، نکتهای برگرفته از قرآن کریم را در ارتباط با سؤالتان، به استحضار میرسانیم:
با اینکه اعمال حج مشرکان، تا حدود زیادی مشابه با آنچه بوده که مسلمانان انجام میدادند، خداوند کریم با نزول آیهای، آنان را از نزدیکشدن به خانۀ خدا و انجام فرایض حج منع نمود[8]!، دلیل این ممنوعیت را میتوان در این نکته دانست که افراد بیایمان را نباید حتی در انجام شعائر دینی صحیح نیز آزاد گذاشت، چه بسا، آنها از این موقعیت استفاده نموده و به تبلیغ عقاید باطل خود بپردازند!
مشابه چنین وضعیتی را میتوان در موضوع پرسش شما نیز یافت، و هرچند اقامۀ شعائر حسینی، بارها و بارها از سوی پیشوایان دینی مورد تأکید قرار گرفته است، اما نباید اجازه داد که چنین مجالسی، وسیلهای برای تبلیغ مذاهب انحرافی قرار گیرد و بر همین اساس، شرکت در چنین مراسمی توصیه نمیشود.
البته همۀ این سخن ها تا وقتی است که نتوانید بر آنها تأثیر بگذارید، بله همنشینی با این افراد از باب امر به معروف و نهی از منکر، به منظور تأثیرگذاری و تبلیغ با شرایط خاص خودش[9] در بعضی از موارد واجب می شود.[10]
پی نوشتها:
[1] - اگر در این زمینه نیز تردیدی داشته باشید، میتوانیم در پرسشی جداگانه، پاسخگوی شما باشیم.
[2] - نهج البلاغه، ص 489، کلمات قصار، شماره 117، انتشارات دار الهجره، قم، بیتا(هلک فی رجلان، محب غال و مبغض قال) .
[3] - حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 16، ص 143، روایت 21194، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق.
[4] - همان، ج 16، ص 268-267، روایت 21533.
[5] - همان، ج 12، ص 48، روایت 15610.
[6] - همان، ج 16، ص 260، روایت 21512.
[7] - همان، ج 16، ص 261-260، روایت 21513.
[8] - توبه، 28.
[9] - توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج2، ص: 756 – 758.
[10] - توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج2، ص: 756، مسأله 2786، مسأله 2787، مسأله 2788 و مسأله 2789.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] آیا اجازه داریم در مجلس امام حسین(ع) در خانه های کسانی که امام علی(ع) را به عنوان خدا می پرستند، شرکت کنیم؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] آیا تاریخ طبری قابل اطمینان است؟ مثلا در مورد این مطلب که در تاریخ طبری آمده است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در جنگ عمر علیه ایران شرکت کرده اند. و اگر این مطلب درست است؛ چرا امام علی (ع) این اجازه را به فرزندانش داد؟ گناه مردم ایران چه بود که کشته شدند؟
- [سایر] آیا دین از سیاست جداست؟ این موضوع در رابطه با امام علی(ع) و امام حسین(ع) چگونه است؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) در نامگذاری فرزندانش از علی استفاده کرده است؟
- [سایر] آیا هند همسر یزید و قبل از آن خادم خانه امام علی(ع) بود؟ آیا این حقیقت دارد که زنان یزید و خود او از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش ناراحت بودند؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) را ثارالله (خون خدا) گفته اند؟
- [سایر] یاد امام حسین(ع) چه تاثیری در یاد خداوند دارد؟
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.